محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853523825
گفتوگو با سعيد تهراني،كارگردان و تهيهكننده فيلم «سربلند»قصد داشتم ذائقه مردم را تغيير دهم
واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: گفتوگو با سعيد تهراني،كارگردان و تهيهكننده فيلم «سربلند»قصد داشتم ذائقه مردم را تغيير دهم
در يك بعدازظهر گرم تابستانى به دفتر سعيد تهرانى بازيگر،كارگردان و تهيهكننده فيلم «سربلند» رفتيم تا با او در مورد فيلمش صحبت كنيم. صحبتهايى كه در جاى جاى آن سايه فردين احساس مىشد و تهرانى گفت از اينكه توانسته آرزوى فردين را پس از 10 سال محقق سازد بسيار خوشحال است. مشروح گفتوگوى ما با سعيد تهرانى بازيگر،كارگردان، تهيهكننده سينما و البته قهرمان سبك شائولين ووشو يه شرح زير است:
در اين مدتىكهازاكران«سربلند»مىگذرد واكنشهاى متفاوتى در مورد فيلم وجود داشته است، عدهاى اعتقاد دارند كه «سربلند» فيلمفارسى است، عدهاى مىگويند تكنيك مونوكرومى كه شما استفاده كردهايد جريان جديدى در سينماى ايران است و به طور كلى نظرات متفاوتى وجود دارد، خودتان نسبت به اين واكنشها چه فكر مىكنيد؟
- با اداى احترام نسبت به تمامىاين واكنشها بسيار خوشحالم كه فيلم «سربلند» چنين جايگاهى را داشته است كه منتقدان سينمايى نظرات مختلفى را در خصوص آن صادر كنند اما در حقيقت من قصد داشتم فيلمىمتفاوت كاركنم كه ذائقه مردم را يك مقدار از فيلمهايى كه الان روى اكران است تغيير دهم و با گونه ديگرى از فيلم هم آشنا كنم و براى همين موضوع خواستم تكنيكى فنى براى فيلم خودم نشان دهم كه آن هم استفاده از مونوكروم است، در دنيا كسانى كه كار مونوكروم را انجام مىدهند بايد تمام ابزارهاى آن را داشته باشند . بايد در استوديوى مجازى با استفاده از رنگهاى صحنه و رنگهاى بخصوصى فيلمتان را بسازيد اما ما توانستيم اين كار را انجام دهيم يعنى دقيقا تمامىمعيارها و امكانات سينماى ايران را شكستيم تا توانستيم چنين فيلمىرا بسازيم.
در مورد همين چگونگى ساخت سربلند با استفاده از شيوه منوكروم بيشتر توضيح دهيد.
ما آمديم «سربلند» را رنگى به صورت ديجيتال كار كرديم . مجبور بوديم اينكار را انجام دهيم به دليل اينكه در ايران به امكانات چنين كارى را نداشتيم. بنابراين فيلم را ابتدا به صورت رنگى فيلمبردارى كرديم و به جز آن شىهايى كه مىخواستيم رنگى باقى بمانند مابقى را سياه و سفيد كرديم. اين كار را كه با استفاده از فتوشاپ نمىشود انجام داد به زيرا رنگ در خواهد رفت. فيلم را ديدهاند حتما به اين موضوع پى بردهاند كه استفاده از رنگ در پلانهاى فيلم كاملا حساب شده بوده است و من دقيقا مىدانستهام كه قرار است چه كارى را انجام دهم و با استفاده از سيستم ماسك يكى از دوستان خوبم به نام رضا فخارى چنين كارى را انجام داد. كه 8 ماه تمام روى كار گرافيكى اين فيلم كار كردم و حدود دوازده روز كار رندر كردن اين فيلم زمان برد و تنها كافى بود در طى اين مدت برق برود چون بايد تمام كار را از ابتدا انجام مىداديم. البته به تمام اين مشكلات بايد مشكل انتخاب بازيگر را هم اضافه كنيم چرا كه بازيگرى را با چنين خصوصياتى نداشتيم.
