واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: فقط بگو خدايا آمدم
ماه فرار دوباره آمد. ماهي كه جرعه هاي خنك و گواراي نور را به دل هاي سوزان و تفتيده بشريت نوشاند.
به گزارش رجانيوز، ماهي كه با نيشتري دلنواز غفلت هاي انسان را به او گوشزد مي كند و با كنايه اي فرح بخش جهالتش را به رخش مي كشد و در هر شب آن توصيه مي كند كه دعاي افتتاح بخواند و در آن از خدا بخواهد كه به او رحم كند اما نه به خاطر گناه و معصيتش بلكه از جهالت خود از پروردگار ترحم جويد و بگويد: "فارحم عبدك الجاهل"
بي معرفت، جاهل است و جهالت مقدمه غفلت. و هر چه بر سر انسان مي آيد از غافلي است.
پس بايد كه اين فرصت را مغتنم شمرد و فرار كرد از بي معرفتي، از جهالت، از غفلت كه اين فرصت نيز مانند ابر بهاري زود گذر است. و چه زيبا گفت مولاي متقيان (ع): «و فروا الي الله من الله». كه هر آن راه فرار به سوي خدا باز است و نقشه اين فرار بي شك در دست اولياي خداست.
آنچه كه در پي مي آيد گزيده اي از سخنان و توصيه هاي جمعي از علماي رباني است تا توشه اي براي رهايي از غفلت و غوطه ور شدن در درياي معرفت الهي در ابتداي ماه رمضان باشد.
قطعهاي از بهشت در جهنم سوزان دنيا
ماه رمضان در هر سال، قطعهاي از بهشت است كه خدا در جهنم سوزان دنياي مادي ما، آن را وارد ميكند و به ما فرصت ميدهد كه خودمان را بر سر اين سفره الهي در اين ماه، وارد بهشت كنيم. بعضي همان سي روز را وارد بهشت ميشوند. بعضي به بركت آن سي روز، همه سال را و بعضي همه عمر را. بعضي هم از كنار آن، غافل عبور ميكنند كه مايه تأسف و خسران است. حالا براي خودشان كه هيچ، هر كس كه ببيند اين موجود انساني، با اين همه استعداد و توانايي عروج و تكامل، از چنين سفره با عظمتي استفاده نكند، حق دارد كه متأسف شود. اين ماه رمضان است. ماه ضيافت الله است. ماه ليلة القدر است.
مقام معظم رهبري، 17/11/1372.
راه نزديك است
ماه رمضان، ماهي است كه ميشود با تذكر و توجه در آن، به جبران كردههاي ناپسند پرداخت. در «دعاي ابو حمزه»، عبارتي بسيار تكان دهنده وجود دارد؛ كه آن عبارت، اين است: «واعلم انّك للرّاجي بموضع اجابةٍ و للملهوفين بمرصد اغاثةٍ و انّ في اللّهف الي جودك و الرضا بقضائك عوضاً من منع الباخلين و مندوحةً عمّا في ايدي المستأثرين و انّ الراحل اليك قريبُ المسافة و انك لا تحتجب عن خلقك الاّ ان تحجبهم الاعمال دونك.»(مفاتيح الجنان، دعاي ابوحمزه ثمالي) فرد دعا خوان و ثناگو، عرض ميكند: «اي خداي من! من اميد به تو را بر اميد به غير تو ترجيح دادم. پناه آوردن به تو را جايگزين پناه بردن به ديگران كردم و ميدانم اگر كسي به سوي تو بيايد، راه نزديك است...»
مقام معظم رهبري، 14/11/1373.
چه كنيم كه معصيت نكنيم؟
آيت الله بهجت: انجام طاعت و ترك معصيت به حسب ظاهر مشكل است، و سلمان شدن مشكل، بلكه كالمحال است، و لذا غير از معصومين ـ عليهمالسّلام ـ همه به ترك طاعت و فعل معصيت مبتلا هستيم و معصوم بودن مثل اين كه نشدنى است، ولى در افراد بشر، شمر هم بسيار است؛ اما آيا چيزى هست كه مطلب(1) را آسان كند؟
از امورى كه خيلى سَهْلُ المَؤوُنة و آسان است ـ ولو عمل بر خلاف قول باشد ـ اين است كه انسان ملاحظه كند و ببيند اگر ملتزم به طاعت و تارك معصيت باشد، آيا حال او مثل صورتى است كه ترك طاعت و فعل معصيت مىكند و آيا اين حال مثل حالت اول است، يا خير؟
فرض كنيد اگر انسان نزد رييس جمهور يا هر رييس مطلق، مقرّب باشد، اين براى او بهتر است و يا اين كه نزد يك فقير تهى دست و محروم؟! آيا خوب است به ذاتى كه موت و حيات و مرض و صحّت و غنا و فقر به دست او است مراجعه كنيم و رابطهى دوستى داشته باشيم، يا با كسى كه خود محتاج و ناتوان و بيچاره است؟!
