تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834776421
زن در ادبيات فارسی - زن در شعر و ادب پارسی
واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: زن در ادبيات فارسی
نگاهی به موقعيت زن پيش از اسلام
قبل از آنكه به زن و وضعيت و موقعيت او در ادبيات فارسی بپردازيم شايد بهتر باشد نگاهی گذرا به تصوير زن در ايران پيش از اسلام و نيز اسلام بياندازیم .
مورخان و باستانشناسان عقيده دارند ، جامعه قبل از تاريخ ايران جامعهای مادرسالار بوده است . رومن گيرشمن پس از توصيف مقام زن در جامعه مادرسالار اشاره میكند كه برتری زن يكی از امور مخصوص ساكنان ايران بوده است . اما در ميان اقوام آريايی كه در زمانی دور به ايران میآيند و اسم خود را به سرزمين ايران میدهند ، مردسالاری مطلق حاكم بود . غالب مورخان نوشتهاند مقام زن در ميان اقوام آريايی بهتر از اقوام ديگر بوده است . بعضی از مورخان از جمله هرودت نوشتهاند كه تعدد زوجات و ازدواج با محارم از عادات ايرانيان بوده است و از جمله آغاز اين عادت را از زمان كمبوجيه پادشاه هخامنشی دانستهاند و هرودت میگويد قبل از آن رسم ازدواج خواهر و برادر هيچگاه سابقه نداشته است.
در دورههای تاريخی كه با حكومت مادها آغاز میشود و به دوره ساسانيان و حمله اعراب مسلمان به ايران ختم میشود، همواره رياست خانواده با مرد بوده است و مرد میتوانسته است در صورت امكان زنان متعدد داشته باشد. در زمان سلوكيان كه جانشينان اسكندر در ايران بودند و اشكانيان كه جانشين سلوكيان بودند ، زنان از آزادی بيشتری برخوردار بودند و حتی كنيزان هم میتوانستهاند گاهی به مقامات عالی دولتی و روحانی برسند . اگر سخن ويل دورانت را قبول كنيم در اين دورههای قبل از اسلام زنان طبقات بالا جز در تخت روان پوشيده از خانه بيرون نمیآمدند و اجازه نداشتند با مردان معاشرت كنند . در نقشهايی كه از ايران باستان باقی مانده است ، صورت زن ديده نمیشود و نامی از ايشان در ميان نيست . بطور كلی میتوان گفت در ايران پيش از اسلام ، در حاليكه مردم عادی و كم بضاعت به داشتن يك زن قناعت میكردهاند ، تعدد زوجات در ميان طبقه حاكم و ثروتمندان رايج بود و از اسباب شكوه و جلال به حساب میآمد . در ميان زنان متعدد يك مرد ، يكی از آنان سوگلی يا پادشاه زن محسوب میشد كه دارای حقوق كامل بود و سرپرستی ديگر زنان را به عهده داشت . اين زن در تمام عمر تحت سرپرستی شوهر قرار داشت و شوهر موظف بود مخارج او را تأمين نمايد . پس از مرگ شوهر نيز سهم وی از ارث مساوی سهم پسرانش بود . در ايران قبل از اسلام همچنين ازدواج با محارم ، مثلاً ازدواج ميان برادران و خواهران و نيز مادر و پسر در ميان بزرگان كشوری امری شايع و خداپسندانه بود و اين عمل برای حفظ پاكی خون و نسب جايز شمرده میشد.
در بُندِهِشن كه از كتابهای معتبر آيين زردشتی است ، اين شيوه ازدواج از شايسته ترين اعمال محسوب شده است و وسيله پيوند و نزديكی شخص با اهورا مزدا (خدای زردشتيان( و امشاسپندان (فرشتگان آيين زردشتی( به حساب آمده است ؛ در كتابهای فارسی و عربی ديگر نيز به اين رسم ايران باستان اشاره شده است .
در اوستا كتاب مقدس آيين زردشت كه دين مردم ايران قبل از اسلام است ، در موارد متعدد عباراتی می يابيم كه در آنها نام مردان و زنان در كنار هم ياد شده است و احكام و دستوراتی يكسان درباره آنها ذكر شده است و مردان و زنان پرهيزگار ستوده شدهاند . اين امر سبب شده است كه بعضی محققان زن و مرد را در اوستا يكسان بشمارند و حقوق آنها را در دين زردشتی برابر بدانند . اما اين بدان معنی نيست كه قدرت مرد در خانواده از زن برتر نباشد .