يعنى شما مجبور شديد در فيلم خودتان بازى كنيد؟
نه اصلا اتفاقا فيلمنامه بر اساس نقشى كه من بازى مىكنم نوشته شده بود اما براى ما بقى نقشها و به طور خاص نقش سروش صحت هيچ بازيگرى را نداريم كه بتوانيم در چنين نقشى استفاده كنيم و اصطلاحا با نقش همخوانى داشته باشد ضمن اينكه مردم سروش را قبلا يك بار در چنين نقشى ديده اند بنابراين براى مردم باور پذير بود. حتى براى نقشى كه خانم بديعى ايفا مىكند از كدام بازيگر مىتوانستم استفاده كنم كه با همان نگاه اول كل ماجرا را لو ندهد در حالى كه تماشاچى از نگاه بديعى نمىتواند هيچ چيزى را بفهمد و در لحظه آخر كه شليك مىكند تمام سينما متعجب مىشوند و حتى ابوالفضل پورعرب در جايى استفاده شده است كه هرگز چنين نقشى را از او نديده بوديم. حالا بعد از اينكه توانستم بازيگر مناسب را پيدا كنم بايد از زمينههاى ذهنى مردم استفاده مىكردم و آنها را به گذشتهها مىبردم و خاطرهها را برايشان زنده مىكردم پس اين كار را انجام دادم و مردم را به كوچه پس كوچههاى خاطره انگيز بردم و چون فيلم سياه و سفيد بود قصه را به گذشته بردم. شما حتى در فيلم شهرگناه (سين سيتي) رابرت رودريگز هم كه با استفاده از منوكروم ساخته شده مىبينيد كه رودريگز قصههاى فيلمش را به دوران 60 و 50 برده است كه براى مردم خاطره انگيز است.
در واقع رابرت رودريگز سينمايى را در سين سيتى نشان داد كه همه مردم آمريكا و حتى جهان نسبت به آن تعلق خاطر داشتند.
بله و ماهم در تاريخ سينماى خودمان به دهههاى مختلف نظير دهه 40 تعلق خاطر داريم، من هم آمدم از اين خاطره استفاده كردم و احساسم اين بود كه از تلفيق اينها يعنى تكنيك، قصه و خاطره استفاده كنم تا تبديل به فيلمىشود كه وقتى مردم ازسالن سينما بيرون مىروند به چند چيز فكر كنند:1- فيلمى ديديم با ساختارى كه شبيه هيچ فيلم ديگرى نباشد، 2- اينكه مخاطب احساس كند به گذشتههاى خاطرهانگيز برده شده است كه براى اين كار از صداى آقاى چنگيز جليلوند كه مردم خاطرات بسيار زيادى را از صداى ايشان دارند و نهايتا يك قطعهاى از تاريخ را در نظر گرفتم و هيچ انتظارى هم در اين رابطه نداشتم كه فكر كنم فيلم من مىتواند با فيلمهايى كه اكران شده اند رقابت كند. در اين شرايط آيا مردم ما حق ندارند كه بيايند به سينما و فيلمى خاطرهانگيز را تماشا كنند؟ حالا منتقدان اسمش را فيلم فارسى يا هرچه مىخواهند بگذارند. اما اگربا مولفههاى فيلم فارسى مىتوانند به صورت دقيق در مورد فيلم من اسم اينكار را انجام دهند كه بعيد مىدانم مولفه واقعى فيلم فارسى را در «سربلند» به دلايل مختلف بتوان پيدا كرد.
من احساس كردم شما از اينكه منتقدان؛ در «سربلند» را فيلمفارسى معرفى كرده اند، ناراحت شده ايد.
