محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832093863
انواع هیجان
واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: انواع هیجان
مقدمه
ما در زندگی روزمره خود با انواع هیجانات رو در رو هستیم. بطوری که این آشنایی ما با هیجانات به دوران نوزادی ما بر میگردد. به عبارتی ما از لحظه تولد برخی از هیجانات را با خود داریم و این اهمیت و نقش هیجانات مختلف را در زندگی نشان میدهد. برخی از هیجانات لذت بخش ، خوشایند و تقویت کننده هستند، بطوری که فرد برای رسیدن به آن حالت خاص از هیجانات ممکن است تقلا و تلاش هم بکند.
ولی برخی دیگر بیشتر جنبه آزارنده را دارند و شاید فرد تلاش برای اجتناب از رسیدن به آنها داشته باشد یا اگر در آن حالات قرار گیرند، تلاش کند خود را از آن نوع هیجان رهایی دهد. به این ترتیب هیجانات از لحاظ میزان خوشایندی یا ناخوشایندی به دو دسته تقسیم میشوند: هیجانات مثبت و منفی. اما به این نکته باید توجه داشت، هر یک از هیجانات اهمیت و نقش مهمی در زندگی دارند. و کارکرد خاصی برای هر یک وجود دارد.
هیجان ترس
در اغلب بحثهای مربوط به هیجان ترس جای مهمی را به خود اختصاص داده است و حتی آن را به عنوان علت اصلی اختلالات عصبی شناختهاند. اما ترس همیشه ایجاد کننده ناراحتی و مشکل نیست. وجود آن در خیلی از مسائل موقعیتهای زندگی لازم است. این هیجان شاید از آن جهت اهمیت ویژهای دارد که در آن حالت فشار و تخریب بطور بالقوه از نظر مقدار و اهمیت بر حالت سازنده تفوق دارد و معمولا آمادگی برای بروز واکنشهای اجتنابی بیشتر از آمادگی برای کنشهای اکتسابی است.
شکسپیر میگوید: "از میان همه تمایلات و احساسات بد ، ترس منفورترین آنهاست." علائم ترس عبارتند از لرزیدن بدن ، سفید شدن پوست ، غدد عرقی فعال میشوند، مو بر بدن راست میشود، ترشحات دستگاه گوارش و کلیهها زیاد میشود و فضولات بدن به دلیل انبساط ماهیچههای اسفنکتر بطور غیر عادی رفع میشود. میزان تنفس زیاد میشود، قلب به تندی و شدت میزند. قوای ذهنی به مقدار زیادی مختل میشود. این علائم حتی در چهارپایان مثل سگ و گربه و میمونها نیز دیده میشود. پرندگان نیز در هنگان ترس تمامی پرهای خود را در هم فرو میبرند و در این حالت جثهشان کوچکتر به نظر میرسد.
از دیگر علائم ترس عبارت است از باز شدن دهان ، بالا رفتن ابروها ، فردی که دچار ترس شده است در آغاز مثل یک مجسمه از حرکت باز میایستد نقش میگیرد یا اینکه قوز میکند و دولا میشود، بطوری که گویی میخواهد خود را از دیدهها پنهان میکند. فعالیت غدد بزاقی کم و دهان خشک میشود. گاه ترس ضعیف باعث میشود در فرد میل شدیدی به خمیازه کشیدن بوجود بیاید. چشمها در حالت ترس شدید از حدقه بیرون میافتند و به سوی عامل ایجاد کننده وحشت ثابت میمانند، یا اینکه بی قرار از جهتی به جهت دیگر میچرخند. ترس همچون سایر هیجانات از شدت و ضعفهای مختلف برخوردار است. ترس شدید علاوه بر علائم متفاوت (از لحاظ شدت) کارکردهای مختلف میتواند داشته باشد.
هیجان خشم
هیجان خشم همراه با مفاهیم مترادف و مباحثی که با آن مرتبط هستند بسیار بیشتر از هیجانهای دیگر (البته به غیر از ترس) در نوشتهها مورد بحث قرار گرفته است. بسیاری از روشهای کنترل اجتماعی بزرگسالان و خردسالان به اجتماعی کردن واکنش خشم به موقعیتهای مختلف مربوط است. خشم از دسته هیجانات منفی است و علل مختلفی برای آن شناسایی شده است که بسیار گستردهتر از آن هستند که در این بحث بتوانند مطرح شوند. اما علائم آن عبارت است از سرخ شدن صورت ، منبسط شدن رگهای پیشانی و گردن ، سرخ شدن چشمها، جمع و کوچک شدن مردمکهای چشم ، کشیده شدن لبها و در نتیجه آشکار شدن دندانها ، بدن تاخورده ، ابروان در هم کشیده ، لبان سخت و محکم و دندانهای قفل شده و در حال سایش.
هیجان اندوه
اندوه نیز مانند سایر هیجانات از شدت و ضعف برخوردار است. بطوری که در حالتی از آن با یکسری علائم ویژه طبیعی تلقی میشوند. در حالیکه انوع شدید و مهمتر آن یا زمانی که بدون دلیل واضحی در فرد وجود دارند، وجود یک اختلال روانی را در پیش میکشند. در هر حال این هیجان نیز از دسته هیجانات منفی است که برای جنبه ناخوشایندی دارد. مشخص بودن و بی تحرکی ، کاهش گردش خون ، رنگ پریدگی صورت ، سست شدن عضلات ، پلکهای پایین افتاده از علائم اندوه هستند.
