واضح آرشیو وب فارسی:قدس: دكتر هادي صادقي در گفتگو با «قدس» از نفوذ روشنفكري ديني در رسانه ملي مي گويد؛ روشنفكران به دغدغه هاي مردم پاسخ دهند
* زهره كهندل
شايد دغدغه امروز مردم در فرهنگ عمومي شان اين باشد كه به عنوان مثال اگر فروشنده اي گرانفروشي كرده، چطور به او متذكر
شويم كه كارش خلاف شرع است و يا اينكه همسايه مان در مراودات روزانه اش جانب ادب را رعايت نمي كند و يا به زبان ساده تر دغدغه من مدام اين است كه در زندگي شخصي و اجتماعي ام چه كنم كه يك شهروند خوب براي شهرم، يك همسايه خوب براي همسايه ام و يك بنده خوب براي خدايم باشم. شايد اين مقولات در بحث روشنفكري ديني، پيش پا افتاده به نظر برسد، اما به گفته حجة الاسلام دكتر هادي صادقي، رئيس مركز پژوهشهاي صدا و سيما، روشنفكران ديني بايد به دغدغه هاي مردم پاسخ دهند، آن هم به زبان مردم و براي مردم. در اين گفتگو، سعي كرده ايم نقش رسانه ملي را در تفهيم و تعميق روشنفكري ديني و تأثيري كه در رفع نيازهاي فرهنگ عمومي مردم با رويكرد ديني دارد، از زبان دكتر صادقي بشنويم. او مدعي است كه رسانه ملي تا حد خوبي توانسته است به دغدغه روشنفكري ديني از طريق تريبون مردمي پاسخ گويد.
* جناب آقاي صادقي !براي شروع بحث، تعريف كوتاهي از مقوله روشنفكري ديني داشته باشيد؟
** برخي روشنفكري ديني را مفهومي متناقض مي دانند و نسبت به جمع شدن اين دو مخالفند. دليل آنها اين است كه روشنفكري به معناي اتكاي تام به عقلانيت است و ديني بودن اتكا به وحي و تعبد است و تعبد با عقلانيت سازگار نيست. اما من معتقدم كه مفاهيم روشنفكري و دين با هم سازگار است، زيرا عنصر اصلي روشنفكري عقلانيت است؛ اما عنصر اصلي دين تنها تعبد نيست، بلكه در دين تعبد عقلاني داريم. پس كسي كه واجد تعبد عقلاني شد، مي تواند واجد روشنفكري ديني شود. البته اين خلاصه بحث بود.
* چگونه مي شود عقلاني بود و تعبد كرد؟
** اگر عقل بشر به اينجا رسيد كه خودش همه چيز را نمي تواند درك كند و به اين مفهوم برسد كه منبع الهي براي تكامل و هدايت انسان وجود دارد، خود عقل دستور مي دهد كه آدمي نسبت به اين منبع نور كه دين است، خاضع شود. اگر كسي به اين جا رسيد و تعبد نكرد، عقل او را محكوم مي كند. پس مي شود كسي عقلاني عمل كند و تعبد هم داشته باشد.
* اجازه بدهيد درباره ابزارهاي توسعه روشنفكري ديني صحبت كنيم. اين موضوع همزمان با ورود مدرنيته، وارد كشور ما شد؛ به نظر شما، چگونه مي توان ابزارهاي مدرنيته را در جهت توسعه روشنفكري ديني به خدمت گرفت؟
** مدرنيته واجد چند چيز است. هم داراي شيوه هاي علمي است و هم واحد محتوايي؛ بدين معنا كه قالب و محتوا مجموعه مدرنيته را مي سازد. اگر روشنفكر ما، قالب و محتوا را از مدرنيته بگيرد و بخواهد در فضاي داخلي بر مبناي آن عمل كند، اين نوعي تعبد ضد روشنفكري است؛ يعني تعبد در نسبت با دين معنا پيدا نمي كند، بلكه در نسبت با متفكر غربي هم معنادار مي شود. روشنفكر ما به جاي اينكه در برابر خداوند متعال خاضع شود، به يك متفكر غربي تعبد مي ورزد. تعبد در برابر خداوند اگر عقلاني باشد شايسته است و اين تعبد كه در برابر يك متفكر معمولي است، مذموم است و هيچ عقلي اين تعبد را قبول نمي كند. بنابراين، بلاي فعلي روشنفكران ما اين است كه نسبت به انديشمندان غربي تعبد محتوايي دارند. اين بايد حتماً از بين برود.