اتفاقا اينطور نيست. شايد همه فيلم فارسى را به خاطر آبگوشت خوردنش نگران كننده ببينند اما من با دانستن همين موضوع صحنه، آبگوشت خوردن را در فيلمم گنجاندم چون يك زمانى آبگوشت غذاى متداول مردم بود و به خاطر همين هم در فيلمهاى قديمى استفاده مىشد چون جزئى از زندگى مردم بود. حالا اگر وجود آبگوشت نشانه فيلم فارسى است من قبول دارم و گرنه الان آن موقع در فيلمها پيتزا مىخوردند يا امروز هر فيلمى كه در آن پيتزا مىخورند را بايد فيلم فارسى دانست. هميشه وقتى از جنگ حرف مىزنيم در فيلمها كمپوت و كنسرو هم نشان مىدهند حالا اگر در فيلمى كمپوت و كنسرو خورده شد آن فيلم جنگى است؟ من واقعا خواستم ذائقه مخاطبان تغيير كند و با طعم جديدى از فيلم در دهه 80 آشنا شود.
يعنى شما «سربلند» را بر اساس يك احساس نياز در جامعه ساختيد؟
دقيقا همينطور است و احساس كردم جامعه ما در حال حاضر به اين نوع فيلم نياز دارد و براى اين فكرم دليل دارم، هنوز هم مردم از ديدن فيلمهاى قديمى لذت مىبرند و حتى جوانان و نوجوان ديالوگهاى قيصر، داش آكل، گوزن ها، كوچه مردها و... را از حفظ هستند و وقتى من را مىبينند مىگويند كه فردين اينجاست آنها فردين را از كجا مىشناسند و از كجا مىدانند من شبيه به مرحوم فردين هستم؟ به خاطر همين موضوع خواستم تا يكبار ديگر مردم را به گذشتهها ببرم و خاطرات فردين را برايشان زنده كنم. كه خوشبختانه در ارشاد وقتى خواستند به فيلم مجوز ساخت بدهند به هيچ عنوان اشكال تراشى نكردند و نگاه عميق ترى داشتند.
شايد ارشاد به اين دليل به «سربلند» مجوز ساخت و در نهايت اكران داد كه در سالهاى اخير عملا شاهد ساخت فيلمفارسىهاى مدرن با رنگ و لعاب دهه 80 هستيم حالا 40 سال گذشته و ما با امكانات دهه 80 داستانهاى دهه 40 را به خورد مخاطبان مىدهيم، پس عملا ارشاد دليلى براى مخالفت با فيلم شما نداشت.
بله، اينكه شما مىگوييد درست است اما ارشاد بازهم مىتوانست به واسطه برخى مسائل مانع ساخت فيلم شود كه فكر مىكنم بيش از اين نمىشود در مورد آن توضيح داد.
اينكه گفتيد امكانات فيلم را روى نگاتيو 35mm نداشتيد آيا واقعا اين امكانات را نداشتيد يا دراختيار شما نگذاشتند؟
نه واقعا در ايران امكانات فيلمى با فرمت مونوكروم روى نگاتيو را نداريم. من خيلى دلم مىخواست از ابتدا يك فيلم 35 بسازم كه سياه و سفيد فيلمبردارى كنم چرا كه ساخت 35 براى خودش تبليغ مىآورد و در صفحات خاصى از روزنامه تبليغ مىشود، اما ما واقعا در كشور هيچ مركزى را نداريم كه بتوانيم كارهاى گرافيكى روى نگاتيو 35 انجام دهيم و لو نرود. ما در فيلمها يك اسپشيال افكت انفجار را مىگذاريم و كاملا معلوم است كه برش تصوير را روى نگاتيو گذاشتهايم و آنقدر مردم ما فيلمهاى متنوع ديدهاند و حرفهاى شده اند كه يك انفجار غيرحرفهاى و يا يك اسپشيال افكت اساس يك فيلم را زير سوال مىبرد. پس دوست داشتم مخاطب فيلم را خيلى جدى بگيرد و براى هر صحنه فكر كنند كه چرا اينجا رنگى شد. در اين شرايط مثل خيلىها اصلا تبليغات نكردم كه مثلا فلان جاى فيلم را بايد در خارج از كشور درست كنيم كه شايد اگر اين كار را انجام داده بودم فروش فيلم بسيار متفاوتتر از اين مىشد. و هر فليمسازى كه فيلم را ديده است به من گفت فيلمت يك روايت بسيار صادقانه است كه سعى نكردى هيچ فيلمى را كپى كنى و با شرايط امروزى به مخاطب قالب كني.
