واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: گزارشي از بخش ويژه سيامين سال انقلاب در نمايشگاه شانزدهم انتهاي اينجا، روشنايي ظهور است
گروه گزارش: حكايت بخش ويژه سيامين سال انقلاب در نمايشگاه شانزدهم، حكايت مثنوي هفتاد من كاغذ است و در گزارشي مختصر نميگنجد، حكايت 37 سال حكومت ذليلانه پهلوي پسر با خاطرات تلخي كه براي مردم گذاشت و تاريخ غمآلودي كه رقم زد، حكايت تحميل هشت سال جنگ نابرابر و هشت سال دفاع دليرانه جوانان ايراني از وطنشان، حكايت 30 سال حكومت زمينهساز ظهور و دهها حكايت تلخ و شيرين و ريز و درشت ديگر.
بخش ويژه سيامين سال انقلاب در طبقه اول شانزدهمين نمايشگاه بينالمللي قرآن كريم قرار دارد، اين بخش داراي دو سالن مجزا است، اولي سالني كوچك و ديگري سالني به اندازه دو سالن قبلي و شايد كمي هم بزرگتر.
اين بخش اگر چه براي اولين بار در نمايشگاه ايجاد شده ولي به مدد نوشتارهاي زيبا و عكسهاي خاطرهانگيز آن، بازديدكنندگان زيادي را به سمت خود ميكشاند. سالن سمت راستي كه همسايه غرفه كوچك فلسطين است، بيشتر به موضوعات مرتبط با يهود و اشغال فلسطين و ... پرداخته است. چندين تابلو درباره ماجراي هولوكاست، اشغال سرزمينهاي فلسطينيان و اسارت 27 ساله ديپلماتهاي ايراني جلوي در ورودي و ابتداي سالن به چشم ميخورد.
بر روي يكي از اين تابلوها با عنوان «كدامين گناه» به ماجراي 27 سال اسارت 4 ديپلمات ايراني دربند يهوديان افراطي صهيونيست اشاره شده و تابلوي ديگري در سمت چپ اين تابلو به دعوت از عموم مردم براي مشاركت معنوي در طرح ختم قرآن، ختم صلوات و نماز جعفر طيار به سفارش آيتالله بهجت به نيت آزادي ديپلماتها ميپردازد.
تابلوهايي براي تشريح تلمود، پريم و هولوكاست
وارد اين سالن كوچك كه ميشوي، سلسله تابلوهايي قرار دارد كه يكي مطالبي درباره هولوكاست، ديگري درباره تلمود آورده و سومي هم درباره پريم(مظلمنمايي يهوديان) نوشته است، بر روي يكي از آنها كه با عنوان «هولوكاست(1)» نامگذاري شده است ميخوانيم: هولوكاست واژهاي يوناني است كه در فارسي از آن به «همهسوزي» تعبير ميشود. اين واژه بعد از جنگ جهاني دوم و بر اثر تبليغات فراوان يهوديان به نماد مظلوميت آنان و قساوت و سنگدلي آلمانهاي نازي تبديل شده است كه بر طبق ادعاي صهيونيستها شش ميليون يهودي را ابتدا توسط گاز «زيكلون ب» خفه كردند و سپس در كورههاي آدمسوزي سوزاندهاند و هنوز كه هنوز است سالانه ميلياردها دلار غرامت و خسارت به آنان ميپردازند.
البته نوشته اين تابلو به همين عبارات ختم نميشود بلكه در ادامه آمده است: «روز 27 ژانويه سال 2005(1384 هجري شمسي) نيز در سازمان ملل به عنوان روز هولوكاست نامگذاري شده است» و ميتوان به آن اضافه كرد كه براساس قوانين كشورهاي اروپايي هرگونه بحث و تحقيق درباره اين موضوع(دروغين) ممنوع است و جالب آنكه اين كشورها خود را نماد آزادي و دموكراسي هم ميدانند.
كمي جلوتر كه ميروي تابلوي ديگري با عنوان «پاسخ به يك شايعه» به موضوع چگونگي اشغال سرزمينها و مزارع فلسطينيان توسط يهوديان ميپردازد، اين تابلو به طرح اين سئوال پرداخته است كه چرا عدهاي ميگويند فلسطينيها كه خودشان زمينها و مزارعشان را به يهوديان فروختهاند پس چرا اين همه اعتراض ميكنند؟
فلسطينيان زمينهاي خود را نفروختند بلكه يهوديان آنان را مجبور كردند
بعد هم پاسخ ميدهد تا سال 1296 هجري شمسي، يهوديان تنها 65 كيلومتر مربع از 27 هزار كيلومتر مربع مساحت كل فلسطين را در مالكيت خود داشتند. با شكست دولت عثماني از انگليسيهاي روباه صفت و تا سال 1948 ميلادي، يهوديان با زور سرنيزه و اعمال سياستهاي خشن و سختگيرانه بخشهاي ديگري از سرزمينهاي فلسطينيان را يا خريدند و آنان را مجبور به فروش كردند و يا به زور تصاحب كردند اما با همه اين احوال باز هم تا اين سال تنها 5/2 درصد از زمينهاي فلسطينيان به يهوديان فروخته شد كه درصد ناچيزي است.
در سال 1948 و سالهاي پس از آن كه دولت يهوديان به مدد حمايت دولتهاي غربي به ويژه انگليسيها روي كار آمد، به تدريج از طريق خون و خونريزي، جنايت و ادمكشي و وحشيگري صهيونيستهاي افراطي توانستند بخش اعظمي از سرزمينهاي اشغالي را غصب كنند و يا ساكنان آن را مجبور به مهاجرت كنند كه تنها آمار مهاجران بالغ بر چند ميليون نفر است.
