تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836951845
مقاومت فلسطين از نگاه دبير كل جهاد اسلامي
واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: مقاومت فلسطين از نگاه دبير كل جهاد اسلامي
اشاره
دكتر رمضان عبدالله شلح دبير كل جنبش جهاد اسلامي فلسطين درباره عملكرد جنبش هاي فتح و حماس براي دست يافتن به آشتي ملي، شكست روند سازش با رژيم صهيونيستي و آخرين تحولات منطقه گفت وگويي با شبكه الجزيره انجام داده كه از نظرتان مي گذرد:
سرويس خارجي
¤ نظر شما درمورد گفت وگوهاي فتح و حماس به خصوص پس از اعلام موافقت غافلگيركننده محمود عباس با اين گفت وگوها چيست؟
گفت وگو يك نياز و خواسته اي است كه تمامي گروه هاي مقاومت فلسطيني از جهاد اسلامي و حماس گرفته تا بقيه گروه ها بر آن تأكيد دارند.
از زمان حوادث غزه كه يك سال پيش رخ داد اين خواسته ما و هر شهروند فلسطيني و البته خواست حماس نيز هست.
اين خواسته در كنفرانس ملي فلسطين كه در دمشق برگزار شد نيز انعكاس يافت كه متأسفانه محمود عباس بر مخالفت با اين راهكار پافشاري مي كرد. تا اينكه پس از ديدار با حسني مبارك رئيس جمهور مصر ابومازن با اين گفت وگو موافقت كرد.
اما چرا او در اين زمان بندي خاص دست به اين اقدام زد مسئله اي است كه حرف و حديث زيادي درمورد آن وجود دارد، اگر از ديدگاه حسن نيت به آن بنگريم شايد ابومازن به اين اطمينان و آگاهي رسيده است كه وعده هاي آمريكا درمورد حل و فصل مسئله فلسطين در سال 2008 پوشالي و توخالي بوده است و دورنماي گزينه هايش جز امضاي قراردادهاي سازش يا ادامه مذاكرات بي نتيجه چيز ديگري نيست.
از اين رو محمود عباس اكنون خواهان پايان دادن به چنددستگي و به دنبال پايان دادن به مشكلات با حماس و بازگرداندن اتحاد و همبستگي بين فرزندان يك ملت است.
از سوي ديگر مي توان اضافه كرد كه وي در واكنش به فشارهاي داخلي به يك بازنگري در وضعيت سياسي فلسطين پرداخت و تصميم گرفت به تلاش هاي مسالمت آميز براي حل و فصل مشكلات پاسخ مثبت دهد گرچه وي ديرهنگام دست به اين اقدام زد اما به هرحال ديرآمدن بهتر از اصلاً نيامدن است.
اما درمورد كساني كه با سوءظن به اين مسئله مي نگرند بايد گفت، آنها باتوجه به تاريخ و پيشينه ابومازن به خصوص در دوره پيش از اعلام آمادگي براي آغاز مذاكرات شك و شبهه هايي را مطرح مي كنند، زيرا محمود عباس معمولاً تمايل شديدي به انجام توافقنامه هاي محرمانه دارد كه معروفترين آن توافقنامه اسلو است، او پيش از اين اعلام آمادگي، تلاش هاي فراواني انجام داد تا شوراي مركزي سازمان آزاديبخش فلسطين خواستار تشكيل جلسه مجلس ملي فلسطين شود، اين مجلس از ديدگاه عباس بايد با هر تعداد ممكن تشكيل جلسه مي داد تا آنها بتوانند در چارچوب ماده 14 از آيين نامه سازمان آزاديبخش فلسطين براي تكميل اجرايي ساف انتخاب و اين كميته براي دوره و شرايط آينده آماده شود.چنين وضعيتي باعث شد تا علامت هاي سؤال مختلفي دراين رابطه مطرح شود.