پس بر خلاف نظر عدهاى «سربلند» كپى از هيچ فيلمىخاص نيست؟
شايد هم باشد. من قصه تكرارى دل بستن دو رفيق به يك دختر را روايت كردم. اين موضوع در سنگام هم بوده است اما آيا تمام فيلمهاى دنيا از روى سنگام كپى شدهاند؟ من فكر مىكنم تنها يك چيز است كه مخاطبان را به شك وا مىدارد و آن چهره من و صداى چنگيز جليلوند است وگرنه «كوچه مردها» كه همه جا صحبت از شباهت فيلم من با آن است را ببينيد، متوجه مىشويد كه اصلا قصه و روايت آن فيلم چيز ديگرى است. و اصلا خدا كند كه منتقدان فكر كنند«سربلند» شبيه «كوچه مردها» است چراكه موضوعاتى در اين قبيل فيلمها بود مثل جوانمردي، معرفت، انسانيت، گذشت و... كه الان كه جامعه به آنها نياز دارد اما در فيلمهاى امروز ما ديده نمىشود. سينماى امروز ما دلخوش شده است به چهار تا سوپراستار كه هر كارگردانى حتى مطرح، براى اينكه از حضور مخاطبان بهره ببرد از اين افراد استفاده مىكند و با داستانهايى به شدت كليشهاى و دم دستي، فيلم مىسازيم، مگر ما چند بازيگرمطرح مثل پرويز پرستويى و رضا كيانيان داريم كه فيلم فقط براساس توانايىهاى آنها بفروشد و در آن خبرى از چشم و ابرو نباشد؟ و اين وظيفه من فيلمساز است كه براى همه ذائقهها فيلم بسازم و در اين صورت است كه صنعت سينما حركت مىكند اما ما صنعت سينما را تنها در يك محور ستارهسازى حركت دادهايم و ما بقى محورها را كور كرده ايم.
فكر مىكنم اينجا بد نباشد يك پرانتز باز كنيم و مقدارى از بحث فيلم فاصله بگيريم، اينكه شما مىگوئيد سينماى ما براى اينكه بتواند بفروشد از چشم و ابروى بازيگران استفاه مىكند درست است اما در همين شرايط بازهم مخاطبان امروز سينماى ما حس و حال سينما رفتن را ندارند و يا نسبت به گذشته كمتر شده است دليل اين اتفاق چيست؟
تفاوت اين قضيه بين دو جمله است. يك تصوير قشنگ با يك تصوير جذاب خيلى فرق مىكند و مخاطبان ما هم به اين تفاوتها پى برده اند. قشنگ را شما مىبينيد و همان موقع تمام مىشود و مثل هالهاى در ذهن شما باقى مىماند اما جذاب هميشه زيبا است و مخاطب را به فكر مىدارد.
