واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: سید ابوالقاسم موسوی استرآبادی فرزند میرزا بیک بن سید صدرالدین موسوی استرآبادی عالم عارف ، حکیم و فیلسوف بزرگ عصر صفوی (معاصر شاه عباس اول و دوم صفوی ) . وی به جهت آنکه از سادات موسوی بوده به « میر » و چون زادگاهش در فندرسک از توابع استرآباد گرگان بود، به فندرسكي مشهور مي باشد .
پدران او از بزرگان سادات استرآباد بودند و جدش مير صدرالدين در ناحيه فندرسك از قراي استراباد صاحب املاكي بود و بعد از جلوس شاه*عباس اول (966ق) به دربار او پيوست . پدرش ميرزابيك نيز در دستگاه شاه *عباس خدمت مي*كرد و مورد تكريم بود .
ابوالقاسم در قصبه فندرسك زاده شد و ظاهراً مقدمات علوم را در همان نواحي فرا گرفت ،* ولي بعداً براي تحصيل به اصفهان رفت و نزد علامه چلبي بيك تبريزي (د 1041) كه خود از شاگردان افضل*الدين محمد تركه اصفهاني بود به تحصيل حكمت و علوم پرداخت .
وی شاگرد میرداماد و از استادان بنام مكتب اصفهان و معاصر فلاسفه بزرگی همچون شیخ بهایی و ملاصدرا بود . مير فندرسكي همراه این بزرگان مکتب فلسفی اصفهان را پایه ریزی نمود . در کتب عصر صفوی از وی با احترام و تجلیل نام برده شده و فضایل علمی و ملکات نفسانی اش مورد ستایش قرار گرفته است .
چندين تن از مدرسان علوم و حکمای معروف آن عصر چون ملاصادق اردستاني ، محمدباقر سبزواري ، آقاحسين خوانساري ، ميرزا رفيعاي نائيني و شيخ رجبعلي تبريزي از شاگردان او بوده*اند .
بعضي از مؤلفان صدرالدين شيرازي، حكيم بزرگ عصر صفوي را نيز درشمار شاگردان او آورده*اند ، ولي صدرالدين در هيچ يك از آثار خود از او نامي نمي*برد ، درصورتي كه در مقدمه شرح بر اصول كافي از دو استاد ديگر خود ميرداماد و شيخ بهايي با تجليل و تكريم فراوان ياد مي*كند .
وی اهل سیر و سیاحت نیز بوده و سفرهای او به هندوستان زبانزده خاص و عام بود . ولي ظاهراً محيط فكري و علمي آن روزگار با روحية آزادي *طلب و تقليد ناپذير او سازگار نبود و او نيز چون استادش چلبی *بيك تبريزي و بسياري ديگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر عازم هندوستان شد . هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اكبرشاه و سياست «صلح كل او»، هم از لحاظ رونق اقتصادي و امنيت اجتماعي مردمان نقاط ديگر را به سوي خود مي*كشيد و هم از لحاظ تنوع اديان و آئینها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقه*ای برای مردمان آزاد انديش جايگاهی امن و دلخواه بود .
ظاهراً سفر اول مير به هند در 1015ق و به همراهي اوحدي بلياني (مؤلف تذكره عرفات العاشقين) بوده است ، به گفته اوحدي هنگامي كه مير به هند رسيد به دستگاه ميرزا جعفر آصف خان كه خود از شاعران و اديبان ايراني بود و به هند مهاجرت كرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسيده بود نزديك شد . آصف*خان با رعايت احوال او وسايل بازگشت او را به ايران فراهم نمود ولي ديري نگذشت كه مير دوباره عازم سفر هند شد نخست به گجرات و از آنجا به دكن رفت اوحدي در هنگاميكه مشغول نوشتن عرفات العاشقين بوده يعني در فاصله سالهاي 1021 تا 1024ق ـ مي*نويسد كه مير فندرسكي بعد از اين تاريخ نيز تا اواخر عمر همواره به هند سفر مي*كرده و ظاهراً يك بار در 1037ق و بار ديگر در 1046ق به معرفي ابوالحسن اصفهاني وزير شاه جهان با آن پادشاه ملاقات كرده است .
ميرفندرسكي در دربار ايران نيز مورد تكريم بود و به گفته نصرآبادي هنگامي كه از هند به اصفهان بازگشت شاه صفي به ديدنش رفت .
در خصوصیات اخلاقی نیز وی را اهل ذوق و حال و ریاضت دانسته اند که پیوسته در تزکیه و تذهیب نفس می کوشید . نقل است هنگامی که میر فندرسکی به هندوستان رفته بود ، بزرگان کفّار بر میر فندرسکی دلیل می*آورند که علّت حقانیت دین ما و سستی دین شما این است که مساجد شما زود خراب می شود ولی عبادتخانه های ما صدها و هزاران سال است بدین محکمی باقی است . میر در جواب آنان می گوید : « اگر ما آن ذکرها که در مساجد خودمان می گوییم ، اینجا گفته شود بناهای شما نیز خراب خواهد شد » هندوان از او خواستند تا آن اذکار را بگوید میر با خداوند خود خلوت می کند و به تضرّع و زاری می پردازد ، که ناگهان طاق عبادتگاه شکاف بر می دارد و خراب می*شود . این کرامت موجب مسلمان شدن عده بسیاری از هندوان می شود .
میر فندرسکی علاوه بر کتاب های ارزشمند در زمینه فلسفه ، حکمت و عرفان دارای طبع شعر نیز بود . از اشعار زیبای اوست :
چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی صورتـی در زیــر دارد آنچه بـر بالاستی
صورت زیـرین اگــر بــا نــردبان معـرفت بـر رود بالا ، همان با اصل خود یکتاستی
وفات او در 1050ق در اصفهان روي داد و در تخت فولاد در تكيه اي كه محل حضور درويشان و عارفان بود و جناب مير در زمان حيات به آنجا رفت و آمد داشت به خاك سپرده شد و محل آرامگاهش به تكيه مير فندرسكي شهرت يافت كه از تكاياي مصفا و زيباي تخت فولاد است .
مزار او در فضاي باز قرار دارد و بر روي خاك او سنگ يكپارچه بزرگي نهاده*اند كه بر جانب غربي آن كتيبه*اي به خط ثلث برجسته مورخ به سال 1050ق نوشته شده است. ولي در پايان نسخه رساله صناعيه (شم* 887) موجود در كتابخانه آستان قدس تاريخ وفات مير 1049 قيد شده و در مصراع آخر يك رباعي به صورت ماده تاريخ آمده است مقبره مير هميشه در اصفهان حرمت خاص داشته و زيارتگاه مردم بوده است .
گفته*اند كه پس از مرگ وي طبق وصيتش كتابهاي او به كتابخانه سلطنتي شاه صفي منتقل شد . از زندگاني شخصي او چيزي نمي*دانيم و معلوم نيست كه اعقاب او چه كساني بوده*اند . از نوادگان او تنها مير ابوطالب بن ميرزابيك معروف است كه از شاگردان علامه مجلسي و مردي فاضل و شاعر بوده است و آثار فراوان دارد و بازماندگان اين خاندان تا همين اواخر از سادات محترم منطقه استرآباد بوده اند
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 169]