¤ برخي معتقدند اين اعلام آمادگي براي مذاكره پيامي براي آمريكا و اسرائيل و فشار بر آنهاست تا مواضع خود را نسبت به مذاكرات تغيير دهند. نظر شما چيست؟
برخي مي گويند كه توافقنامه حاضر بين اسرائيل و تشكيلات خودگردان به گونه اي است كه ابومازن مي خواهد با اين اقدام بر بعد داخلي سرپوش نهاده و به نوعي صحنه فلسطين را به نفع خود آرام كند.
برخي ها هم مي گويند كه محمود عباس حمله همه جانبه اسرائيل به نوار غزه را احساس كرده است و از اين رو به دنبال آن است تا با آغاز مذاكره با حماس حساب خود را از اولمرت و جناياتي كه قرار است در غزه رخ دهد جدا كند.
برخي ديگر هم بر اين باورند كه اين اعلام آمادگي ارتباط مستقيم با قصد اسرائيل براي آتش بس دارد و اين رژيم مي خواهد ابومازن پدرخوانده اين آرام سازي لقب بگيرد نه حماس، چون پذيرش آتش بس از سوي رژيم صهيونيستي به معناي آن است كه تل آويو حاكميت حماس بر غزه و مشروعيت حضورش بر گذرگاه ها را به رسميت شناخته است.
به عقيده من نبايد در شك و ترديدها غلو كرد و مي توان اين اعلام آمادگي را با ديد مثبت هم نگريست.
¤چه عواملي براي موفقيت گفت وگو بين گروه هاي فلسطيني وجود دارد؟
عوامل مختلفي از جمله اينكه اين گفت وگوها بايد حقيقي، جدي، واقعي و با حسن نيت و صادقانه صورت گيرد.
¤اين گفت وگوها چگونه مي تواند حقيقي باشد؟
گفت وگوها بايد حقيقي و غيرتاكتيكي باشد بدين معنا كه براي تحقق اهدافي ديگر صورت نگيرد.
همچنين بدون پيش شرط باشد، محمودعباس بايد از گفتمان سابق خود دست بكشد مثلا زماني كه مي گويد من با خالد مشعل ديدار نمي كنم، من آرزو كردم كه اي كاش ابومازن اين سخنان را در رابطه با ايهوداولمرت نخست وزير رژيم صهيونيستي عنوان مي كرد زيرا خالد مشعل فلسطين را اشغال نكرده، قدس را مصادره نكرده و شهرك سازي را گسترش نمي دهد و آن همه فلسطيني را آواره نكرده است.
¤ چرا روزنامه هاي اسرائيلي پيوسته از رابطه صميمي اولمرت و محمود عباس سخن مي گويند؟
اين يك مسئله جداگانه است، روابط اكنون متشنج است و بايد از رويكرد تشنج گرا صرف نظر كرد و تمامي امور را در چارچوب و جايگاه طبيعي خويش بررسي كرد.
آنچه كه اكنون بين حماس و فتح وجود دارد پيچيده تر از آن چيزي است كه بين فتح و ملت فلسطين و اسرائيل وجود دارد.
حوادثي كه در غزه رخ داد تنها يك موضوع ساده، زودگذر و ناگهاني نبود بلكه مقدمات و عللي داشت كه باعث بروز آن منازعه شد و مسائل را به آنچه كه شاهد بوديم كشاند.
اكنون نيز اگر به علل و زمينه هاي بروز آن حوادث پرداخته نشود به طور حتم انفجار بار ديگر تكرار خواهد شد حتي اگر صدها گفت وگو هم در اين بين برگزار شود.
مسائلي همچنين تشكيل كابينه، مسئله حاكميت، سازمان هاي امنيتي، فسادي كه در جاي جاي تشكيلات خودگردان لانه دوانده و تمامي عملكردهايي كه دست به دست هم داد تا بر عامل انجام دهنده حوادث غزه فشار آورد و باعث بروز آنها شد بايد حل شوند زيرا ممكن است دوباره اين فشارها وارد شوند، همچنين نبايد فراموش كرد كه مسئله انتخابات هم وجود دارد كه بايد به آن توجه خاصي داشت.
