تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر که ما را پس از مردنمان زیارت کند گویا ما را هنگام زنده بودنمان زیارت کرده است....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806904213




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شهيد حوزه و دانشگاه


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: شهيد حوزه و دانشگاه جام جم آنلاين: فرا رسيدن بيست و هفتم آذرماه خاطره شهادت مردي را در يادهاي حوزويان، دانشگاهيان، اهالي قيطريه، نمازگزاران مساجد دانشگاه، جاويد، الجواد و قبا، زنده مي‌كند كه براي معرفي اسلام ناب محمدي و زدودن پيرايه ‌هاي ناشايست از اعتقادات شيعه اثني‌عشري، سر از پا نمي‌شناخت و به دنبال امام و استاد خود، خميني كبير، همه استعدادهاي علمي، فرهنگي، پژوهشي، مديريتي و سازماندهي خود را در طبق اخلاص گذاشت و از تهمت‌ها، تبعيدها، دستگيري‌ها،تهديدها و حتي شهادت سرخ، نهراسيد. دكتر مفتح اوايل دهه 30 و همزمان با مبارزات نهضت ملي شدن نفت و وقايع 16 آذر - روز دانشجو - به فكر ورود به دانشگاه مي‌افتد و از 1333 تا شهريور 36 بخش اول تحصيلات دانشگاهي خود را توام با اثرگذاري در محيط دانشگاه و مسجد آن به پايان مي‌برد و تجربه جديدي را اين بار در خارج از حوزه و مدرسه كسب مي‌كند. انديشه وحدت مسجد و دانشگاه محصول اين دوران از زندگي اوست. تداوم همكاري با آموزش و پرورش و نيز تداوم ارتباط با اساتيد دانشكده الهيات، او را به سمت گذراندن دكتراي خود رهنمون مي‌شود و پايان‌نامه خود را زير نظر اساتيد مبرزي چون شهيد مطهري، حسينعلي راشد و كمال‌الدين نوربخش در سال 1344 به پايان مي‌برد و اين در حالي است كه 2 سال است كه از تبعيد استاد و رهبر خود رنج مي‌برد. تداوم مبارزات فرهنگي و علمي او در مدارس قم، درسال 1347 منجر به تبعيد او به زاهدان مي‌شود. پس از پايان دوران تبعيد از اقامت در قم منع مي‌شود و اينك با شناختي كه اساتيد راهنماي او از دانش، فضل و شيوه انديشه و تعادل روحي و سلامت نفس او دارند از ورود او به دانشكده الهيات و معارف اسلامي استقبال مي‌كنند و بدين ترتيب فصل جديدي در زندگي علمي و مبارزاتي او گشوده مي‌شود. دانشجويان دانشگاه تهران جزو اولين اقشاري بوده‌اند كه از فيض وجود او در مسجد دانشگاه بهره مي‌برند و او چند روز از هفته را براي ارتباط با دانشگاهيان در مسجد دانشگاه صرف مي‌كند. هيات امنا مساجد تازه‌ تاسيس الجواد و جاويد يكي پس از ديگري دكتر مفتح را براي امامت اين مساجد نامزد مي‌كنند و او بالاخره در مسجد جاويد موفق به برگزاري كلاس‌هاي تاريخ اديان، جامعه‌شناسي ، اسلام‌شناسي، اقتصاد اسلامي، فلسفه و تفسيرقرآن، اصول عقايد و... مي‌شود و با دعوت از سخنرانان برجسته اعم از دانشگاهي و حوزوي، حساسيت ساواك بار ديگر برانگيخته مي‌شود و بالاخره در اوايل آذر 53 پس از سخنراني آيت‌الله خامنه‌اي، ايشان و دكتر مفتح دستگير مي‌شوند و در مسجد نيز