در اوستا به نهاد خانواده اهميت بسيار داده شده است و برای برقراری و استواری نهاد خانواده به اطاعت زن از شوهر بسيار تأكيد شده است . در اوستا اگرچه به صراحت از برتری مرد بر زن سخن نرفته است ، اما میتوان از مطالعه دقيق اوستا اين نكته را دريافت. چنان كه ارزش فرزند پسر نيز از دختر بيشتر است. در اوستا معيار ارزش مردان حكمت، دانش، فن بيان و دليری است و زنی كه فرزندان بسيار داشته باشد ستوده شده است. اما همه جا فرزند پسر مقام والاتری دارد و فرزند پسر ستوده شده است و پسران كارآمد ، مايه افزونی خان و مان ، روستا ، شهر، كشور و آوازه كشور تلقی شده است . در اوستا زن روسپی به بدترين عبارات توصيف شده است و در رديف پديدههای زشت و شر مانند ناخوشی ، مرگ ، ديو، پتياره و آشوب قرار دارد .
ازدواج با محارم نيز در اوستا منع نشده بلكه بر آن تأكيد شده است . در بخش بيست و ششم از گزيدههای زاداسپرم، يكی از سه قانون مهم زردشت برای ادامه نسل و حفظ خون و نژاد شمرده شده است .
نمونههای ديگر از ازدواج محارم را در ادبيات پيش از اسلام كه به دست ما رسيده است میتوانيم ملاحظه كنيم. در داستانی به نام ارداويرافنامه آمده است كه ارداويراف هفت خواهر داشت كه هر هفت خواهر زن او بودند و در حماسه يادگار زريران، بصراحت آمده است كه هوتس هم خواهر و هم زن گشتاسب پادشاه ايران است كه از او سی فرزند دختر و پسر زاده شده است .
زن در آثار مهم ادبی پس از اسلام
الف - شاهنامه فردوسی
از جمله كتابهايی كه حاوی بسياری از عقايد و آداب و رسوم و روحيات مردم ايران در پيش از اسلام است، شاهنامه فردوسی ، بزرگترين حماسه ملی ايران و بلكه جهان است كه در قرن چهارم هجری )دهم ميلادی( يعنی چهار قرن پس از ورود اسلام در ايران به وسيله حكيم ابوالقاسم فردوسی به نظم سروده شده است . اين اثر بزرگ حماسی ، تاريخ افسانهای و پهلوانی ملت ايران را از آغاز پيدايش تا زمان هجوم حمله اعراب به ايران و شكست آخرين پادشاه ساسانی دربردارد . بنابراين میتوان در شاهنامه ، تصويری از اعتقادات ، آداب و رسوم و بخشی از اساطير و تاريخ مردم ايران را از دوران بسيار دور تا قبل از اسلام در آن ملاحظه كرد . طبيعی است كه زنان بطور عام در شاهنامه مطرح نمیشوند و معمولاً از زنانی سخن به ميان میآيد كه از طبقه اشراف و بزرگاناند و كم و بيش در حوادث نقشی دارند . زنان شاهنامه گاهی در مقام معشوق و گاهی در شمار جنگاوران و گاهی در نقش همسر و مادر ظاهر میشوند .
فردوسی در مقام يك مسلمان داستانهای قبل از اسلام را به نظم درآورده است و توانسته است تعادلی ظريف ميان نگاه اسلامی خود و نگاه اعتقادات قبل از اسلامی ايرانيان درباره زن ايجاد كند. زيبايی و پاكدامنی زنان از جمله صفاتی است كه سبب میشود شاهان و قهرمانان به آنان دل ببندند. در شاهنامه ماجراهای عشقی غالباً به ازدواجی مطابق با آداب و رسوم منجر میگردد و تقريباً در تمام موارد در عشق پيشقدماند و اين پيش قدمی كه غالباً با جسارت و شجاعت توأم است هيچگاه از جاده عفاف و پاكدامنی منحرف نمیشود . وفاداری و ازخودگذشتگی زنان در ماجراهای عشقی همهجا به چشم میخورد . شايد تنها عشق ممنوع در شاهنامه عشق سودابه زن كيكاووس پادشاه مقتدر و افسانهای ايران به ناپسری خود سياوش باشد كه سبب ساز جنگی طولانی ميان ايران و توران میشود . اين ماجرای عشقی سرانجام به كشته شدن سودابه به دست رستم قهرمان ملی ايران و پرورش دهنده سياوش ، و كشتهشدن سياوش به دست افراسياب پادشاه توران در نتيجه دسيسههای حسادتآميز گرسيوز برادر افراسياب ، میانجامد و سپس جنگهای بزرگ ايران و توران به خونخواهی سياوش به پايمردی كيخسرو پسر سياوش كه شاه ايران است آغاز میگردد .
صفاتی كه در شاهنامه برای يك زن آرمانی آمده است گذشته از زيبايی كه از آن به مناسبتهای مختلف سخن رفته است ، عبارتست از: پارسايی ، پوشيدهرويی ، شرم و حيا ، وفاداری و جنگاوری .
