واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: یاد خدا در همه حال
http://img.tebyan.net/big/1388/12/14112941201841453915974991652231041005865.jpg
هنگامى كه نام خدا برده مى شود یك دنیا عظمت، قدرت، علم، و حكمت در قلب انسان متجلى مى شود، چرا كه او داراى اسماء حسنى و صفات علیا و صاحب تمام كمالات و منزه از هر گونه عیب و نقص است. توجه مداوم به چنین حقیقتى كه داراى چنان اوصافى است، روح انسان را به نیكی ها و پاكی ها سوق مى دهد و از بدیها و زشتیها پیراسته مى دارد و به تعبیر دیگر، بازتاب صفات او در جان انسان تجلى مى كند.
توجه به چنین معبود بزرگى موجب احساس حضور دایم در پیشگاه اوست و با این احساس، فاصله انسان از گناه و آلودگى بسیار زیاد مى شود. یاد او یادآورى مراقبت اوست، یاد حساب و جزاى اوست، یاد دادگاه عدل او و بهشت و دوزخ اوست و چنین یادى است كه جان را صفا، و دل را نور و حیات مى بخشد.
به همین دلیل، در روایات اسلامى آمده است هر چیز اندازه اى دارد جز یاد خدا كه هیچ حد و مرزى براى آن نیست. امام صادق(علیه السلام) طبق روایتى كه در كافى آمده است مى فرماید: «ما مِنْ شَىء اِلاّ وَلَهُ حَدٌّ یُنْتَهى اِلَیْهِ، اِلاّ الذِّكْر، فَلَیْسَ لَهُ حَدٌّ یُنْتَهى اِلَیْه; هر چیزى حدى دارد كه وقتى به آن رسد پایان مى پذیرد جز ذكر خدا حدى كه با آن پایان گیرد، ندارد»(1).
سپس مى افزاید: «فَرَضَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ اَلْفَرائِضَ، فَمَنْ أَدّا هُنَّ فَهُوَ حَدُّ هُنَّ، وَ شَهْرُ رَمَضان فَمَنْ صامَهُ فَهُوَ حَدُّه، وَ الْحَجُّ فَمَنْ حُجَّ حَدُّه، اِلاّ الذِّكْرَ، فَاِنَّ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ لَمْ یَرْضِ مَنْهُ بِالْقَلیلِ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ حداً یُنْتَهى اِلَیْه، ثُمَّ تَلا: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اُذْكُرواللّهَ ذِكْراً كَثیراً وَ سُجود بُكْرَةً وَ اَصیلا»; خداوند نمازهاى فریضه را واجب كرده است، هر كس آن ها را ادا كند، حدّ آن تأمین شده، ماه مبارك رمضان را هر كس روزه بگیرد حدّش انجام گردیده و حج را هر كس (یك بار) به جا آورد همان حدّ است، جز ذكر الله كه خداوند به مقدار قلیل آن راضى نشده و براى كثیر آن نیز حدّى قایل نگردیده سپس به عنوان شاهد این سخن آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اُذْكُرُوا اللّهَ ذِكْراً كثیراً»(2) را تلاوت فرمود:
امام صادق(علیه السلام) در ذیل همین روایت از پدرش امام باقر(علیه السلام) نقل مى كند كه او كثیر الذكر بود، هر وقت با او راه مى رفتم ذكر خدا مى گفت و به هنگام غذا خوردن نیز به ذكر خدا مشغول بود، حتى هنگامى كه با مردم سخن مى گفت از ذكر خدا غافل نمى شد...
سرانجام با این جمله پرمعنا، حدیث مذكور پایان مى پذیرد: «وَالْبِیْتُ الَّذى یَقْرَأُ فیهِ الْقُرْآن، وَ یَذْكُرُ الله عَزَّوَجلّ فیهِ تَكْثُر بَرَكَتُه، وَ تَحْضُرُهُ اَلْمَلائِكَة، وَ تَهَرمِنْهُ الشَّیاطینَ، وَ یَضىءُ لاَِهْلِ السَّماءِ كَما یُضىءُ الْكَوْكَبُ الدُّرىّ لاَِهْلِ الاَْرْضِ; خانه اى كه در آن تلاوت قرآن شود، خدا یاد شود بركتش افزون خواهد شد، فرشتگان در آن حضور مى یابند و شیاطین از آن فرار مى كنند و براى اهل آسمانها مى درخشد همان گونه كه ستاره درخشان براى اهل زمین»(3)
(اما به عكس خانه اى كه در آن تلاوت قرآن و ذكر خدا نیست بركاتش كم خواهد بود، فرشتگان از آن هجرت مى كنند و شیاطین در آن حضور دایم دارند).
خانه اى كه در آن تلاوت قرآن شود، خدا یاد شود بركتش افزون خواهد شد، فرشتگان در آن حضور مى یابند و شیاطین از آن فرار مى كنند و براى اهل آسمانها مى درخشد همان گونه كه ستاره درخشان براى اهل زمین.