بسته مي‌شود. اين واقعه مصادف است با اعلام تغيير مواضع در بخش وسيعي از مجاهدين خلق كه ايدئولوژي اسلامي را به كناري نهاده‌اند و به ايدئولوژي ماركسيسم پيوسته‌اند و دانشگاه‌هاي كشور ملتهب است و مثلا همين ترم دانشگاهي در دانشگاه صنعتي شريف نيمه‌تمام رها مي‌شود. در اين ايام با توجه به اين تغيير مواضع، نوعي سرخوردگي بين دوستان مذهبي دانشگاه حاكم شده بود و طبعا متفكريني مثل دكتر مفتح از وقوع چنين پديده‌اي به شدت متاثر بودند و در انديشه مقابله با چنين تهاجمات فكري چاره‌‌انديشي مي‌كردند. با وضعي كه پيش‌آمده بود پيش‌بيني مي‌شد بزودي درگيري‌هاي فيزيكي بين اعضاي تغيير موضع داده و نداده سازمان به وقوع بپيوندد و حاصل چنين اتفاقي به سود ساواك و زيان جريان مبارزه اسلامي خواهد انجاميد بويژه بايد توجه داشت كه برخورد دو جريان تجدد و سنت از ده‌ها سال پيش و حتي از زمان مشروطيت بين روشنفكران و سپس دانشگاهيان رايج بود و جريان غرب‌گرا با حمايت رژيم كمر بر تضعيف جريان ديني بسته بود و شاه روحانيت را ارتجاع سياه مي‌ناميد و جريانات شرق‌گراي دانشگاه‌ها نيز از زمان حزب‌ توده، ابائي از اعلام وفاداري خود به كمونيسم بين‌‌المللي نداشته و مذهب را افيون توده‌ها مي‌ناميدند و بنابراين به قول شهيد مطهري اين دو جريان فكري به مثابه دو لبه قيچي عمل مي‌كردند كه هر دو براي فشار آوردن و بريدن مظاهر مذهبي و ديني آمادگي داشتند و هماهنگ عمل مي‌كردند. در چنين فضايي، حسينيه ارشاد بسته شده بود و با اعلام حضور دكتر مفتح در مساجد‌‌الجواد و جاويد و بالاخره در سال 55 در قبا دانشجويان مسلمان پناهگاهي مي‌جستند تا با حفظ اعتقادات خود هويت و حيثيت ديني خود را حفظ كنند و سر بر شانه مهربان درد‌آشنايي بنهند و درد دل بگويند و عقده‌گره خورده سينه‌هاي خود را خالي كنند و بر مظلوميت خود بگريند چرا كه با چشم خود مي‌ديدند كه بهترين سرمايه‌هاي كشورشان - جوانان پاك و بي‌آلايش‌شان - فقط و فقط به دليل بي‌صاحبي فكري، به تاراج مي‌روند. در چنين حال و هوايي است كه مفتح به نداي دروني جوانان پاسخ مثبت مي‌دهد و همفكرانش شهيد بهشتي، شهيد مطهري،‌ شهيد باهنر و حضرات آيات موسوي اردبيلي، مهدوي كني، و هاشمي رفسنجاني و هاشمي‌نژاد، هر كدام به نوعي خود را به آب و آتش مي‌زنند. اين ايام مصادف مي‌شود با دستگيري‌هاي وسيع اعضاي گروه‌هاي سياسي!‌ و شاه سرمست از اين پيروزي‌ها! و البته ناگزير به خواسته كارتر مبني بر باز كردن فضاي سياسي تن مي‌‌دهد. دكترمفتح كلاس‌هاي متعدد اسلام‌شناسي،‌ جامعه‌شناسي،‌ تاريخ اديان، فلسفه، تفسير و .... را از سر مي‌گيرد، صندوق قرض‌الحسنه قبا را فعال مي‌كند، كتابخانه قبا را راه مي‌اندازد، ولوله‌هاي اتصال مسجد و دانشگاه رادرحد مقدورات مسجد قبا تنظيم مي‌كند و به كار مي‌گيرد. سعه صدر، صداي دلنشين و صوت رسا، به كمك استدلال‌هاي متين و ادب ذاتي و روحيه متواضع و به دور از تكبر، به مدد تحصيلات حوزوي و دانشگاهي