تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن در گرفتارى صبور است، و منافق در گرفتارى بى تاب.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834162480




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ویژگیهای بیان معارف در قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: براي فهم محتواي هر كتابي نخست لازم است خصوصيّات زباني و بياني آن را بشناسيم و بر همين اساس، در استفاده از معارف قرآن كريم ضروري است كه با ويژگيهاي قرآن در بيان معارف خود، آشنا باشيم تا اوّلاً بتوانيم آن معارف بلند را به خوبي و در سطحي والا دريابيم، و ثانياً به ابهاماتي كه درباره‌ي شيوه‌ي بيان قرآن در برخي اذهان وجود دارد، پاسخ داده شود. در ذيل، چند ويژگي از ويژگيهاي تفهيم معارف در قرآن نشان داده مي‌شود؛ گرچه به بعضي از آنها در ضمن مباحث گذشته اشاره‌أي شده است.
1ـ بيان ساده و بيان عميق
انسانها فرهنگي مشترك به نام «فطرت الهي» دارند، ليكن در هوشمندي و استعدادهاي فكري و ذهني يكسان نيستند، بلكه: «النّاس معادن كمعادن الذّهب و الفضّة»[1] مردم مانند معادن طلا و نقره هستند.
كتابي كه جهان شمول است بايد معارف فطري را با روشهاي متفاوت و در سطوح متعدد بيان كند تا هيچ محقّقي به بهانه‌ي سطحي بودن مطلب، خود را از آن بي‌نياز نپندارد و هيچ ساده انديشي به بهانه‌ي پيچيدگي و عميق بودن معارف، خود را از آن محروم نبيند.
از اين رو قرآن كريم گذشته از راه حكمت وموعظه و گفتگوي نيكو ره آورد خويش را نشان مي‌دهد: « ادْعُ إِلي سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»[2] مي‌كوشد تا از راه «مثال آوردن» بسياري از معارف بلند را پايين بياورد تا مردم عادي بتوانند در سايه‌ي چنگ زدن به «مَثَل» بالا روند و از «موعظه» بهره‌مند گردند و از «گفتگوي نيكو» طرفي بندند و از «حكمت» سرشار شوند و از معقول به مشهود و از حصول به حضور و از غيب به شهود و از علم به عين و از منزل اطمينان به مقصد ملاقات خداي سبحان رسند و از آنجا سير بي كران «من اللهِ الي اللهِ في اللهِ» را با نواي «آه من قلّه‌ي الزّاد و بُعد السفر و طول الطريق»[3] و با مشاهده‌ي مقصود و حيرت ممدوح «ربّ زدْني فيك تحيّراً» ادامه دهد و با درخواست امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ هماهنگ شوند كه فرمودند: «إلهي هبْ لي كمال الانقطاع إليك و أنِر أبصار قلوبنا بضياء نظرها إليك حتي تخرق أبصار القلوب حجب النور فتصل إلي معدن العظمه و تصير أرواحنا معلّقةً بعزّ قُدسك».[4]
قرآن كريم براي متوسّطين مردم از برهان و حكمت استفاده مي‌كند و از اين طريق معارف را بدانها مي‌رساند ولي براي انسانهاي ساده انديشي كه برهان و استدلال برايشان قابل هضم نيست، از مثال آوردن براي رقيق و ساده شدن معارف سنگينْ استفاده مي‌كند؛ اين خصوصيّت غالباً در كتابهاي عقلي و استدلالي وجود ندارد. راه « مثال آوردن» همانطور كه درمنطق آمده، غير از راه «حدّ» و «رسم» است؛ زيرا نه ذاتيات شيء مورد تعريف در آن مي‌آيد و نه عوارض ذاتي آن، بلكه برخي از نمونه‌هاي مشابه ياد مي‌شود مثل اينكه در تعريف نفس آدمي مي‌گويند: نفس در بدن همانند ناخدا در كشتي است. تا اين مثال زمينه‌أي براي بازشناسي نفس باشد.
خداي سبحان در قرآن كريم مي‌فرمايد: « وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ»[5] يعني ما در اين قرآن براي مردم از هر گونه مَثَل مي‌آوريم تا آنان متذكّر شوند. در استفاده‌ي از مَثَل اين نكته را بايد در نظر داشت كه نبايد در محدوده‌ي مَثَل توقف كرد بلكه بايد آن را روزنه‌أي به جهان وسيع «مورد مثال» دانست و از اين مسير گذشت و از مرحله‌ي علم، به قلّه‌ي عقل سفر كرد و سپس از آن سكّوي رفيع و بلند، به كنگره‌ي مشاهده كردن پرواز نمود و فقط به مقام مقدّس خداوندي تعلّق يافت و ديگر هيچ:
غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود ز هر چه رنگ تعلق «تعيّن» پذيرد آزاد است
در قرآن كريم آياتي وجود دارد كه غير از افراد مخصوص كسي آنها را نمي‌فهمد، ولي هيچ مطلبي در قرآن نيست جز اينكه براي همگان قابل فهم است؛ زيرا محتواي همان آيات بلند را خداي سبحان در آيات ديگري ترقيق فرموده و به طور ساده، به صورت مَثَل، يا داستان و يا با بيان ساده‌ي همه كس فهم، بيان كرده است. به عنوان نمونه درباره‌ي علم غيب خود مي‌فرمايد « وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ»[6] يعني كليدهاي غيب نزد ذات مقدّس خدا است و هيچ كس جز او، علم بدانها ندارد، اين آيه را توده‌ي مردم نمي‌فهمند كه «مفاتح غيب» يعني چه. ولي خداي سبحان پس از اين فراز از آيه، مسئله را به صورتي بيان مي‌كند كه همگان مي‌توانند بفهمند: « وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها»[7] يعني خداوند به آنچه كه در خشكي و درياست آگاه است و هيچ برگي از درختي نمي‌افتد جز اينكه او خبر دارد. اگر چه عموم مردم آن فراز بلند آيه را نمي‌فهمند ولي همان محتوا را در سطحي نازلتر و رقيقتر در جملات بعدي درك مي‌كنند، البته بايد اعتراف كرد كه قدرت مَثَل همانند قدرت حدّ يا رسم نيست تا به خوبي مُعرَّف را بشناساند، ليكن سهم زياد آن در تفهيم مورد مثل قابل انكار نيست.
