واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: به کدام نام بخوانمت؟ ...
بقيهالله
واژه «بقيه» يعني بازمانده و پاينده وآنچه از چيزي باقي گذاشته شود. تركيب «بقيهالله» علاوه بر قرآن مجيد در سخنان نوراني ائمه معصومين(ع) نيز آمده است. در قرآن تنها يك بار آن هم در داستان حضرت شعيب(ع) آمده است: كه پس از آنكه قوم خود را از كمفروشي نهي ميكند، چنين ميفرمايد:« بقيهالله خير لكم ان كنتم مؤمنين». «آنچه را كه خداوند ]در ازاي چشمپوشي از منافع نامشروع دنيوي[ برايتان باقي ميگذارد، براي شما بهتر است.»
در آيه هرچند مخاطب قوم شعيب هستند و منظور از «بقيهالله» سود و سرمايه حلال و يا پاداش الهي است، ولي هر موجود نافع كه از طرف خداوند براي بشر باقي مانده و ماية خير و سعادت او گردد، «بقيهالله» محسوب مي شود.
تمام پيامبران الهي و پيشوايان بزرگ «بقيهالله»اند. تمام رهبران راستين كه در راه اعتلاي ارزشهاي جوامع انساني مبارزه ميكنند و بشريت را به سعادت رهنمود ميكنند، از اين منظر «بقيهالله»اند.
از آنجا كه مهدي موعود(ع) آخرين پيشوا و بزرگترين رهبر انقلابي پس از قيام پيامبر(ص) است، يكي از روشنترين مصاديق «بقيهالله» ميباشد و از ديگران به اين لقب شايستهتر است؛ به خصوص كه تنها باقيمانده بعد از پيامبر(ص) وامامان معصوم(ع) است.
به همين جهت است كه در روايات فراواني از آن حضرت با اين لقب ياد شده است:
1. آنگاه كه در پگاه آدينه در فراق آن يار سفر كرده به ندبه مينشينيم، اينگونه همسرايي ميكنيم كه: «اين بقيهالله التي لا تخلو من العتره الهاديه...»
2. در روايات است كه مردي از ششمين پيشواي راستگويان صادق آل محمد(ص) پرسيد: آيا بر امام قائم ميتوان با عنوان «اميرمؤمنان» سلام كرد؟ حضرتش فرمود: «خير» خداوند اين نام را ويژة علي(ع) قرار داده است. پيش از او كسي اين نام برخود ننهاد و پس از او نيز ـ مگر كافر ـ اين نام به خود نبندد. راوي گويد: پرسيدم فدايت گردم پس چگونه بر او سلام كنند؟ فرمود: ميگويند: «السلام عليك يا بقيهالله»
3. در روايت است وقتي احمدبن اسحاق بن سعد اشعري به محضر امام عسكري(ع) شرفياب شد، دربارة جانشين آن حضرت پرسش نمود. حضرتش كودكي خردسال همچون پارهاي ماه به او نشان داد. احمدبن اسحاق پرسيد: آيا نشانهاي هست تا قلبم اطمينان يابد؟ آن كودك غنچة لب گشود و با زبان عربي فصيح چنين فرمود: «من بقيهالله بر روي زمين هستم و من منتقم از دشمنان اويم» اي احمدبن اسحاق بعد از ديدن اثري طلب نكن»
4. از پنجمين مهر فروزان سپهر پيشوايي امام باقر(ع) نيز نقل شده است كه فرمود: نخستين سخن حضرت مهدي(ع) بعد از ظهور اين آيه است كه ميخواند: «بقيهالله برايتان بهتر است اگر ايمان داريد.» آنگاه ميفرمايد: «منم بقيهالله و حجت و خليفة او در ميان شما» در آن زمان هركسي بر آن جناب سلام كند و ميگويد: «السلام عليك يا بقيهالله في ارضه»
به کدام نام بخوانمت؟ ...