و نفس مهذب و تزكيه شده بزودي از او شخصيتي با نفوذ و قابل احترام و محبوب و مورد وثوق در بين اقشار مختلف مردم، اعم از كاسب و بازاري و تحصيلكرده و دانشگاهي مي‌سازد. در ماه مبارك رمضان 56 از برخي بزرگان روحاني و ملي و مذهبي ازجمله استاد مطهري، مهندس بازرگان، دكتر سامي و... دعوت مي‌كند تا در قبا سخنراني كنند، كوچه كنار مسجد و خيابان قبا شاهد حضور معني‌دار و بي‌سابقه جوانان مي‌شود. او با فراست در مي‌يابد كه اگر نماز عيدفطر را در تپه‌هاي قيطريه برگزار كند، جمعيت كثيري حضور خواهند يافت كه اين خود نوعي تظاهرات قدرتمند سياسي خواهد بود و چنين مي‌شود، برگزاري اين نماز تمريني است براي نماز عيد فطر سال بعد كه مصادف با 14 شهريور 57 مي‌شود. بايد به خاطر داشته باشيم كه بعد از 19/10/56 و شهادت و يا وفات حاج آقا مصطفي خميني موضوع بازگشت علني امام آغاز شده بود و تظاهرات‌هاي موثري در حمايت از امام در 29 بهمن 56 در تبريز سپس قم و اصفهان و... به وقوع پيوسته بود و فضاي كشور هر روز به سمت شعله ورتر شدن خشم مردم عليه دستگاه استبدادي شاه پيش مي‌رفت بنابراين نماز عيدفطر سال 57 با درايت و كياست و سازماندهي و مديريت دكتر مفتح در قيطريه برگزار شد و جمعيت پشت سر دكتر مفتح به سمت مركز شهر راه افتاد و تكرار اين امر به 16 شهريور موكول شد كه رژيم ضمن دستگيري دكتر مفتح مانع برگزاري تظاهرات مي‌شود و مردم آن را به صبح فردا يعني 17 شهريور و به ميدان ژاله موكول مي‌كنند. كشتار جمعه سياه بدون شك نقطه عطفي در تاريخ انقلاب اسلامي است و لرزه‌اي كه آن تظاهرات بر اندام رژيم انداخت، در از جا كنده شدن آن بسيار موثر بود. بدون شك نقش دكتر مفتح در هدايت و برگزاري چنين تظاهراتي بسيار برجسته بود. دكتر مفتح بلافاصله پس از آزادي از زندان در معيت آقايان طالقاني، دكتر بهشتي، استاد مطهري ، موسوي اردبيلي، مهدوي كني، هاشمي‌رفسنجاني، ناطق نوري و... بنيان جامعه روحانيت مبارز تهران را بنا نهاد و خود اولين دبير كل و سخنگوي آن شد. اعضاي اين جامعه گرچه تا قبل از تشكيل آن، به صورت انفرادي در پيشبرد انقلاب اسلامي نقش خود را ايفا مي‌كردند، ليكن با تشكيل اين تشكل به طور طبيعي، انقلاب را در مسيري مطلوب‌تر و منسجم‌تر اداره و هدايت كردند كه البته درصدر و راس همه آنها امام خميني قرار داشت. تشكيل كميته استقبال و حضور فعال دكتر مفتح در كنار امام تشكيل كميته‌هاي انقلاب اسلامي و تشكيل شوراي انقلاب هر كدام به نحوي از جامعه روحانيت مبارز آن روز تاثير مي‌پذيرفت. دكتر مفتح در اسفند 57 مسووليت دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران را كه از سوي اساتيد و كادر علمي و آموزشي آن دانشكده پيشنهاد شده بود، با تواضع و آگاهي پذيرفت در حالي كه خود را آماده مي‌كرد از طريق اشاعه علم و دانش و با تهذيب نفس خود و دانشجويان و دانشگاهيان، دين خود را نسبت به انقلاب ادا كند. او از اوايل صبح تا شامگاه وقت خود را عمدتا