ب - خسرو و شيرين
غير از اثر حماسی برجسته شاهنامه ، بعد از اسلام ادبيات بسيار وسيع و متنوعی به زبان فارسی در ايران پديد میآيد كه همه علوم و فنون دوره كلاسيك را در بر میگيرد . اگر ادبيات را به معنی عام كلمه شامل تمام آثار مكتوبی بدانيم كه از گذشته به جا مانده است ، در اين صورت با انبوهی از آثار مواجه خواهيم شد كه حتی نام بردن آنها مدتهای زياد طول میكشد. بنابراين در اين مقال ادبيات را به معنی خاص و در محدوده بعضی از آثار مهم منظوم در نظر داريم كه در اين محدوده هم جز به اجمال و در حد اشارهای مختصر نمیتوان سخن گفت.
اگر قرار باشد از ميان منظومههای غنايی در ادب فارسی يكی از مشهورترين منظومهها را انتخاب كنيم اين منظومه خسرو و شيرين خواهد بود كه به وسيله نظامی مشهورترين شاعر داستان سرای فارسی در قرن ششم به نظم كشيده شده است. موضوع اين داستان ماجرای عشق خسروپرويز، پادشاه ساسانی ، به شيرين ، دختر برادرزاده مهين بانو پادشاه اَرمَن است. اين داستان موضوعش به ايران قبل از اسلام مربوط میشود اما اين داستان را شاعری مسلمان به نظم میكشد و ماجرای عشق دو دلداده را از نگاه اعتقادات مذهبی خويش تصوير میكند.
شيرين، شخصيت اصلی و برجسته داستان خسرو و شيرين است كه نظامی او را مظهر زيبايی میداند و با زيباترين تشبيهات او را توصيف میكند. شيرين اندامی سفيد و روشن چون سيم و بلور دارد. قامتش چون سرو خرامان است. گيسوان او بلند و مشكين چون كمند تابداده، لبانش نمكين چون عقيق، دندانهايش چون مرواريد، چشمانی پرناز، زنخدانی چون سيب، غبغبی چون ترنج دارد. گردنش زيباتر از گردن آهو، ميانش چون موی باريك و صدايش دلنشين است. گذشته از زيبايی فوقالعاده، مستوری و پردهنشينی از صفات بارز شيرين است. شيرين با نشستن در پس پرده هنگام ملاقات با محرمان و استفاده از برقع و نقاب از نمودن حسن و جمال خود به بيگانگان پرهيز میكند.
از صفات ديگر شيرين كه در شمار خُلق و خوی اوست میتوان از اين صفات نام برد: پاكدامنی و نجابت، زيركی و ذكاوت، شرم، ادب، دانايی، بخشندگی، چابك سواری و دلاوری، ايمان به خدا، صبر و شكيبايی در مشكلات، تقيد و وفاداری به سوگند، اعتقاد به سرنوشت، هوشياری در مقابل مكر ديگران، تواضع و فروتنی، و از همه مهمتر وفاداری به عشق است كه پس از مرگ خسروپرويز شاه ايران كه همسر اوست از تن دادن به خواهش شيرويه كه پسر و جانشين خسرو است خودداری میكند و سرانجام بر سر قبر او خود را میكشد.
غير از شيرين، زنهای متعدد ديگری در داستان خسرو و شيرين وجود دارند كه از ميان آنها میتوان از مهينبانو، عمه شيرين، مريم دختر قيصر روم و شكر اصفهانی كه هر كدام برای مدتی همسر خسرو و ملكه ايران میشوند نام برد. مهينبانو زنی است مقتدر كه با قدرت بر اَرمَن حكمروايی میكند و بسيار حكيم و مدبر است و حركات و سكنات او بسيار سنجيده و بامتانت است. او تا آخر عمر مجرد میماند. مهينبانو چون مادری مشفق شيرين را خيرخواهانه نصيحت میكند و در گرفتاريها او را دلداری میدهد و تحمل رنج هجران را بر او آسان میكند.
مريم دختر قيصر روم در داستان خسرو و شيرين نقش چندانی ندارد. مهمترين صفات او حسادت، تعصب و سنگدلی، عدم تحمل وجود رقيب است. او با آن كه خود زن است، نگرشی منفی نسبت به زنان دارد و گاهی نيز خسرو را تهديد به خودكشی میكند.
شكر اصفهانی دختر عشرتكدهداری است كه پس از درگذشت مريم به حرمسرای خسرو راه میيابد و برای مدت كوتاهی در دل خسرو جای میگيرد. او زنی است زيبا، خندهرو، پاكدامن، چاپلوس و چربزبان، فريبكار و زيرك و میگسار.