همچنین حالت سر کمی رو به سینه خم میشود، لبها ، گونهها و آروارهها همه از حالت طبیعی خارج میشوند و به طرف پایین رها میشوند. تنفس کند و ضعیف میشود و غالبا آههای عمیق نفس را قطع میکنند. یک نشانه ثابت و دائمی اندوه این است که افراد به سرما حساسیت نشان میدهند و به سختی می توانند خود را گرم نگه دارند. بی اشتهایی و عدم تمایل به غذا خوردن نیز در هیجان اندوه دیده میشود.
هیجان تنفر
با وجود اینکه این هیجان یک مکانیزم دفاعی اساسی است و دارای ارزش حیاتی قابل ملاحظهای است، لکن هنوز بطور منظم مورد مطالعه و بررسی قرار نگرفته است و از آنجائیکه تنفر در مواجهه با یک محرک آزارنده که موجب رنجش میشود بوجود میآید، همراه با حرکاتی است که هدف آنها کنار زدن عامل آزار دهنده یا محافظت فرد از آن عامل است. تنفر شدید به صورت حرکاتی در اطراف دهان بروز می کند که درست شبیه حرکات دهان قبل از استفراغ کردن است.
در این حالت نیمه بسته شدن پلکها و به عقب برگشتن صورت یا تمامی بدن نیز نشان دهنده ابراز انزجار شدید است. این حرکات طوری انجام میگیرد که گویا محرک مورد نظر ارزش گناه کردن هم ندارد. تف کردن نشانهای عمومی برای تنفر و انزجار است. داروین میگوید: "تف کردن بیانگر رفع عوامل آزار دهنده از دهان است."
هیجان شادی
همه حالات شادی و لذات را تجربه کردهاند. درجاتی از آن نیز مانند هیجان اندوه طبیعی است، ولی انواعی از آن که بطور مستمر و شدید و با علائم تشدید شده و بوجود میآید، به عنوان یک اختلال روانی شناخته میشود که در آن فرد دائما در حالت شادی و شعف شنگولی به سر میبرد و ممکن است دست به کارهای عجیب و غریب بزند. حالات چهرهای خنده مثل کشیده شدن لبها ، چشمهای براق و گاه اشک آلود ، تحریک زیاد ، تکلم زیاد از علائم شادی هستند. رقص و پایکوبی ، بالا و پایین بردن و در حالت خوشحالی شدید و ناگهانی جیغ زدن از علائم شادی هستند.
برخی معتقدند علائم شادی در برخی اوقات به علائم خشم شبیه است، هر چند آنها به دستههای جداگانه تعلق دارند، ولی علائم جسمی آنها مثل فریاد زدن ، پا کوبیدن ، افزایش فعالیت بازوان و دستها ، چشمهای سرخ شده و در حال چرخش ، گامهای محکم و راسخ در هر دو هیجان وجود دارند، اما هدف آنها متفاوت است. هر دو آنها هیجانات گرایشی هستند بطوری که باعث نزدیک شدن فرد به محرک خوشحال کننده یا خشم آور میشوند، اما هدف خشم تخریب و از بین بردن است، ولی هدف شادی تداوم و نگهداری آن محرک.
هیجان تعجب
همه موجودات زنده در جریان زندگی خود به خودی به محرکهای جدید و نو ظهوری مواجه میشوند. در برخورد با چنین محرکهایی الگوی واکنش را میتوان تکان هیجانی یا تعجب نامید. این واکنشها فقط در مواقعی بروز میکنند که محرکهای شناخته نشده ، مبهم ، نامعلوم ، شدید و ناگهانی وارد عمل میشوند. برانگیخته شدن بینایی و شنوایی ، باز شدن دهان و چشمها و ابروان بالا کشیده شده ، تولید صدای ناگهانی از دهان و از جا پریدن علائم اساسی تعجب هستند، با توجه به اینکه در مورد انسان نوع شخصیت در الگوی خاص او در حالت بازتاب هیجانی مثل تعجب تاثیر دارد. برخی افراد شاید سر و صدای بیشتری بکنند و تفاوتهای دیگری با یکدیگر داشته باشند.
هیجانهای مرکب
گفته میشود این هیجانات از ترکیب سایر هیجانات که بوجود میآیند بطوری که در هر یک از هیجانات رگههایی از احساسات مربوط به هیجاناتی را که از آنها ترکیب شدهاند میتوان یافت. موارد زیر نمونههایی از هیجانات ترکیبی هستند که در مقابل هر یک ، هیجاناتی را که از آنها ترکیب شدهاند نوشته شده است:
غرور = خشم + شادیعشق = شادی + پذیرش کنجکاوی = پذیرش + تعجبناامیدی = ترس + غم تاسف = غم + تنفرکینه = خشم + انتظار تسلط = خشم + پذیرشاطاعت = پذیرش + ترس شرم = ترس + انزجاربدبینی = غم + انتظار جسارت = خشم + تعجباحساس گناه = شادی + ترس حسد = غم + خشم
روانشناسی هیجان
یکی از مشکلات اصلی که پژوهشگران هیجان با آن روبرو هستند فهمیدن علت یا علتهای هیجان است. در این بررسی علیتی دیدگاههای متعددی مطرح شده است که دیدگاههای زیستی ، روان تکاملی ، شناختی رشدی ، روان کاوی ، اجتماعی ، جامعه شناختی ، فرهنگی و انسان شناختی از جمله آنها هستند.
