واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: http://www.persianpersia.com/articles/music/images/mainimage/Taranehsarayan-352.jpg
الا دیگر از نسل ترانهنویسهای استثنایی سالهای دور تنها چند نفر بیشتر باقی نماندهاند؛ تنها چند نفر که تعدادشان از تعداد انگشتهای یک دست هم بیشتر نمیشود.
بیژن ترقی یکی از همان چند نفر، یعنی خاطرهساز نسلی که کمکم همه چیزش را از دست میدهد، فقط همین روزها را فرصت داشت تا دومینماه بهاری ۸۰ سالگیاش را لبخند زند؛ به همین سادگی. شاید کمتر کسی به یاد داشته باشد ترانههایی که بارها دلتنگیهایشان را به باد سپرده و اشکهایشان را مثل رودخانهای آرام جاری کرده، دل نوشتههای پیرمردی است که با موهای برفپوش ادامه زندگی را، شاید برای وقتی دیگر گذاشته.
«با اینکه مردم هنوز ترانههای مرا زمزمه میکنند، از یادها رفتهام، از وقتی مریض شدم، کسی احوالی از من نمیپرسد.»مرور کلمات بالا به شکل وحشتناکی غمانگیز است. آنقدر غمانگیز که در یک لحظه، رویاها را فرومیریزد. شاید هم تقدیر تلخ آدمی، همواره با تنهایی گره خورده است. با مضمون همیشگی زمزمههایی که ترقی یک عمر فریادشان زده است.
مرور کارنامه درخشان او ثابت میکند که نامش به عنوان یکی از مهمترین چهرههای موسیقی این سرزمین به یادگار خواهد ماند. «میزده شب»، «بیداد زمان»، «آتش کاروان» و دهها ترانه دیگر تنها گوشهای از آوازهای بلند شاعری است که زیست شاعرانه را بر هر چیز دیگری ترجیح داد.
شاید مهمترین نقش در تحول ترانه امروز را بتوان در تقویت جنبههای روایی و داستانی نوشتن ترانههایش دانست. ترانههای او بازتاب وسیعی از زندگی است و اجزای شکلدهنده طبیعت در سطرهایش حضوری جدی دارند؛ حضوری که مخاطب سرگردان را به دوردستها میکشاند و در یک خلاء سبک به آرامش میرساند.وقتی به آن ترانهها دل میدهی، تلفیق شعر و موسیقی بهگونهای است که میتوان پی برد بین شاعر و آهنگسار و خواننده همدلی به وجود آمده است. نکتهای که باعث شده است پس از گذشت سالها هنوز هم ترانههایی همچون «آتش کاروان» زیباتر از همیشه در کوچهها و خیابانهای شهر به گوش برسد. ترانههایی که بیتردید پیوند نسل تازه از راه رسیده با گذشته است. هرچند معیارهای زندگی از زمین تا آسمان فرق کرده باشد. ترقی در یکی از مصاحبههایش درباره شگردش در تلفیق شعر و موسیقی با ذکر خاطرهای میگوید: «در اداره رادیو و در اتاق برنامه گلها به استاد بنان برخوردم؛ در حالی که با دوستان هم صحبت بودند و گویا در زمینه تلفیق شعر و موسیقی هم حرف میزدند، با دیدن من بنده را مخاطب قرار دادند و گفتند: فیالمثل یکی از تصنیفهایی که ایشان ساختهاند و چندی پیش هم اجرا شده متاسفانه خواننده آن، نه چگونگی حالات واقعی آهنگها را درک کرده و نه به پیام شاعر توجه داشته است. سپس شروع کردند به خواندن چند فراز از آن تصنیف. با شنیدن صدای بنان و چگونگی بیان شعر و تلفیق آن با آهنگ و زیر و بمها احساس کردم شعر بنان حالتی به خود گرفته که من را هم زیر و رو کرده است؛ آنچنان که گویی دریچه دیگری از عالم موسیقی بر من گشوده میشد. در آنجا به معنی واقعی تلفیق شعر و موسیقی پی بردم و از آن پس توجهم به اجرا و تسلط خواننده در بهتر عرضه کردن راز و رمز شعر و موسیقی جلب شد و سعی کردم این نکته حساس را هنگام سرودن تصنیف نیز در نظر داشته باشم.»
تیک تاک هولآور عقربهها در نیمه شب شنبه با اندوه ابرها که در هم آمیخت، قلب شاعر ایستاد و ما دوباره به یاد آوردیم همه شاعران دنیا در نیمههای شب میمیرند. دوباره حسرت خوردیم از اینکه هیچوقت قدر آدمهایی مثل بیژن ترقی را ندانستهایم. فاصله نسل تازه از راه رسیده و گذشته خیلی است؛ به اندازه زمین تا آسمان؛ اما کسانی مثل ترقی فاصلهها را کم کردهاند. همین که حالا ترانههایش را از لب جاری میکنیم یعنی اینکه گذشته را دوست داریم، اما کاش ...