غير از اين زنان، كنيزان و نديمههای شيرين نيز وجود دارند كه چه از نظر صورت و صفات ظاهری و چه از نظر خوی و خصلت به شيرين، بانو خود، شباهت دارند.
ج - ويس و رامين
از جمله منظومههای عاشقانه مشهور ديگر كه قبل از نظامی به وسيله فخرالدين اسعد گرگانی در قرن يازدهم ميلادی سروده شده است، داستان ويس و رامين است. ويس و رامين اثری بوده است مربوط به قبل از اسلام و احتمالاً مربوط به دوره اشكانيان 247 ق.م (-224ميلادی( كه قبل از ساسانيان و بعد از سلوكيان كه جانشين اسكندر بودند بر ايران حكومت میكردهاند. فخرالدين اسعد گرگانی برعكس نظامی چندان در اصل داستان دخالت نكرده است و تنها آن را به شعر ترجمه كرده است. مقايسه خسرو و شيرينِ نظامی كه با اعتقادات اسلامی نظامی آميخته شده است و ويس و رامين كه كاملاً رنگ و بوی غيراسلامی ايران قبل از اسلام را دارد، بخصوص از اين جهت جالب توجه است كه تفاوت شخصيت ميان دو زن قهرمان داستان يعنی شيرين و ويس را نشان میدهد. ويس برخلاف شيرين در كار عشقبازی با رامين بسيار گستاخ است و با آنكه در عقد ديگری است از هر فرصتی برای عشقبازی با رامين استفاده میكند و بدون هيچ ملاحظهای به دروغ و حيله متوسل میشود و بارها با رامين از قصر فرار میكند.
د - بوستان سعدی
در منظومههای متعددی كه از دوران كلاسيك به جای مانده است، چهرههای زنان غالباً يكسان است و میتوان بطور كلی قهرمانان زن را در منظومههای عاشقانه، زنانی بانجابت، زيبا، وفادار و بنابر موقعيت، حيلهگر دانست. زنان ضدقهرمان در اين داستانها نيز صفات و خلق و خويی مخالف زن قهرمان دارند. به دشواری میتوان چه از منظومههای عاشقانه و چه از انبوه غزلها و چه در حكايتهای كوتاه بسيار متعددی كه در آثار حكمی و تعليمی يافت می شود، تصويری واقعی از زنان و خلق و خوی آنان جز همان صفات و خلق و خوی مشهور آنان ملاحظه كرد.
در آثار ادبی فارسی در دوران كلاسيك، زن حضور بسيار كمرنگی دارد و بيشترين وظيفه آنان خانهداری و زاييدن و پرورش فرزندان است و به ندرت میتوان نمودهايی از همكاری و شركت آنان را در امور فرهنگی و اجتماعی ملاحظه كرد. در بوستان سعدی (شاعر مشهور قرن چهاردهم ميلادی( كه اثری تعليمی و اخلاقی است حكايتها و اظهارنظرهايی درباره زنان میبينيم كه میتوان با توجه و تأمل در آنها چهره زنان روزگار سعدی را كه میتواند نمونهای از روزگاران ديگر باشد ملاحظه كرد و تا حد زيادی نيز شيوه نگرش به زنان را در دوران قديم دريافت. در بوستان سعدی زن بيشتر در نقش همسری ظاهر میشود.
سعدی يكی از صفات لازم برای زنان را زيبايی و خوبرويی میداند و عقيده دارد اگر زن زيبا و خوبروی باشد، شوهر او گويی كه در بهشت زندگی میكند. اما توجه سعدی به اين زيبايی ظاهری هرگز سبب نمیشود كه پوشيدگی و خوشاخلاقی زن را نديده بگيرد و عقيده دارد سازگاری و خوشاخلاقی میتواند زشتی زن را بپوشاند. پوشيدگی و دور بودن از چشم بيگانگان برای سعدی و روزگار سعدی بسيار اهميت داشته است، تا آنجا كه سعدی عقيده دارد زن علاوه بر اينكه بايد خود را از چشم نامحرمان پنهان كند، حتی بيرون شدن زن را از خانه جايز نمیداند و به مردان سفارش میكند زن را از چشم نامحرمان دور نگاه دارند و شوهری كه نتواند اين كار را انجام دهد با زن برابر است. خروج زن از خانه و خريد كردن از بازار برای سعدی زشتترين كارهاست و مردی كه به همسرش اجازه دهد از خانه بيرون رود و به بازار برود، از مردی ساقط است. سعدی حتی میگويد در صورتی كه زن از خانه خارج شود، شوهر او حق دارد او را تنبيه بدنی كند.
از نظر سعدی، زن نبايد فرياد كند بطوری كه صدای او از خانه خارج شود، زيرا از خانهای كه صدای زن در آن بلند باشد سعادت و شادی دور میشود. صفت بسيار نامطلوب ديگر برای زن اين است كه در مقابل مردان نامحرم و بيگانه لبخند بزند.
