واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: انتقاد رسايي از نامگذاري ميداني به نام ساعي
حجتالاسلام حميد رسايي در يادداشتي با عنوان نامگذاري اماكن به نام ورزشكاران اقدامي فرهنگي يا ...؟ضمن تشكر و تقدير از زحمات هادي ساعي در المپيك پكن و تاكيد بر تقدير از اين ورزشكار پرتلاش، بار ديگر از تجليل وي در قالب نامگذاري ميداني به نام ساعي در تهران مخالفت كرد.
به گزارشرجانيوز به نقل از ايسنا، متن اين يادداشتبه اين شرح است:
"در هفته گذشته اعضاي محترم شوراي شهر تهران به پاس قدرداني از تلاش جناب آقاي هادي ساعي در كسب مدال طلاي المپيك به پيشنهاد شهردار تهران و تصويب دو فوريت، تصميم به نامگذاري يكي از ميدانهاي شهر تهران به نام ايشان گرفتند. بنده نيز به عنوان يك شهروند و همچنين نماينده مردم شريف تهران، ضمن تقدير از تلاش اين ورزشكار خوب كشورمان، با اين تصميم مخالفت كردم و دلايل خودم را طي مصاحبهاي اعلام كردم.
اعلام اين نظر بازتابهاي مختلفي از سوي شخصيتها و حتي رسانهها – با گرايش هاي سياسي مختلف - در جامعه داشت كه عمدتا اقدام شوراي محترم شهر را عجولانه و ناصحيح دانسته بودند. چند روز قبل نيز يكي از اعضاي محترم شوراي شهر تهران با دفاع از اين اقدام شوراي شهر تهران، ضمن بيان نكاتي در مصاحبه با خبرگزاري ايسنا، اين اقدام را از جمله اختيارات شورا دانستند.
به نظرم لازم است بيش از يك مصاحبه كوتاه به اين موضوع پرداخته شود. بنابراين در اين چند خط دلايل اشتباه بودن اين تصميم را بيشتر توضيح مي دهم:
1- قبل از هر توضيحي، لازم است مجددا از جناب آقاي ساعي به دليل زحمات و تلاششان در كسب مقام نخست رشته تكواندو مسابقات المپيك و زنده كردن نام پرافتخار جمهوري اسلامي ايران تقدير و تشكر كنم و تاكيد كنم كه تقدير و تجليل از اين ورزشكار پرتلاش را امري لازم ميدانم، اما با اين نحوه از تجليل يعني نامگذاري ميداني به نام ايشان – يا هر كس ديگر - مخالفم.
2- متاسفانه سال هاست كه كشور ما از يك روند افراطي در مواجه با موضوع ورزش رنج ميبرد. پرداختن بيش از اندازه به اين موضوع باعث شده تا مسوولان كشور و حتي رسانهها و از جمله رسانه ملي - كه در اين گناه كم تقصير نيست - بسياري از بخشهاي ديگر جامعه را به ويژه در مواقع تشويق، تجليل و ترغيب به فراموشي بسپارند. اختصاص بسياري از صفحات برخي نشريات زرد يا تيترهاي آنها و يا برنامههاي صدا و سيما با حضور ورزشكاران و پرداختن به زندگي آنها به عنوان الگوهاي مطلق و همچنين بزرگنمايي مسابقات ورزشي به اندازه اي كه بيننده مي پندارد كه تمام اسلام در برابر تمام كفر قرار گرفته است، باعث تشديد اين تب شده است. شايد به همين دليل بود كه هفته گذشته براي چندمين بار اين موضوع مورد اعتراض رهبري معظم انقلاب قرار گرفت و ايشان در ديدار با نخبگان كشور كه بسياري از آنها مدال طلاي المپيادهاي علمي دنيا را براي كشورمان به ارمغان آورده بودند با اشاره به همين تب بيمارگونه در كشورمان فرمودند: من طرفدار ورزش قهرماني و نخبهپروري در باب ورزش قهرماني و علاقهمند به قهرمانان ملي هستم، اما نبايد توجه به نخبگان علمي در رسانهي ملي كمتر از نخبگان ورزشي و همچنين چهرههاي هنري باشد.