يعنى در حال حاضر سينماى ما جذابيت خود را براى مخاطبين از دست داده است؟
دقيقا به دليل اينكه در طى اين سالها به دنبال قشنگى رفتهايم و دليل آن هم گيشه پسند بودن دستاندركاران سينمايى است و اين دقيقا مثل يك زنجير مىماند و نتيجه آن اين است كه در كشور ما يك گروه فيلمساز براحتى فيلم مىسازند و مابقى فيلمنامهها در يك جايى خاك مىخورد. من فيلمم را ساختهام و در اين شرايط اگر توانايى جذب مخاطب را داشت در اكران مىماند اما اگر نداشت كه از اكران پائين مىآيد و من فيلمساز مىدانم كه فيلم ساختم اما جذب مخاطب نكرد. پس هركدام از ما اگر ناموفق بوديم بلافاصله همان فرمولى مىرويم كه جواب مىدهد، قصه اى بسيار ساده و دمدستى با حضور بازيگران مطرح كه به هيچ جايى هم بر نخورد. و سينماداران بايد بيايند و براى ما تعيين تكليف كنند كه كدام بازيگر و گروه سينمايى را براى فيلمت مىخواهي؟
يعنى شما هم جزو سينماگرانى هستيد كه معتقدند اين سينماداران هستند كه شرايط اكران را تعيين مىكنند؟
مطمئنا همينطور است. من اين صحبت را با قاطعيت مىگويم كه وقتى چهار تا بازيگر بفروش را در كنار هم داشته باشيد ديگر اصلا مهم نيست كارگردان يا تهيهكننده كيست و قصه هم كه اصلا مهم نيست. تهيهكننده تمام سرمايهاش را مىگذارد روى دوتا بازيگر و ديگر نه منت سينمادار را مىكشد و نه منت پخشكننده را چرا كه اول از همه مىپرسند بازيگران كارت چه كسانى هستند؟ پس شرايط اكران به ما مىگويد كه اگر مىخواهيم موفق شويم بايد هركدام از ما سوپر استار شويم يا از سوپر استارها در فيلم هايمان استفاده كنيم.
با اين شرايط برنامه اى براى اكران خارج از كشور فيلم داريد؟
من به شخصه نسبت به فروش فيلم در خارج از كشور بسيار اميدوار تر هستم و با پخشكننده هم در اين خصوص صحبت كردهايم چون «سربلند» مايههاى بودن در اكرانهاى خارجى را دارد. اما در داخل كشور همه ما داريم فرياد مىزنيم كه چرا سينماى ما دارد مىرود به طرف يكسرى ناهنجارىها در حالى كه اين ما هستيم كه ناهنجارى را هنجار كردهايم. مگر از فيلم من چقدر حمايت شده است؟ تازه در روزنامهها هم نوشته اند كه «سربلند» تله فيلم است و...
اين لفظ تله فيلم بودن «سربلند» از كجا به وجود آمده است؟
از اينجا كه اگر من مىخواستم اين فيلم را روى نگاتيو بسازم با امكانات سينماى ايران نمىشد. من مىخواستم كارى را در همين كشور و دفتر خودم انجام دهم پس مجبور شدم كه ديجيتال بگيرم و آن را تبديل به مونوكروم كنم كه براى اين موضوع 8 ماه زمان صرف كردم تا تبديل شود به آن چيزى كه دلم مىخواهد. پس فيلم به هيچ عنوان به سفارش تلويزيون و براى تلويزيون ساخته نشده است، تلويزيون اصلا اين فيلم را به واسطه شكل و گونهاش قبول نكرد و به صلاح رسانه ملى ندانست و «سربلند» تماما با سرمايه شخصى ساخته شده است.
با توجه به موضوع فيلم و شباهت شما با مرحوم فردين، صداى چنگيز جليلوند و. . . شايد اگر فيلم در مهرماه و شروع فصل مدارس اكران مىشد فروش بيشترى داشت. چرا «سربلند» در اين تاريخ اكران شد؟
بعد از فيلمهايى كه الان روى اكران هستند و از مهرماه فيلمهايى به روى پرده مىآيند كه متعلق به كارگردانان برجستهاى هستند. اگر «سربلند» در اكران عيد فطر مىآمد با توجه به اكران 70 روزه اين فيلمها نهايتا فيلم اكران بعدى مصادف با محرم مىشد و محرم كه تمام مىشود دهه فجر شروع مىشود كه يكسرى فيلم با تبليغات جديد مىآيند و پس از آن اكران عيد نوروز شروع مىشود و عملا اكران سال بعد شروع مىشود و بين اين همه فيلم در انتظار اكران از كارگردانان بزرگ همين كه «سربلند» را توانسته ايم اكران كنيم خودش موفقيت خوبى محسوب مىشود. به علاوه اينكه ما براى اكران خارج از كشور مجبور بوديم مجوز اكران خارجى را دريافت كنيم.
