واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: معجزات
معجزه
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/f/f7/Moses.jpg
معجزه اتفاق خارق العاده ای است که برای اثبات حق و همراه با تحدی (دعوت به چالش و مقابله) رخ میدهد. معجزات همه پیامبران با همین هدف به وقوع پیوسته است: پیامبران میگفتند مردم عادی از آوردن چنین معجزاتی عاجزند و این شاهدی بر درستی ادعای آنهاست که می گویند از جانب خدای جهانیان به سوی بندگان او مبعوث شده و برای آنان پیغامی آوردهاند.
حقیقت معجزه تنها این نیست که از علل و اسباب مادی غیر عادی سرچشمه میگیرد بلکه این است که در میان سایر امور خارق العاده، وابسته به قدرت بیکران الهی است و در عصر هر پیامبری، متناسب با شرایط زمانی حاکم همان دوره رخ میدهد. مانند تناسب معجزه عصای موسی با رواج بازار سحر و جادو در آن عصر، و معجزه شفای کور و بیماریهای مختلف و زندهکردن مردگان توسط حضرت عیسی علیه السلام با رواج بازار طبابت در آن عصر، و معجزه جاودان قرآن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با رواج شعر و شاعری و پویایی ادبی در عصر نزول قرآن.
منابع:
کتاب بررسی های اسلامی، علامه طباطبائی، ص 273 تا 285.
معجزه های امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام و زنده کردن مردگان
شخصی از امام صادق علیه السلام نشانهای برای اثبات امامتش درخواست کرد. امام فرمود:«هر چه می خواهی از من بخواه. انشاء الله خواستهات را برآورده میکنم.»
آن شخص گفت:«برادری داشتم که از دنیا رفته و اکنون در قبر است. به او فرمان بده که به طرف من بیاید.»
امام فرمود:«اسم برادرت چیست؟»
گفت:«احمد.»
امام کنار قبر او رفت و فرمود:«ای احمد، به اذن خدا و به اذن جعفر بن محمد برخیز.»
آن شخص میگوید:«سوگند به خدا، برادرم زنده شد و از قبر درآمد.»
توضیح: انجام این امور از اولیاء الهی بعید نیست. خداوند در قرآن می فرماید حضرت عیسی علیه السلام مرده زنده می کند.
منبع:
بحارالانوار، جلد 47
امام صادق علیه السلام و زنده کردن گاو
مفضل بن عمر می گوید: در مکه یا منی با امام صادق علیه السلام راه می رفتیم، به زنی رسیدیم که گاو مرده ای در برابرش بود و خودش با دختر بچه اش مشغول گریه بودند امام صادق علیه السلام به آن فرمود: چه شده؟
او پاسخ داد: من و بچه هایم از رهگذر این گاو زندگی می کردیم، اکنون مرده است و من سر درگم و حیرانم که چه کنم؟
امام به او فرمود: آیا دوست داری خدا این گاو را برایت زنده کند؟
آن زن پاسخ داد: آیا مرا که مصیبت دیده ام مسخره می کنی؟ امام فرمود: هرگز، من قصد استهزاء تو را ندارم. پس از آن امام صادق علیه السلام دعایی کرد و با پا به گاو مرده زد.
در این هنگام گاو سر پا ایستاد. با دیدن این صحنه زن فریاد زد: سوگند به خدای کعبه این شخص عیسی پسر مریم است. امام خود را در میان جمعیت گم کرد و آن زن نتوانست ایشان را بشناسد.
امام صادق علیه السلام و معجزه ای مانند معجزه ابراهیم
یونس بن ظبیان میگوید:
با عدهای از اصحاب در محضر امام صادق علیه السلام بودیم. به امام گفتم:«خداوند در قرآن به حضرت ابراهیم میفرماید:خذ اربعه من الطیر فصرهن. _سوره بقره ، آیه 26_ (چهار پرنده بگیر و آنها را در هم بیامیز.) آیا این پرندگان از جنسهای گوناگون بودند یا از یک جنس؟»
امام فرمود:«آیا دوست دارید همانند کاری که ابراهیم کرد به شما نشان بدهم.»
ما گفتیم:«بله.»
امام چهار پرنده (طاووس، کلاغ، باز و کبوتر) را صدا زد. آن چهار پرنده در جلوی امام حاضر شدند. سپس دستور فرمود همه را ذبح کردند و پر و بالشان را کندند و آنها را قطعه قطعه کردند و همه را با هم درآمیختند. سپس امام سر طاووس را به دست گرفت و ناگهان دیدیم گوشت و استخوان و پرهای طاووس مجدداً زنده شد. همین کار را با کلاغ و باز و کبوتر نیز اجام داد و همه پرندگان در حضور امام زنده شدند.
امام رضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام و خبر از غیب
محمد بن داود میگوید: من و برادرم نزد حضرت رضا علیه السلام بودیم که شخصی وارد شد و گفت: عموی شما محمد بن جعفر بیمار شده است. به همراه امام به آنجا رفتیم. دیدیم که محمد بن جعفر در بستر است و اسحاق بن جعفر و جماعتی از آل ابیطالب گریه می کنند.
حضرت رضا علیه السلام کنار سر محمد بن جعفر نشست و نگاهی به او انداخت و سپس تبسم کرد. کسانی که در مجلس بودند از خنده امام دلخور شدند و بعضی گفتند: امام از روی شماتت و سرزنش به عمویش چنین کرد.
امام برخاست و بیرون رفت. من گفتم: فدایت شوم، وقتی شما تبسم کردید بعضی از حاضرین کلمات ناپسندی درباره شما گفتند. علت خنده شما چه بود؟
امام فرمود: من تعجب کردم از گریه اسحاق. به خدا قسم، اسحاق قبل از محمد خواهد مرد و محمد برای او خواهد گریست.
آری، همان شد که امام فرمود؛ محمد بن جعفر مداوا شد و اسحاق بن جعفر پس از چندی وفات کرد.
<H1>خبر از نوزاد آینده
</H1>عبدالله بن محمد هاشمی می گوید: روزی نزد مأمون رفتم. او دیگران را از مجلس خارج کرد و دستور غذا داد. پس از صرف غذا، به من عطر زد و دستور داد پرده ای نصب کنند.
عده ای در آن پرده بودیم. مأمون رو کرد به بعضی از آنها و گفت: تو را به خدا برای من از مصیبت آن کسی که در طوس است، حضرت رضا علیه السلام بخوان! او شعری خواند و مأمون گریه کرد. سپس گفت: ای عبدالله! آیا مرا ملامت میکنند که چرا من آن حضرت را به ولایتعهدی نصب کردم؟ به خدا قسم برای تو حدیثی بگویم که از آن تعجب کنی.
من روزی به آن حضرت گفتم: فدایت شوم! پدران شما حضرت موسی بن جعفر و حضرت صادق . . . (علیهمالسلام) دارای علم گذشته و آینده بوده اند تا روز قیامت، و تو وصی و وارث آنهایی و علم آنها نزد تو است.
من حاجتی دارم.
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: بگو. گفتم: من جاریه ای دارم به نام زاهریه که از همه کنیزانم بهتر است و تا به حال چندین بار باردار شده ولی هر بار فرزند خود را سقط کرده است. مرا برای معالجه او راهنمایی فرما! حضرت فرمود: نترس، او برای تو پسری می آورد که شبیه ترین مردم است به مادرش و در دست راست و پای چپش یک انگشت زیادی دارد.
چیزی نگذشت که آن کنیز زاهریه پسری زایید با تمام خصوصیّاتی که حضرت رضا (علیه السلام) فرموده بود.
منابع:
بحارالانوار، ج 49، ص 29، ح 2. از عیون الاخبار رضا، ج 2، ص 224.
امام رضا علیه السلام و خبر از غیب
محمد بن داود میگوید: من و برادرم نزد حضرت رضا علیه السلام بودیم که شخصی وارد شد و گفت: عموی شما محمد بن جعفر بیمار شده است. به همراه امام به آنجا رفتیم. دیدیم که محمد بن جعفر در بستر است و اسحاق بن جعفر و جماعتی از آل ابیطالب گریه می کنند.
حضرت رضا علیه السلام کنار سر محمد بن جعفر نشست و نگاهی به او انداخت و سپس تبسم کرد. کسانی که در مجلس بودند از خنده امام دلخور شدند و بعضی گفتند: امام از روی شماتت و سرزنش به عمویش چنین کرد.
امام برخاست و بیرون رفت. من گفتم: فدایت شوم، وقتی شما تبسم کردید بعضی از حاضرین کلمات ناپسندی درباره شما گفتند. علت خنده شما چه بود؟
امام فرمود: من تعجب کردم از گریه اسحاق. به خدا قسم، اسحاق قبل از محمد خواهد مرد و محمد برای او خواهد گریست.
آری، همان شد که امام فرمود؛ محمد بن جعفر مداوا شد و اسحاق بن جعفر پس از چندی وفات کرد.
ادامه داره .......................
معجزات سلاح خداوند در دست اولیاعش بوده است وخواهد بود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]