● آتش از کاروان جدا ماند
پیکر «بیژن ترقی» ترانهسرا، از مقابل تالار وحدت تشییع شد. در این مراسم، چهرههایی چون محمدحسین ایمانیخوشخو، سهیل محمودی، عباس سجادی، امیر اسماعیل آذر، همایون خرم، رحیم معینی کرمانشاهی، بهمن فرمانآرا، سالار عقیلی، قاسم رفعتی و همچنین خانواده و دوستداران ترقی حضور داشتند.
بنا بر این گزارش، رحیم معینیکرمانشاهی در این مراسم گفت: فقط ۱۲ تا ۱۵ نفر در دهه ۳۰ و ۴۰ آمدند که نظیر آنها نمیآید. وقتی آرشیو برنامه گلهای رادیو را میشنویم، میبینیم ترقی دو روز پیش نمرد، یاحقی دو سال پیش نمرد، تجویدی سه سال پیش نمرد؛ همه ما از سال ۵۱ که رادیو با تلویزیون ادغام شد، مردیم. چون عرضه از گوش به چشم تغییر کرد. وی به تواناییهای ترانهسرایی بیژن ترقی اشاره کرد و گفت: خیلی از ترانهسراها به رادیو مراجعه کردند و کنار رفتند، ولی ترقی کسی بود که در رادیو ماندگار شد.
وی اظهار کرد: ترانهسرایی در ایران عمر صد ساله دارد و غیر از ترانهسرایی در غرب است. در غرب اول ترانه را میگویند و بعد آهنگ روی آن مینشیند، ولی در ایران معمولا اولا آهنگ را میسازند و بسته به فراز و فرودهای آن ترانه را میسرایند.
معینی کرمانشاهی با انتقاد از شوخی بیمزه ایرج میرزا در نامهای که به یکی از اهالی شعر و موسیقی نوشته بود و در آن تصنیف سرایی را نازلتر از شاعری دانسته بود، گفت: چیزی که از ایرج میرزا باقی ماند همان تصنیف بود.
وی عنوان کرد: از خدا میخواهم که به این طبقه هنرمندان ایرانی که از بیآزارترین مردم هستند، جای خاص پر از گل در بهشت خود اختصاص دهد.
معینی کرمانشاهی، بیژن ترقی را فردی خوش اخلاق، بیآزار و فروتن دانست و گفت: هیچکس روی او را بدون خنده ندیده است.
عباس سجادی مدیرعامل موسسه نغمه شهر نیز که اجرای این مراسم را برعهده داشت، به قرائت یادداشت ترقی پرداخت که در آن اوضاع ترانه امروز را در قالب ابیاتی بیان کرده بود و سجادی از این ابیات به عنوان مانیفست ترانه امروز یاد کرد.
همایون خرم نیز با دستی شکسته پشت تریبون حاضر شد و گفت: چقدر تاثیربرانگیز است درگذشت کسانی که انسان سالهای سال با آنها الفت داشته؛ به خصوص کسانی که از خانواده هنر موسیقی هستند.
وی ادامه داد: ترقی از ترانهسرایان بینظیر و با احساس بود که موسیقی را نه با دل، بلکه با صدا زمزمه میکرد.
خرم از شوق همراهی ترقی با آهنگسازان سخن گفت و عنوان کرد: او عاشق بود و عاشق تا به معشوق نرسد دست بر نمیدارد، ترقی عاشق ترانه بود.
وی از ماندگاری ترانهها و آهنگهایی که روی ترانههای ترقی ساخته شد، سخن گفت و اظهار کرد: هر کدام از ترانههای او برای همه، حتی برای آهنگسازش هم خاطره است و آن چه از دل برآید بر دل نشیند و دل هیچگاه اشتباه نمیکند.
این آهنگساز بیان داشت: وقتی میبینم که جوانان کار غولهای موسیقی را که برای چهل، پنجاه سال پیش است، گوش میدهند، درباره ماندگاری این آثار به یقین میرسم.
همایون خرم خاطرنشان کرد: کاروان عشق بیژن ترقی از ما جدا شد و به ابدیت پیوست.
محمدحسین ایمانیخوشخو نیز از دیگر سخنرانان این مراسم بود که پیشنهاد راهاندازی بخش ترانه جشنواره موسیقی فجر به نام بیژن ترقی را مطرح کرد.
در ادامه مراسم، شاهرخ نادری از بسیاری از ترانهسرایان ایران نام برد تا هم ذکر خیری از آنها باشد و هم خانواده آنها بدانند که مردم فراموششان نکردهاند.
در ادامه، قاسم رفعتی تصنیف «به رهی دیدم برگ خزان» را برای حاضران خواند و سپس پیکر ترقی به سمت قطعه هنرمندان بهشتزهرا تشییع شد.
● جایزه «بیژن ترقی» از سوی وزارت ارشاد تاسیس میشود
معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشنهاد کرد بخش ترانه جشنواره موسیقی فجر به نام «بیژن ترقی» راهاندازی شود.
محمدحسین ایمانی خوشخو در مراسم تشییع پیکر بیژن ترقی از مقابل تالار وحدت گفت: پیشنهاد میکنیم جشنواره موسیقی فجر را در حوزه ترانه به نام بیژن ترقی داشته باشیم و به آثاری که از حیث ترانه تولید میشوند، جایزه دهیم.
