واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: جايي كه ابر ها دستت را مي گيرند
شادي كابياني : جايي ميان زمين و هوا، مي توان روي ابرها راه رفت و سبكي و نرمي آن را حس كرد. ابرها را در دست گرفت و در تاري آن غيب شد.در روي زمين و در ميان كوير، آسمان به زمين مي آيد و تو مي تواني به روياي راه رفتن روي ابر ها كه غير منطقي و دست نايافتني به نظر مي رسد دست پيداكني. جنگل ابر در روستايي به همين نام و در فاصله اندكي از شاهرود مركز استان سمنان قرار گرفته است ولي اين فاصله اندك آب و هواي مشابه را به وجود نياورده است.
شاهرود و منطقه بسطام كه آرامگاه دو عارف ايراني در آن قرار دارد آب و هوايي كويري و گرم دارد، اما در جنگل ابر آب و هوا سرد است، چنانكه استخوان هايت به مرز يخ زدن مي رسند و مجبوري براي جلوگيري از آن پتو را به دور خود بپيچي و با مشقت فراوان آتش درست كني.
چندي پيش تصميم به ديدن يكي از بكرترين و منحصربه فردترين جنگل هاي دنيا گرفتيم؛جنگلي كه روياي راه رفتن برروي ابر ها را برايت دست يافتني مي كند.
از شاهرود تا روستاي ابر كمتر از 45 دقيقه طول كشيد. در آنجا و پس از ملاقات با راهنماي محلي مسير نيم ساعته اي را در جاده اي كه خاكي و پر از سنگ و كلوخ بود پشت سر گذاشتيم تا به ابتداي جنگل رسيديم.
هرچه كه از روستا به جنگل نزديك تر مي شديم، هاله و مه اي كه سبزي درختان را در بر گرفته است و چون دايه اي آن را نوازش مي كند، غليظ تر مي شود.
تصورم ابتدا از جنگل ابر جنگلي با پوششي خاص و گياهاني انبوه بود؛انبوهي كه مانع از رسيدن نور خورشيد به سطح زمين مي شود اما اين طور نبود. جنگل ابر كه در ضلع جنوب شرقي سلسله جبال البرز قرار گرفته است نسبت به جنگل هاي ضلع شمالي تنك تر است و در آن چشمه هاي فراوان آب مي جوشد.
مسير ابتدايي پر از گل بود به طوري كه را ه رفتن را برايت مشكل مي كرد و با هر چند قدمي كه برمي د اشتي، احساس مي كردي وزنه اي سنگين پاهايت را از رفتن باز مي دارد.
جنگل پر بود از گروه گردشگراني كه هر كدام در گوشه اي كمپي را علم كرده و لذت شب ماني در جنگل را تجربه كرده بودند و البته در ميان آنها هم بودند كساني كه با صداي بلند موزيك، سكوت و آرامشي را كه براي آن چندين كيلومتر راه پيموده بودي، بر هم بزنند.
درگير تصوير خيال و رويا شدن و حس كردن نزديكي به معبود را پيش از اين بار ها و بار ها با قدم زدن در كوير حس كرده بودم، اما گمان نمي كردم كه در جنگل هم بتوان سوار بر اسب خيال شد و با آن به رويا ها سفر كرد. جنگل ابر حس نزديكي به آسمان را در من تداعي كرد؛آسماني پر از سپيدي ابر.آسماني كه در آن تو تنهايي و فقط خدا هست؛خدايي كه با حركت ابرها دست هاي نوازشگرش را به روي شانه هايت مي كشد.جنگل ابر با كوير خارتون فاصله چنداني ندارد، اما تفاوت آب و هوايي فراواني دارد. جنگل را هرچه از مسير پايين به بالا مي پيمايي ميوه هاي جنگلي مانند زالزالك، توت فرنگي وحشي و آخور هايي براي گوسفند و بزها بيشتر به چشم مي خورد.
بر فراز تپه اي بلند از دور قلعه ماران كه در دوره ايلامي ها بر نوك كوه ساخته شده ديده مي شود، همين قلعه ماران صبح ها هنگام طلوع چنان در ابر غرق مي شود كه احساس مي كني جزيره سرگردان را ميان درياچه نمك ديده اي.آبشار شرشر هم يكي ديگر از ديدني هاي جنگل ابر است؛آبشاري كه در ميان يكي از تپه هاي آن قرار دارد و مسيري است خاص براي ماجراجويان و برگزاري تور هاي ماجراجويي كه مي تواند با وجود راهنمايان مجرب نويد بخش لحظاتي لذت بخش باشد.
البته وجود حيات وحش نيز يكي ديگر از مزاياي اين جنگل است، راهنماي محلي همراهمان از وجود گراز و خرس در جنگل گفت، البته تا چشم ما كار كرد به جز پروانه و سنجاقك چيزي نديد.
در ضمن هنگام راه رفتن در جنگل ابر مواظب گزنه ها باشيد هرچند گزش گزنه هم چندان بي فايده نيست و بعد از رفع سوزش مي تواند تاثير مطلوبي روي سلامتي انسان داشته باشد.
جنگل ابر اگر چه از امكانات زيرساختي گردشگري چيزي يدك نمي كشد، ولي تجربه اي مفيد و احساس دست يافتني را به تو هديه مي دهد.
سه شنبه 12 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 395]