این موضوع بقدرى اهمیت دارد كه در حدیثى یاد خدا معادل تمام خیر و آخرت شمرده است چنانكه از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده: «مَنْ اَعْطى لِساناً ذاكراً فَقَدْ اَعْطى خَیْرَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ; آن كسى كه خدا زبانى به او داده كه به ذكر پروردگار مشغول است، خیر دنیا و آخرت به او داده شده است».(4)
روایات در اهمیت یاد خدا آنقدر زیاد است كه اگر بخواهیم همه آنها را در این جا بیاوریم از وضع كتاب خارج است، این سخن را با حدیث كوتاه و پرمعناى دیگرى از امام صادق(علیه السلام) در كافى پایان مى دهیم آن جا كه فرمود: «مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرِ اللّهِ - عز و جل - أَحَبَهُ الله فى جَنَّتِهِ; هر كس بسیار یاد خدا كند خدا او را در سایه لطف خود در بهشت برین جاى خواهد داد»(5)
تأكید بر این مطلب را لازم نمى دانیم كه اینهمه بركات و خیرات مسلماً مربوط به ذكر لفظى و حركت زبان كه خالى از فكر و اندیشه و عمل باشد نیست، بلكه هدف ذكرى است كه سرچشمه فكر شود، همان فكرى كه بازتاب گسترده اش در اعمال انسان آشكار شود. چنانكه در روایات به این معنى تصریح مى كند(6)
http://img.tebyan.net/big/1388/12/1941298248122316115715811012617417814910230.jpg
مراحلى براى ذكر پروردگار:
یكى از مفسران(7) براى ذكر پروردگار مراحلى بیان كرده است:
1ـ مرحله اول، ذكر نام اوست، آیه سوره مزمل، «وَ اذْكُرْ اِسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلَ تَبْتیلا;نام پروردگارت را یاد كن و تنها به او دل ببند»
2ـ مرحله دوم، در مرحله بعد نوبت به یاد آورى ذات پاك او در قلب مى رسد، «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فى نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَخیفَةً; پروردگارت را در دل خود از روى تضرع و خوف یاد كن».(8)
3 - مرحله سوم، سرانجام مرحله سوم فرا مى رسد، كه در این مرحله از مقام ربوبیت خداوند فراتر مى رود و به مقام مجموعه صفات جمال و جلال خدا كه در الله جمع است مى رسد «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اُذْكُروا اللّهَ ذِكْراً كَثیرا; اى كسانى كه ایمان آورده اید خدا را بسیار یاد كنید»(9)
و به این ترتیب این ذكر همچنان ادامه مى یابد و مرحله به مرحله تكامل پیدا مى كند و صاحب آن را با خود به اوج كمال مى برد.(10)
نمونه اى از كسانى كه همیشه به یاد خدا بودند:
این نكته در زندگى حضرت موسى(علیه السلام) قابل توجه است كه همیشه به یاد خدا و متوجه درگاه او بود و حلّ هر مشكلى را از او مى خواست.
هر كس بسیار یاد خدا كند خدا او را در سایه لطف خود در بهشت برین جاى خواهد داد»
هنگامى كه مرد قبطى را كشت و ترك اولایى از او سرزد فوراً از خدا تقاضاى عفو و مغفرت كرد و عرض كرد: «قالَ اِنّى ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرلى; پروردگارا! من بر خود ستم كردم مرا ببخش».(11)
و به هنگامى كه از مصر بیرون آمد، عرض كرد: «قالَ رَبِّ نَجَّنى مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ; خداوندا مرا از قوم ستكار نجات ده».(12)
به هنگامى كه متوجه سرزمین مدین شده، گفت: «قالَ عَسى رَبّى أَنْ یَهْدینى سَواءَ السَّبیلِ; امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت كند».
هنگامى كه گوسفندان شعیب را سیراب كرد و در سایه آرمید عرض كرد: «قالَ رَبِّ اِنّى لَما اَنْزَلْتَ اِلى مِنْ خَیْر فَقیر; پروردگارا! هر خیرى بر من نازل كنى من نیازمندم».(13)
مخصوصاً این دعاى اخیر كه در بحرانى ترین لحظات زندگى او بقدرى مؤدّبانه و توأم با آرامش و خونسردى بود كه حتى نگفت خدایا نیازهاى مرا بر طرف گردان بلكه تنها عرض كرد: من محتاج خیر و احسان توام.
البته تصور نشود كه حضرت موسى(علیه السلام) فقط در سختی ها در فكر پروردگار بود در تفسیر نور الثقلین(14) آمده است: وقتى كه در قصر فرعون در آن ناز و نعمت نیز بود خدا را فراموش نكرد. لذا در روایات مى خوانیم، روزى در مقابل فرعون عطسه زد، و بلافاصله «الحمدلله رب العالمین» گفت، فرعون از شنیدن این سخن ناراحت شد، و به او سیلى زد و موسى نیز متقابلا ریش بلند او را گرفت و كشید، فرعون سخت عصبانى شد وتصمیم بركشتن او گرفت، ولى همسرش به عنوان این كه او كودكى است خردسال و متوجه كارهاى خود نیست او را از مرگ نجات داد»(15)
تنظیم و تخلیص: گروه دین و اندیشه – مهدی سیف جمالی
برگرفته از درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)
1. ج 2، كتاب الدعاء«باب ذكرالله عزوجل».
2.همان مدرك
3.همان مدرك
4.بحارالانوار، ج 82، ص 145.
5.بحارالانوار،ج66،ص324.
6.تفسیرنمونه، ج 17، ص 355ـ 358.
7.تفسیر فخر رازى، ج 30، ص 177.
8.سوره اعراف، آیه 205 .
9.سوره احزاب، آیه 41.
10.تفسیر نمونه، ج 25، ص 177ـ 178.
11.سوره قصص (28)، آیه (16).
12.قصص (28)، آیه (21)
13.قصص (28)، آیه (24)
14.ج4،ص117.
15.تفسیر نمونه، ج 16، ص 61ـ62
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 182]