واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: خاطره حجازي: مشكل نويسندهي اين روزها، فقدان عشق است
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
خاطره حجازي معتقد است: مشكل نويسندهي اين روزها، فقدان عشق است.
اين داستاننويس در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي اينكه نويسندگان دههي 80 غالبا به چه پرداختهاند و چه موضوعاتي را دستمايهي نوشتن خود قرار دادهاند، گفت: اولا، موضوع، يك چيز آزاد است. هركس في نفسه ميتواند و مخير است هر موضوعي را كه دلش ميخواهد، انتخاب كند، و كسي نميتواند بگويد اگرنويسندهاي فقط راجع به جنگ يا صلح نوشت، نويسندهي خوب يا بدي است. دوما بايد بگويم دهه دهه كردن و موضوعي كردن نويسندگان و داستاننويسي را نه دوست دارم و نه من را با آن كاري است. من نگاه ميكنم به قدرت اثر؛ ميخواهد يك داستان عاشقانه باشد، ميخواهد داستاني سياسي باشد و مربوط به هر دههاي. من همچنان داستان «داش آكل» را ميپسندم و ارج ميگذارم به داستان «سهتار» يا «گيلهمرد». از اينها گذشته، براي اينكه قاضي خوبي باشم، بايد تمام اين آثار چاپشده و در چاپماندهي دههي 80 را خوانده باشم و در مورد آنها فكر و تحقيق كرده باشم.
او در ادامه تأكيد كرد: من سعي ميكنم در حوزهي تخصص خودم بمانم. اما آنچه به ضرس قاطع ميتوانم بگويم، اين است كه همكاران من به محيط اطراف خود بيتوجه نيستند و بهترينها را براي ادبيات فارسي ميخواهند و هر كدام بسته به بضاعت و وسع خود تلاش ميكنند. آنها ميكوشند، و من به عنوان يك ايراني از زحمات ايشان تشكر ميكنم و به آنها خدا قوت ميگويم؛ ميخواهند شبيه من باشند يا نباشند. همچنانكه گفتم، به قدرت اثر فكر ميكنم؛ نه به خط و خطوط جداكننده. زمانهي بدي است؛ اما روشنفكر بايد بالاي زمان پرواز كند.
نويسندهي «فقط پريها عاشق ميشوند» دربارهي نقد داستاننويسي اين دهه و مشكلات آن خاطرنشان كرد: هستند عزيراني كه در داخل و خارج از كشور به كار نقد ميپردازند. من نميخواهم كار آنها را خوار بشمارم؛ اما بايد بگويم نقدنويسي در كشور ما هنوز جا نيافتاده است. نقد، بلوغ و عشق ميخواهد. ما ميترسيم نقد و نظرمان را نسبت به همديگر بگوييم و بنويسيم. بعضي از كساني كه مايهاي براي نقدنويسي دارند، متأسفانه فكر ميكنند اگر بنويسند، دشمنتراشي ميكنند. بعضي ديگر حوصلهي اين كار را ندارند و تصورشان بر اين است كه كو گوش شنوا؟ اين دسته نميدانند كه اينهم نوعي تربيت نيروست؛ چيزي كه در اين برهه از زمان بيشتر از هر چيزي به آن احتياج داريم. يك عده هم هستند (از آنها كه سواد اين كار را دارند) كه دلمردهاند و نميدانند دلمردگي كار زندگان نيست. و همينطور... ميبينيد كه نويسنده عصاي دست (منتقد) ندارد.
او عنوان كرد: همهي ما جايي و خانهاي داريم و در آن خانه آيا جايي و فرصتي براي انديشيدن هست؟ گاهي انديشمند هست و فرصت و جا نيست. و درد اينجا به اوج خودش ميرسد كه به طور استثنا گاهي انديشمند هست و فرصت و جا هم گير ميآيد و... دريغا كه عشق نيست. اين يكي از مشكلات ما نويسندههاست. از چاپ و نشر و ناشر و پخش و سانسور و ديگر مشكلات كه همه از بس راجع به آن حرف زدهاند، ديگر مسموع نيستند كه بگذريم، مشكل نويسندهي اين روزها، فقدان عشق است. بايد چشمهايت را بدوزي به كاغذ و دندانهايت را به هم بفشاري و بنويسي و بنويسي و اين همه را ناديده بگيري و بي آنكه دريافتي داشته باشي، پرداخت كني و عاشق باشي.