وی از ترقی به عنوان کسی یاد کرد که حق بزرگی به گردن موسیقی ما دارد و بیان داشت: او در اتصال ادبیات و هنر موسیقی نقش مهمی دارد و اگر افرادی مانند ترقیها نبودند، فاصلههای زیادی بین موسیقی و کلام میدیدیم.
معاون هنری وزارت ارشاد با بیان این که اگر تلاش این عزیزان نبود یک شکاف بزرگ در این دو مقوله میدیدیم، اظهار داشت: از جوانان انتظار داریم که راه او را ادامه دهند.
ایمانی خوشخو خاطرنشان کرد: آثاری که از ترقی به جا مانده نه تنها نزد هنرمندان، بلکه برای مردم هم جای خالی او را پر میکند.
یاسین نمکچیان
به رهی دیدم برگ خزان، پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود
چو زگلشن روکرده نهان، در رهگذرش باد خزان
چون پیک بلا بود
ای برگ ستمدیده ی پاییزی
آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی
روزی تو هم آغوش گلی بودی
دلداده و مدهوش گلی بودی
ای عاشق شیدا، دلداده ی رسوا
گویمت چرا فسرده ام
در گل نه صفایی، باشد نه وفایی
جز ستم ز دل نبرده ام
آه بار غمت در دل بنشاندم
در ره او من جان بفشاندم
تا شود نوگل گلشن و دیده شود
رفت آن گل من از دست
با خار و خسی پیوست
من ماندم و صد خار ستم
این پیکر بی جان
آتش كاروان
خواننده : دلكش
آهنگ : علی تجویدی
ترانه : بیژن ترقی
آتشی ز كاروان جدا مانده این نشان ز كاوارن به جا مانده
یك جهان شراره ، تنها مانده در میان صحرا
به درد خود سوزد به سوز خود سازد
سوزد از جفای دوران فتنه و بلای توفان
فنای او خواهد به سوی او تازد
من هم ای یاران تنها ماندم آتشی بودم بر جا ماندم
با این گرمی جان در ره مانده حیران
این غم خود به كجا ببرم ؟
با این جان لرزان با این پای لغزان
ره به كجا ز بلا برم ؟
می شوزم گر چه با بی پروایی می لرزم بر خود از این تنهایی
من هم ای یاران تنها ماندم آتشی بودم بر جا ماندم
آتشین خو هستی سوزم شعله جانی بزم افروزم
بی پناهی محفل آرا بی نصیبی تیره روزم
من هم ای یاران تنها ماندم آتشی بودم بر جا ماندم
بیژن ترقی سعدی زمان بود
فکر میکنم این حق رو دارم که این لقب رو از جانب خودم بهش بدم...
اینچنین استعداد بی بدیلی دیگه توی این روزگاران پیدا نمیشه ...
خدا رحمتش کنه ..
نام اون و نام مرحوم دلکش همیشه باه همه خدا ایشونم رحمت کنه ..
http://www.iricap.com/images/mag/entry/magentry-big-070526025028-taraghi-bijan.jpg بیژن ترقی زاده ۱۲ اسفند سال ۱۳۰۸ خورشیدی در شهر تهران شاعر و ترانهسرای ایرانی است. وی از سال ۱۳۳۵ همکاری خود را با رادیو آغاز کردآتش کاروان با صدای دلکش یکی از پرآوازهترین ترانههای اوست.
ترقی فعالیت ادبی خود را با استادانی چون ملکالشعرای بهار، امیری فیروزکوهی، نیما یوشیج و شهریار آغاز کرده و با هنرمندان و آهنگسازان نامی روزگار خود چون ابوالحسن صبا، رضا محجوبی، علی تجویدی، داریوش رفیعی و پرویز یاحقی همکاری نزدیک داشته است.
کتابشناسی
آتش کاروان، نشر جاویدان، ۱۳۸۵
از پشت دیوارهای خاطره
تصنیفهای نامدار
از تصنیفهای نامدار او میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
میزده شب چو ز میکده باز آیم
برگ خزان
به زمانی که محبت شده همچون افسانه
صبرم عطا کن
پشیمانم
مرا نفریبی
بهار نورسیده
به خاطر تو
اشعاری از بیژن ترقی
امشب شده ام مست که مستانه بگریم
بگذار شبی ، گوشه ی میخـــانه بگـــریم
زآن آمده ام مست در این میکده کامشب
بر قـهـقهه ی ســاغــر و پیــمانه بگـــریم
افسانهء دل قصهء پـــر رنــج و ملالیست
بگذار براین قصه و افســـانه بگــــریــــــم
ای عقل ، تـــو برعاشق دیـــوانه بخندی
من نیز به هـــر عاقل و فـــــرزانه بگـریم
طـــفل دل من بــاز تو را می طلبد بــــاز
بگذار بر این طفـــــل ، یتیمانه بگــریـــم
امشب زچه رو در وطن خویش غـــریبم
بگذار در این شهـــر غــــریبانه بگـــریـم
آن طایــر زیبـــــای مـــرا بال ببســــتند
شبها به پرافشــــانی پـروانه بگـــریـم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]