واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: بررسي دو مجموعه شعري اقليت و گريه هاي امپراتوري سيماي عشق در آيينه عرفان
فهيمه بافنده
جديداً شاهد سومين دوره چاپ دو مجموعه شعر اقليت و گريه هاي امپراتور، سروده شاعر جوان و فرهيخته كشورمان، فاضل نظري بوده ايم. فاضل نظري متولد 1358، عضو شوراي عالي شعر صداوسيما و مدرس دانشگاه مي باشد. «گريه هاي امپراتور» عنوان كتاب سال شعر جوان ايران را به خود اختصاص داده است و مجموعه شعر «اقليت» مورد تقدير كتاب سال جمهوري اسلامي ايران قرار گرفته است. «گريه هاي امپراتور» و «اقليت» هر كدام با شمارگان دو هزار و 500نسخه توسط مركز آفرينش هاي ادبي حوزه هنري منتشر شده اند. «گريه هاي امپراتور» حاوي 38 غزل و در 83 صفحه و «اقليت» شامل 37 غزل و 85صفحه انتشار يافته اند. علت نامگذاري اين دو مجموعه شعر با عناوين «اقليت» و «گريه هاي امپراتور» به قلم خود شاعر در پشت جلد چنين آمده است: «در اقليت بودن، تنها بودن نيست (چه بسا گروهي اندك كه بر بسياران غلبه كردند...) و آدم خليفه تنهاي خدا- روي زمين است، امپراتوري كه گاهي بايد برگردد به آخرين سلاح اش- «... و سلاح او گريه است.»
اشعار اين شاعر در قالب غزل سروده شده است و سعي دارد كه روايت تازه اي از غزل كهن فارسي داشته باشد و همان تصور و تصوير واقعي غزل را در مفهوم واقعي ارائه دهد. البته توجه شاعر به غزليات كهن فارسي بدون سنت گرايي بيش از حد و تعصب نسبت به شيوه هاي گذشته با انعطاف پذيري هنرمندانه اي صورت پذيرفته است. در مجموعه شعري «اقليت» خيال و انديشه شاعر در خدمت مضامين و محتوايي عارفانه قرار گرفته است و نگاه او به زندگي و شعر نگاهي عميق، آزاد و عارفانه است و غزليات او صورت و سيرتي عارفانه و پارسايانه دارند. در «گريه هاي امپراتور» عشق به عنوان قبايي كه تنها برازنده جان امپراتور نظام هستي است بن مايه و موضوع غزليات اين شاعر فاضل قرار گرفته است. البته محتواي عاشقانه نتيجه برداشت مخاطب در برخورد با لايه سطحي غزليات اوست چنانچه از عشق او نيز مي توان تعريفي عارفانه داشت و عرفان را نيز در عشق او تعريف نمود و اين عشق و عرفان دو روي يك سكه است كه از يكديگر جدا و منفك نيستند بلكه در فرهنگ و ادب جامعه امروز ما اين دو مفهوم به نوعي در يكديگر ادغام شده اند. تمايل شاعر به عرفان و تصويرگري هاي عارفانه او به شعرش رقت، احساس و نازك بيني هنرمندانه اي بخشيده است و نوعي صميميت شاعرانه در شعر اين شاعر احساس مي شود. به عنوان نمونه غزليات دل تنگ، خلوت، توبه و در اقيانوس، مضمون و محتوايي عارفانه و غزلهاي خاطره، به سوي ساحلي ديگر و نگراني در اين دو مجموعه شعري رنگ و بويي عاشقانه دارند. در اشعار نظري روح ديانت و ايمان به صورتي لطيف جلوه گر است چنانچه اين شاعر ارزشها و مفاهيم بنياديني كه از رهگذر انقلاب در عرصه فرهنگ و زندگي اجتماعي تبلور يافته است را در قالب و با زبان و بياني متناسب با ذوق و قريحه شعر و ادب امروزي بيان داشته است. از اين رو در غزل «مقصد خورشيد و شام تار» از مجموعه شعري اقليت با زباني عاشقانه و با نگاهي عارفانه به توصيف و تجسم واقعه عاشورا مي پردازد. همچنين در غزل «قرارهاي بي قرار» از همان مجموعه شعري، با بياني لطيف و شاعرانه و با نگاه عميق اجتماعي مسئله انتظار و ظهور را موضوع شعر خود قرار مي دهد. تمثيل و نمادهاي تازه اي كه با الهام از فرهنگ اسلامي در ادبيات انقلاب راه پيدا نمودند نيز در غزليات اين شاعر متعهد به چشم مي خورد. در هيمن راستا تسلط شاعرانه نظري در به كارگيري مضامين و تعبيرات برگرفته از قرآن و حديث ارزش و اعتبار خاصي به غزلهايش بخشيده است كه به عنوان نمونه در غزلهاي دنيا، ناگزير، بوته زار، مسئله پاك شده و ميهماني در دو مجموعه شعري اقليت و امپراتور شاهد مضاميني برگرفته از قرآن، حديث و آموزه هاي ديني و اسلامي مي باشيم.