در اطاعت اوامر الهى و نيز در معصيت و به فرمان شيطان و نفس بودن، امر داير است بين اين كه با كسى كه حيات و ممات، غنا و فقر و مرض و صحّت و مريض خانه و دكتر و خزانه و ثروت و... به دست او است؛ مجالست كنيم يا با كسى كه هيچ ندارد؟! انسان كدام را اختيار مىكند و محبّت وجدانيه (نه به حسب خوف نار يا شوق بهشت) با كدام طرف است؟
به حسب ظاهر بنده ى مطيع، پشتيبانش مثل كوه، محكم و استوار و منبع همه ى خيرات است، و بنده ى عاصى پشتيبانش محتاج تر از او و دشمن دانايى (شيطان) است كه از دوست نادان بدتر است و صلاحديدش تمام به زيان او است. نظير شخصى كه نزد كسى رفت تا او را از فقر و فشار و ناراحتى روزگار نجات دهد، او گفت: شايسته ترين كار براى شما اقدام به مرگ و خودكشى است! صلاح ديدش از اين قبيل است كه بگويد: صلاح و نجات شما در اين است كه قرص مرگ آور يا خواب آور بخوريد تا راحت شويد! بنابراين، ما در عزم به طاعت عازم به رفاقت و دوستى و همنشينى با غنىّ قادر و داناى كريم هستيم، و در عزم بر معصيت عازم به رفاقت و همنشينى با فقير عاجز جاهل و لئيم.
اگر اين معنا را درست تشخيص دهيم و بفهميم و به طور واضح و روشن باور كنيم، خواهيم فهميد كه در اطاعت سود برده ايم، نه زيان و خسارت؛ به دليل اين كه ديده ايم افرادى «وَأُحْىِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ»(2)؛ (مردگان را به اذن خدا زنده مىكنم.) و كراماتى از اين قبيل را داشته اند و شدنى است و محال نيست و اختصاص به انبيا ـ عليهمالسّلام ـ هم ندارد، بلكه هر كه از آنها متابعت كند، مىتواند از اين راه به مقامات و كمالات و كرامات آنها دست يابد، البته بدون تحدّى نبوّت و كذابيّت مدّعى آن؛ پس اگر انسان يقين كند و براى او واضح و آشكار شود كه در طاعت، با غنى و قادر و كريم و... رفاقت كرده و در معصيت با عاجزتر و محتاجتر از خود، طبعا هيچگاه به معصيت تمايل پيدا نمى كند و از قصر شاهنشاهى و از كنار هر گونه ناز و نعمت و آبادى و آسايش به كاروانسراى خرابه و ويرانه نمى رود و با صاحب آن رفيق و همنشين نمى شود، در حالى كه خود آن صاحبخانه هم راضى نيست كه رفيق او و با او باشيم، و از هر چيز محروم گرديم!
بنابراين، براى تسهيل طاعت و اجتناب از معصيت راهى جز اين نداريم كه متوجّه شويم و يقين كنيم كه طاعت، نزديكى به تمام نعمتها و خوشىها و دارايى ها و عزّتها و... است، و معصيت، عبارت است از محروميّت و ناخوشى و ندارى و ذلت و...
1. انجام طاعت و ترك معصيت.
2. سوره ى آل عمران، آيهى 49.
دستورالعمل، قرآن كريم است
آيت الله نجابت مي فرمودند: آيت الله ميرزا علي قاضي به مرحوم آيت الله شيخ علي محمد بروجردي (از شاگردان برجسته آقاي قاضي) فرموده بودند كه: « هيچ گاه از قرآن جدا مشو و ايشان تا آخر عمر بر اين سفارش آقاي قاضي وفادار و پايبند بود. هر وقت از كارهاي ضروري و روزمره فارغ مي شد، قرآن مي خواند و با قرآن بود.»
آقاي سيد محمد حسن قاضي مي فرمايند: « چند سفارش ايشان عبارت است از: اول روخواني قرآن. مي فرمودند قرآن را خوب و صحيح بخوانيد. توصيه ديگر ايشان راجع به دوره تاريخ اسلام بود. مي فرمودند يك دوره تاريخ اسلام را از ولادت حضرت پيغمبر(ص) تا 255 هـ.ق يا 260 هـ.ق بخوانيد. و بعد از عمل به اين ها مي فرمودند برو نمازشب بخوان!»
آيت الله قاضي در نامه اي به آيت الله طباطبايي مي فرمودند: « دستورالعمل، قرآن كريم است؛ فيه دواء كل دواء و شفاء كل عله و دوا كل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العيون مخلصين را هميشه جلوي چشم داشته باشيد و با آن هادي طريق مقيم و صراط مستقيم سير نماييد و از جمله سيرهاي شريف آن قرائت است به حسن صورت و آداب ديگر، خصوص در بطون ليالي...»
و نيز:« بر شما باد به قرائت قرآن كريم در شب با صداي زيبا و غم انگيز، پس آن نوشيدني و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن كمتر از يك جزء نباشد.»
فقط بگويد خدايا آمدم!
آيت الله جوادي آملي: بعضي از شرايط توبه واجب و اساسي است؛ بعضي مستحب. شرايط اساسي توبه چند چيز است:
١ ـ انسان جدّاً از گذشته پشيمان شود
٢ ـ تصميم جدّي بگيرد در آينده اين كار را نكند
٣ ـ بعد از پشيماني نسبت به گذشته و تصميم نسبت به آينده با اخلاص به پيشگاه ذات اقدس اله عرض كند و بگويد: خدايا آمدم.
چرا دست يازم چرا پاي كوبم
مرا خواجه بيدست و پا ميپسندد
نه رو به قبله بودن لازم است، نه آب توبه خوردن و نه طهارت ظاهري مثل وضو و غسل، فقط بگويد خدايا آمدم. اين اساس توبه است و بقيه تشريفات و مستحبات است مثل رو به قبله بودن، غسل توبه نمودن، ذكر خاص گفتن. به هر حال خود توبه در حكم آب است و انسان را شستشو ميدهد، اينطور نيست كه توبه دشوار باشد.
نظرات كاربران:
سه شنبه 12 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]