خاطره حجازي يادآور شد: وقتي به من گفتند رمان «تو خوبي»ام اجازهي چاپ ندارد، مگر 35 مورد حذف صفحهيي و خطي و پاراگرافي و كلمهيي داشته باشد، خيال ميكنيد چه حالي داشتم؟ وقتي رسيدم به كلمهي خداوند و ايران و ايراني كه بايد حذفش ميكردم، اصلا نفهميدم چرا، و روزهاي سختي به من گذشت، بي هيچ فرصت دفاع. كسي نگذاشت بگويم من كه براي كشورم بركت خواسته بودم. با خودم گفتم من تابعيت ايران را دارم و خداوند متعلق به همهي ماست، و دست به نوشتن زدم باز هم. اما روزهاي بدي بودند آن روزها و خدا را شكر، گذراندمشان و گذشتند و كار تازهاي را شروع كردم كه دوستش دارم. چه كنم؟ عشق است ديگر. اينكه بغل گوشت در كشوري مثل تاجيكستان شاعر ملي انتخاب ميكنند و ارجش ميگذارند و تو بي هيچ امنيت مالي و آيندهاي همچنان مينويسي و اميدت را از دست نميدهي، چيزي به جز عشق است؟
اين شاعر و نويسنده با بيان اينكه براي عشقي كه دارد، طلبكار كسي نيست، تأكيد كرد: اين زندگي است كه خودم براي خودم انتخاب كردهام و به آن احترام ميگذارم. حتا اگر خداي ناكرده، خانوادهام هم براي كارم ارزشي قائل نباشند، من آنجايي هستم كه دوست دارم باشم؛ اين فرصت نصيب هر كسي نميشود. هركس آنجايي باشد كه دوست دارد، و جاي اوست، بيگمان بايد منتظر باشد كه نور آسمان بر او بتابد.
او با اشاره به اينكه به افول داستاننويسي در اين دهه اعتقاد ندارد، گفت: پيشرفت، شاخصهايي دارد؛ مثلا حضور اين همه زن نويسنده در ايران كه الحق خوب تلاش ميكنند، آمار كتاب و كتابخوان، و پرداختن به موضوعات متنوع از جمله شاخصهاي پيشرفت است و مستحق تحسين. اما اگر اوضاع طوري بود كه اينقدر محدود نميشديم، كتابهايمان درميآمد و ذرهبينها مهربانتر بودند، مطمئنا بيشتر ميدرخشيديم. همه كرگدن و پوستكلفت نيستند. هنرمند اصولا موجود شكنندهاي است. وقتي ميبيند آنچه مينويسد، در ادارهي بررسي ميماند، اگر نااميد و شكسته و دلمرده نشود، كار بزرگي كرده است.
حجازي همچنين گفت: ما، نويسندهها و حكومت، هر دو در وضعيت بدي هستيم. هميشه كساني هم هستند كه نخواهند ميان دو طرف، بلوغ و درك و تفاهم شكل بگيرد. همه از هم ميترسند، و در شرايط توفاني، كسي نميتواند از وراي شن و ماسه و خار و خاشاك، حقيقت را ببيند. اما اگر «آدم صحرا» باشيم، ميتوانيم ببينيم و راهمان را پيدا كنيم. نبايد بگذاريم مشكلات، بزرگتر از ما شوند كه نتوانيم حل و كنترلشان كنيم. من مطمئنام كساني كه پا به راهي ميگذارند، چه هنر و چه سياست، قبلا فكرهايشان را كردهاند و مطمئن بودهاند كه از پس ماجراها برميآيند و سررشتهي امور را مثل يك انسان درخشان و بالغ در دست ميگيرند. زندگي اصلا يعني پينگپنگ با مشكلات و برنده شدن.