البته بايد اشاره كنم كه جنبش جهاد اسلامي در اين انتخابات شركت نمي كند. و اميدواريم كه قصد و غرض هايي براي جلوگيري از ورود مجدد حماس به انتخابات هم وجود نداشته باشد.
در مورد مسئله سازمان آزاديبخش فلسطين هم بايد گفت كه ما در سال 2005 توافقنامه اي را در قاهره امضا كرديم كه در آن بر بازسازي سازمان آزاديبخش فلسطين تأكيد شده است، اين بازسازي بايد در چارچوب سياسي و تشكيلات باشد آن هم با شكل و چارچوبي جديد كه بتوان تمامي نيروها در آن جاي گيرند.
ليكن چگونه مي توان به سازمان لقب نماينده تمامي ملت فلسطين را داد در حالي كه گروه هاي اصلي و محوري اين ملت همانند جهاد اسلامي فلسطين و حماس در آن حضور ندارند.
حماس به تنهايي موفق شد با اكثريت خيره كننده در انتخابات به پيروزي برسد حال چگونه مي توان اين جنبش را از سازمان آزادي بخش فلسطين دورنگه داشت اين خود يكي از مسائل محوري است، اينجاست كه حضور واقعي نيازمند گفت وگوي جدي و حقيقي است.
¤پس موضوع گفت وگو پيچيده تر از آن چهره ساده اي است كه برخي ها سعي كردند آن را براي مردم جلوه دهند، گويي كه اين مشكل تنها با اعلام آمادگي عباس حل خواهد شد.
دقيقا بايد گفت كه مذاكره و گفت وگو بسيار پيچيده و سخت است و نيازمند شرايط و ملزوماتي است نه يك شرط واحد، پس بايد اين گفت وگو زير چتر و تضمين هاي عربي برگزار شود.
¤ابومازن از چه چيزي در هراس است؟
چرا بايد ابومازن بترسد؟
¤براي اينكه برخي كشورها حمايت بيشتري از مقاومت فلسطين داشته باشند و مواضع شديدتري اتخاذ كنند.
به هر حال بايد گفت كه عرب ها به يك شكل واحد نيستند اما فلسطين مورد توجه همگان است.
مي توان افت عربي و اتحاديه عرب را به طور كامل در يك كشور خلاصه كرد و مديريت گفت وگوها را به آن سپرد اما اگر بگوييم كه اتحاديه عرب 22 كشور است باز هم ما مشكلي نداريم كه دبير كل اتحاديه عرب به عنوان نماينده كليه عرب ها در آن حضور پيدا كند و سرپرستي گفت وگوها را به عهده گيرد.
¤ چرا توافقنامه هاي قبلي از جمله توافقنامه مكه، قاهره موفق نبود؟
اين توافقنامه ها به دليل وجود شكاف هايي مورد احترام قرار نگرفت، يكي از مهمترين نقايصي كه در توافقنامه مكه متأسفانه وجود داشت اين بود كه در چارچوبي دو جانبه به امضا رسيد، اما ما معتقديم كه اگر گفت وگو به دنبال دستيابي به نتيجه است بايد در چارچوبي فراگير شكل گيرد، باوجود اين، فراگيري هم شرط كافي براي موفقيت يك گفت وگو نيست زيرا توافقنامه قاهره فراگير بود اما ابومازن به آن پشت كرد.
گفت وگو بايد تمامي گروه هاي فلسطيني موجود در داخل فلسطين و حاضر در صحنه و ساختار سياسي ملت فلسطين را شامل شود و اين نيروها بايد در گفت وگوها حضور داشته باشند.