* بايد از بين برود يا كم رنگ شود؟
** نه، بايد از بين برود، تعبد به آدمها به اين معنا بايد از بين برود.
* تعبد به افكار و انديشه هايشان چطور؟
** حتي به افكار و انديشه ها هم نبايد تعبد وجود داشته باشد. تعبد به عقل برتر معنا دارد. عقل برتر يعني عقلي كه خطاپذير نيست؛ يعني عقل معصوم مثل ائمه اطهار(ع)، پيامبران و خداوند. اما تعبد به آدمهاي عادي نه معنادار و نه معقول است. يك آفت روشنفكران ما چه ديني چه غير ديني، تعبد به افكار ديگران است؛ بدون استقلال و منطق حرفهايشان را مي پذيرند و بلندگوي آنها مي شوند.
* آيا اين تعبد به انديشمندان غربي يك تب مد شده بين روشنفكران ماست؟
** بله، بالاخره مد روز است كه عده اي آن را شنيده و پذيرفته اند و فكر مي كنند با استدلال قبول كرده اند؛ اما در حقيقت به دنبال پذيرش منطقي آن نرفته اند. اما از طرف روشها، چنانچه شيوه و روش منطقي پذيرفته شود مانعي ندارد؛ ولي آن جا هم نبايد تعبد حاكم شود.
در بحث روشها، امكان اخذ و ارتباط بيشتر است. ما از روشهاي موفق بيشتر مي توانيم بهره بگيريم، مثل روشهاي نوين پژوهش، زيرا تكامل يافته شده است. در مجموع، آنچه از مدرنيته به اين سو مي آيد، اگر به شكل حلاجي شده، نقادي و استفاده شود مانعي ندارد، ولي اگر تعبداً پذيرفته شود، مذموم است. در مورد محتوا، ما ايدئولوژي خودمان را داريم و بايد از آن بهره بگيريم و نبايد براي مثال به دنبال ايدئولوژي ليبرال برويم. بعضي دموكراسي روشي را با دموكراسي محتوايي تركيب مي كنند كه سر از ليبراليسم در مي آورد. ليبراليسم هم كه نه خواسته ماست و نه با دين و فرهنگ ما سازگاري دارد. اسم اين را روشنفكري نمي گذارم، بلكه نوعي تاريك فكري است.
** آيا وابستگي محتوايي همراه با پذيرفتن روشها، از ابتداي ورود روشنفكري به كشورمان وجود داشته و دارد؟
** هميشه وجود داشته، اول روشنفكرها مي گفتند ما سراپا بايد فرنگي شويم و اين همان تعبد است. سراپاي فرنگ پر از اشكال است. به فرموده رهبري، از همان اول كه روشنفكري وارد جامعه ما شد، بيمار بود و هنوز هم هست. واقعاً اين بيماري وجود دارد و آشكارا مي بينيم در گفتارها و نوشتارها هم مشاهده مي شود.
امروز وقتي كه از تحجر سخن گفته مي شود، برخلاف خيلي ها كه تحجر را به معناي ديني آن مطرح مي كنند، من معتقدم تحجر روشنفكري بدتر است؛ تحجر بر روي مفاهيمي كه از سوي غرب مي آيد. برخي چنان به اين مفاهيم تعصب دارند كه اگر آن را نپذيري، هزاران اتهام بي منطقي و متحجر بودن را به شما مي زنند.
بنابراين، روشنفكري ديني هم ممكن است و هم مطلوب، البته با شرط و شروطي. بايد در كليه سطوح عقلاني عمل شود و معناي عقلاني شدن هم استدلال به رأي و اتكاي صرف به عقل نيست. حدود عقل بايد مشخص شود و وحي هم در اين مؤلفه ها، بايد مدنظر باشد.
با اين شرايط، معرفت عقلاني ديني پديد مي آيد كه روشنفكري ديني از آن زاييده مي شود. روشنفكر بايد به مقوله هاي مهم حيات بشر حساس باشد، درد و رنج و سرنوشت بشر براي او مهم جلوه كند و به آنها بپردازد. روشنفكر نبايد صرفاً دغدغه آكادميك داشته باشد.
يكي از ويژگيهاي روشنفكر اين است كه علم خود را در خدمت جامعه قرار مي دهد، نه صرفاً نوشتن مقاله ها و كتابها. يكي از دغدغه هاي روشنفكري اين است كه با ظلم در همه سطوح مبارزه و براي اصلاح جامعه تلاش كند كه اگر اين اصلاحگري ديني باشد، مقوله روشنفكري ديني تجلي پيدا مي كند.
