واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه
جامعیت قرآن از نگاه نهجالبلاغه
جامعیت و جاودانگى قرآن كریم از مهمترین مباحث زیر بنایى، جهتشناخت این كتاب الهى و یكى از موضوعات بحثانگیز امروزى است. قطعا تشریح و بررسى دقیق و عمیق این موضوع مىتواند بر ادعاهاى پوچ در این زمینه خط بطلان كشد.
در پرتو مساله جامعیت، موضوع وجود تمامى علوم مختلف در قرآن كه از نظریههاى افراطى به شمار مىآید حجیت قرآن كریم و نظریه اهل حدیث در این باره و نقد و بررسى این دیدگاه مورد بحث قرار مىگیرد.
نهج البلاغه، اخوالقرآن و بهترین و نابترین منبعى است كه مىتواند ره پویان طریق را در شناخت صحیح و حقیقى قرآن مجید یارى دهد.
در نگاه امیرمؤمنان على علیه السلام، قرآن نسخهاى جامع و جاودانى است كه از نیازهاى بشر براى رسیدن به سرمنزل سعادت و كمال، فروگذار نكرده است. حضرت در موارد گوناگون و به شیوههاى زیبا و حكیمانه به ترسیم این ویژگى پرداخته است ; در یكى از خطبههاى نهجالبلاغه (1) با استناد به آیات قرآن، جامعیت آن را بوضوح تشریح كرده است.
حضرت بعد از آنكه درباره دو راى مختلف صادر شده از دو قاضى سخن مىگوید، با استفهام انكارى مىپرسد: «آیا خداوند دین ناقصى فرو فرستاده و در تكمیل آن از آنان مدد جسته است؟ آیا آنها شریك خدایند و بر خدا لازم استبه گفته ایشان رضایت دهد؟ یا اینكه خداوند دین را كامل نازل كرده، اما پیغمبرصلى الله علیه وآله در تبلیغ و اداى آن كوتاهى ورزیده است؟»
آنگاه با استشهاد به آیات قرآن بصراحتبه این شبهه پاسخ مىدهد: والله سبحانه یقول:
«ما فرطنا فى الكتاب من شىء» (2)
و قال:
«فیه تبیان لكل شىء» (3)
و ذكر ان الكتاب یصدق بعضه بعضا، و انه لا اختلاف فیه فقال سبحانه:
«و لو كان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا كثیرا» (4)
خداوند مىفرماید: «در قرآن از هیچ چیز فروگذار نكردهایم» و نیز مىفرماید: «در قرآن بیان همه چیز آمده است» و یاد آور شده است كه آیات قرآن، یكدیگر را تصدیق مىكنند و اختلافى در آن وجود ندارد، چنانكه مىفرماید: «اگر قرآن از ناحیه غیر خدا بود، اختلافات فراوانى در آن مىیافتند.»
مرحوم طبرسى رحمه الله در ذیل آیه 38 سوره انعام به ذكر یكى از این اقوال پرداخته، مىنویسد: «مراد از كتاب، قرآن است; چرا كه شامل جمیع نیازهاى دنیوى و اخروى آدمى است; چه مفصل بیان شده باشد و چه مجمل; اما مجمل آن در لسان پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله تشریح شده و حق تعالى ما را مامور به تبعیت از او كرده است; چنانكه فرمود:
«و ما اتیكم الرسول فخذوه و ما نهیكم عنه فانتهوا (5)
و شما آنچه را رسول حق دستور مىدهد(منع یا عطا مىكند) بگیرید و هرچه را نهى مىكند، واگذارید.» (6)
بنابراین، قرآن مجید از بیان معارفى كه موجب سعادت حقیقى انسان در دنیا و آخرت مىباشد، فروگذار نكرده است. (7)
علامه طباطبایى در تفسیر آیه 82 نساء پس از برشمردن مفاهیم آیه مىنویسد: «از آنجا كه قرآن اختلاف قبول نمىكند، تغییر و تحول، نسخ و باطل و غیره را هم نمىپذیرد; از این رو لازم مىآید كه شریعت اسلامى تا روز واپسین استمرار داشته باشد.» (8)
حضرت در ادامه خطبه 18 در چندین عبارت بسیار زیبا در حالى كه ظاهر و باطن قرآن را معرفى مىكند، تاییدى دیگر بر جامعیت قرآن ارائه مىدهد:
«ان القرآن ظاهره انیق (9) و باطنه عمیق»
ظاهر قرآن زیبا و شگفت آور و باطن آن ژرف و پرمایه است، پس عموم و خواص مردم مىتوانند بهترین و بیشترین بهره را از این كتاب ببرند.