نگاه اجمالی
هیجانها چند بعدی هستند. هیجانها به صورت پدیدههای ذهنی ، زیستی ، هدفمند و اجتماعی وجود دارند. هیجانها از این نظر احساسهای ذهنی هستند که باعث میشوند به صورت خاصی مثل عصبانی یا شاد احساس کنیم. هیجانها واکنشهای زیستی هم هستند. آنها پاسخهای بسیج کننده انرژیاند که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که روبرو میشویم آماده میسازند. برای مثال خشم نوعی میل انگیزشی در ما ایجاد میکند تا کاری انجام دهیم که معمولا آن را انجام نمیدهیم، مثلا با یک دشمن بجنگیم یا به یک بیعدالتی اعتراض کنیم. هیجانها پدیدهای اجتماعی نیز هستند. وقتی هیجانی میشویم علائم قابل تشخیص چهرهای ، ژستی و کلامی میفرستیم که کیفیت هیجان پذیری ما را به دیگران منتقل میکند. (مثل حرکت ابروهایمان و تن صدایمان)
این اصطلاح از ریشه لاتین Emovere به معنی حرکت ، تحریک ، حالت تنش یا تهییج مشتق شده است.
ابعاد هیجان
عنصر ذهنی به هیجان احساس میدهد یعنی تجربه ذهنیای که هم معنی و هم اهمیت شخصی دارد. هیجان از نظر شدت و کیفیت در سطح ذهنی احساس میشود.
عنصر زیستی فعالیت دستگاههای خودمختار و هورمونی را شامل میشود، به این صورت که آنها برای آماده کردن رفتار کنار آمدن سازگارانه آن در هیجان دخالت دارد. فعالیت نور و فیزیولوژیکی آن چنان با هیجان آمیخته است که هر گونه تلاش برای تجسم فردی عصبانی که برانگیخته نباشد تقریبا غیرممکن است.
عنصر کارکردی (هدفمند) به این سوال مربوط میشود که وقتی فردی هیجانی را تجربه میکند چه فایدهای از آن میبرد. آدم بدون هیجان از لحاظ تکاملی در مقایسه با سایر آدمها اشکال دارد. برای مثال تجسم کنید فردی که قابلیت ترس ، علاقه یا عشق ندارد از نظر بقای جسمانی و اجتماعی چقدر در وضعیت نامساعدی قرار دارد.
عناصر بیانگر جنبه اجتماعی و ارتباطی هیجان است. تجربههای خصوصی ما از طریق ژستها ، آواگریها ، و بویژه جلوههای صورت به دیگران ابراز و منتقل میشوند. پس هیجانها کل بدن ما را درگیر میکنند. احساسها و پدیدارشناسی مان ، زیست شیمی و نظام عضلانی مان ، امیال و هدفهایمان و ارتباط و تعاملمان با دیگران است.
دیدگاههای مربوط به هیجان
دیدگاه زیستی
این دیدگاه معتقد است که هیجانها از تاثیرات بدنی گذرگاههای عصبی لیمبیک، الگوهای شلیک عصبی و پس خوراند صورت میگیرد.
دیدگاه شناختی
این دیدگاه معتقد است که هیجانها از رویدادهای ذهنی نظیر ارزیابیها ، دانش و حافظه ، زمانی که فرد معنی شخصی رویدادهای محرک را تعبیر میکند ناشی میشود. چون مواردی نظیر داروها ، تحریک برقی مغز و پس خوراند صورت هیجان را فعال میکند. معلوم است که نیروهای زیستی بدون دخالت شناختی یا با دخالت آن تجربه هیجانی به بار میآورند چون افراد تقریبا همیشه ارتباط شخصی و اهمیت شخصی رویدادها را تعبیر میکنند پس معلوم میشود که نیروهای شناختی هم موجب تجربه هیجانی میشوند.
چند تا هیجان وجود دارد؟
گرایش شناختی بر هیجانهای اصلی مثل خشم ، ترس تاکید میکند و به اهمیت هیجانهای ثانوی یا اکتسابی کم بها میدهد. گرایش شناختی قبول دارد که هیجانهای اصلی مهم هستند اما معتقد است جالب بودن تجربههای هیجانی به خاطر تجربههای فردی ، اجتماعی و فرهنگی است. در نهایت پاسخ دهی به سوال فوق بستگی به اینکه طرفدار گرایش شناختی باشیم یا زیست شناسیی فرق میکند.
دیدگاه زیستی معتقد است که انسانها چیزی بین 2 تا 10 هیجان دارند.