¤ ابومازن روابط خوبي با اسرائيل، آمريكا و كشورهاي عربي دارد پس چه دليلي دارد كه بخواهد خود را با ديگران شريك كند؟
ابومازن و پيش از وي رژيم هاي عربي از سال 1967 كه شعار برچيدن اثر تجاوز و برقراري دولت فلسطيني در مرزهاي سال 1967 مطرح شد هر روز به ما مي گفتند كه ديگر خبري از دولت فلسطيني نخواهد بود به همين دليل است كه مي بينيم ابومازن و تمامي طرفداران طرح سازش به همراه اسرائيلي ها، آمريكايي ها و اروپايي ها مي گويند كه راه حل دو دولت هم به پايان رسيده است.
¤ چگونه مي گوييد راه حل دو دولت به پايان رسيده است در حالي كه بوش براي آن تبليغ مي كند و او لهت هم آمادگي خود را براي پذيرش دولت فلسطيني اعلام كرده است.
محمودعباس و هواداران روند سازش وارد روند اسلو شدند به اين اميد كه اين روند بتواند آنها را به يك دولت برساند، اين در حالي است كه تمامي داده هاي موجود بيانگر آن است كه هيچ راهي براي شكل گيري دولت فلسطين در مرزهاي سال 1967 نيست، و از اين رو ما هم به دنبال توهمات نيستيم و خوب مي دانيم كه مي توانيم تمامي خاك فلسطين را در آينده آزاد كنيم.
تاكنون صاحبان حداقل ها يعني ابومازن و طرفداران او و حداكثرها يعني حماس، جهاد اسلامي و طرفداران آنها نتوانسته اند به اهداف خود به طور كامل برسند چون اسرائيل نمي خواهد هيچ يك از اين دو طرف را ببيند، با اين وجود جريان حداقل ها سعي مي كند خود را به عنوان پاسخ دهنده به خواسته هاي اسرائيل معرفي كند به اين شرط كه اسرائيل هم چيزي به فلسطينيان بدهد.
واقعيت اين است كه امروز روند سازش به بن بست رسيده است اگر چنين نيست آيا آنها مي توانند بگويند چرا انتفاضه شكل گرفته است، انتفاضه فعلي چرا به وقوع پيوست. چه اتفاقاتي بين ما و صهيونيست ها به وقوع پيوست.
ياسر عرفات را چه كسي كشت.
انتفاضه از شكست «اسلو» ناشي شد، تلاش هايي براي مهار و رام كردن برخي از نيروها صورت گرفت اما مطمئناً آنچه را كه ابومازن به دنبال تحقق آن است براي وي دست نيافتني است.
به طور خلاصه بايد گفت كه محمود عباس راهكاري جز بازگشت به ملت خويش ندارد، بايد بتوان به نقاط مشترك و زمينه همزيستي بين دو طرح دست يافت، زيرا هيچ كس نمي تواند بگويد كه مي توان آميزه اي از دو طرح مقاومت و سازش را ايجاد و مخلوطي را به وجود آورد كه ابومازن، اسرائيل، مصر، اروپا و آمريكا از آن راضي باشند اين كار محالي است.
¤ چگونه دو خط موازي يا دو ديدگاه متناقض مي توانند به نقطه مشتركي بين خود برسند، ديدگاه هاي شما و تشكيلات خودگردان چگونه به نقطه مشترك مي رسد؟
مي توان به نقطه ميانه رسيد به شرط آنكه ابومازن به اين نتيجه برسد كه آنچه كه شرط بندي كرده قابل تحقق نيست كه البته ما به اين نتيجه رسيده ايم.
¤ ابومازن مي گويد من بر روي واقعيت ها شرط بندي كرده ام در حاليكه شما خواستار توهمات هستيد.
بياييم بررسي كنيم كه چه كسي در توهم غوطه ور است، ابومازن به دنبال دولتي در مرزهاي سال 1967 كه قدس هم پايتخت آن باشد است اما من مي گويم كه شكل گيري دولت فلسطين در مرزهاي 1967 امري شبه محال بلكه مطمئن هستم كاملا محال است.