استاد محمد تقى جعفرى در این خصوص مىنویسد: «مقصود از عمق معانى، دشوار بودن و حالت معمایى نیست، بلكه قرآن همه مسائل نهایى مربوط به انسان و جهان را در آیاتى كه كلمات آن ساده و زیباست، مطرح كرده است. از طرفى، عبارت بعدى امامعلیه السلام كه مىفرماید: لا تفنى عجائبه و لا تنقضى غرائبه و لا تكشف الظلمات الا به; «نكات شگفت آور آن فانى نگردد و اسرار نهفته آن پایان نپذیرد و هرگز تاریكیهاى جهل و نادانى جز به آن رفع نشود.»، حاكى از استمرار جاودانى محتویات قرآن است.» (10)
امام علیه السلام در یكى دیگر از سخنان حكیمانه خویش مىفرماید: واعلموا انه لیس على احد بعد القرآن من فاقه ولا لاحد قبل القرآن من غنى (11) ; «آگاه باشید! هیچ كس پس از داشتن قرآن، فقر و بیچارگى ندارد و هیچ كس پیش از آن، غنا و بى نیازى نخواهد داشت.»
بیان كوتاه اما پر معناى حضرت متضمن این معناست كه این نسخه الهى از چنان غناى فرهنگى برخوردار است كه پیروان خود را بى نیاز از هرگونه مكتب و مسلكى مىكند; درحالى كه دیگر مكاتب فكرى و كتب بشرى قادر به پاسخگویى نیازهاى اخلاقى و معنوى بشر نیستند.
در وصف دیگرى از قرآن بصورتى شیوا و دلنشین مىفرماید: «ثم انزل علیه الكتاب نورا لا تطفا مصابیحه و سراجا لا یخبو توقده و بحرا لا یدرك قعره و منهاجا لا یضل نهجه و شعاعا لا یظلم ضوؤه و فرقانا لا یخمد برهانه و تبیانا لا تهدم اركانه.» (12) سپس كتاب آسمانى یعنى قرآن را بر او نازل فرمود; نورى كه خاموشى ندارد، چراغى كه افروختگى آن زوال نپذیرد، دریایى كه اعماقش را درك نتوان كرد، راهى كه گمراهى در آن وجود ندارد، شعاعى كه روشنى آن تیرگى نگیرد، جداكننده حق از باطل كه درخشش دلیلش به خاموشى نگراید و بنیانى كه اركان آن منهدم نگردد.»
هدف حضرت از بیان این عبارات آن است كه دوران حقایق و مفاهیم قرآن محدود و موقت نیست و آیات و دستوراتش پیوسته نوین و جاودانى اند، تا آنجا كه مفهوم آیاتى كه درباره گروه معینى نازل شده، عمومیت داشته همگان را در موارد مشابه و تا روز واپسین دربرمىگیرد. (13)
از امام صادقعلیه السلام روایتشده كه فرمود: «اگر چنین بود كه آیهاى درباره قومى نازل مىگشت و با از بین رفتن آن قوم، آیه هم از بین مىرفت، از قرآن چیزى باقى نمىماند ولكن قرآن تا زمانى كه آسمانها و زمین برپاست، اول تا آخر آن جریان و سریان دارد.» (14)
ارتباط قرآن و علوم مختلف
بنابر اصل جامعیت قرآن، برخى این مجموعه عظیم الهى را حاوى كلیه علوم و مسائل مورد نیاز بشر پنداشته و در پى ایجاد رابطه مابین كلیه علوم نوین با قرآن برآمدهاند.