دیدگاه شناختی معتقد است که انسانها خزانه هیجان بسیار متنوع تری از هیجانهای اصلی دارند. این نظریه پردازان میگویند درست است که تعداد معدودی مدار عصبی و واکنش بدنی مثل جنگ و گریز وجود دارد اما چند هیجان مختلف میتواند از واکنش زیستی یک ایجاد شوند برای مثال یک پاسخ فیزیولوژیکی تنها مثل بالا رفتن سریع فشار خون میتواند مبنای زیستی خشم ، حسادت یا رشک باشد.
هیجانها چه فایدهای دارند؟
از دیدگاه کارکردی هیجانها به صورت واکنشهای زیستی تکامل یافتهاند تا به ما کمک کنند تا با تکلیف اساسی زندگی مثل مواجه شدن با تهدید به خوبی کنار بیاییم. علاوه بر این هیجانها به هدفهای اجتماعی هم کمک میکنند. هیجانها احساسات ما را به دیگران منتقل میکنند، بر نحوه تعامل دیگران با ما تاثیر میگذارند، ما را به تعامل اجتماعی فرا میخوانند و نقش مهمی در برقراری روابط میان فردی ، حفظ و قطع آن دارند.
کارکردهای هیجان
مقدمه
همچون تمامی ویژگیهایی که موجودات زنده دارند، هیجانات نیز با اهداف و کارکردهایی مشخص میشوند. همه آنچه به عنوان علائم هیجانات و یا فیزیولوژی هیجانات شناخته میشوند در راستای اهدافی صورت میگیرند و به نظر میرسد که هر یک از انواع هیجانات با علائم ویژهای که دارند بنا به دلایل ویژه خود بروز میکنند، بطوری که تمام تغییرات ایجاد شده در راستای رسیدن به آن هدف شکل مییابند. در بحث کارکرد هیجانات ، عملکرد و نتیجهای که هر یک از این هیجانات بوجود میآورند مورد بحث قرار میگیرد.
کارکرد هیجان ترس
علائم هیجان ترس را در نظر بگیرید. چه اتفاقی در فردی که ترسیده است اتفاق میافتد. تمام تغییرات مشاهده شده در راستای عقب کشاندن او از محرک ترس آور هستند. به نظر میرسد این تغییرات به صورت یکپارچهای میخواهند شرایط فرار او را مهیا کنند. گریز و اجتناب کارکردهای اساسی هیجان ترس هستند. که بسته به نوع و شدت ترس اشکال مختلفی به خود میگیرند. شاید واکنش فرار را به وضوح در فردی که از دیدن یک مار افعی دچار وحشت شده است ببینیم. تغییرات هورمونی و عضلانی او را آماده فرار کرده است.
اما در یک فردی که در یک مصاحبه استخدامی دچار اضطراب و ترس شده است، شاید بطور علنی تغییرات حاکی از فرار از موقعیت را مشاهده نکنیم. اما بسته به شرایط موقعیتی و شاید به صورت ذهنی در فرد این هدف دنبال میشود و تغییرات فیزیولوژیکی درونی نیز به نوبه خود این کارکرد را دنبال میکنند. البته توجه به این نکته نیز ضروری است که گاه شدت تغییرات ایجاد شده به قدری زیاد است که عملکرد طبیعی هیجان را مختل میسازد. بطوری که با مشاهده یک محرک شدیدا ترس آور در اثر انقباض شدید عضلات فرد سر جای خود میخکوب میشود. پاها ناتوان میشود و او قادر به فرار نمیشود. بطور کلی هیجان ترس به عنوان هیجان یاری کننده بشر و حیوانات بوده است، که به منظور بقاء آنها بکار رفته است. بدون این هیجان مطمئنا اجتناب از شرایط خطرزا وجود نداشته و بقاء موجود زنده محکوم به نابودی بود.
کارکرد هیجان خشم
هیجان خشم به حالتهای دفاعی موجود زنده در حین احساس خطر مربوط میشود. در مواجهه با محرک آزار دهنده و اغلب ناکام کننده این واکنش راه اندازی میشود و باعث میشود تا موجود زنده حالت دفاعی به خود بگیرد و تلاش کند تاثیری روی تغییرات شرایط داشته باشد. این هیجان با همین کارکرد را حتی در حیوانات پستتر ، ماهی و موش نیز میتوان مشاهده کرد. یک موش 12 روزه هر چیزی را که به او آسیب رساند گاز میگیرد و در یک ماهگی به موش بیگانه حملهور میشود. در ماهیها ، ماهی تازه وارد به یک مخزن باعث برانگیخته شدن ماهی قدیمی میشود، بطوری که بالههای میانی خود را بلند میکند، رنگ بدنش تیرهتر میشود و بسوی رقیب خود هجوم میبرد.
اگر این رفتار باعث عقب نشینی ماهی جدید نشود. آنگاه به دور یکدیگر میچرخند و بعضی اوقات با دمشان به یکدیگر ضربه میزنند یا سرشان را بهم میکوبند یا یکدیگر را زخمی میکنند. تمام این حرکات مبتنی بر خشم برای دفاع از مستمر و شخصی صورت میگیرد. این هیجان نیز با بقاء موجود زنده مرتبط است. هر چند در هیجان ترس موجود زنده تلاش میکند خود را از موقعیتی که احساس میکند توان مقابله ندارد، خارج میکند، در موقعیتهایی که قدرت کنترل بیشتری میکند واکنش خشم نشان میدهد و سعی میکند تغییراتی در موقعیت یا یک فرد که شخص را دچار خشم کرده ایجاد کند.
