واضح آرشیو وب فارسی:مهر: وجوه كاركردگرايي فلسفي (5)هستيشناسي كاركردي
خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: كاركردگرايان به سطوحي از تبيين نظر دارند كه شبيه سختافزار و نرمافزاري است كه ما در تبيينهايمان از عملكرد ماشينهاي محاسبه كننده مواجه ميشويم. اين صرفاً بدان معنا نيست كه صحبت از اذهان و عملكرد آنها روشي در سطح بالاتر براي سخن گفتن از آنچه در اساس يك نظام صرفاً مادي است به حساب ميآيد.
اصطلاحات سطح بالاتر ذهني كيفياتي را تعريف ميكنند كه متمايز از كيفيات تعريف شده بهوسيلۀ اصطلاحات سطح پايينتر هستند و اين اصطلاحات اخير با توجه به تركيب و ساختار مادي جهان بهوسيلۀ دانشمندان به كار گرفته ميشوند. با اين همه، حالات و كيفيات ذهني با حالات و كيفيات مادي رابطۀ اينهماني ندارند. به طور مثال رنج بر طبق نظر اين كاركردگرا در نظام عصبي تشخيص داده ميشود اما كيفيات بودن در رنج يك كيفيت مادي نيست. اما چگونه است كه مطلب از اين قرار است.
مجدداً به مثال ماشين محاسبهكننده توجه كنيد . يك عملكرد محاسباتي مفروض ميتواند با انواع وسايل مادي مشخص تشخيص داده شود: در ماشين تحليلي بابج، در يك اتاق تمام لولههاي خالي و سيمها ، در يك وسيلهاي كه از سيليكون و ترانزيستورها تشكيل شده و حتي در يك وسيلۀ هيدروليكي كه از لولههاي پر از آب و ....... تشكيل شده است مغزها و به علاوه بسياري از نظامهاي عصبي به نظر قابليت انجام محاسبات را دارند ؛ و اگر روحهاي غيرمادي موجود باشند دليلي براي اين انديشه كه اينها ميتوانستند عملهاي محاسباتي را انجام دهند وجود داشتند. در واقع نهايتي براي انواع وسايلي كه قابليت سروكار داشتن با محاسبۀ مفروضي را دارند وجود ندارد. اما اگر موضوع بدين قرار باشد آنگاه انجام يك محاسبه نميتواند نوعي فرآيند مادي باشد.
به اين فرآيند كه يك عمل محاسباتي مشخص - جمع 7 و 5 كه 12 را بهوجود مي آورد - در يك ماشين محاسبهكنندۀ ابتدايي محقق ميشد تأمل كنيد. اين فرآيند شامل رخدادهاي الكتريكي در مجموعهاي از سيمها و لولههاي توخالي است . اما جمع 7 و5 كه 12 را بهوجود مي-آورد يك فرآيند سيم و لولههاي توخالي نيست . اگر اينگونه بود اين جمع نميتوانست بر يك چرتكه و وسيلهاي محاسبهكننده كه مشتمل بر مهرههايي است كه بر ميلههايي در يك چارچوب محكم قرار دارند انجام شود يا در مغز يك دانشآموز شش ساله رخ دهد.
خب، اين كاركردگرا ادامه ميدهد و همين نكته را به حالات ذهن نسبت ميدهد. به مورد رنج بردن توجه كنيد. هر چند كاملاً ممكن است كه تحريك بافتهاي C شرط لازم رنج شما باشد- رنج شما با تحريك بافتها C تحقق نمييابد – آنگونه كه نظريهپردازان نظريۀ اينهماني ابراز كردهاند رنج نوعي تحريك بافتهاي C نيست . اگر اينگونه بود آنگاه موجوداتي كه فاقد بافتهاي C بودند نميتوانستند تجربهاي از رنج داشته باشند.
در اين مدعا كه كيفيات ذهني (يا همچنين كيفيات محاسباتي) كيفيات مادي نيستند يك كاركردگرا اذعان نميكند كه اذعان ميكند كيفيات ذهني كيفيات غيرمادي و كيفيات جواهر غيرمادي هستند. خيالپردازي را كنار بگذاريم. واجد بودن كيفيت ذهني (يا مشغول يك محاسبه بودن) كاملاً نيازمند يك "مبناي" مادي است؛ واجد كيفيتي مادي و غيره بودن كه كيفيت ذهني (يا محاسباتي) را تحقق ميبخشد. اين نكته كاركردگرايانه در واقع اين است كه كيفيات سطح بالاتر نظير رنج بردن يا محاسبۀ جمع 7 و 5 رابطۀ اينهماني با يكديگر ندارند، قابل فروكاستن به يكديگر نيستند و تحقق كنندههاي آنها قابليت خلط و خبط را ندارند.
چهارشنبه 13 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]