کتاب شریف «الزام الناصب» که درباره حضرت صاحبالزمان، علیهالسلام و ابعاد وجودی آن حضرت نگاشته شده یکصد و هشتاد و شش اسم، لقب و کنیه برای آن حضرت ذکر شده است.
هر یک از این اسماء (که جمگلی از میان روایات و کتب سالفه گردآوری شده) نشان دهنده شأنی از شؤونات حضرت حجت، علیهالسلام است و آشنایی با آنها امکان درک و کسب معرفت بیشتری را فراهم میآورد. بهمین منظور در این ویژهنامه برخی از این اسماء، القاب و کنیهها را با شرحی کوتاه تقدیم حضور مشتاقان میکنیم.
بقیةاللّه: باقیمانده خدا در زمین.
خلیفةاللّه: جانشین خدا در میان خلایق.
وجهاللّه: مظهر جمال و جلال خدا، سمت و سوی الهی که اولیای حق رو به او دارند.
باباللّه: دروازه همه معارف الهی، دری که خداجویان برای ورود به ساحت قدس الهی، قصدش میکنند.
داعیاللّه: دعوت کننده الهی، فرا خواننده مردم به سوی خدا، منادی راستین هدایت الیاللّه.
سبیلاللّه: راه خدا، که هر کس سلوکش را جز در راستای آن قرار دهد سرانجامی جز هلاکت نخواهد داشت.
ولیاللّه: سر سپرده به ولایت خدا و حامل ولایت الهی، دوست خدا.
حجةاللّه: حجت خدا، برهان پروردگار، آن کس که برای هدایت در دنیا، و حساب در آخرت به او احتجاج میکنند.
نوراللّه: نور خاموشی ناپذیر خدا، ظاهر کننده همه معارف و حقایق توحیدی، مایه هدایت رهجویان.
عیناللّه: دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستی، چشمخدا در مراقبت کردار بندگان.
سلالةالنّبوّة: فرزند نبوت، باقیمانده نسل پیامبران.
خاتم الاوصیاء: پایانبخش سلسله امامت، آخرین جانشین پیامبر(ص).
علمالهدی: پرچم هدایت، رایت همیشه افراشته در راهاللّه، نشان مسیر حقیقت.
سفینةالنجاة: کشتی نجات، وسیله رهایی از غرقاب ضلالت، سفینه رستگاری.
عینالحیوة: چشمه زندگی، منبع حیات حقیقی.
القائمالمنتظر: قیام کننده مورد انتظار، انقلابی بینظیری که همه صالحان چشمانتظار قیام جهانی اویند.
العدل المشتهر: عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود.
السیف الشاهر: شمشیر کشیده حق، شمشیر از نیام برآمده در اقامه عدل و داد.
القمر الزّاهر: ماه درخشان، ماهتاب دلفروز شبهای سیاه فتنه و جور.
شمس الضلاّم: خورشید آسمان هستی ظلمت گرفتگان، مهر تابنده در ظلمات زمین.
ربیعالانام: بهار مردمان، سرفصل شکوفایی انسان، فصل اعتدال خلایق.
نضرةالایام: طراوت روزگار، شادابی زمان، سرّ سرسبزی دوباره تاریخ.
الدین المأثور: تجسم دین، تجسید آیین برجای مانده از آثار پیامبران، خود دین، کیان آیین، روح مذهب.
الکتاب المسطور: قرآن مجسم، کتاب نوشته شده با قلم تکوین، معجزه پیامبر در هیئت بشری.
صاحبالامر: دارنده ولایت امر الهی، صاحب فرمان و اختیاردار شریعت.
صاحبالزمان: اختیاردار زمانه، فرمانده کل هستی به اذن حق.
مطهّرالارض: تطهیر کننده زمین که مسجد خداست، از بین برنده پلیدی و ناپاکی از بسیط خاک.
ناشرالعدل: برپا دارنده عدالت، برافرازنده پرچم عدل و داد در سراسر گیتی.
