واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آيتالله مرعشي شوشتري؛ فقيه حقوقدان/ 4رئيس دانشگاه سوره:آيتالله مرعشي شوشتري داراي حريت علمي بود
گروه انديشه: آيتالله مرعشي شوشتري بيشتر عقلگرا بود و هر تئورياي را ـ از هر تئوريسين فقيه و غير فقيه ـ بدون توجه به اينكه صاحب تئوري كيست، اظهار ميكرد و خودش را در قيد و بند مشرب خاصي قرار نميداد؛ او داراي حريت علمي بود.
سرويس انديشه و علم خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، جهت آشنايي بيشتر با شخصيت علمي مرحوم آيتالله «سيدمحمدحسن مرعشي شوشتري»، گفتوگويي را با «محمد روشن»، دكتراي فقه و حقوق خصوصي، رئيس دانشگاه سوره و عضو هيئت علمي پژوهشكده خانواده دانشگاه شهيد بهشتي كه از شاگردان مرحوم مرعشي شوشتري بود، انجام داد كه آنچه در پي ميايد، حاصل اين گفتوگو است.
ايكنا: سابقه آشنايي شما با مرحوم آيتالله مرعشي شوشتري از چه طريقي بود؟
سابقه آشنايي من با ايشان بر ميگردد به اينكه من از سال 63 براي تحصيل به مدرسه عالي شهيد مطهري راه پيدا كردم. در آن زمان، ايشان يكسالي بود كه از شوشتر به تهران آمده بودند و در تهران حلقه درس حوزوي خود را تشكيل داده بودند.
آن سالها به خاطر اينكه طلاب مدرسه عالي شهيد مطهري هنوز دروسي را ميخواندند كه در سالهاي اول، دوم و يا حداكثر سوم حضورشان در مدرسه بود، ايشان هم درسهايي را متناسب با نياز آن دسته از طلابي كه در مدرسه حضور داشتند، ارائه ميفرمودند. يكي از نكتههاي جالب و ويژگيهاي بسيار مثبت ايشان اين بود كه وقتي طالب علم نزد ايشان ميرفت و درخواست ميكرد كه درسي را بگذارند، اگر ايشان آن فرد را فردي مستعد مييافت و در واقع او را طالب محسوب ميكرد و او را طلبه ميدانست، درس را تشكيل ميداد.
اينكه مرحوم مرعشي شوشتري چه عنوان درسياي را تدريس كند، هيچگاه براي خودش يك شأن اينگونه قائل نبود؛ مثلا براي او جالب نيست كه «صرف مير» بگويد يا «صمديه». من خاطرم هست كه در مدرسه عالي شهيد مطهري ايشان هم صمديه تدريس كردند و هم بارها و بارها درس خارج فقه و اصول. من به واسطه راهيابي به مدرسه عالي شهيد مطهري با اين استاد بزرگوار آشنا شدم و در آن زمان ايشان عضو شوراي عالي قضايي سابق بودند.
ايكنا: آيا در مورد سابقه سياسي و فعاليتهاي سياسي ايشان در گذشته اطلاعاتي را در دست داريد؟
اطلاعاتي كه من ميدانم از طريق آيتالله موسوي جزايري شنيدم و خود ايشان گاهي اشاره ميكردند، اين بود كه به لحاظ جانبداري از مرحوم حضرت امام(ره) و اعتراض به تبعيد ايشان به نجف اشرف، گاهي اوقات تلاشهايي را در شهرستان شوشتر انجام داده بودند و همين تلاشها برخي اوقات سبب شده بود كه براي ايشان از سوي رژيم پهلوي هم مزاحمتهايي ايجاد شود. ولي به تفصيل و دقيق اطلاعات خاصي ندارم.
ايكنا: با توجه به اينكه ايشان خوزستاني بودند و غالبا طلبههاي خوزستاني وارد حوزه نجف اشرف ميشوند، چرا ايشان در حوزه نجف كم ماندند؟
يكي از ويژگيهايي كه مرحوم آيتالله مرعشي شوشتري را جزو نوادر ميكند، اتفاقا همين است كه ايشان در حوزهاي مثل شوشتر شروع به تحصيل ميكنند، ولي الحمدلله درخشندگي علمي كه پيدا ميكنند، حتي در برخي از تئوريها و نظريههايي كه دادند، جهان تشيع را هم توانسته است تحت تأثير قرار دهد. اين در واقع نشان از اين دارد كه آن مرحوم سرچشمههاي علمي و معنوي فقهي، اصولي و كلامي كه در شوشتر وجود داشت، خوب توانسته بود از آن سرچشمههاي علمي و معنوي خودش را سيراب كند و از آنها استفادههاي خوب ببرد.