¤اولمرت اعلام كرده كه خواستار برپايي دولت فلسطين است. نظر شما چيست؟
من مي گويم اين چه دولتي است كه اولمرت به دنبال تشكيل آن است دولت فلسطيني پيش از آغاز طرح سازش با مخالفت قاطع و وتوي رژيم صهيونيستي و سياستگذاران اين رژيم مواجه بود، اما بعد از پذيرش جريان سازش فلسطين به اصل سازش و حركت اين قطار، تغييراتي در انديشه ها و ديدگاه هاي سياسي صهيونيستي به سوي پذيرش تشكيل اين دولت به وجود آمد.
اين چه نوع دولتي است كه حتي شارون هم حاضر شده آن را بپذيرد.
اين دولت در واقع تأمين كننده منافع صهيونيستي، اسرائيلي است كه از طريق آن اين اهداف تحقق مي يابند، دولتي چند پارچه و تقسيم شده كه شهرك هاي صهيونيست نشين موجود در كرانه باختري ارتباط جغرافيايي بين قسمت هاي آن را قطع كرده است.
دولتي با اين شكل قرار است مبارزه فلسطيني را متوقف ساخته و به بهانه آن ملت فلسطين متني را امضا كنند كه حقوق همسايه شان اسرائيل بيشتر محقق شود نه خود آنان.
اين در حالي است كه اسرائيل 80 و حتي 90 درصد از كرانه باختري را چپاول كرده يا در حال چپاول است، پس دولتي كه قرار است در بقيه آن شكل گيرد به طور حتم وظيفه اي جز حفظ امنيت اسرائيل و به شكست كشاندن هر نوع طرح مقاومتي نخواهد داشت، و در اين چارچوب هر نوع حق طلبي از ذهن فلسطينيان حذف و تمامي مسائل مربوط به آن حتي در داخل كتب درسي هم پاك مي شود.
دولتي كه منابع و درآمدي ندارد، دولتي كه ارتش ندارد، دولتي كه حاكميتي بر خاك خويش ندارد، دولتي كه فقط نقش يك پل را براي ورود صهيونيست ها و سازش با صهيونيست ها به كشورهاي عربي دارد و زمينه ساز شكل گيري شبكه منافع اقتصادي، امنيتي و اطلاعاتي در منطقه است.
من مي خواهم از دولت مصر در مورد جاسوس هاي اسرائيلي كه بعد از كمپ ديويد در اين كشور فعاليت كردند بپرسم.
براي صهيونيست ها تفاوتي نمي كند كه دولتي با اين ساختار چه نام گيرد، حتي اگر سازشكاران اين دولت را امپراتوري فلسطين بنامند براي اسرائيل تفاوتي نخواهد كرد و حتي خوشحال تر هم خواهند شد زيرا به هر شكل قرار است در راستاي اهداف و منافع اسرائيل باشد، براساس اين ديدگاه صهيونيست ها بوش و آمريكا را قانع كردند تا بتوانند وظايف امنيتي و حفاظتي خود را براي اسرائيل انجام دهد.
اين نگاهي است كه اسرائيل به دولت فلسطيني دارد و همه هم از آن اطلاع دارند و ابومازن نيز به خوبي مي داند زميني در مناطق اشغالي 1967 وجود ندارد.
¤ احمد قريع مذاكره كننده ارشد فلسطين حدود 100 جلسه محرمانه با اسرائيل داشته كه حتي وزيرخارجه مصر به اين مسئله اعتراض داشته است.
خطرناكترين بعد مسئله هم همين جاست كه سرنوشت فلسطين به دست دو يا سه نفر سپرده مي شود و آنها هم وارد مذاكراتي مي شوند كه بقيه ملت فلسطين از وجود آن و چند و چون آن بي خبرند چه برسد به امت اسلامي كه اصولا از آنچه در اطاق هاي در بسته در حال رخ دادن است بي خبرند.