در دانشگاه و با همان هدف مي‌گذراند و عجب نيست كه دشمنان انقلاب اسلامي به دست تعدادي جوانان خام با جمود فكري، مغز اشخاصي مثل مطهري، مفتح و بهشتي را نشانه رفتند چرا كه پيش‌بيني مي‌كردند در صورت اشاعه روش انديشه و تفكر اين اشخاص، ايران اسلامي زودتر خواهد توانست به ايده‌هاي معمار خود دست بيابد و موجبات بيداري توده‌ها چه در داخل ايران و چه در ساير كشورهاي اسلامي را فراهم آورد. آنها از كوشش‌هاي امثال مفتح در برقراري ارتباط با متفكريني مثل دكتر عبدالفتاح عبدالمقصود مصري و نيز علماي وحدت‌طلب فلسطيني و لبناني و ساير مليت‌ها بي‌خبر نبودند. سياست و سروري مستكبران با وجود اختلاف بين اقوام و مليت‌هاي مختلف اسلامي تداوم مي‌يابد و از نظر آنها به چنين اختلافاتي بايد دامن زده شود و در صورت نياز بايد به زندگي اصلاح‌طلبان و وحدت آفرينان خاتمه داده شود. دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران صبحگاهان روز 27 آذر ماه سال 58 شاهد شليك گلوله‌هاي مرگبار بر قامت استوار يكي از اسوه‌هاي مهذب و مصلح و منادي وحدت و يكي از متفكرين درد آشنا و مدافعان فرهنگ اسلام ناب محمدي بود. دانشگاه‌هاي كشور در سال‌‌هاي اول انقلاب،‌ با آن سابقه تاريخي، خيلي زود به عرصه بحث‌هاي تند سياسي و عضوگيري گروه‌هاي مخالف جمهوري اسلامي تبديل شده بود كه به طمع رسيدن به حكومت، سلاح‌هاي پادگان‌ها را غارت كرده بودند و سعي در افزايش عده خود داشتند و دانشگاه را بر خلاف نام آن به محل درگيري‌هاي سياسي - نظامي تبديل كرده بودند. در چنين حال و هوايي بود كه خون و نام و ياد دكتر مفتح مفهوم «وحدت حوزه و دانشگاه» را زنده كرد و به در هم كوبيدن انديشه‌هاي الحادي و التقاطي تاثير زيادي بر جاي نهاد. اكنون پس از گذشت 30 سال از پيروزي انقلاب اسلامي و 29 سال از شهادت دكتر مفتح، فضاي حوزه و دانشگاه تغييرات زيادي كرده است. انقلابي به نام انقلاب فرهنگي رخ داده است. فضاي دانشگاه‌ها در سال‌هاي 59 تا 68 با بوي شهادت دانشجويان كه جان بر كف در جبهه‌هاي دفاع از شرف و حيثيت ملي - مذهبي خود حضور مي‌يافتند، عطرآگين مي‌گردد. ورود رزمندگان از سال 62 به دانشگاه‌ها، به بازتعريف جديدي از نيازهاي فني و دفاعي منجر مي‌شود و با سنگين‌تر شدن كفه جريان ديني، جريان‌هاي غرب‌گرا و شرق‌گرا به حاشيه مي‌روند، انجمن‌هاي اسلامي جان مي‌گيرند، جهاد دانشگاهي و بالاخره بسيج دانشجويي به عنوان نهادهاي مردمي، فعال مي‌شوند. در دانشكده‌هاي علوم انساني و حتي فني، پزشكي و علوم، دروسي از قبيل: ريشه‌هاي انقلاب اسلامي، معارف، تفسير و... تدريس مي‌شود. نهادي به نام نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه‌ها ايجاد شده است. بعضي از بزرگان حوزه در راس برخي دانشگاه‌ها نظير دانشگاه امام صادق(ع)‌، دانشگاه مفيد، دانشگاه امام باقر(ع)‌، حتي دانشگاه آزاد قرار گرفته‌اند كه تلاش تك‌تك آنها ستودني است. در صحنه جهاني نيز وقايع مهمي اتفاق