در مقابل اين صفات و رفتار كه از نظر سعدی نامطلوب و ناپسند است، صفات و رفتار خوب برای زن عبارتست از: فرمانبرداری و اطاعت از شوهر، خوشاخلاقی، سازگاری با شوهر، صميميت و صداقت نسبت به شوهر، پاكدامنی و عفت، خوشگويی، دانايی. صفات و خصائلی كه ضد اين صفاتاند از نظر سعدی ناپسند است. علاوه بر آن سعدی صفاتی چون خيانتكاری، گستاخی و بیشرمی، و ناراستی و ناسازگاری و چشم و همچشمی را برای زن بسيار بد میداند.
در بوستان سعدی سخن بيشتر از زن در مقام همسری رفته است و كمتر از زن در مقام مادری و نيز دختر سخن به ميان آمده است. اما در همان موارد معدود از محبت و دلسوزی مادر نسبت به فرزند و دختر نسبت به پدر سخن میگويد و اين خصلت آنان را میستايد.
سعدی با آنكه استاد غزل عاشقانه در زبان فارسی است، در كتاب بوستان او تقريباً زن را در چهره معشوق نمیبينيم. در بوستان حكايات متعددی وجود دارد كه در آن عشق به همجنس آشكار است و پسران و غلامان در مقام معشوق قرار گرفتهاند. از اينگونه حكايتها كه در كتابهای تعليمی عرفانی بخصوص منظومههای عطار شاعر عارف قرن ششم بسيار آمده است، میتوان حدس زد كه شاهد بازی و غلام بارگی چندان منعی نداشته و رايج بوده است و بیترديد يكی از علل مهم اين امر اعتقاد افراطی افراد جامعه در پوشيده بودن و خانهنشين بودن زن و پنهان داشتن آن از چشم نامحرمان و بيگانگان بوده است كه ديديم سعدی نيز چقدر در رعايت آن اصرار داشته است و طبيعی است كه اين اعتقاد و عدم شركت زنان در امور اجتماعی و كمتر بيرون آمدن آنان از خانه مانع تحصيل و تجارب اجتماعی برای آنان میشده است.
زن در دوره قاجاريه و مشروطه
تاريخ ايران روی هم رفته تاريخی مذكر است و نقشی از زنان در تاريخ به چشم نمیخورد و اگر سخنی هم از زنان به ميان میآيد، بصورتی پراكنده در لابهلای سرگذشت شاهان و بزرگان و اشراف آمده است كه اين اشارههای پراكنده نيز به همان زنان درباری و اشرافی محدود میشود. بخصوص كه تاريخنويسان نيز با دربار و خاندانهای اشرافی ارتباط داشتند. در دوره سلطنت قاجار اين اشارات بسيار بيشتر است و نه تنها مورخان ايرانی بصورتی پراكنده درباره حرمسراهای پادشاهان قاجار و بعضی از زنان حرمسرا و نزديكان شاهان و امرای قاجار سخن گفتهاند بلكه از زمان فتحعلیشاه قاجار كه پای اروپائيان به ايران باز میشود، اين اشارهها درباره زنان نيز افزونی میگيرد و در ضمن سفرنامهها و خاطرات مأموران و ايرانگردان اروپايی میتوان اين نمونهها را ملاحظه كرد. در دوران پرآشوب سلطنت قاجار و بخصوص وقتی زمزمههای مشروطهخواهی بلند میشود، زنان فاحشه كه در اين دوره به سبب فقر مالی تعدادشان زياد میشود، نه تنها وسيله عيش و نوش دربار و بعضی امرای فاسد میگردند، بلكه يكی از وسيلههای كسب درآمد برای دولت و حكام شهرها میگردند و گهگاه نيز از آنها برای مقاصد سياسی و بدنام كردن مخالفان دولت و از جمله مشروطهخواهان استفاده ميشود. زنان در اين دوره علاوه بر مشاغل كشاورزی و قاليبافی بخصوص در دهات و ايلات، در شهرها به فاحشگی و مطربی و رقاصی نيز برای امرار معاش میپرداختند. همچنين گروه بسياری كار خدمتكاری برای ثروتمندان را با عناوين مختلف انجام میدادند. مثل شير دادن كودكان، نظافتِ خانه، خريد از بازار، آشپزی و غيره. برخلاف روزگار سعدی كه با آن شدت سفارش میكرد بايد زنان را از رفتن به بازار منع كرد، در اين دوره يكی از مشغوليات و سرگرمیهای زنان طبقه متوسط، رفتن به بازار و خريد كردن و تماشای مغازهها است كه به اين نكته، غالب ايرانگردان خارجی اشاره كردهاند . ديد و بازديد و رفتن به طبيعت و در زير سايه درختان نشستن و صرف چای و شيرينی از تفريحاتی بود كه زنان در حاليكه خود را در چادرهای سياه پوشيده بودند، شركت میكردند . شايد بتوان گفت فعالترين حضور اجتماعی زنان در دوره قاجار شركت در مراسم عزاداری محرم، روضهخوانی و نمايشهای تعزيه بود. از ديگر اسبابی كه خروج زنان را از اندرون خانه باعث میشد، زيارت مقبره امام و امامزادهها در شهر، خارج شهر و شهرهای ديگر بود. بعضی از زنان دوره قاجار به حكمرانی و اداره شهرها نيز میرسيدند و عهدهدار امور شهر يا املاك شوهرانشان میشدند.
به هر حال در دوره قاجار میتوان شركت زنان را در عرصه مختلف اجتماعی در كنار مردان ملاحظه كرد. هرچند ناامنیهای بسياری غالباً سبب میشد كه آنان كمتر از خانه خارج شوند.
آموزش در دوره قاجار از طريق معلمان سرخانه و مكتبخانهها برای دختران امكان داشت كه طبقات كمدرآمد از آن محروم بودند و معلوم نيست كه معلمان سرخانه يا معلمان مكتبخانهها غير از شرعيات و قرآن چه مطالب ديگری به شاگردان خود میآموختند. مكتبخانهها معمولاً به پسران و دختران تا سن هفت سالگی قرآن میآموختند و بعد از آن چون دختران به سن بلوغ نزديك میشدند از پسران جدا میشدند. علاقه مردم به قرآن سبب شد كه اين مكتبخانهها در همهجای ايران داير شود كه البته دولت بر آن نظارتی نداشت. اولين كوششهايی كه در جهت سوادآموزی دختران به عمل آمد از طرف ميسيونرهای مذهبی اروپايی و آمريكايی بود كه چون پايهگذاران آن مسيحی بودند، غالباً دختران اقليتهای مذهبی به آنجا میرفتند. در زمان ناصرالدينشاه قاجار فرانسویها و آمريكايیها در تأسيس مدارس دخترانه و پسرانه كوشش بيشتری به خرج دادند. تأسيس مدرسه دارالفنون توسط ميرزا تقیخان اميركبير و اندكی پس از آن در زمان صدارت ميرزاحسينخان سپهسالار برای تدريس زبانهای خارجه و جغرافيا را میتوان اولين مدارس دولتی در عهد قاجار دانست. در اين مدارس از تحصيل دختران خبری نيست. از دوره مظفرالدينشاه، بعد از دوره ناصرالدينشاه است كه در اوايل قرن نوزدهم ميلادی تحول جديدی در زمينه تأسيس مدارس جديد صورت میگيرد و به دنبال آن چند تن از زنان مانند طوبی رشديه و بیبی خانم وزيری مدارس دخترانهای در تهران تأسيس میكنند. با پايان يافتن دوره استبداد صغير و فتح تهران از سوی مشروطهخواهان 1327 هـ.ق یعنی قرن نوزدهم تأسيس مدارس روی به گسترش گذاشت. در پايان دوره استبدادی در تهران فقط پنج مدرسه ابتدايی وجود داشت كه همه ملی بودند و دولت فقط اعانه مختصری به آنها میداد. اما پس از استقرار مشروطه به سرعت مدارس پسرانه و دخترانه گسترش يافت و حضور زنان در جامعه و نيز حضور آنان در عرصه هنر و ادبيات برجسته تر شد.
در دوره قاجار تمايل به هنر و ادبيات از جانب زنان بسيار محدود بود و در محدوده خاندان اشرافی و رجال حكومتی وجود داشت. در كتابی به نام ((خيرات الحسان(( درباره زنان شاعر در اين دوره اشارههای متعدد وجود دارد. يكی از اين شاعران زبيده خانم، دختر فتحعلیشاه قاجار است كه تخلص شعری او ((جهان)) بوده است. تاجالدوله سوگلی فتحعلیشاه نيز از جمله زنان سخنور حرمسرای فتحعلیشاه بود . معمولاً شعرهای اين شاعران غزل عاشقانه بود. مادر ناصرالدينشاه نيز هم در شعر و هم در نثر استاد بود. همچنين میتوان از زهرا سلطان خانم، يكی از زنان حرمسرای ناصرالدينشاه، فروغالدوله، دختر ناصرالدينشاه، فروغالدوله ملقب به ملكه ايران كه تخلص شعری وی ((صفا(( بود نام برد كه در شعرهای وی روح عرفانی وجود دارد.