وضعيت اكران فيلم در شهرستانها به چه صورت است؟
خوشبختانه وضعيت اكران فيلم در شهرستانها و با وجود اينكه تا امروز در سه شهرستان تبريز، اصفهان و شيراز اكران شده است تقريبا برابر با تهران بوده است. خوشبختانه من در سفرى كه اخيرا به رشت داشته ام متوجه مردم در شهرستانها فيلم را مىشناسند و كاملا منتظر اكران آن هستند.
چه شد كه آقاى جليلوند بعد از مدتها به نوعى دوباره به جاى صداى فردين صحبت كردند؟
كاملا اتفاقي، صداى فيلم دچار اشكال شد و بنده به اتفاق بهمن هاشمى به استوديو قرن بيست و يك رفتيم كه آنجا صدايى را كه دچار اشكال شده بود دوباره ضبط كنيم. موقعى كه من تكههايى از فيلم را گذاشته بودم آقاى جليلوند داشت از كنار اتاق آقاى جعفرى مدير موسسه رد مىشد و يك دفعه آمد درون اتاق پرسيد اين كدام فيلم فردين است؟ و در نهايت با توجه به شباهتى كه من با فردين دارم از آقاى جعفرى خواست تا اين فيلم را دوبله كند و گفت كه من خيلى وقت است كه نخودى خنديدنها و تكيه كلامهاى فردين را در هيچ فيلمىاستفاده نكرده ام و ما هم از اين موضوع استقبال كرديم و وقتى صداى ايشان روى تصوير آمد همه ما حيرت كرديم.
خودتان چقدر سعى كرديد مولفههاى آشناى بازيگرى فردين را رعايت كنيد؟
من واقعا سعى خودم را كردم. البته فردين نگاههاى مخصوص به خودش را داشت. و به هرترتيب از اينكه توانستم با اين نقش ياد مرحوم فردين را دوباره زنده كنم خيلى خوشحالم. ضمن اينكه خانواده فردين (دخترها و نوه ها) آمدند در دفتر من و تكههايى از فيلم را ديدند و آن روز غوغايى شد. در حقيقت من به اتفاق مرحوم فردين قرار بود فيلمىرا در سال 76 به نام باد و شقايق كار كنيم كه در نهايت اجازه بازى را به ايشان ندادند اما فردين آن موقع يك جمله به من گفت كه «سعيد دلم مىخواهد يكبار ديگر نوهام من را روى پرده سينما ببيند» و روزى كه باد و شقايق اكران شد متاسفانه 6 ماه بود كه فردين فوت كرده بود و هميشه دلم مىخواست كارى كنم تا روح فردين خوشحال باشد و بعد از ده سال توانستم اين كار را انجام دهم.