کارکرد هیجان اندوه
هیجان اندوه در یک معنای عمیقتر با مساله محرومیت از فرآیندهای لذت بخش برای موجود زنده همراه است؛ موجودات زنده بطور طبیعی تمایل به رسیدن حالتهای لذت و شادی دارند. وقتی چنین احساسی با انواع دلایل بیرونی دچار ناکامی میشود احساس محرومیت در فرد بوجود میآید. در واقع واکنش اندوه پاسخی به محرومیت از یک نیاز اساسی است که فرد احساس میکند، نمیتواند کنترل بر آن داشته باشد، یعنی قادر به از بین بردن محرومیت نیست. مثلا در نوع شدید حالتی از دست دادن یکی از عزیزان که فرآیند طبیعی آن احساس اندوه است.
کارکرد هیجان شادی
موجودات زنده بطور طبیعی تمایل به رسیدن به اهداف لذت بخش دارند. انسان و حیوانات بطور طبیعی لذت جو هستند، رسیدن به این لذات او را شادمان و خوشحال میکند. عملکردهای او را بالا میبرد و موجب انگیختگی بیشتر میشود. در چنین حالی نیرو و انرژی بدنی و حتی ذهنی در حد بهینه قرار و او را به عملکردهای رضایت بخش زندگی میکند و این عملکردها ممکن است از عملکردهایی مثل فعالیت جنسی را تا عملکردهایی در موقعیت اجتماعی را شامل میشوند. هیجان شادی را معمولا ثمربخش و نیرو دهنده و هدایت کننده دانستهاند. و البته این مساله را نیز ذکر کردهاند، افزایش بیرویه آن با جهت گیریهای نامناسب و پراکنده عملکرد مفید را خدشهدار میکند.
کارکرد سایر هیجانات
کلیه هیجانات در ارتباط با یکسری محرکات که میتوانند محرکات که میتوانند محرکات بیرونی یا محرکات ذهنی باشند و کارکردهای آنها در ارتباط با این محرکات شکل میگیرد. در هیجانی مثل تهجب که در مواجهه فرد با محرک جدید و تازه رخ میدهد که با شناختهها و اطلاعات قبلی فرد هماهنگی ندارد، معمولا اطلاعات جدیدی وارد سیستم ذهنی فرد میشوند.
هیجان تنفر کمک میکند تا فرد از محرک ناخوشایندی که البته لزوما ترس آور نیست دوری کند. در نوع انسان این کارکردها معمولا جنبه اجتماعی به خود میگیرند، بطوری که مبحث کنترل هیجانات در مباحث اجتماعی اهمیت ویژهای پیدا میکند. برخی از این هیجانات ممکن است تاثیرات مخربی روی روابط اجتماعی فرد داشته باشند. بنابراین انتظار بر این نیست که همواره ، هیجانات رسیدن به کارکردهای مفید و سالم را دنبال میکنند.
نحوه کنترل هیجانات شدید
مقدمه
بیشتر مردم در زندگیشان هیجانات شدید و غیر قابل کنترل را تجربه کردهاند و در چنین مواقعی ، شخص بسیار مایل است شدت خشم ، غم اضطراب و ناامیدی تحت کنترل او باشد. ممکن است شدت هیجانات بر رفتار و طرز برخورد فرد به گونهای تاثیر بگذارد که موجب رنجش و ناراحتی خود و اطرافیانش شود. در چنین لحظاتی چگونه میتوان این هیجانات را تحت کنترل در آورد؟
برای دستیابی به چنین توانایی به نکات زیر باید توجه فرمائید:
از چگونگی تنفس خویش آگاه باشید. تنفس آرام و عمیق داشته باشید. با این عمل ساده بطور طبیعی میتوان ضربان قلب و فعالیت ذهن را آرام کرد. هر نوع انقباضی را در بدنتان بخصوص عضلات ، شانهها ، گردن و فک را بررسی و تعدیل کند.
سعی کنید بر هیجانات خود مسلط باشید. هنگامی که با دیگران هستید زمان مناسبی برای ابراز هیجانات شدیدتان نیست. بنابراین از آنها پوزش بخواهید و برای مدتی از آنها دور شوید. به آنها بگوید که احتیاج به زمانی دارید تا بر اعصابتان مسلط شوید و چند لحظه دیگر برگردید.
حتما با افرادی دلسوز و مجرب ارتباط داشته باشید و مشکلات خود را با آنها در میان بگذارید. چنین ارتباطی به شما کمک خواهد کرد تا در حس و رفتارتان تعادلی برقرار کنید و احساس تنهایی و انزوا نکنید.
روش دیگری در کنترل کردن هیجانات ، ثبت آنها در دفتر یادداشت روزانه است.
اگر موضوعی برای شما بسیار اهمیت دارد، آنرا بیپرده با دیگران مطرح کنید، اما قبلا درباره آن موضوع و موقیت خود خوب فکر کنید. به یاد داشته باشید که تغییر در ارتباطات به مرور زمان رخ میدهد و صحیح نیست که این تغییر بر اساس اصول غیر منطقی و یا هیجانات زودگذر باشد.