تابلوهاي بعدي كه خوانندگان را جلوي خود ميخكوب ميكند و آنان را حداقل وادار به خواندن بخشي از مطالب ميكند تابلوهايي است كه درباره تورات شفاهي يهوديان يا تلمود مطالبي نوشته و ديگري هم درباره مظلومنمايي يهوديان و ماجراي نفوذ دو يهودي به دربار هخامنشيان به روايت زير: مردخاي و دختر عمويش استر، دو يهودي ساكن در شوش پس از آنكه «وشتي»ملكه دربار هخامنشي از ملعبه قرار گرفتن و تن دادن به خواهش پادشاه امتناع ميكند از طريق فراخوان دربار براي حرمسرا به قصر پادشاه راه مييابند، مردخاي با مخفينمايي و مظلومنمايي كار خود را در دربار به پيش ميبرد و استر هم با جلوهگري معشوق پادشاه ميشود.
ماجراي استر و مردخاي در دربار هخامنشيان
ديري نميپايد كه استر ملكه ميشود و مردخاي هم به مقامي بالا در دربار ميرسد و همين نفوذ، سالها بعد كار دست دربار هخامنشيان ميدهد و با دسيسه مردخاي و استر هامانالوزير(وزير دربار) به جوخه اعدام ميرود و بيش از 75 هزار ايراني مخالف يهوديان هم با فريب و نيرنگ اين دو نفر كام مرگ را ميچشند و خونريزي وحشتناكي در ايران آن روز به راه ميافتد و هنوز هم يهوديان ايرانيكشي خود را با عنوان پوريم، جشن ميگيرند.(البته اين روايت عينا نوشته تابلو نمايشگاه نيست بلكه مطالبي توسط نويسنده اين گزارش به آن اضافه شده است.
بخش سيامين سال انقلاب سالن ديگري هم دارد كه با پژوهش همسايه است و كنار در ورودي آن شهر فرنگي جاي گرفته است كه بر خلاف شهرفرنگهاي قديمي و سرگرمكننده، به روز است و خواب غفلت را از هر چشم و دل بيآلايشي ميربايد، ماجراي اين شهر فرنگ نه اصيلآباد است و مردمان ساده و پاك او و نه بازيهاي كودكان بلكه حكايت جنايتبازي مشتي يهودي افراطي است كه تنها به بازي اسلحه و خون پايبندند و فرقي هم ميان زن و كودك و پير و جوان نمينهند. ماجراي كشتار روزانه مظلومان فلسطيني است كه نه امنيت نان دارند و نه امنيت جان.
وارد اين سالن كه ميشوي تابلوهايي نصب شده با نوشتههايي تاريخي درباره ماجراهاي خاندان پهلوي و شخص محمدرضا و زبوني آنان در مقابل اروپاييها. بر روي يكي از اين تابلوها به نقل از محمدرضا شاه ميخوانيم: «متفقين صلاح كارشان را در اين ديدند كه من به جاي پدرم بنشينم» و بر روي ديگري هم ماجراي هديه محمدرضا پهلوي به «ژاكلين كندي» نقش بسته است و قصه دادن جواهرات گرانقيمت و گرفتن تابلوي نقاشي و كراوات رنگ و رفته كه يك دلار هم ارزش ندارد.
از تابلوهاي شرمآور و تاريخي كه بگذريم، بقيه سالن ماجراهاي عمده دوران انقلاب و پس از انقلاب از تبعيد امام(ره) گرفته تا پيروزي انقلاب، هشت سال جنگ تحميلي و مقاومت جانانانه فرزندان ايراني و رحلت امام(ره) را به تصوير كشيده است.
شرح فعاليتها و خدمات 30 سال انقلاب در نمايشگاه شانزدهم
عسگري، مدير بخش ويژه سيامين سال انقلاب شانزدهمين نمايشگاه بينالمللي قرآن در باره فعاليتهاي اين بخش ميگويد: اين بخش داراي سه قسمت قرآن، پژوهش و حجمي(دكور) است كه بخش پژوهش آن خود شامل سه قسمت تاريخ و سير پهلوي، قياس انقلاب با قبل از آن و بخش سوم هم شامل سالهاي 1374 به بعد با عنوان غير قابل قياس است.
قسمت دوم پژوهش به مقايسه كارهاي انجام شده در قبل از انقلاب با فعاليتهاي صورت گرفته بعد از انقلاب تا سال 74 اختصاص دارد و فعاليتهاي صورت گرفته از سال 74 به بعد نيز اصلا قابل قياس با قبل از انقلاب نيست.
كمي جلوتر و بعد از تابلوهاي سير پهلوي، حجرهها و تابلوهايي قرار دارد كه هر كدام به نحوي ماجراي تبعيد امام، لزوم تمسك به راه شهيدان و شفاعت خواستن از آنان را به بازديدكنندگان يادآوري ميكند و عكسهايي از خرمشهر و موزه اين شهر، تشييع پيكر پاك شهيدان بر دوش مردمان همجنس آنان هم خاطرات دوران دفاع مقدس را گوشزد ميكنند.
در انتهاي اين سالن دكورها و تصاويري از رحلت امام خميني(ره) و جانشيني مقام معظم رهبري به چشم ميخورد و جملههايي كه نويد ميدهند راه امام ادامه دارد تا آنجا كه به پنجرهاي روبه روشنايي و حوض آبي ختم ميشود.
پنجرهاي كه پروانهها از آن عبور ميكنند و به سمت زلالي آب و نورانيت نور در حركتند تا آنجا كه به نور ظهور برسند و انقلاب به عنوان حكومت زمينهساز را به دست منجي منتظر بسپارند.
چهارشنبه 13 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]