* تا چه ميزان توانسته ايم در بهره گيري از ابزارهاي رسانه اي در توسعه روشنفكري ديني، آن هم با محتوا و روشهاي خودمان نه صرفاً شيوه ها و درونمايه اي را كه غرب با استفاده از ابزارهاي تبليغي توسعه بخشيد، موفق باشيم؟
** نمي توان گفت رسانه در حوزه روشنفكري ديني به طور خاص برنامه اي را به صورت وسيع دنبال كرده است، برنامه هاي محدودي در اين راستا داشته، براي مثال، با راه اندازي راديو گفتگو، فضاي روشنفكري و گفتمان هاي روشنفكري در آن مطرح مي شود. اين خدمتي است كه رسانه ملي در حوزه راديو انجام داده است.
در حوزه تلويزيون هم، چنين حركتهايي را داشته كه در دورانهايي موفق بود و در دورانهايي كمتر و اين موفقيت نسبي بوده است؛ سلسله مباحثات گفتمانهاي شريعت را داشتيم. در حال حاضر هم كمابيش وجود دارد، اما حجم آن زياد نيست و جا دارد بيش از اينها هم به آن پرداخته شود. در حوزه ادبيات نمايشي و توليد نمايشهاي روشنفكرانه ، شبكه چهار در حال اجراي طرحهايي است.
* شبكه چهار براي چنين مأموريتي راه اندازي شد؟
** بله، ولي در توليد نمايشهاي مردم پسندتري كه جنبه روشنفكري داشته باشد، چندان توفيق مؤثري نداشته ايم.
* چگونه مي شود مقوله روشنفكري ديني را در سطح مردمي گسترش داد و در فرهنگ عمومي مردم براي آن جايگاهي تعريف كرد؟
** بايد چنين شود، وگرنه اگر قرار باشد روشنفكران فقط حرفهايشان را براي طيف خود بزنند كه تأثيري ندارد. يك كار مهم روشنفكر اين است كه با مردم، به زبان مردم و براي آنان حرف بزند و مردم بفهمند. او بايد همين توده هاي مردم را به سمت اصلاح و تعالي بكشاند. فرق روشنفكر با يك متخصص در همين است. متخصصي كه در حوزه فلسفه قلم مي زند، دغدغه فهم عمومي را ندارد. او براي متخصصان و به زبان فني مي نويسد، اما روشنفكر بايد براي مردم بنويسد. بنابراين، اگر روشنفكري به فضاي رسانه بيايد، بايد در فهم مردم بگنجد و سطح فهم آنها را رشد دهد. اين كار روشنفكرانه است. بعضي از اين تله تئاترها كه فقط دغدغه هاي شخصي يك گروه خاص هستند و با مردم ارتباط برقرار نمي كنند، كار روشنفكرانه نيست، هر چند عنوان روشنفكري را با خود يدك بكشد. اتفاقاً مجموعه هاي عامه پسند كه مي توانند روابط اجتماعي و اخلاقي و... مردم را تصحيح بكنند، روشنفكرانه تر عمل مي كنند.
* خوراك فرهنگي مردم و تناسب آن با سليقه ها و نيازهاي آنان در برنامه هاي رسانه ملي با توجه به اولويتهاي ديني تا چه ميزان مورد توجه بوده است؟ هر چند هنوز هم سايه مظلوميت بر سر فرهنگ عمومي مردم، قرار دارد؟
** نبايد موضوع مظلوميت فرهنگي را با فرهنگ عمومي آميخته كنيم، نبايد بگوييم ما نتوانستيم فرهنگ ديني را وارد فرهنگ عمومي مردم كنيم؛ بلكه بنده معتقدم در بسياري از شرايط در اين مورد توفيق داشته ايم. نه در مسائل معرفتي عميق، بلكه در شعاير ديني، رسانه ملي خوب عمل كرده است. براي مثال، غير از رسانه ملي چه كسي، سنت اعتكاف را عمومي كرد؟ اين تأثير تبليغات رسانه ملي است كه امسال ميليونها جوان متقاضي اعتكاف بودند و زمينه براي پذيرش همه آنان وجود نداشت. اين سنت در گذشته بسيار مظلوم بود.
اين فرهنگ را رسانه ملي عمومي كرد. فرهنگ خواندن دعاي عرفه تا چند سال پيش، اين قدر عمومي نبود؛ ولي امروز قشرها و توده هاي مردم به خواندن و شنيدن اين دعاي معرفتي اقبال دارند. وقتي رسانه ملي وارد شود، چنين مي شود. در سطح شعاير ديني فرهنگ سازي اتفاق افتاده و به سمت ديني تر شدن هم رفته است. در برخي از سطوح عميق تر چنين اتفاقي نيفتاده و خلا آن احساس مي شود. براي مثال، در سطوح اخلاقي و اعتقادي بايد بيش از اين كار شود.