با خودتان مهربان باشید. فرصتهای اضافی کوتاهی که دارید، فعالیتهای مورد علاقه خود را انجام دهید. در این فاصله زمانی ، ذهن شما آرامش لازم را باز خواهد یافت.
سعی کنید برای مدت کوتاهی به موضوعی که باعث آشفتگی شما شده است، فکر نکنید. چرا که در چنین شرایطی ذهن قدرت تصمیم گیری صحیح را ندارد و در زمانی مناسب که آرامش بیشتری دارید، بطور صحیح راه حلی برای مشکل و ناراحتیتان پیدا کنید. با انجام دادن فعالیتهای فیزیکی از قبیل ورزش کردن و کلاس رفتن و کار سخت انجام دادن خود را خسته نموده و توجه و تمرکز خود را به آنها معطوف سازید.
کارهای همیشگی و امور روزمره خود را انجام دهید. بدین گونه زندگی شما تحت کنترل خواهد بود.
چنانچه مکررا دچار احساسات و هیجانات شدید و ناراحت کننده میشوید، حتما با مشاوران مجرب مشورت کنید و یا کتابهای منتشر شده در این زمینه را بخوانید.
فیزیولوژی هیجان
مقدمهای
علائمی که در کلیه هیجانها دیده میشوند، در اثر تغییراتی حاصل میشوند. این تغییرات علل و عوامل فیزیولوژیک دارند. به عبارتی هیجانها علاوه بر تغییراتی که از لحاظ احساسات متفاوت با شرایط عادی در فرد ایجاد میکنند، علائم بدنی آنها در اثر تغییرات داخلی بروز میکنند. این تغییرات در هیجانات مختلف متفاوت است و به این سبب تظاهرات آنها متفاوت از یکدیگر بوده و از هم متمایز میشوند. اما بین تظاهرات فیزیولوژیک برخی از هیجانها نیز شباهتهایی دیده میشود. این تغییرات معمولا با هدف معینی انجام میشوند و تأمین کننده رفتار فرد در مقابل محرک یا موقعیتی است که آن هیجان را در او ایجاد کرده است. مثلا تظاهرات ناشی از ترس فرد را برای فرار از محرک ترس آور آمادهتر میسازد.
فیزیولوژی هیجان ترس
با توجه به علائمی که هیجان ترس دارد، تغییرات فیزیولوژیک خاصی را میتوان مورد بررسی قرار داد. فعالیت غدد عروقی زیاد میشود و در نتیجه افراد مضطرب و یا در حال ترس، معمولا دست و صورت نمناک و مرطوب دارند. ترشحات دستگاه گوارش و کلیهها زیاد میشوند و علاوه بر آن ماهیچههای انفکتر مجاری ادرار و دفع منبسط میشوند. تخلیه مثانه در حالتهای شدید دیده میشود. سفید شدن رنگ پوست تا اندازه زیادی به دلیل فعالیت اعصاب کنترل کننده رگهای خونی است که در چنین حالتی باعث انقباض شریانهای کوچک پوست میشود.
کار قلب با اختلال مواجه میشود و این اختلال کار تنفس را نیز مختل میسازد. مدارکی که تاکنون از تحقیقات داروشناسی بدست آمده نشانگر این مطلب است که آدرنالین ترشح شده در حین ترس با افزایش تولید اسید لاکتیک و تغییر در مصرف گلوکز و اکسیژن باعث کاهش تحریک عضلانی میشود. در حالت ترس ضعیف ، میزان آدرنالین ترشح شده قدرت انتقال بافتهای عصبی خود مختار را زیاد میکند، اما در حالت ترس شدید قدرت انتقال آنرا کاهش میدهد.
فیزیولوژی هیجان خشم
در حالت خشم که با هدف از میان برداشتن محرک آزارنده و در نوع شدید، نابودی آن ایجاد میشود، تغییرات فیزیولوژیکی که این هدف را تسریع میکنند بوجود میآیند. در حالت خشم معمولا خون زیادی به طرف سر هدایت میشود و این باعث میشود رگهای چشم متورم شوند و سرخ به نظر میرسد. چنین به نظر میرسد که خشم با ترشح نور آدرنالین و با افزایش فشار خون و همچنین با اتساع عروق کوالینرژیک در رابطه است. در تأیید این مطلب، تحقیقات فیزیولوژیکی خشم نشان دادهاند که در جانوران درنده که از گوشت دیگر موجودات تغذیه میکنند و به مقدار زیادی با یکدیگر نزاع میکنند مقدار نور آدرنالین در بخش میانی غدد فوق کلیوی آنها بیشتر است.
انقباضات قلب نیز در حالت خشم کند، قوی و کامل است و در نتیجه قلب حجم خون بیشتری را با فشار زیاد در خود جمع میکند. برخی معتقدند که مجموعه تحولات جسمانی که در حالت خشم بروز میکنند صور مختلفی به خود میگیرند که با بازتابهای ساده مثل عطسه کردن ، سرفه کردن و مکیدن شباهت دارند. یکی از شباهت آنها در این است که الگوی عصبی هیجان خشم باشد، بازتابهای یاد شده به صورت ذاتی در دستگاه اعصاب مرکزی قرار دارند.