فلسطين يك سرزمين عربي و اسلامي است كه جايگاه ويژه خود را در عقايد، تاريخ، جغرافيا، استراتژي و سياست اين امت دارد و با توجه به آن هيچ طرف يا گروهي حق ندارد خود را به عنوان نماينده مطلق فلسطين اعلام و زير برگه اي را با نام آن امضا كند.
¤ چرا اسرائيل حاضر به پذيرش مرزهاي 1967 نيست؟
زيرا اكنون واقعيت هاي جديدي مغاير با سال 1967 مطرح است، شهرك سازي از يك سو و عمق دره اردن از سوي ديگر به عنوان ديوار پشتي رژيم صهيونيستي در كنار نيازهاي امنيتي، جاده اي و آبي همه جزو پارامترهاي اين تغيير است. اكنون برخي از منابع سخن از تنها 54 درصد از مساحت كرانه باختري براي دولت فلسطين مي گويند و حتي نقشه هايي هم در اين زمينه تهيه شده است، از اين رو اسرائيلي ها موضوع مبادله زمين را مطرح كردند، شايد مردم از چند و چون اين تبادل اطلاعي نداشته باشند.
ابومازن پيش از نشست آناپوليس در گفت وگويي در مورد مساحت زمين گفت، ما خواستار 6205 كيلومترمربع هستيم كه اين گفته به معناي فراهم كردن زمينه گفت وگوها در مورد مبادله زمين آن هم در چارچوب معادله اي به ميزان يك به 10 به نفع صهيونيست ها بود.
به بياني واضح تر، صهيونيست ها يك متر مي دهند و 10متر مي گيرند و يك متر هم مشخص نيست كه در چه منطقه اي و چه نوعي زميني را تحويل خواهند داد.
آقاي محمود عباس بايد در اين رابطه پاسخگو باشد و به مردم توضيح بدهد كه در اين رابطه به چه توافقنامه هايي رسيده اند، زيرا او ابتدا خواستار معاوضه پاياپاي زمين بود، بعدها اعلام كرد كه معادله يك به سه را مطرح كرده است اما شنيده ها حكايت از معادله يك به ده است و قرار است به جاي قدس و كرانه باختري مناطقي در صحراي نقب از آن تشكيلات خودگردان شود.
¤ پس چه كسي حق دارد در مورد اين راهكار تصميم بگيرد؟
اين را بايد از ابومازن و همفكرانش پرسيد يا از كشورهاي عربي كه وي را ترغيب كردند با رژيم صهيونيستي مذاكره كند.
چه كسي آنها را مخير كرده است كه به ابومازن اين اختيارات را بدهند هيچ كس نمي داند.
¤يك مسئله خطرناك در مورد آوارگان است و مسئله حذف حق بازگشت و پرداخت خسارت، چگونه اين مسئله حل و فصل مي گردد؟
خطرناكترين بعد مبادله زمين كه در سايه پافشاري صهيونيستي و حمايت جرج بوش در حال پيشروي است مبادله ساكنان است يعني فلسطينيان ساكن مناطق 1948 به داخل مناطق تحت حاكميت فلسطينيان، رژيم صهيونيستي به دنبال خلاصي از آنهاست و از اين رو در چارچوب اين مبادله، آنها از طريق قرارگرفتن مناطقشان تحت حاكميت دولت فلسطيني، عملا از ساختار رژيم صهيونيستي جمعيت خارج مي شوند.
سازمان آزادي بخش فلسطين از حق بازگشت فلسطيني ها به عنوان يك برگ تاكتيكي استفاده كرده است.