3- نام گذاري اماكن و خيابان ها و ميادين به نام افراد و يا وقايع و اتفاقات خاص، بي شك به معناي زنده نگه داشتن نام آن افراد و يا حوادث خاص است كه در جاي خود نوعي فرهنگ سازي در جامعه را به دنبال دارد. با اين حساب در اين نوع نامگذاريها بايد دقت زيادي كرد و از هرگونه تعجيل خودداري كرد تا با كمترين آسيب مواجه باشد. در خصوص نامگذاري يك مكان به نام يك فرد، طبعا بايد فرد مورد نظر، يك دوره امتحاني قابل قبول را در زندگي خود گذرانده باشد، هرچند آدمي تا آخرين ثانيههاي عمرش در معرض وسوسههاي شيطاني و امتحاني الهي است و معلوم نيست كه بتواند از آن سربلند بيرون بيايد، چه رسد به عزيزان جواني كه در ابتداي زندگي خود قرار دارند و بسياري از صفحات دفتر عمرشان هنوز بسته نشده است. اي بسا به دليل خدمت يك فرد، مكاني به نام وي نامگذاري شود در حالي كه فرد مورد نظر بعدها در آزمونهاي سخت زندگي – در ابعاد فرهنگي، اخلاقي، اجتماعي، سياسي يا حتي در رشته ورزشي - سربلند بيرون نيايد، آن وقت تكليف اين فرهنگ سازي عجولانه و از روي احساسات چيست؟
4- عضو محترم شوراي شهر و رييس كميسيون فرهنگي شورا در مصاحبه خود دلايل اين نامگذاري را پاسخ به عواطف و احساسات عمومي مردم دانستهاند. ايشان همچنين به آسيب ديدگي دست اين ورزشكار محترم در مسابقات المپيك اشاره كرده و تلاش ايشان را دفاع غيرتمندانه از حيثيت ملي دانستهاند. در هيچ يك از ويژگيهايي كه ايشان براي تلاش آقاي ساعي برشمرده، شكي نيست، حتي در ويژگيهاي شخصي و سلامت آقاي ساعي نيز شكي نيست، اما هر تجليل و تقديري، اقدام فرهنگي است؟ يا برعكس برخي تصميمات با نيت تجليل ميتواند ضد فرهنگي باشد. قطعا هدف مسوولان امر در اين نامگذاريها نوعي تاثيرگذاري فرهنگي است كه متاسفانه به اين شكل حاصل نميشود! مضافا بر اين، سوال اساسي اين است كه چرا اين عواطف و احساسات پاك مردم در مواقع ديگر و از جمله وقتي كه جوانان ما در المپيادهاي علمي و فرهنگي و هنري به پيروزي ميرسند، برانگيخته نمي شود؟ آيا افراط و زياده روي ما در امر ورزش و به فراموشي سپردن بخشهاي ديگر و نخبگان آن، در برانگيخته نشدن اين احساسات مردم نقشي نداشته است؟
5- به اضافه دلايلي كه برشمردم، اين اقدام، نوعي توقعات جديد را در سطوح مختلف جامعه ايجاد ميكند. در يكي از برنامههاي هفته گذشته راديو شنيدم كه تعدادي از همشهريان درخواست داشتند تا نام برخي ميادين و خيابانهاي شهر به برخي از باشگاههاي ورزشي يا مربيان تيمهاي ورزشي اختصاص يابد! اساسا تصويب نامگذاري يكي از ميادين شهر تهران توسط اعضاي شوراي شهر به نام يك عضو آن شورا به چه معناست و چه برداشتي از آن ميشود؟
6- چنانچه ملاكهايي كه اين عضو محترم شوراي شهر در اتخاذ اين تصميم فرمودند، قابل قبول باشد، چرا نبايد نام برخي از خيابانها به نام جواناني باشد كه در ميدانهاي علمي با رقابت نفسگير به مبارزه با رقباي خود پرداخته و نه تنها پرچم ايران را به اهتزاز درآوردهاند كه با كسب مقام طلاي اين رقابتهاي بينالمللي، برتري علمي كشورمان را بر ديگر ملتها به نمايش گذاشتهاند، بسياري از جواناني كه ديداربا رهبري معظم حضور داشتند، از جمله همين افراد بودند، كدام كوچه بن بست - و نه ميدان - به نام آنها نامگذاري شده است؟
7- اينجانب به هيچ وجه حساسيتي نسبت به ورزشكاران محترم ندارم، اما اگر ضربات ايشان با دست آسيب ديده در دفاع از نام اين كشور اهميت دارد، چرا نام كساني كه دو دست يا دو پاي خود را در دفاع از حيثيت اين كشور دادهاند و امروز نيز در ميدانهاي مختلف و از جمله در ميدانهاي ورزشي يا علمي همچون دوره دفاع مقدس از نام انقلاب اسلامي دفاع ميكنند، نبايد بر ميدان يا خياباني اختصاص يابد؟ با اين همه، به دليل همان استدلالي كه در بند سوم ذكر كردم در اين موارد هم نامگذاري اماكن و ميادين و خيابانها را به نام افرادي كه در ادامه مسير زندگي خود با پيچ و خم هاي بسياري مواجهند – چه روحاني باشد و چه دانشگاهي يا ورزشكار و ... - درست نميدانم. بله در خصوص برخي از افراد كه تا آخرين لحظه عمرشان به عهد خود نسبت به مردم و انقلاب و اسلام پايبند ماندند، اين تصميم نه تنها اقدامي در راستاي تجليل آنها كه فرهنگ ساز و به جا هم هست. دوستان شوراي شهر به اسامي ميدانها و خيابانهاي شهر تهران نگاهي بيندازند، نام كداميك به بزرگاني چون مرحوم دكترآشتياني كه پژوهشگاه رويان از جمله خدمات وي بود و يا علماي بزرگي چون آيتالله مشكيني اختصاص يافته، آيا خدمات آنها كمتر از ديگران بوده است؟ مضافا اين كه بنده اطلاع دارم در دوره حيات مرحوم علامه عسگري، وقتي پيشنهاد نامگذاري ميداني به نام ايشان ميشود، اعضاي محترم شوراي شهر به دليل در قيد حيات بودن ايشان با اين تصميم مخالفت ميكنند!
8- عضو محترم شوراي شهر در مصاحبه خود با تاكيد، اين اقدام را در حيطه اختيارات شوراي شهر دانسته اند و نه مجلس، اين موضوع باعث نميشود تا ديگران اظهارنظر نكنند و حتي شايد لازم باشد تا كارشناسان در باره عواقب اين اقدام نيز اظهار نظر كنند. با كمي تامل به اين نتيجه ميرسيم كه اين تصميم غلط و قابل تجديد نظر است و همانطور كه قبلا گفتم با توجه به نيت خير اعضاي محترم شوراي شهر و شهرداري تهران، چه خوب است ورزشكاران محترم، خود پهلواني كنند و ضمن مخالفت با اين امر، جلوي اين سنت گذاري غلط كه قبلا توسط سازمان تربيت بدني نسبت به ورزشگاهي در اردبيل پايه گذاري شده و متاسفانه در حال استمرار است را بگيرند.
نظرات كاربران:
دوشنبه 11 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]