فیزیولوژی هیجان اندوه
در حالت اندوه بسته به نوع و شدت آن میزان سروتوئین و نوراپی نفرین کاهش پیدا میکنند. کاهش شدید اینها معمولا منجر به حالات شدید افسردگی میشود. بطوری که داروهای مورد استفاده در درمان افسردگی عمدتا با افزایش میزان سروتوئین و نوراپی نفرین مغز عمل میکنند. گردش خون در حالت هیجان ضعیف و کند است و بطور کلی هم پوست و هم اندامهای داخلی دچار کم خونی میشوند، این عارضه با زردی و چروکیدگی چهره مشخص میشود.
فیزیولوژی هیجان شادی
در این نوع از هیجان افزایش سوتوئین و نوراپی نفرین در حالت طبیعی دیده میشود. افزایش شدید میزان سروتونین و نوراپی نفرین اغلب منجر به حالتهای شنگولی و شادمانی مستمر و شدید میشود که تحت عنوان مانیا در اختلالات روانی شناخته میشوند. حالت شادی که معمولا احساسی خوشایند است و معمولا با یک یا چند محرک لذت بخش همراه است، با تحریکاتی در بعضی مناطق مغز اتفاق میافتد. بطوری که با تحریک مصنوعی این سوال با میکرو الکترودهایی که در آن مناطق کار گذاشته میشود و میتوان چنین احساسی را در موجود زنده ایجاد کرد.
فیزیولوژی سایر هیجانات
هر چند که در کلیه هیجانات یک عامل بیرونی باعث فراخوانی آن هیجان در فرد میشود اما هر کدام از تغییرات بدنی و فیزیولوژیک که اتفاق میافتد در راستای اهدافی مرتبط با آن محرک بیرونی هستند. به عنوان مثال در هیجان تنفر ، تمام تغییرات فیزیولوژیک که بتوانند فرد را از آن محرک دور نگه دارند اتفاق میافتند. مثل کشیده شدن عضلات که منجر به عقب گردی فرد ، رو گرداندن چهره و پایین افتادن پلکها (نیروی محرک آزارنده) میشوند.
یا مثلا در هیجان تعجب تغییراتی که از لحاظ فیزیولوژیک اتفاق میافتند، همه در جهت دریافت اطلاعات هستند، گویا که فرد میخواهد اطلاعات بیشتری را وارد ذهن خود کند. مثل باز شدن دهان ، گرد شدن حجمها و تغییرات مردمک و حالتهای شبیه به تمرکز.
نظریات هیجان
هیجان چیست؟
یک نظریه هیجان در درجه اول و پیش از هر چیز باید به سوالاتی از قبیل:
هیجان چیست؟ هیجان از کجا ناشی میشود؟ تاثیر هیجانها چیست؟ آیا هیجان علت یک حالت جسمانی است؟ چه نوع تغییرات فیزیولوژیک با هیجان همراه است؟ تغییرات واضح و آشکار در هیجان کدامها هستند؟ چه نوع تغییرات ذهنی در ارتباط با هیجانات هستند؟ آیا هیجانات ناخودآگاه میتوانند وجود داشته باشند؟ رابطه احساسات و حالات جسمانی در هیجانات چیست؟ انسان چگونه میتواند هیجانات خود را تحت کنترل در آورد؟ تاثیر بلوغ و یادگیری بر هیجانات تا چه میزان است؟ هیجانات چند نوع هستند، آیا اکتسابیاند یا ذاتی؟ آیا در ایجاد هیجانات عامل ژنتیکی ثابتی موثر است؟ آیا هیجانات سامان بخش هستند، یا اختلال آور؟ آیا تفاوتهایی بین انواع هیجانها وجود دارد؟ چه رابطهای بین هیجان و انگیزش وجود دارد؟ و ...
این سوالات نمونهای از انواع سوالاتی است که غالبا درباره هیجانات مطرح میشود و هر نظریه جامع یا باید به هر یک از این سوالات ، هرچند به صورت آزمایشی ، پاسخ دهد و یا مدارک و شواهدی را نشان دهد که برای پاسخ به این سوالات باید در پی آن بود.
تاریخچه نظریات هیجان
هیجانها همیشه مورد توجه کامل انسان بوده است، زیرا در هر تلاش و در هر اقدام مهم بشری ، هیجانات به طریقی دخالت دارند. تقریبا همه فیلسوفان بزرگ از ارسطو گرفته تا اسپینوزا ، از کانت تا دیوئی و از برگسون تا راسل همگی در مورد هیجانها اندیشیدهاند و در مورد ریشهها ، نمودها ، اثرات و جایگاه آنها در نظام طبیعی زندگی انسان تفکر کردهاند و نظریههایی ارائه دادهاند. حکمای الهی به اهمیت بعضی از هیجانات خاص مرتبط با تجربه مذهبی افراد پی بردهاند و پرورش این هیجانات را بطور غیرمستقیم در راس برنامه تربیت مذهبی قرار دادهاند.