زيرا نظام عربي كه دولت فلسطين را تنها در مرزهاي 1967 به رهبري سازمان آزاديبخش فلسطين پذيرفتند در واقع حق بازگشت را زير پا گذاشت، اسرائيل هم اين مسئله را خوب مي داند و در فكر و برنامه هاي آنها جايي براي بازگشت آوارگان اين مناطق به خانه و كاشانه هايشان وجود ندارد.
ياسر عرفات هم زماني كه فهميد روند سازش و مذاكرات در مسيري كه او تصور مي كرد قرار ندارد بار ديگر سخن از حق بازگشت آوارگان داد و با وجودي كه خود زير توافقنامه ها را امضا كرده بود اما اعلام كرد كه مسئله فلسطين تنها به مرزهاي 1967ختم نمي شود.
¤ به مسئله قدس اشاره كنيد آيا براي اين مسئله از درون توافقنامه هاي موجود چاره اي انديشيده شده است؟
اولا قدسي كه در مورد آن سخن مي گويد به سختي مي توان بر روي نقشه يافت و براي آن نيازمند چشم مسلح هستيم.
محله يهوديان قدس را كه از همان ابتدا صهيونيست ها مصادره كردند، بخش اسلامي آن را نيز به رغم فريادها و استغاثه هاي مؤسسه الاقصي تقريبا به كلي به چپاول رفته است، مصادره زمين ها و كليساهاي مسيحيان هم ادامه دارد. و محله ارمني هاي قدس نيز از اين قاعده مستثني نيست، اين منطقه قديمي كه مساحت آن از يك كيلومتر مربع يعني به اندازه اردوگاه جنين تجاوز نمي كند مملو از طرح هاي شهرك سازي و يهودي سازي است.
حال آنها از قدس سخن مي گويند و ابومازن در مورد آن گفت وگو مي كند مذاكرات كمپ ديويد بين عرفات، آمريكا و باراك به دليل مسجدالاقصي با شكست مواجه شد.
آنها گفتند كه مالكيت اين مسجد از آن ماست اما بياييد هر آنچه كه بر روي زمين آن ساخته شده است از آن شما باشد و زير مسجدالاقصي هم بارگاه ادعايي خود را بسازيم.
كلينتون رئيس جمهور سابق آمريكا نيز بر ياسرعرفات فشار آورد و به وي گفت كه بايد اين پيشنهاد را بپذيريد.
اما عرفات به وي گفت: فقط در صورتي كه از روي جنازه من رد بشويد اين اقدام عملي خواهد شد اينجا بود كه مذاكرات با شكست مواجه شد. هيچ راه حلي براي قدس وجود ندارد كه بتواند حداقل خواسته هاي حتي سازشكاران عرب و فلسطيني را جوابگو باشد از اين رو هيچ راه حلي براي قدس وجود ندارد.
¤ آيا دولت بوش در مدت باقي مانده از رياست جمهوري اش قادر خواهد بود توافقي بين فلسطيني ها و اسرائيلي ها بوجود آورد و صلح ايجاد كند؟
تمامي تحركاتي كه اكنون آمريكا از طريق سفرهاي رايس به دنبال تحقق آن است چيزي بيشتر از امضاي يادداشت تفاهم و يا توافقنامه عمومي و كلي نيست كه هيچ تاثيري براي ملت فلسطين ندارد.
در واقع امضاي چنين توافقي صوري و در راستاي اهداف طرف هاي سازشكار در منطقه است و مي تواند در چارچوب سوء استفاده هاي آنها باشد كه كشورهاي عربي هم از اين قاعده مستثني نيستند.
تشكيلات فلسطيني كه به تشكيلات خودگردان تنزل پيدا كرده به يك گزينه براي طرف عربي تبديل شده است از اين رو آنها هم همگي اعلام امضاي اين توافقنامه را در راستاي اهداف خويش و حفظ آبروي خود مي دانند به خصوص كه در غير اين صورت تشكيلات خودگردان سرنوشتي جز فروپاشي نخواهد داشت.
