واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: شناخت عرفان هاي كاذب
پرسش:
عرفان هاي كاذبي كه اين روزها در ميان برخي جوانان مطرح شده است از چه ويژگي هايي برخوردار بوده و مهم ترين شاخص شناخت آنها كدام است؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به اين سوال ضمن تاكيد بر اين نكته كه استعمار در طول تاريخ خود همواره يكي از راهبردهايي را كه براي مقابله با فرهنگ ها و ملتهاي جهان بكار گرفته است، راهبرد انحراف روحيه معنويت خواهي در قالب نحله هاي مختلف عرفاني بوده است به شاخص هاي اصيل عرفان ناب اسلامي پرداختيم و به نحو اجمال اشاره شد كه عرفان نابي كه امام راحل(ره) در پرتو انقلاب اسلامي به دنيا ارائه داد مبتني بر منابع كتاب، سنت، اجماع و عقل بود و نه عرفان خارج از چارچوب عقل و شريعت و دين. اينك در ادامه مطالب بخش پاياني را پي مي گيريم:
نقد معرفت سلوكي صوفيان
همچنين امام خميني (ره) در نقد معرفتي سلوكي برخي از صوفيان مي نويسند:
«آنچه پيش بعضي اهل تصوف معروف است كه نماز، وسيله معراج وصول سالك است و پس از وصول، سالك مستغني از رسوم گردد، امر باطل بي اصل و خيال خام بي مغزي است كه با مسلك اهل الله و اصحاب قلوب مخالف است و از جهل به مقامات اهل معرفت و كمالات اولياء صادر شده» (سرالصلوه ، ص 13)
در اين راستا همچنين علامه حلي (ره) مي فرمايد:«برخي از صوفيان را ديدم در كربلا كه نماز نمي خواندند و مي گفتند، اينان واصل شده اند.» (نهج الحق و كشف الصدق، ص58)
ميرزاي قمي در جامع الشتات، ج 2، ص 772 مي فرمايد:
«آنچه معاين است از مشايخي كه در عصر ما مرشد بوده اند، مثل مشتاق علي و مقصود علي و نور علي و امثال آنها كه مريدان ايشان در شان ايشان غلو داشته اند و مريدان ايشان آنان را به صفات خاصه الهيه خطاب مي كردند و تالي تلو عبادت با آنها به سر مي بردند محقق شد كه متصف به همه ناخوشي ها بوده اند و احوال همگي به نصيحت و رسوايي رسيده و معلوم شد كه به غير عوام فريبي و دنياپرستي و نهايت عوام كالانعام و بي مبالاتي در دين و بي خبري از احكام شرع مبين از براي ايشان نبوده».
مرحوم علامه طباطبايي (ره) در تعبيري رسا و ژرف در جلد پنجم ترجمه تفسيرالميزان صفحه 458 مي فرمايد: «اكثريت متصوفه اين بدعت را پذيرفتند و همين معنا به آنها اجازه داد كه براي سير و سلوك، رسم هايي و آدابي كه در شريعت نامي و نشاني از آنها نيست باب كنند، و اين سنت تراشي همواره ادامه داشت. آداب و رسومي تعطيل مي شد، و آداب و رسومي جديد باب مي شد تا كار به آنجا كشيد كه شريعت در يك طرف و طريقت در طرف ديگر و برگشت اين وضعيت بالمال به اين بود كه حرمت محرمات از بين رفت و اهميت واجبات از ميان رفت، شعائر دين تعطيل و تكاليف ملغي گرديد. يك مسلمان صوفي جايز دانست هر حرامي را مرتكب شود و هر واجبي را ترك كند...» بنابراين عرفان ناب اسلامي در همه مراحل و منازل سلوك شريعت محور بوده و بلكه هر چه سلوك عمق و درجه بيشتري يابد، التزام به خرد و كلان شريعت و واجب و مستحب آن بيشتر و شديدتر خواهد شد و آلودگي به حرام و انجام مكروه در آن حتي متصور هم نيست. اما متاسفانه در عرفان هاي سطحي و گرايش هاي صوفيانه به ويژه برخي فرقه هاي صوفي گري چنين رويكردي علما و عملا وجود دارد كه با اسلام ناب ناسازگار و مايه تباهي و هبوط و سقوط انسان خواهد شد.
پنجشنبه 14 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]