غير از زنان درباری، زنان سخنسرای ديگری نيز در دوران قاجار وجود داشتند. از جمله رشحه كاشانی كه اسمش بيگم و دختر هاتف كاشانی بود و بعضی از پسران و دختران فتحعلیشاه را مدح كرده است و ديوانی دارد كه نزديك سههزار بيت شعر دارد. شاعران زن ديگری نيز در اين دوره وجود دارند كه چنانكه گفتيم شعرهای آنان در قالب غزل و رنگ و بوی عاشقانه دارد و از نظر معنی و محتوا مثل غزلهای شاعران مرد است و كمتر جلوههای زنانه در شعر آنان به چشم میخورد.
پس از دوره قاجاريه و روی كار آمدن مشروطه ، ادبيات و شعر غير از مدح ، غزل و عرفان مضامين تازه اجتماعی نيز پيدا كرد و انتقاد از اوضاع اجتماعی و سخن از حقوق و آزادی و وطنخواهی و غيره رواج گرفت. در اين ميان شاعران زن نيز به مضامين تازه كه موضوع روز بود پرداختند. در مسأله تشكيل بانك ملی كه مهمترين موضوع برای مجلس نوپای مشروطه بود، زنان هم پابهپای مردان در اين كار شركت كردند و زينتآلات طلای خود را اهدا كردند. نيمتاج، يكی از شاعرههای زن اين دوره وقتی كوشش مردم برای تأسيس بانک بنا به علل داخلی و خارجی به نتيجه نرسيد، در شعری نظر خود را به اين امر اظهار داشت. او عقيده دارد ايرانيان بايد مرد بزرگی جستجو كنند تا به كمك او پيشرفت كنند. در اين شعر او به زنان رشت، دوشيزگان اروميه و خواهران خطه سلماس اشاره میكند كه هر كدام به نوعی مسببان بیلياقت را شماتت میكنند. نوشتهاند بانو مهرتاج رخشان يكی از شاعران زن اين دوره ميرزاده عشقی شاعر انقلابی ايران را به سرودن شعرهای انقلابی تشويق كرد .
مجله جمعيت نسوان وطنخواه ايران، كه اولين شماره آن در سال 1302 اوائل قرن نوزدهم انتشار يافت، مقالهها و اشعاری از زنان و مردان درباره مسائل مختلف اجتماعی چاپ كرد. در شماره سوم اين مجله شعری درباره زنان درج شد كه در آن از جهل و بیسوادی زنان و محروم بودن آنان از حق خود سخن میرود و اين كه بايد خود را به زيور علم و دانش بيارايند و از زينت ظاهر و خودسازی دست بردارند.
با روی كار آمدن مشروطه و آشنايی ايرانيان با ملل ديگر، حضور زنان در جامعه و كوشش برای بهتر كردن وضع خود در جامعه شدت گرفت. برخی از روشنفكران ايرانی مانند ميرزا آقاخان كرمانی و فتحعلی آخوندزاده، نوسازی جامعه ايران را در پيوند با دگرگونسازی شرايط زندگی فردی و اجتماعی زنان میدانستند. البته اين مطالب را در جامعه ايران فقط میتوانستند با احتياط مطرح كنند. اين جنبش كه از عهد ناصرالدينشاه پادشاه قاجار شروع شده بود، با انقلاب مشروطه فرصت و امكان بيشتری برای ظهور پيدا كرد و نهضت آزادیخواهی زنان روزبهروز گسترش بيشتری پيدا كرد و میتوان دوره يكصدسالهای را از انقلاب مشروطه تا امروز در نظر گرفت كه گذشته از تغيير و تحولات مختلف اجتماعی جريان مبارزه اجتماعی زنان نيز برای رسيدن به حقوق حقه خود و تلاش آنان در عرصههای مختلف اجتماعی در آن جريان داشته است. در طول اين صد سال با گسترش مدارس و دانشگاهها و آشنايی زنان با هنر و علوم مختلف، زنان دانشمند و اديب بسيار ظهور كردهاند و در عرصه شعر، داستان و نمايشنامهنويسی صاحبنام شدهاند كه میتوان آنان را كاملاً در رديف بزرگترين شاعران و نويسندگان مرد قرار داد. در اين دوره، زنان شاعر و نويسنده علاوه بر اينكه استعداد و قابليت خويش را در عرصه هنر و ادبيات نشان دادهاند توانستهاند برخلاف زنان شاعر و نويسنده معدود دوران گذشته به جای تقليد از مردان و سخنان مردان، از احساسات، عواطف و درخواستهای خودشان سخن بگويند و حضور خود را به عنوان زن به معنی واقعی كلمه در عرصه ادبيات نشان دهند. علاوه بر اين به سبب قدم گذاشتن زنان در عرصه جامعه و شركت آنان در امور اجتماعی در كنار مردان، سبب شد كه زنان در آثار نويسندگان و شاعران مرد نيز با چهره حقيقی خود ظاهر شوند. امروزه تعداد شاعران و نويسندگان زن در ايران چندان زياد شدهاند كه كتابهای متعدد و حجيمی درباره آنان نوشته شده است و نوشته میشود .