آیت الله معرفت این پندار را افراطى مىداند و مىگوید: «این ادعا كه هرآنچه بشر به آن رسیده یا مىرسد مانند دستاوردهاى علمى، فنى، فرهنگى و... از قرآن بوده، و یا ریشه قرآنى دارد، ادعایى گزاف و بى اساس است. مقصود از كمال و جامعیت قرآن، جامعیت در شؤون دینى، اعم از اصول و فروع آن است; یعنى آنچه در رابطه با اصول ، معارف و احكام و تشریعات، بطور كامل در دین مطرح گشته است; به عبارت دیگر هرآنچه كه در زمینه سلامت و سعادت معنوى، روحى و اخلاقى انسان است، در برنامهها و اهداف قرآن قرار دارد، اما روشهاى اجرایى، ساختارى و اجتماعى براى پیاده كردن این برنامهها به عهده انسانهاست.
بایستى به این نكته توجه داشت كه دلیل ادعاى قرآن كریم به كمال، در
«الیوم اكملت لكم دینكم»
و یا
«تبیانا لكل شىء»
برعهده داشتن تشریع مطالب است; چنانچه از زاویه تكوین چنین مىگفت، باید انتظار مىداشتیم كه هرآنچه بشر از علوم طبیعى، تجربى و... نیاز دارد بطور كامل در قران آمده باشد و یا حداقل ریشهاش در قرآن باشد; ولى منظور قرآن از «بیان هرچیز» و «كامل بودن دین» آن است كه قرآن هرآنچه را در زمینه شریعت است،براى ما طرحو پایهریزىكردهاست. (15)
آیه
«و لا رطب و لا یابس الا فى كتاب مبین» (16)
نیز كه برخى براى تایید صحبتخود مبنى بر اینكه در قرآن همه علوم بشرى و طبیعى نهفته است، بدان تمسك جستهاند، زمانى مورد قبول است كه «كتاب مبین» را «قرآن» فرض كنیم، حال آنكه مفسران آن را «لوح محفوظ» تفسیر كردهاند; یعنى هرآنچه در عالم وجود تحقق مىیابد، در آن لوح محفوظ ثبت مىگردد. طبق شواهد ارائه شده مفسران، منظور از «كتاب مبین» در آیه فوق «قرآن» نیست.
آیهالله معرفت جایى دیگر در تایید صحبتخود، دخالت قرآن در امور مربوط به علوم طبیعى را كه بشر خود بایستى بدان برسد، دور از شان قرآن كریم دانسته مىگوید: از طرفى شان قرآن و دین اقتضا نمىكند در امورى كه مربوط به یافتههاى خود بشر است، دخالت كندو حتى راهنمایى كردن او هم معنا ندارد; زیرا خداوند به انسان عقل و خرد ارزانى داشته و فرموده:«و علم ادم الاسماء كلها» (17) یعنى به انسان اسماء را آموخته است. منظور از اسماء حقایق اشیاست; یعنى ما به انسان قدرت پى بردن به تمام حقایق هستى را دادهایم و براى آنكه جنبه جانشینىاو در زمین به منصه ظهور برسد، باید خود جوشیده و به فعلیتبرسد.
خداوند انسان را توانمند و خردورز و كاوشگر آفریده است. از طرف دیگر میدان تاثیر پذیرى را در طبیعتبازگذاشته است:
«و سخر لكم ما فى السموات و الارض»
همین كافى است كه بشر بتواند با تصرف در طبیعتبه طرف سازندگى دنیوى حركت كند و لزومى ندارد كه خداوند فرمول شیمى یا مسائل ریاضى را توضیح دهد. (18)
واضح است كه شارع در برخى موارد در مسائل غیر شرعى نیز دستوراتى داده است، زیرا خدایى كه
«یعلم السر فى السموات و الارض» (19)
است، به هنگام بیان مطالبى از اسرار طبیعتبه صورت اشاره و كنایه صحبت مىكند و این تراوشاتى است كه به هنگام بیان مناسب شرعى عرضه مىشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]