واضح آرشیو وب فارسی:فارس: جلوههاي قرآن كريم در ادب فارسي/2 امامي: ادبيات معاصر ما از آموزههاي قرآني خالي است
خبرگزاري فارس: «صابر امامي» گفت: هنرمند امروز به معناي واقعي در مصائب و مشكلات اين دنيا استحاله شده است و به همين قياس از فرزانگي معنوي كه به دست آوردنش مديون حشر و نشر با علوم معنوي است، فاصله مي گيرد و به حكم «از كوزه همان برون تراود كه در اوست» آثارش رنگ و بوي قرآني ندارد.
«صابر امامي» شاعر آييني و پژوهشگر در گفتوگو با خبرنگار فارس بيان داشت: ادبيات يك جامعه همواره به وسيله فرهيختگان آن جامعه شكل ميگيرد و مثل ميوهاي است كه از درخت فرهيختگي به عمل ميآيد. فرهيختگان يك جامعه به هر موضوعي كه نزديك شوند آن موضوع در كلام و قلمشان متبلور ميشود.
به گفته وي در ادبيات كلاسيك ما كه پديدآورندگان آن به معناي واقعي با قرآن و حديث مشحون بودند آموزههاي قرآني و ديني فراوان وجود دارد. اگر از نخستين شاعران پارسي سرا هم شروع كنيم اكثر اشعار را ميتوان به قرآن و احاديث منبع و مرجع دارد. از آن جهت كه در ظرف وجودي پديدآورندگان اين آثار جز قرآن و حديث نبوده است.
وي با اشاره به ادبيات معاصر و كاستي آموزههاي قرآني در آن اشاره كرد: زندگي اجتماعي امروز تغيير كرده است. با حركتهاي نوين اجتماعي، زندگي اجتماعي و توان فهم اجتماعي و سياسي بالا رفته است. انسان امروز اطلاعات اجتماعي، علمي و سياسي دنيا را به راحتي به دست ميآورد و به معناي واقعي در مصائب و مشكلات اين دنيا استحاله شده است و به همين قياس از فرزانگي معنوي كه به دست آوردنش مديون حشر و نشر با علوم معنوي است فاصله مي گيرد و به حكم از كوزه همان برون تراود كه در اوست آثارش رنگ و بوي قرآني ندارد.
«امامي» ادامه داد: اما كساني را ميبينيم كه به عمد آياتي از قرآن يا حديث را به بخشي از شعر و اثرشان پيوند ميزنند. ابيات اينگونه اشعار مانند يك زن بزك كرده از دور فرياد ميزند كه من بزك شدهام. در ادبيات كلاسيك ما خواننده هنگام مواجهه با متن آنرا ميكاود و لايههاي آغازين را كنار ميزند و در بطن آثار در پي آموزههاي ناب قرآني ميگردد، اما اگر در ادبيات امروز ما آموزه قرآني هم بيايد به جاي اينكه در بطن باشد در سطر است زيرا قرآن در ادبيات كلاسيك دروني شده و اينجا بيروني و براي آرايش و تظاهر است.آموزههاي قرآن آنجا در ناخودآگاه حضور دارد و اينجا در خودآگاه.
وي گفت: فردوسي تنها شعر حماسي و ملي نگفته بلكه قرآن و حديث در اشعارش موج ميزند. حافظ لحن شعرش را از آيات قرآن گرفته است. مثنوي مولانا به اين مشهور است كه شرح و تفسير قرآن كريم است. ناصرخسرو بحثش را پيرامون مباحث كلامي و خداشناسي كه شاكله قرآن كريم است پي ميبرد و بهطور كلي از شاعران كلاسيك كسي را نميتوانيد بيابيد كه در اشعارش توجه شاياني به قرآن نكرده باشد.
انتهاي پيام/
سه شنبه 12 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 261]