مهدیالامم: هدایتگر همه امتها، راه یافته راهنمای همه طوایف بشریت.
جامعالکلم: گردآورنده همه کلمهها براساس کلمه توحید، وحدتبخش همه صفها.
ناصر حقاللّه: یاریگر حق خدا، یاور حقیقت.
دلیل ارادةاللّه: راهنمای مردم به سوی مقاصد الهی، راه بلد و راهبر انسانها در راستای اراده خداوند.
الثائر بأمراللّه: قیام کننده به دستور الهی، برانگیخته به فرمان پروردگار، شورنده بر غیر خدا به امر خدا.
محییالمؤمنین: احیاگر مؤمنان، حیاتبخش دلهای اهل ایمان.
مبیرالکافرین: نابود کننده کافران، درهم شکننده کاخ کفر، هلاک کننده کفار.
معزّالمؤمنین: عزّتبخش مؤمنان، ارزش دهنده اهل ایمان.
مذلّ الکافرین: خوار کننده کافران، درهم شکننده جبروت کفرپیشگان.
منجی المستضعفین: نجات دهنده مستضعفان، رهاییبخش استضعاف کشیدگان.
سیفاللّه الذی لاینبو: شمشیر قهر خدا که کندی نپذیرد.
میثاقاللّه الذی اخذه: پیمان بندگی خدا که از بندگان گرفته شده.
مدار الدهر: مدار روزگار، محور گردونه وجود، مرکز پیدایش زمان.
ناموس العصر: نگهدارنده زمان، کیان هستی دوران.
کلمةاللّه التامه: کلمه تامه خداوند، حجت بالغه الهی.
تالی کتاباللّه: تلاوت کننده کتاب خدا، قاری آیات کریمه قرآن.
وعداللّه الذی ضمنه: وعده ضمانت شده خدا، پیمان تخلفناپذیر الهی.
رحمةاللّه الواسعة: رحمت بیپایان خدا، لطف و رحمت بیکرانه پروردگار رحمت گسترده حق.
حافظ اسرار ربالعالمین: نگهبان اسرار پروردگار، حافظ رازهای ربوبی.
معدن العلوم النبویّه: گنجینه دانشهای پیامبری ـ خزانه معارف نبوی.
نظامالدین: نظامبخش دین.
یعسوب المتقین: پیشوای متقین.
معزّالاولیاء: عزتبخش یاران.
مذلّالاعداء: خوارکننده دشمنان.
وارث الانبیاء: میراث بر پیامبران.
نور ابصار الوری: نور دیدگان خلایق.
الوتر الموتور: خونخواه شهیدان.
کاشف البلوی: برطرف کننده بلاها.
المعد لقطع دابر الظلمه: مهیا شده برای ریشهکن کردن ظالمان.
المنتظر لاقامة الامت والعوج: مورد انتظار برای از بین بردن کژیها و نادرستیها.
المترجی لازالة الجور والعدوان: مورد آرزو برای برطرف کردن ستم و تجاوز.
المدّخر لتجدید الفرائض والسنن: ذخیره شده برای تجدید واجبات و سنن الهی.
المؤّمل لاحیاء الکتاب و حدوده: مورد امید برای زنده ساختن دوباره قرآن و حدود آن.
جامع الکلمة علیالتقوی: گردآورنده مردم براساس تقوی.
السبب المتصل بینالارض والسماء: واسطه بین آسمان و زمین، کانال رحمت حق بر خلق.
صاحب یومالفتح و ناشر رایةالهدی: صاحب روز پیروزی و برافرازنده پرچم هدایت.
مؤلف شمل الصلاح والرضا: الفت دهنده دلها براساس رضایت و درستکاری.
الطالب بدم المقتول بکربلا: خونخواه شهید کربلا.
المنصور علی من اعتدی علیه وافتری: یاری شده علیه دشمنان و افترازنندگان.
المضطر الذی یجاب اذا دعی: پریشان و درماندهای که چون دعا کند دعایش مستجاب شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]