پیشرفت روانشناسی بالینی ، روانکاوی ، روان شناسی تطبیقی و رفتارگرایی تاثیرات قابل ملاحظهای در مطالعه رفتار هیجانی و ارائه نظریات هیجانی داشتهاند. درباره این موضوع بدون اغراق میتوان گفت که هزاران مقاله و گزارش نوشته شده است. با وجود این هنوز هم تئوری کامل ، جامع و واحدی درباره هیجانات وجود ندارد که با تمامی این زمینهها مناسبت و ارتباط داشته باشد.
ویژگیهای نظریات هیجان
چهار ویژگی اساسی نظریات هیجان عبارتند از: هماهنگ کنندگی ، پیش بینی کنندگی ، عامل انگیزش برای تحقیق ، تلفیق کنندگی. یک نظریه هیجان نه تنها باید به مسائل مختلفی که مطرح شده است، پاسخی نسبتا منطقی بدهد، بلکه باید بسیاری از موضوعاتی را که تاکنون به عنوان حقیقت پذیرفتهایم، هماهنگ و سپس آنها را تبیین آنها را کند. این ویژگی نظریه را به عنوان عامل هماهنگ کننده حقایق قبلی نامگذاری کردهاند. چنانچه یک نظریه هیجان بتواند دادهها و حقایق قبلی را به شیوهای هماهنگ وحدت بخشد، پیش بینی روابط جدید را میتوان به منزله ویژگی فوقالعادهای برای آن به حساب آورد.
از سوی دیگر هر نظریه جامعی نارسائیهای علمی را نشان میدهد که ناگزیر از برطرف کردن آنها هستیم و این خود میتواند انگیزهای برای برخی از مطالعات جدید باشد. این ویژگی نظریه هیجان را عامل انگیزش برای تحقیق مینامند و بالاخره یک نظریه هیجان به عنوان یک عامل تلفیق کننده باید بتواند روابط بین زمینههای ظاهرا گوناگون را مشخص کند. نقش تلفیق به گونهای با نقش هماهنگ سازنده نظریه تفاوت دارد، زیرا که نقش تلفیق ارتباط دادن زمینههای مختلف دانش با یکدیگر است و نه ارتباط دادن حقائق مربوط به یک زمینه دانش.
انواع نظریههای معاصر هیجان
نظریه جیمز _ لانگ
در این نظریه توالی ادراک ، واکنشهای ارگانیک ، هیجان مدنظر بوده است. در واقع در این نظریه تلاش بر پاسخ دادن به این سوال بوده است که در موقع بروز هیجانات اول احساس بوجود میآید یا تغییرات جسمی؟
نظریه بازخورد
در این نظریه نوع احساس یا عاطفه به بازخورد حرکتی مقدماتی بستگی دارد. در نتیجه مفهوم بازخورد برای هیجان یک مفهوم اساسی است.
نظریه کانن _ بارد
نظریه کانن و بارد اهمیت ویژهای در تجزیه و تحلیل هیجانات کسب کرده است. این نظریه بر اهمیت فرایندهای خاص تالاموسمی در کیفیت خاص هیجان تاکید دارد.
نظریه فعال سازی
این نظریه عمدتا توسط اشلوزبرگ مطرح شده است. این نظریه به جای آن که هیجان را به عنوان یک حالت خاص و از نظر کیفی متفاوت از سایر حالتها تلقی کند، محل رفتار هیجانی را بر روی پیوستاری که همه رفتارها را دربرمیگیرد، تعیین میکند. قسمت پائین پیوستار که سطح کلی فعالیت نامیده میشود، به حالت خواب ، قسمتهای وسط به توجهات هوشیارانه و قسمت بالای آن به هیجانات شدید اختصاص یافته است.
نظریه انگیزشی
بر اساس این نظریه هیجانات را در درجه اول میتوان به منزله انگیزههایی به حساب آورد، زیرا آنها فرایندهایی به حساب میآیند که باعث تحریک ، تداوم و کنترل فعالیت میشوند.
نظریه روانکاوی
نظریه روانکاوی نه تنها به شخصیت بلکه همچنین به هیجانات و به خصوص به مساله اضطراب بطور اساسی پرداخته است و به اهمیت هیجان در فرایندهای تخلیه روانی تاکید داشته است.
نظریههای رفتاری
پیشرفت مکتب رفتارگرایی با کوشش پیشروان آن در بکار گرفتن مفاهیم این مکتب در مورد بسیاری از مسائل دیرینه روان شناسی از جمله مساله ماهیت هیجان همراه بوده است. افرادی چون واتسون ، تولمن و اسکیز سعی بر آن داشتهاند تا از این دیدگاه در مورد ماهیت عمومی هیجان بحث کنند.
وجه تفاوت بین نظریههای هیجان
نظریههای هیجان اساسا برحسب انواع سوالاتی که قصد دارند پاسخ دهند، از یکدیگر متمایز میشوند. نظریههای مختلف خود را چنان دچار سوالات گوناگون میکنند که اغلب نکات مشترک اندکی بین آنها وجود دارد. از سوی دیگر بسیاری از صاحبنظران فقط به توضیح یک یا دو هیجان مختلف میپردازند و از مطالب آنان چنان استنباط میشود که در مورد موضوعات مجزایی بحث میکنند. گستردگی سوالات و انوع هیجانات تفاوتهای بارزی بین نظریات هیجان را سبب شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4305]
-
گوناگون
پربازدیدترینها