نويسندهي «خانم آب» سپس دربارهي اينكه آيا توانستهايم در اين سالها نسبت به فرمگرايي در داستاننويسي به تعادل برسيم يا نه، متذكر شد: آنچه كه مسلم است، اينكه افراط در هر چيزي مذموم است. در اين حدودا صدسالي كه از داستاننويسي مدرن ايران ميگذرد، شاهد خيلي چيزها بودهايم. ما در داستاننويسي مدرن، تأكيد ميكنم مدرن، هنري جوان داريم، و به جوان بايد فرصت داد. فرصت آزمايش و خطا، و حتا فرصت اشتباه. چرا؟ چون مكتبها عملا وجود ندارند يا محدود شدهاند به جمعهاي كوچك در خانهي اين استاد و آن استاد، ميزان مطالعهي بينالمللي محدود شده است به خواندن آثار ترجمهشدهي موجود، و نويسندگان بعضا به زبانهاي ديگر تسلط ندارند، ارتباطات و شركت در كارگاهها در ديگر كشورها كار سختي شده است، كارگاههاي داخلي هم اتفاقي هستند و جوابگو نيستند، شاعري و نويسندگي بعد از غم نان قرار گرفته، يارانهها و حمايتها روز به روز كمرنگتر شده، عرصهي نقد تقريبا خالي است، و... .
حجازي ادامه داد: نويسندهي هنر جوان ما به امان خداست. خوب، ميخواستيد چه شود؟ خانم يا آقاي جوان تصور ميكند اگر همهجا را با مبلمان قشنگ تزيين كند، خانهاش زيبا ميشود و توجههاي مثبت را جلب ميكند. خوانندهي ايراني سفرهاش را خيلي پيچيده تزيين ميكند؛ اما حوصله ندارد كسي در رمان و داستان خيلي او را بپيچاند، آنهم با فرمهاي ناآشنا با فرهنگ ايراني.
اين پژوهشگر تأكيد كرد: نويسندهاي موفق است كه اگر ميخواهد فرمگرايي كند، يك تحقيق جامعهشناسانهي اساسي در مورد فرمهاي جذاب ايرانيجماعت انجام دهد. اما سادگي زيباست. خداي ناكرده ما نبايد اصل حرفمان را فداي فرمگرايي كنيم. اين نوع گرايشها علامت نپختگي در نويسندگي است. قدرت سحر در فرمگرايي افراطي نيست. فقط نويسندهاي كه خوب و عميق زندگي نكرده است، خودش را پشت فرمگرايي پنهان ميكند؛ درست مثل شاعري كه صنايع زيادي در شعرش به كار ميبرد؛ اما حرفي پشت سطرهايش پنهان نشده است.
اين شاعر و نويسنده در ارزيابي ادبيات داستاني و افق پيش روي آن تصريح كرد: اصلا نميتوانيم بگوييم چه ميشود؛ اما ميتوانيم بگوييم چه ميخواهيم كه بشود. در اين مورد، سهم مطبوعات، سهم بزرگي است. و البته سهم ان جي اوهاي (NGO) داخل و خارج از كشور و دولتها را نبايد ناديده گرفت. سفرها و شركت در كلاسها و سمينارها و كارگاهها يقينا ميتواند كمك بزرگي باشد. نوشتن يك كار هنري است؛ اما حمايت از هنر، يك حركت سياسي قوي و ظريف است كه ميتواند اعتبار و آبروي دولتي را در عرصهي بينالمللي دوچندان و نام سياستمداران حامي هنر را در تاريخ جاودان كند. ميدانيد، من صدام را بيشتر از اين جهت دوست نداشتم كه آدمي دست و پا كلفت، نخوانده، نديده، ناظريف و دهاتي بود؛ گرچه در بهترين قصرها زندگي ميكرد و قدرت را در ايجاد رعب و وحشت ميدانست.
او همچنين گفت: با تمام اين مشكلاتي كه عرض كردم، اما من مقهور نيستم و ميدانم همكاران جدي من هم مثل من فكر ميكنند. كافي است مدتي با دقت و جديت كار كنيم و زحمت بكشيم. آنوقت ميتوانيم از دريافت جايزههايي مثل نوبل حرف بزنيم؛ با توجه به اينكه بعضا پارهاي از جوايز سياسي هستند و ما فارسيزبانيم و در يك كشور خاص و رو به رشد زندگي ميكنيم. شايد حرف من به نظرتان سادهانديشي بيايد و از آن بوي ايمان زيادي به مشام برسد؛ اما اصلا اينطور نيست كه جهان قدر زحمت و زيبايي و نوآوري را نداند. سد راه ما، محدوديت در زبان و متهم شدن به اين چيز و آن چيز نيست؛ مانع اصلي اين است كه چطور به هستي، به زندگي و به جهان نگاه ميكنيم. اگر خداي ناكرده با قلمهاي بي نور بنويسيم، خب نوشتههايمان مثل نوشتههاي تبهكارها به دل كسي نمينشيند.
انتهاي پيام
دوشنبه 11 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 572]