واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: ورزش - تقصير «پرسپوليس» است
ورزش - تقصير «پرسپوليس» است
بعد از محمد مايليكهن كه با نوشتن نامهاي براي قطبي نقل محافل رسانهاي و ورزشي شد و بعد از مدتها دوباره به صفحه اول روزنامهها بازگشت، علي پروين نيز به نوعي ديگر و در موقعيتي كاملا متفاوت سوژه خبرنگاران ورزش شد. آنهايي كه براي اعلام همدردي و عرض تسليت به مراسم ختم برادر همسر افشين پيرواني راهي مسجد شده بودند ناگهان با برخورد عجيب، غيرعادي و البته ناراحتكننده علي پروين با داريوش مصطفوي مواجه شدند كه با دلخوري عميق مديرعامل پرسپوليس همراه شد. اينطور كه پيداست اتفاقي در روابط پروين و مصطفوي افتاده كه خاطر سلطان را مكرر ساخته و او را اينچنين به واكنش واداشته است. مگر بين دو دوست قديمي چه اتفاقي رخ داده است؟
داريوش مصطفوي و علي پروين در دوره كوتاهي در دوران بازيگريشان فرصت همبازيشدن پيدا كردند. بعد داريوش براي ادامه تحصيل به آمريكا رفت و وقتي برگشت در حوزه مديريت فوتبال مشغول به كار شد. علي پروين تا سالهاي آخر دهه شصت مربي- بازيكن پرسپوليس بود و وقتي بهعنوان مربي تيمملي انتخاب شد دوباره فرصت همكاري با مصطفوي را پيدا كرد. تيمملي فوتبال ايران در دوران دبيركلي مصطفوي در سالهاي 69 و 70 و به سرمربيگري پروين در بازيهاي آسيايي پكن 1990 به قهرماني دست يافت و گرچه مصطوفي بهعنوان منتقد پروين حتي چندباري در تلويزيون ظاهر شد و نسبت به استفاده از بازيكنان پا به سن گذاشته براي تيمملي از پروين خرده گرفت اما با اين احوال روابط اين دو هرگز تيره نبود. ظاهرا ريشه اختلاف فعلي پروين و مصطفوي كه منجر به دشنامگويي عليآقا در مسجد شده به همين ماههاي اخير بازميگردد و نه گذشتهاي دور...
داستان از زماني آغاز شده كه مصطفوي حكم مديرعاملي پرسپوليس، خانه اول پروين، را از سوي سازمان تربيتبدني گرفت. گرچه مصطفوي با تيزهوشي خاصي همان اول سراغ پروين رفت و سعي كرد با ابراز مجدد دوستي و ارادت باند قدرتمند پروين در پرسپوليس را با خود همسو كند اما ظاهرا او وعدههايي در اين ميان داد كه بعدها از انجام آن باز ماند و زمينهساز اختلاف فعلي شد.
مصطفوي تلويحا به پروين قول داد كه زمينه را براي حضور محمد تنها پسر سلطان در پرسپوليس فراهم ميكند و پيراهن مشهور شماره هفت را كه سالها به تن پدر بود به او ميسپارد.
حتي زمزمههايي در اين مورد نيز شنيده شد اما ظاهرا تعدادي از اعضاي هياتمديره مخالفت خود را با حضور محمد پروين ابراز كردند و پرونده جذب محمد پروين را به بايگاني فرستادند. از طرف ديگر شماره هفت پرسپوليس هم دست به دست شد تا رسما به حسين بادامكي بازيكن مشهدي اين تيم برسد. بيشك پروين با ديدن عكس بادامكي با شماره «هفت» حسابي داغ كرد و اولين قدمها در جاده كدورت برداشته شد.
آخرين مرحله اين ماجرا نيز چندي پيش شكل گرفت. علي پروين كه در يكسال اخير با راهاندازي تيمي مثل استيلآذين و پردهبرداري از بچهمحل قديمي و ثروتمندش يعني حسين هدايتي دوباره به صفحه روزنامهها بازگشته بود، درست در ميان بحران ناشي از عدم صعود استيلآذين به ليگ برتر متوجه شد كه سازمان تربيتبدني و داريوش مصطفوي حاجحسين را به تور انداختهاند و او را به عنوان عضو هياتمديره باشگاه جذب كردهاند.
هدايتي پس از ارتقاي درجه از استيلآذين به پرسپوليس تيم سابق را تا حد زيادي فراموش كرد و حتي در يكي دو مصاحبه عملكرد پروين در مورد جذب بازيكن و اداره تيم استيلآذين را زير سوال برد. به اينترتيب آخرين حلقه اين زنجير نيز تكميل شد و قلب پروين را در برابر مصطفوي مالامال از خشم كرد. جالب است كه عصر يكشنبه پروين به همراه هدايتي وارد مجسد محل برگزاري مراسم ختم منسوب به افشين پيرواني شد و وقتي ديد داريوش مصطفوي با ديدن او رويش را براي لحظهاي برگردانده ناگهان دچار انفجار شد و مديرعامل پرسپوليس را به باد بد و بيراه گرفت. شدت واكنش پروين به حدي بود كه مصطفوي را مبهوت و خجل از مسجد به بيرون راند و دوستان پروين را نيز به تك و تا انداخت كه هرطور شده او را ساكت كنند.
به هرحال ماجراي پروين و مصطفوي در مراسم ختم، ختم به خير نشد و نشان داد كه پروين در صورت بروز عصبانيت هنوز همان چهره ناآرام و غيرقابل كنترلي است كه پيش از اين بود. به هر حال ماجرا هرچه هست به يك چيز ختم ميشود: «پرسپوليس».
سه شنبه 12 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2472]