درك و بينش عرفاني و آگاهي و شناخت اجتماعي شاعر نسبت به مسايل و مشكلات اجتماعي موجود در زندگي و محيط پراضطراب و لرزان بيرون از جمله دنياگرايي، پوچ گرايي، مدرنيته شدن سبك زندگي و... به اشعار او روحي اجتماعي، مذهبي بخشيده است. از اين رو مي توان شعر او را شعري عرفاني توأم با انديشه هاي اجتماعي- اخلاقي معرفي نمود. به طور واقع اشعار او سرشار از حكمت و انديشه و ارزشهاي ديني و اخلاقي اصيلي است كه در مسير تعالي انساني قرار دارد. غزليات او با مضمون هايي عاشقانه و تخيل شاعرانه قرين است كه گاهاً نوعي گريز از زندگي براي پشت كردن به غم ها و رنج هاي انساني در شعر او مشاهده مي شود. از طرفي شاعر در كنار تخيلات فردي و احساسي به اجتماع و مردم روي مي آورد و غم و درد و رنج انسان قرن بيست و يك كه در حصار منيت و نفسانيات گرفتار آمده است را با زباني و بياني صميمي و دلسوزانه بر دوش قلم گذاشته، موضوع شعر خويش مي سازد و به آن مي پردازد. در اشعار نظري رگه هايي از حزن و غم، و خوف و رجا نيز احساس مي شود كه اين حالت لازمه و مقدمه تزكيه و خودسازي در رسيدن به درك و شهود عرفاني است اما عواطف و احساسات كلي حاكم بر اشعارش اين حالت را تعديل نموده و مانع از ايجاد تصور پوچ گرايي، بي معنايي و بي اصالتي شعر شاعر درنظر مخاطب مي شود.
در پايان مي توان گفت دارا بودن توأمان دو وجه عشق و عرفان در يك رويكرد فردي- اجتماعي در شعر نظري، مسأله اي با اهميت و قابل توجه است چنانچه در طول تاريخ غزل سرايي، شعراي عاشق پيشه و يا عارف مسلك كمتر با نگاهي عارفانه و بينشي اجتماعي به اجتماع و مسايل پيرامون زندگي در جامعه پرداخته اند و آن دسته كه اجتماع گرا بودند نيز بعضاً شعري فاقد غناي عاطفي و ادبي داشتند؛ اما رويكرد خاص اين شاعر فرهيخته در اين دو مجموعه شعري اش كه محصول نگاهي جامع، دقيق و لطيف به جهان بيرون و مسايل موجود در زندگي و جامعه در پرتو تركيب و تلفيق معنايي و موضوعي دو مفهوم عشق و عرفان در شعر و زندگي است اثر او را داراي ارزش و اهميت دوچنداني نموده است. اميد است كه در كتاب بعدي او با نام «پنجره جوهري» شاهد ظهور و تبلور ذوق و قريحه لطيف شاعري او در پرداختن به ديگر قابليت هاي بكر و تازه موجود در شعر و زندگي عصر حاضر باشيم.
دوشنبه 11 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 313]