واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: بعد از گذشت 2سال اثر تصويري «كنسرت گروه شمس به مناسبت سال جهاني بزرگداشت مولانا به همراه سماعگران قونيه» منتشر شد و در دسترس علاقهمندان موسيقي قرار گرفت.
اين زمان طولاني را ميتوان در مسائل مختلف جستوجو كرد؛ از مشكلات مجوز گرفتن تا روند توليد آلبومي كه طراحي خاصي دارد. سال 1386 از سوي يونسكو سال بزرگداشت مولانا نام گرفت.
اين كنسرت در تابستان همان سال بهمدت 3 شب در كاخ سعدآباد برگزار شد كه بهدليل استقبال مخاطبان يك شب ديگر تمديد شد. اما در اين ميان نبايد فراموش كرد كه قبل از اينكه يونسكو تصميم بگيرد سالي را براي انتشار انديشههاي مولانا نامگذاري كند، كيخسرو پورناظري، 30سال پيش اسم گروه خود را «شمس» گذاشت و در اين مدت آلبومهاي «صداي سخن عشق»، «حيراني»، «مطرب مهتابرو» و «افسانه تنبور» را براساس اشعار مولانا روانه بازار كرد. به عبارت ديگر خيلي جلوتر از زماني كه يونسكو بخواهد سالي را براي بزرگداشت مولانا نامگذاري كند، گروهي از ايران تصميم گرفتند كه انديشههاي مولانا را جهاني كنند.
ايده برگزاري اين كنسرت به سال 1385 برميگردد. تهمورس و سهراب پورناظري كه علاوه بر رابطه فرزندي كيخسروپورناظري، آهنگسازي، نوازندگي و همخواني گروه را برعهده دارند تصميم گرفتند كه كنسرتي براساس اشعار مولانا و با حضور سماعگران در تالار وحدت اجرا كنند. اين كنسرت در زمان خودش به دلايل متعدد برگزار نشد تا اينكه يونسكو سال 1386 را سال مولانا اعلام كرد و سهراب پورناظري از تهمورس خواست كه ايدهشان را بازآفريني كنند.
اگر ايرانيها در سالروز تولد مولانا به تركيه سفر ميكنند تا رقص سماعگران تركيه را نگاه كنند، گروه شمس اين سماعگران را به ايران آوردند تا در كنار موسيقي تنبور و موسيقي ملي، بزرگداشتي درخور مولانا برگزار كنند؛ تجربهاي كه سال بعد در كنسرت «برآفتاب خليجفارس» بهدليل عدم صدورمجوز براي حضور سماعگران ناتمام ماند و سماعگران قونيه به نشانه اعتراض، روي صحنه تنها نظارهگر ماندند.
اثر تصويري بزرگداشت سال مولانا در دو بخش موسيقي تنبور و موسيقي ملي ايران عرضه شده است و البته اين اثر بخش ديگري دارد كه به پشت صحنه و تلاش گروه براي اجراي كنسرت و اجراي قطعه «مستان سلامت ميكنند» از ساختههاي تهمورس پورناظري اختصاص دارد. بيوگرافي هنرمندان و متن اشعار از ديگر بخشهاي اين ديويدي است.
اشعار كنسرت با توجه به بزرگداشت مولانا از اشعار اين شاعر انتخاب شده است. بخش اول كه اختصاص به موسيقي تنبور دارد، با ساختهاي از كيخسرو پورناظري شروع ميشود و با قطعه «آنسو مرو» از ساختههاي تهمورس پورناظري به پايان ميرسد. كيخسرو پورناظري سالها روي موسيقي تنبور كاركرده و سعي در انتشار انديشههاي مولانا، هم در ايران و هم در سطح جهاني داشته است و به همين دليل است كه در اين كار، نوري پارماكسيز، نوازنده ني از قونيه و روبين واسي، نوازنده فرانسوي سازهاي واتر درام، باران و بينز مشاركت دارند؛ كاري از گروه شمس كه از سالها قبل شروع شده و تا به امروز اين روند ادامه دارد.
با نگاهي به آهنگهاي بخش اول اين اثر ميتوان يك ويژگي را در تمام آهنگهاي اين بخش پيدا كرد؛ سادگي، ويژگي آهنگهاي اين آلبوم است. ساختن قطعات ساده درست مانند راه رفتن روي لبه تيغ است چرا كه ممكن است از فرط سادگي، قطعات به عاميانه بودن نزديك شود. اينكه قطعات ساده، جذابيت بكر موسيقي را داشته باشد كار دشواري است. قطعه «ساربان» ساخته تهمورس پورناظري از اين ويژگي برخوردار است. شايد همين سادگي باعث شده كه مخاطبان مختلف به راحتي با اين نوع موسيقي ارتباط برقرار كنند و از همه مهمتر اينكه موسيقي بهورطه عوامگري و سادهانگاري نميافتد.