مشهورترين زنان شاعر
در ميان انبوه شاعران کلاسيک فارسی زبان بندرت با اسم شاعران زن که دفتر شعری از آنان باز مانده باشد برمی خوريم. از شاعران زن دوران کهن نام دو زن شاعر مشهور است که شعرهايی پراکنده نيز از آن دو نقل شده است.
قديمی ترين اين شاعران رابعه دخترکعب است که نوشته اند از شاعران دوره سامانيان بوده است که در حدود قرن دهم ميلادی بر ايران حکومت می کردند. رابعه عرب تبار بود و به فارسی و عربی شعر می گفت. عشق او به غلامی از آن برادرش، منجر به کشته شدن او به دست برادر شد. از رابعه که نخستين شاعر زن ايرانی است بيت هايی در تذکره های فارسی نقل شده است . در اين شعرها خصوصيات زنانه به چشم نمی خورد . شايد اگر شعرهای بيشتری از او باقی مانده بود، می شد درباره شعر او و خصوصيات زنانه در شعرش قضاوت کرد.
دومين شاعران در دوران کهن مهستی گنجوی است که در حدود قرن يازده يا دوازده ميلادی می زيسته است و بعضی از تذکره نويسان او را دبير و شاعر دربار سلطان سنجر پادشاه سلجوقی دانسته اند. از احوال او چندان اطلاعی در دست نيست. تذکره ها از دانش و زيبايی او خبر داده اند و گفته اند که او قالب رباعی را در شعر فارسی رونق بخشيد . در بعضی از رباعی ها و ديگر شعر های او که تذکره نويسان نقل کرده اند آثاری از خصوصيات زنانه را می بينيم. شايد بتوان گفت که اين نخستين بار است که شاعره ای توانسته است با رهايی از سنت مردانه شعر کلاسيک، گهگاهی هم شعر زنانه بگويد.
غير از اين دو زن شاعر که تعلق به دوره های ادبيات کلاسيک دارند، از شاعران زن دوران معاصر ايران می توان از ژاله قايم مقامی ( وفات 1325/1946 ) ، پروين اعتصامی ) وفات 1320/1941 ) ، فروغ فرخزاد ( وفات 1345/1966 ) و سيمين بهبهانی نام برد که از ميان تعداد بسيار زياد شاعران زن شهرت بيشتری دارند. از ميان اين شاعران غير از فروغ فرخزاد که در قالب های نو شعرهايش را سروده است، بقيه شعرهايشان در قالب های کهن است. در شعر اين شاعران، شعر زنانه چهره مستقل و بارز خود را پيدا کرده است. در شعرهای ژاله قايم مقامی رنج ها و گرفتاری های يک زن ايرانی را که در نتيجه سنت های گذشته به او تحميل می شود بازی نمايد. در شعر پروين جلوه های نقد اجتماعی و اخلاقی با زبانی ساده بيان شده است و واژگانی که بيشتر زنان با آن سروکار دارند در شعر او بسيار است. سيمين بهبهانی اگر چه غالب اشعارش در قالب غزل است اما با آوردن وزن های تازه موسيقی عروضی شعر کلاسيک را غنايی فوق العاده بخشيده است. شعر او مشحون از عواطف انسانی است که انگيزه پديد آمدن آنها جامعه ايران و جهان معاصر است. او با مجموعه متعددی از شعرهايش از نام آورترين شاعران غزلسرای امروز ايران است. فروغ فرخزاد شاعر نوپرداز معاصر نيز از مشهورترين شاعران معاصر است که حس و عاطفه زنان در شعر او به بارزترين و متنوع ترين شکل خود تجلی يافته است. بی گمان فروغ فرخزاد از جمله شاعران است که تاثير بسيار بر شاعران معاصر نوپرداز گذاشته است و در نقد و معرفی شعر او کتاب های متعددی نوشته است. او بخصوص در مجموعه اخيرش (( ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد )) با نوآوری ها و تنوع عواطف و مضامين انسانی . اجتماعی از جمله زنان شاعر بسيار مشهور امروز ايران است و با اين که بيش از سی و هفت سال از مرگ او در يک سانحه اتومبيل و در اوج باروری می گذرد، هنوز يکی از مطرح ترين شاعران عصر ماست.
{پپوله}
ادغام و به بخش مناسب منتقل شد
تشکر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[مشاهده در: www.p30city.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6752]
-
گوناگون
پربازدیدترینها