از سوي ديگر اساتيد ايشان همچون مرحوم آيتالله حكيم، مرحوم آل طيب هم وقتي ايشان را قابل تشخيص داده بودند، از هيچ چيزي براي اين شاگردشان دريغ نميكردند. من در خاطرات ايشان از خودشان شنيدم كه گاهي اوقات در روزهاي گرم تابستان كه ايشان به علت گرماي بيش از حد شوشتر نميتوانستند به محضر درس استاد حاضر شوند و با توجه به صغر سني كه داشتند، استاد ترجيح ميداد كه بيايد نزد شاگرد و درس را ارائه كند كه اين نشان از اين دارد كه استاد هم فهميده بود كه اين طلبه، طلبه قابلي است.
ايكنا: چه شد كه مرحوم شوشتري به سراغ ترجمه كتاب «فلسفتنا»ي شهيد سيدمحمدباقر صدر رفتند؟ و آيا اساسا ارتباطي ميان شهيد صدر و ايشان وجود داشت؟
بيشتر از لحاظ معنوي ميتوان اين رابطه را تعريف كرد و از سوي ديگر نياز نسل جوان به فلسفه اسلامي. اگر شما برگرديد، ميبينيد در زماني اين كتاب ترجمه شده است كه ما نياز داشتيم تا تئوريهاي فلاسفه اسلامي معاصر را تبيين كنيم و عدم آشنايي برخي از دانشجويان و جوانان اين مرز و بوم با زبان عربي، مانع از اين شده بود كه از اين سرمايه معنوي بهره بگيرند و لذا ايشان به عنوان تشخيصي كه داشتند، آمدند و اين كار را انجام دادند.
البته ايشان تنها كتاب «فلسفتنا» را ترجمه نكردند، بلكه كتاب «بدايةالحكمة» و «نهايةالحكمة» علامه طباطبايي را هم به زبان عربي شرح كردند و علاقهمند به فلسفه بودند و برخلاف برخي از حوزويان كه به فلسفه نزديك نميشوند، ايشان از آن گروهي بودند كه به فلسفه نزديك ميشدند و اعتقاد داشتند و به دليل احاطهاي كه به فلسفه داشتند به كلام هم تسلط خوب و مناسبي پيدا كرده بودند و از سوي ديگر با همين تفكر، اصول فقه را هم بسيار خوب تبيين ميفرمودند.
ايكنا: ارزش پاورقيهايي كه مرحوم شوشتري بر كتاب «فلسفتنا» زدهاند و در واقع بيشتر مقايسه بين «اصول فلسفه و روش رئاليسم» علامه طباطبايي و كتاب «فلسفتنا» هست، چه اندازه است؟
البته من چنين مقايسهاي را خودم انجام ندادم كه ببينم چه تفاوتهاي آشكاري دارد، اما به هر شكل ايشان از هر دو سرچشمه استفاده كرده بودند تا جايي كه در دورهاي كه ما نزد ايشان بوديم، وقتي كه آراي علامه طباطبايي را نقد ميكردند، معلوم بود كه ايشان تسلط خوبي بر آراي علامه دارد، اما اينكه چه تفاوتهايي بين اينها هست، آن را من مقايسهاي نداشتم.
ايكنا: آيا مرحوم شوشتري مستقلا در فلسفه صاحب نظر خاصي بود؟ ايشان اصولا از چه مكتبي در فلسفه پيروي ميكردند؟
بيشتر ميتوان گفت كه ايشان در حوزه فلسفه احاطه كامل داشتند، اما آن چيزي كه ايشان در آن صاحب نظر بودند بيشتر در زمينههاي فقه و بعد هم فقه جزايي شيعه بود.
ايكنا: ايشان در فقه اسلامي تربيتيافته چه مكتبي بودند و در اين مسير بيشتر از چه كساني پيروي ميكردند؟
يكي از ويژگيهايي كه باز فكر ميكنم مرحوم آيتالله سيدمحمدحسن مرعشي شوشتري را از ديگران متمايز ميكند، اين است كه او بر آراي هيچكس جمودي نداشت و او با يك آزادانديشي كامل، آرا را بررسي و اظهار نظر ميكرد. استنباط من از تفكر ايشان اين است كه ايشان بيشتر عقلگرا بود و هر تئورياي را، از هر تئوريسين فقيه و غير فقيه، وقتي كه مطالعه ميكرد، بدون توجه به اينكه صاحب تئوري كيست، اظهار ميكرد و به نظر من خودش را در اين قيد و بندها كه حتما تابع يك مشرب خاصي باشد، نميدانست.
اين گفتوگو ادامه دارد ... .
سه شنبه 12 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 458]