اما بخش دوم اثر كه پورناظريها با تاكيد، از آن بهعنوان موسيقي ملي ايران ياد ميكنند، تركيبي از سازهاي موسيقي ايراني و سازهاي كوبهاي است. اگر موسيقي ايراني را تركيبي از پيشدرآمد، آواز، تصنيف و رنگ بدانيم، اين بخش از كار از اين ويژگيها تبعيت نميكند، گرچه قطعات اين بخش براساس موسيقي ايراني و دستگاهي ساخته شده است. اين بخش از موسيقي سعي كرده كه حال و هواي ايراني داشته باشد و براساس تعريف موسيقي ايراني ساخته بشود. با اينكه قطعات، پيشدرآمد، ضربي و آواز هم دارد ولي سعي شده اين قالب به نوعي شكسته شود؛ اضافهشدن سازهاي كوبهاي بخشي از اين ساختارشكني است.
اين بخش با قطعه «رامشگر» از ساختههاي تهمورس وسهراب آغاز ميشود و با قطعه «عاشقان» به آهنگسازي تهمورس و تنظيم سهرابپورناظري به پايان ميرسد. سازهاي كوبهاي نقش چشمگيري در اجراي اين كنسرت دارند و اين نكته را بايد در سليقه موسيقايي پورناظريها جستوجو كرد. استفاده از سازهاي كوبهاي باعث شده كه خلأهاي موسيقي ايراني و موسيقي تنبور پر شود. ساز تنبور بهدليل نداشتن ربع پرده به سختي با سازهاي ايراني تركيب ميشود اما سازهاي كوبهاي به اين نوع موسيقي كمك ميكنند. از طرف ديگر حضور سازهاي كوبهاي براي مخاطبان هم جذاب است.
اما نكتهاي كه به راحتي نميتوان از آن گذشت، حضور اسپانسر در اين كار است. اگر حضور اسپانسر يا حمايتكننده مالي در آن سوي آبها امري عادي است اما در ايران كمتر اسپانسري حاضر به شراكت در توليد يك اثر هنري خصوصا موسيقي ميشود. از اين بابت بايد به تهيهكننده اين اثر تبريك گفت كه توانسته است در جذب اسپانسر موفق عمل كند اما بايد گفت كه اين حضور درشأن مقام موسيقي تنبور، موسيقي ملي ايراني و مولانا نيست.
تصور كنيد كه در حال شنيدن يك مقام تنبور هستيد كه اسپانسر كار، شما را به خريد فلان مارك دوربين دعوت ميكند. اگر در دنيا فلان شركت براي اسپانسر شدن در جستوجوي سود يا تبليغ مستقيم كالاي خود نيست (چرا كه اسپانسر شدن در يك اثر هنري او را از دادن ماليات معاف ميكند) در اينجا اسپانسر چون از ماليات معاف نميشود از هر موقعيتي براي تبليغ كارش استفاده ميكند حتي اگر به ارتباط با مخاطب كار لطمه بزند.
نقطه ضعف ديگر اين كار را بايد در كارگرداني محمدرضا هنرمند جستوجو كرد. محمدرضاهنرمند كارگرداني كه سابقه ضبط چندين كنسرت موسيقي را در كنار چند طرح بزرگ تلويزيوني و سينمايي دارد، گزينه مناسبي براي اين كار بوده است، اما بايد گفت كه از او انتظار بيشتري ميرفت. حفظ راكورد سادهترين كار ممكن براي كارگرداني است كه تجربه كارگرداني سريالها و فيلمهاي سينمايي دارد و بايد گفت كه اين كار انجام نشده است.
انتشار اثر تصويري سال جهاني بزرگذاشت مولانا با حضور سماعگران قونيه كاري شايسته است و بايد اميدوار بود كه از اين دست كارها درعرصه موسيقي بيشتر انجام شود و البته بايد اميدوار بود كه آلبوم ارزانتر به دست مخاطب برسد چرا كه قيمت 12 هزار توماني اين كار ميتواند مانعي براي خريد علاقهمندان باشد.
منبع : همشهري
سپاس فراوان از ذوق و شوق شما نسبت به موسیقی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]