* درست است، راه اندازي شبكه قرآن به بهانه ترويج فرهنگ ديني در سطوح عميق تر بود، اما در عمل شاهد توفيق مؤثر آن نبوديم؟
** البته، بايد بهتر از اين عمل شود. اينها اقدامهاي خوبي است كه آغاز شده و هنوز جاي كار دارد و راه طولاني است. البته، نبايد نسبت به اقدامهايي كه انجام شده هم چشم پوشي كرد. مفاهيمي كه در مجموعه هاي ماه مبارك رمضان به صورت نمايشي به مردم ارائه مي شود، كارهاي ارزشمندي است كه بايد در جهت بهبود آن تلاش كرد. منتها قدرت و ظرفيت جامعه هنري ما هم آن قدر بالا نيست و قدرت توليد بالايي هم نداريم. مگر چه تعداد هنرمند و نويسنده خوب داريم كه بتوانند به مفاهيم ديني خوب بپردازند.
* آيا نقصانها و كمبودها از جامعه هنرمندان و نويسندگان ماست؟!
** البته اين را خود جامعه هنرمندان و نويسندگان بايد پاسخگو باشند كه چرا آثار ديني فاخر كمتر توليد مي شود.
* حضرت امام خميني(ره) فرموده اي داشتند مبني بر اينكه رسانه ملي بايد به يك دانشگاه عمومي تبديل شود، چقدر به اين هدف نزديك شده ايم؟ آيا رسانه ملي به يك دانشگاه عمومي با رويكرد ديني براي مردم تبديل شده است؟
** حتماً بايد چنين شود و در حال حاضر هم اندكي هست و در سطح عمومي تا حدي اين اتفاق رخ داده است. البته، سطوح برنامه هايي كه پخش مي شود، متفاوت است. اين مسير تدريجي است كه روز به روز قوي تر مي شود. به لحاظ توليدات داخلي، از بسياري از كشورها جلوتريم؛ حتي از كشورهاي اروپايي، زيرا آنها تسليم فرهنگ آمريكايي و هاليوودي شده اند. رسانه ملي تلاش مي كند فرهنگ بومي كشور را گسترش دهد. منتها بايد به امكانات و محدوديتهاي انساني و منابع مالي هم توجه كرد. بودجه صدا و سيما مگر چقدر است؟!اگر اين بودجه افزايش يابد طبيعتاً بهتر از اين عمل مي كند.
* رسانه ملي تا چه ميزان تلاش كرده بحث روشنفكري ديني را در سطح عمومي جامعه مطرح كند. واقعيت اين است كه مردم حتي با عنوان تنزل يافته اين مقوله هم آشنا نيستند و آن را با خود همراه نمي بينند؟
** مهم اين نيست كه عنوان روشنفكري ديني را مردم شنيده باشند يا آن را بفهمند؛ مهم اين است كه روشنفكر ديني در مقوله هايي كه با مردم ارتباط برقرار مي كند، كار كرده باشد و در آن مقوله ها، رسانه ملي كاركرده است و توانسته اثر بخشي خود را داشته باشد. براي مثال، در رفع ظلم از اقشار مختلف جامعه بويژه زنان، رسانه ملي به آن پرداخته و توانسته فرهنگ سازي كند و ارتباط زن و مرد را در جامعه و در خانواده اصلاح نمايد. رسانه ملي به مقوله هاي روشنفكري مي پردازد، اما با عنوانها كاري ندارد و لازم هم نيست كه با عنوانها و الفاظ بازي شود.
* توفيق در پرداختن به اين مقوله هاي روشنفكري چگونه بوده است؟
** توفيق در اين زمينه نسبي است و بايد ديد سطح جامعه تا چه ميزان از اين برنامه ها تأثير گرفته است.
* اولويت رسانه ملي در بحث فرهنگ سازي ديني چه مؤلفه ها و مقوله هايي از جمله تربيتي و اخلاقي، اعتقادي، اجتماعي و... است؟
** اينكه اولويت چيست، به طور قطع نمي توان به آن پاسخ داد، زيرا شبكه ها مختلف هستند و هر يك بخشي را اولويت مي دهند؛ اما در سالهاي اخير روي برخي از مقوله ها بيشتر كار شده است. براي مثال، روي مسأله معاد محوري و امر به معروف و نهي از منكر كارهاي بيشتري انجام شده است.
چهارشنبه 13 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 330]