بعد از اينكه به تعبيرى بار ديگر خاطرات فردين را براى مردم زنده كرديد چقدر وسوسه شده ايد تا برخى از فيلمهاى فردين را بازسازى كنيد؟
اگر واقعا وزارت ارشاد، قسمتهاى فرهنگى و مردم از «سربلند» حمايت مىكردند و فيلم فروش مىكرد واقعا دلم مىخواست فيلمهاى ديگرى از فردين را حتما بسازم و يك سرى از فيلمهاى فردين را با توجه به ساختارى كه قابل نمايش باشد بسازم و اتفاقا خانواده فردين هم اين پيشنهاد را به من دادند اما اين كار خيلى هزينه گزافى دارد و مطمئن باشيد اگر در عرصه سينما بخواهم در روزهاى جديد كارى بكنم اينكار اتفاق خواهد افتاد. فردين نامهاى چهار صفحهاى به من داده است كه من آن را روزى به موزه سينما هديه خواهم كرد كه در آن نوشته است من هميشه در فيلمهايم جوانمردى و مردانگى را داشتم و نمىدانم چرا نمىتوانم مجوز براى كار بگيرم. بدون شك هيچكس نمىتواند اسطوره بودن فردين آنهايى كه فيلم را ديدند سعيد تهرانى را نديدند محمد على فردين را ديدند. البته در اين ميان گروهى دارند با اكران «سربلند» مخالفت مىكنند چرا آنها معتقدند كه بازسازى فيلمهاى گذشته را بايد تنها در اختيار خودشان داشته باشند.
اين گروه مشخصا چه كسانى هستند؟
مشخصا عدهاى تهيهكننده هستند كه دارند بازسازى فيلمهاى گذشته را به اسامىديگرى مىسازند و معتقدند كس ديگرى حق ورود به اين عرصه را ندارد و به صورتى بسيار زيركانه اى دارند با «سربلند» مخالفت مىكنند به دليل اينكه حتى در اتحاديه هم با فيلم مخالفت كردند و مطمئن باشيد در آينده ديگر هيچ كارگردان و يا تهيهكنندهاى جرات استفاده از شيوه منوكورم را نخواهد داشت و به جرات مىگويم «سربلند» تنها نمونه در اين زمينه باقى خواهد ماند چرا كه بقيه به سرنوشت سعيد تهرانى نگاه مىكنند كه چه بلايى بر سرش آوردند. من كه نمىتوانستم از گلزار جاى سروش صحت استفاده كنم پس بنابراين فيلمم به مذاق عدهاى خوش نمىآيد و مخالفتها از همين جا شروع مىشود. اميدوارم من عبرت سايرين نشوم.
يك سوال حاشيهاي، فيلم براى بازار فيلم كن انتخاب شده بود اما چه شد كه به يكباره نظرات عوض شد؟
«سربلند» از همان ابتدا جزو انتخابهاى نهايى بود اما به خاطر اينكه بخواهيم فيلم را به بازار كن ببريم مجبور بوديم كپىهاى مختلفى را تهيه كنيم و امكان داشت كل فيلم از دست ما در برود و همان اتفاقى كه براى «سنتوري» افتاد براى «سربلند» هم بيفتد و اصلا به خاطر «سنتوري» از شركت فيلم در بازار كن منصرف شديم. درحالى كه فيلم اگر در بازار كن حاضر مىشد مورد استقبال قرار مىگرفت.
و صحبت پاياني. . .
اميدوارم اتفاقى نيفتد كه سالها بگذرد و ما برگرديم به فيلمهايمان نگاه كنيم و فكر كنيم چه فيلمهايى در اين روزها از دست رفتند ، چه فيلمهاى خوبى كه در اين سالها ساخته شدند اما قدرشان را در زمان خودشان ندانستيم. و بدانيم كه فيلم مثل انتخابات مىماند وقتى وارد آن نشويم و در آن شركت نكنيم مثل اين مىماند كه در آينده خودمان چيزى را رقم مىزنيم كه گريبان خودمان را خواهد گرفت بنابراين بايد از فيلمهاى خوب حمايت كنيم كه متاسفانه اختيار سينمايمان را در دست عدهاى با نگاه سرمايه دارى دادهايم كه در آينده نتايج زيانبارى را براى سينما به ارمغان مىآورند و استعدادها را در نطفه خفه مىكنند.
سه شنبه 12 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[مشاهده در: www.hayateno.ws]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4047]
-
گوناگون
پربازدیدترینها