افتاده است كه تاثيرات مهمي بر فضاي سياسي حاكم بر دانشگاه‌ها نهاده است. بلوك شرق به سردمداري شوروي، از هم پاشيده است و بنابراين گروه‌هاي سياسي چپ‌گرا و كمونيست، قبله اصلي آمال خود را از دست داده‌اند و از حمايت‌هاي مادي و معنوي شوروي برخوردار نيستند. در چين نيز گرچه هنوز رسما شيوه‌اي از كمونيسم حاكم است ولي از مائوئيسم سابق خبري نيست و نظام مخلوط سرمايه‌داري با گرايش عدالت اجتماعي بر سر كار آمده است و شرايط سياسي دنيا و منطقه نيز به سمت و سويي رفته است كه جمهوري اسلامي ايران برخلاف ايران قبل از انقلاب كه در رديف حاميان بلوك غرب جاي مي‌گرفت، امروز در مجامع بين‌المللي بيشتر با مسكو و پكن همراهي دارد و اين سوال همچنان باقي است كه آيا هدف ايده اوليه شهيد مفتح مبني بر «وحدت مسجد و دانشگاه» محقق شده است؟ آيا حوزه‌ها پا به پاي پيشرفت‌هاي علمي غرب كه در علوم و فنون پيشتازند، به پيش مي‌روند؟ آيا تهاجمات فرهنگي غرب كه از طريق امواج الكترومغناطيسي و الكترونيكي و ماهواره‌اي هر روز توسعه مي‌يابد و در درجه اول جوانان و بويژه دانشجويان دانشگاه‌ها را هدف قرار مي‌دهد، شناسايي مي‌شوند و آيا پاسخ‌هاي شبهات و تهاجمات داده مي‌شود؟ آيا در حوزه فلسفه، روان‌شناسي ، علوم اجتماعي، اقتصاد اسلامي، اخلاق، هنر، فيلم، موسيقي، تفريحات سالم، كارهاي فكري و علمي و عملي شايسته اسلام و نظام جمهوري اسلامي توليد شده است؟ آيا خرافات و غلو و انحرافات فكري از اين قبيل از جامعه رخت بربسته است؟ آيا حوزه كه نگاهبان سلامت فكري و اعتقادي جامعه است و انتظار است تا در تهذيب و تزكيه مردم و بويژه جوانان دانشگاه‌ها توفيق يابد، به چنين توفيقي دست يافته است؟ آيا دانشجويان نخبه ما عموما به تحصيل و دانشگاه به اين ديده نگاه مي‌كنند كه خوب درس بخوانند و دانشمند شوند و سپس به ملت و كشور خود خدمت كنند يا بيشتر در اين انديشه‌اند كه دانشگاه را نردباني قرار دهند تا به دانشگاه‌ها و مراكز علمي و فني كشورهاي غربي بپيوندند و آموخته‌هاي خود را در اختيار آن مراكز و بالنتيجه غرب قرار دهند و اگر چنين است، كجاي كار آموزشي و تربيتي ما عيب دارد كه چنين نتيجه نامطلوبي را به بار آورده است؟ و نقش هر كدام از اين دو متولي آموزشي و تربيتي، دانشگاه و حوزه در اين ميانه چيست؟ اين سوالات و صدها پرسش نظير آن، گوياي اين واقعيت است كه با وجود تدابير اتخاذ شده و اقدامات انجام يافته، به نظر مي‌رسد، هم حوزه نيازمند بازتعريفي از شيوه‌هاي آموزشي، پرسش‌يابي، پاسخگويي و تربيتي در درون خود است و هم دانشگاه نيازمند به روز كردن مباحث علمي و آموزشي و تربيتي است تا از يك سو بتواند همپاي رقباي غربي خود در علوم جديد و فنون مرتبط پيش برود و از سوي ديگر در تربيت نيروهاي مهذب، متخلق و ميهن‌دوست توفيق يابد. غلامرضا شافعي




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 493]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن