واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: جایگاه تعلیم و تعلّم در اسلام تعلیم یاد دادن و آموزش و تعلّم فراگیری دانش است، تعلیم تاباندن نور علم و دمیدن روح حیات به كالبدی روح و خسته جامعه و تعلّم رها شدن از گرداب نادانستههاست. و اسلام در این حركت از همه مكاتب پیشقدمتر و مصمّمتر است، به طوری كه آموزش و فراگیری دانش از محوریترین برنامههای فردی و اجتماعی این مكتب الهی به شمار میرود. نخستین نغمههای آسمانی وحی در اسلام، بیان كننده ارزش قلم و آموزش علم و دانش است و آن را از جمله نعمتهای مهمّ خداوند در مورد انسان معرفی میكند. اولین معلّم این مكتب ذات باریتعالی و نخستین دانش آموزش نبی مكرم اسلام است. « اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِی خَلَقَ ... اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ» (علق، 1 ـ 5)؛ ای رسول بخوان بنام پروردگارت كه تو را خلق كرد... بخوان و پروردگار تو كه بهترین كریمان است. آن خدائی كه به انسان علم نوشتن به قلم آموخت و به بشر آنچه را نمیدانست تعلیم داد.
این آیات خط مشی فرهنگی در جهان اسلام را از همان ابتدا ترسیم مینماید، خصوصاً این كه بدانیم اسلام در سرزمینی طلوع كرد كه تاریكی جهل همه جا را فراگرفته بود و تنها هفده نفر در آن سرزمین باسواد بودهاند[1] و حتی تمدنهای ایران و روم نیز اكثرت مردم را از آموزش محروم مینمودند.
تعلیم و تعلّم از اهداف بعثت انبیاء و سیره عملی معصومین ـ علیهم السّلام ـ
در چهار آیه از قرآن كریم آموزش علم و پرورش نفوس انسانها از مهمترین اهداف بعثت انبیاء معرفی شده است، كه این آیات عبارتند از: سوره جمعه، آیه 2؛ سوره آل عمران، ایه 164؛ سوره بقره، آیات 15 و 129. خداوند در سوره جمعه میفرماید: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَهَ»؛ او كسی است كه در میان مردمی امّی رسولی را از خودشان مبعوث كرد تا آیات او را بر آنها بخواند و آنان را تزكیه كند و كتاب و حكمت را به آنها بیاموزد.
پیامبر گرامی اسلام نیز، تعلیم را از اهداف مهمّ رسالت خویش معرفی مینمایند، چنانچه نقل شده روزی رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ وارد مسجد شدند و دو گروه از مردم را مشاهده نمودند، گروهی مشغول عبادت و راز و نیاز با معبودشان بودند و گروه دیگر به تعلیم و تعلّم و مذاكره علمی اشتغال داشتند. ایشان فرمودند: «كلاهما علی خیر» هر دو كار خوبی میكنند. «و لكن بالتّعلیم اُرسلتُ» لكن من برای تعلیم به رسالت مبعوث شدهام و بعد داخل جمعیتی شدند كه به مذاكره علمی مشغول بودند.[2]
ازاین رو پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ از هر فرصتی برای آموزش مردم بهره میبردند و از هیچ كوششی دریغ نمیورزیدند. به عنوان نمونه، پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ بعد از جنگ بدر خطاب به اسیران جنگی فرمودند: هر كس از شما كه باسواد است بتواند به ده نفر از اطفال مسلمین خواندن و نوشتن بیاموزد آزاد میشود.[3] از بارزترین حركات علمی در سیره معصومین ـ علیهم السّلام ـ جنبش علمی امام باقر ـ علیه السّلام ـ و امام صادق ـ علیه السّلام ـ بود. به جهت فرصتی كه در اثر اختلافات بنی امیه و بنی عباس پیش آمده بود. این دو بزرگوار آزادی عمل بیشتری داشتند؛ از این رو، به تعلیم و تربیت شاگردان اقدام نمودند به طوری كه در حوزه درسی امام صادق ـ علیه السّلام ـ چهار هزار شاگرد در علوم فقه، اصول، كلام، تفسیر، طب، شیمی و... پرورش یافتند كه از جمله بارزترین آنها در كلام، هشام بن حكم، در فقه زراره بن اعین، در حكمت مفضل بن عمر و در شیمی جابر بن حیّان بودند.[4]
وجوب تحصیل دانش و تعلیم آن از نظر اسلام:
از نظر اسلام علم آموزی و تعلیم نه تنها امری پسندیده است، بلكه از واجبات این دین به شمار میرود و آیات و روایات زیادی بر آن دلالت دارند. از جمله این كه رسول گرامی اسلام فرمودهاند: «طلب العلم فریضهٌ علی كلّ مسلمٍ»؛[5] فراگیری دانش بر هر مسلمانی واجب است. از طرف دیگر بر دانشمندان هم واجب است كه به امر آموزش اهتمام ورزند، چنان چه در بیان دیگری از پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده كه فرمودند: «ما أخذ اللهُ المیثاقَ علی الخلقِ أن یتعلّموا حتّی أخذَ علَی العلماء أن یعلّموا»؛[6] خداوند از مردم برای یادگیری عهد و پیمان نگرفت مگر این كه از دانشمندان برای یاد دادن پیمان گرفت.
نبی مكرّم اسلام به مسلمین توصیه مینمودند به دنبال دانش بروید و در فراگیری دانش هیچ گونه محدودیت زمانی و مكانی نداشته، از ابتدای كودكی تا آخر عمر در پی آموختن باشید؛ «اُطلبوا العلم من المهد الی اللّحد» و حتی اگرتنها راه دستیابی به علم و دانش سفر به دوردستترین نقاط جهان همچون چین باشد كه در آن زمان مسافرت به آنجا به آسانی ممكن نبود، از هیچ كوششی دریغ ننمائید. «اطلبوا العلم و لو بالصّین».[7] طلب علم آن چنان مهم است كه در دین اسلام طلب آن از طلب مال واجبتر و ارزش آن از عبادت بالاتر شمرده شده است، در بیانات گهربار امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ میخوانیم: «ایّها الناس إعلمُوا أنّ كمال الدّین طلبُ العلم و العمل به الا و انّ طلبَ العلم أوجبُ علیكم من طلب المال»؛[8] ای مردم كمال دین در جستجوی دانش و عمل به آن است و آگاه باشید كه تحصیل علم از طلب مال واجبتر است. و در بیان دیگری فرمودند: «جستجوی دانش برتر از عبادت است»[9]. چرا كه تنها عبادتی ارزش دارد كه از روی معرفت باشد و تنها عالم است كه در دام شبهات و وسواس گرفتار نمیشود.
در میان همه معارف بر تعلیم و تعلّم احكام و معارف دین تأكید بیشتری شده است. به حدّی كه بر مسلمین واجب گردیده كه از هر قومی افرادی برای فراگیری علوم دین هجرت كنند و بعد از تحصیل به میان قوم خود برگشته و آنها را آموزش دهند؛ «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ»[10]؛ پس چرا از هر طائفهای گروهی هجرت نمیكنند تا علم دین بیاموزند و وقتی برگشتند به سوی قوم خود، آنها را انذار كنند.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ آن چنان در امر آموزش دین اهتمام داشتند كه میفرمودند: «لو أتیتُ بشابٍّ من شبابِ الشّیعهِ لا یتفقَّه لأدبتهُ»؛[11] اگر ببینم جوانی از میان جوانان شیعه به فراگیری احكام دین نپرداخته است او را تأدیب میكنم.
علم واجب از نظر اسلام:
گفته شد از نظر اسلام تحصیل دانش امری لازم و واجب است، حال سؤال این است كه آیا فراگیری تمام علوم واجب است یا نه؟ در جواب این سؤال باید گفت كه علوم بر دو دستهاند: 1. علومی كه از یادگیری و تعلیم آنها صریحا نهی شده مانند: سحر كه یا برای خود فرد و یا جامعه فسادآفرین هستند و یا این كه اشخاص به قصد ضرر زدن به دیگران میآموزد، آموزش و یادگیری این دسته از علوم مگر در مواقع ضرورت حرام میباشد؛ 2. علومی كه جزو دسته اول نیستند، كه اینها خود بر دو گروهند: 1. دانشهایی كه مقدمه سازندگی مادی و یا معنوی، دنیوی و یا اخروی، فردی و یا اجتماعی میباشند و بدون آنها حیات مادی و معنوی انسان به مخاطره میافتد، كه تحصیل آنها به صورت واجب عینی مثل شناخت اصول عقائد و تكالیف شرعیه و یا واجب كفائی همچون علم طبّ و شیمی و... بر همگان لازم است. 2. دانشهایی كه نقل حیاتی در زندگی فرد و یا اجتماع ندارند، كه اینها با توجه به مصالح و مفاسدی كه دارند، بر سه گروهند:
1. مستحب: هر دانشی كه مقدمه تقویت بنیه مادی و یا معنوی فرد و یا جامعه است و بدون آن ضربهای به نیازهای اصولی وارد نمیشود، البته در صورتی مستحب است كه با قصد قربت فرا گرفته شود.
2. مباح: همین دانشها اگر بدون قصد قربت آموخته شودن مباح به شمار میآیند.
3. مكروه: دانشهایی كه مقدمه فساد نیستند، امّا سودی نیز در بر ندارند، اگر موجب تضییع عمر گردند و انسان را از مقصد دور نمایند لغو و مذموم و مكروه به شمار میروند. مثل علم انساب.[12]
پس اگر چه تعلیم و تعلّم در اسلام جایگاه والائی دارد ولی این طور نیست كه اسلام به تمامی علوم به طور یكسان توجه داشته باشد، بلكه به میزان تأثیری كه در اساس زندگی بشر و تعالی او به سوی كمال دارند، دارای درجات متفاوتی نیز هستند و حكم تعلیم و تعلم آنها نیز تفاوت دارد.
[1] . فروغ ابدیت، ج 1، ص 68، دفتر تبلیغات، چ پنجم، آیت الله سبحانی.
[2] . بحار الانوار، ج 1، ص 26، بیروت، 1403 ق.
[3] . فروغ ابدیت، ج 1، ص 518.
[4] . ر.ك: در مكتب احیاگر تشیع، دكتر علی قائمی.
[5] . اصول كافی، ج 1، ص 35، انتشارات علمیه اسلامیه، چ اول، شرح و ترجمه سید جواد مصطفوی.
[6] . جامع الاحادیث، ص 67.
[7] . بحار الانوار، ج 1، ص 77؛ و ج 2، ص 32.
[8] . تحف العقول، ص 199، موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، 1416 ق.
[9] . بحار، ج 69، ص 80، ح 29.
[10] . توبه، 122.
[11] . اصول كافی، ج 1، ص 36.
[12] . سیمای علم و حكمت در قرآن و حدیث، ص 151، محمدی ری شهری، دار الحدیث، چ اول.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]