¤ اگر بعد از نشست هاي محرمانه توافقنامه اي به امضا برسد چه اتفاقي خواهد افتاد؟
آنگاه ابومازن دو راه بيشتر نخواهد داشت يا اينكه به ملت فلسطين بازگردد و در كنار آنها و در رأس آنها حماس قرار گرفته و با آنها همراهي كند، راه دوم هم اين است كه همچنان بر سراب و توهمات خود شرط بندي كند آنگاه اسرائيل و آمريكا به او خواهند گفت كه ديگر كاري با تو نداريم، اسرائيل كه ديوار خود را بنا كرده و هركسي هم به آن نزديك شود به معناي اعلام جنگ خواهد بود.
¤ به عقيده شما تشكيلات خودگردان يك گزينه اسرائيلي، آمريكايي است و نيز گزينه اي براي كشورهاي عربي، پس چه كسي اجازه فروپاشي تشكيلات خودگردان را خواهد داد؟
به نظر من آمريكا و اسرائيل يا كشورهاي عربي حاضر نخواهند شد تشكيلات خودگردان از هم پاشيده شود و به هر قيمت ممكن آنرا زنده نگه خواهند داشت آمريكا در عراق شرايط فلاكت باري دارد، اسرائيل در لبنان شكست سختي خورده و در نوار غزه هم با چالش هاي بزرگي دست به گريبان است، صهيونيست ها امروز در شرايط بغرنجي به سر مي برند و به صلاحشان نيست كه تشكيلات از بين برود.
¤ سناريوهاي آينده را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
رژيم صهيونيستي اكنون با خطر وجودي دست به گريبان است و عوامل فرسايش از هر سو آن را در محاصره خويش قرار داده است.
اين كلام به معناي آن نيست كه اسرائيل فردا از هم پاشيده خواهد شد ما اصلاً به دنبال توهمات نيستيم بلكه ما در مقابل دشمني قرارگرفته ايم كه قدرتمند است ارتش و اقتصادي قوي دارد و از فناوري روز دنيا برخوردار بوده و حمايت آمريكا را نيز پشت سرخويش دارد.
اگر به جامعه صهيونيستي دقيق تر نگاه كنيم به نتايج دقيق تري مي رسيم، در اينجا مايلم يك داستان واقعي را براي شما بگويم و خود شما در اين رابطه قضاوت كنيد. يك نويسنده اي به نام «گولدز» كه به سرزمين هاي اشغالي سفر كرده بود ساعاتي قبل از بازگشت به آمريكا به مطب يك دندانپزشك اسرائيلي مراجعه كرد، دندانپزشك از وي شغلش را پرسيد و او گفت كه نويسنده است دندانپزشك بار ديگر پرسيد در مورد چه چيزي مي نويسد گفت در مورد آينده اسرائيل مي نويسم كه دندانپزشك بي درنگ به وي گفت: الان فهميدم كه شما داستان هاي كوتاه مي نويسيد!
در واقع اسرائيل به خوبي مي داند كه با تهديدهاي واقعي در منطقه مواجه است به همين دليل سعي در مقابله با تهديدها دارد اكنون حزب الله لبنان يكي از مهمترين دغدغه هاي صهيونيست ها به شمار مي رود كرانه باختري و نوار غزه از ديگر تهديدها براي اين رژيم هستند، و قدرت هسته اي ايران نيز براي رژيم صهيونيستي يك تهديد جدي به شمار مي رود.
به هر حال آينده مبارزه بين ما و صهيونيست ها است شايد اين مبارزه امسال يا سال آينده به پايان نرسد اما مبارزه همچنان ادامه خواهد داشت ومنطقه هم به طور حتم روي صلح را نخواهد ديد زيرا ديدگاه حاكم ديدگاه صلح صهيونيستي است از اين رو منطقه در ميان مدت و بلند مدت شاهد جنگ خواهد بود نه صلح.
پنجشنبه 14 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]
-
گوناگون
پربازدیدترینها