2ـ ظِرافت و تنوع در بيان مَثَلها
انسان هرچه ساده انديش تر باشد، احتياجش به مَثَل بيشتر است و به همين دليل اگر مثلاً استاد رياضي بخواهد مسائل هندسي را براي نوآموزي مطرح كند، حتماً بايد از مَثَل كمك بگيرد؛ قرآن كريم نيز در نشان دادن معارف گوناگون خود، از مَثَلهاي متعدّد استفاده كرده و در عرضه‌ي مثلهاي ظريف خود، تنوع را اعمال نموده است. خداي سبحان درباره‌ي ظرافت مَثَلهاي قرآن مي‌فرمايد: « تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ»[8] يعني اين مثلها با آنكه بسيار ساده‌اند، ولي فهم آنها نياز به علم دارد تا وسيله‌أي براي رسيدن به عقل باشد.
در استفاده‌ي از مثَل بين متفكّران دو نظر وجود دارد: برخي مي‌گويند اين مثل‌ها در حدّ تشبيه عرفي است و تنها براي نزديك مطلب به ذهن آوده شده است، و گروهي ديگر مي‌گويند اين مَثَل‌ها براي وصف و بيان وجود مثالي مطلب آمده و حقيقت مورد مثال را بيان مي‌كند. مثلاً در آنجا كه قرآن كريم مي‌فرمايد: «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً»[9] برخي مي‌گويند: در اين آيه‌ي كريمه، كساني كه از كتب الهي چيزي نمي‌فهمند، به الاغ تشبيه شده‌اند؛ زيرا الاغ چيزي نمي‌فهمد و از محتواي كتاب‌هايي كه بر پشت او گذاشته‌اند بي‌خبر است. ولي برخي ديگر معتقدند كه اين مَثَل بيان كننده‌ي واقعيّت دروني كساني است كه عمداً مجاري ادراك و تعقل معارف الهي را بسته‌اند؛ در هر موطني هم كه حقيقت ظهور كند، واقعيّت مَثَلها نيز ظهور مي‌كند و به همين دليل خداي سبحان منكران قرآن را كور معرّفي مي‌كند: « صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ»[10] مقصود خداي سبحان اين است كه كافران ومنافقان اگر چه از نظر حواس ظاهري بينا و شنوا و گويا هستند ولي واقعيّت دروني آنها كر و گنگ و كور است و براي اثبات اين نظر هم به آياتي از قرآن استدلال مي‌كنند، مانند آيه‌ي « لا تَعْمَي الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَي الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ»[11] يعني، ديده‌هاي قلب‌هاي اينها واقعاً كور است و لذا همين افراد در قيامت كور محشور شده مي‌گويند: « رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمي وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً»[12] پروردگارا چرا من را كور محشور كرده‌أي و حال آنكه در دنيا بصير و بينا بودم؟
از رواياتي كه مؤيد اين معناست، سخن رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ درباره‌ي مردي است كه دو همسر دارد و بين آنها عدالت را مراعات نمي‌كند. حضرت در وصف او فرمود: «جاء يوم القيامة مغلولاً مائلاً شقه حتي يدخل النار»[13] در روز قيامت در حالي پا به عرصه‌ي محشر مي‌گذارد كه بدن او به دو نيمه تقسيم شده و نيمي از آن مايل است! اين حقيقت عمل انسان بي‌عدالت است كه به اين صورت ظهور مي‌كند، محكمه‌ي قيامت نظير محكمه‌ي دنيا نيست كه جزايش اعتباري باشد، بلكه آنچه انسان در دنيا انجام داده، در قيامت ظهور مي‌كند و باطن متن عمل مشاهده مي‌شود.
خداي سبحان مي‌فرمايد: «لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ»[14] و نيز فرمود « وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ»[15] يعني براي بيان معارف و حقايقْ از هر گونه مثلي در قرآن آورده‌ايم. دقّت در مثلهاي قرآن نشان مي‌دهد كه چه در محتواي مَثَل و چه در قالب آن، تنوّع و تفنّن رعايت شده است. از نظر قالب مثال زدن؛ گاهي تشبيه مفرد به مفرد است، گاهي تشبيه جمع به مفرد، گاهي نيز تشبيه جمع به جمع است. از نظر محتوا نيز خداوند گاهي به نور و زيت و مشكات، و گاهي به گمشدگان بيابان در شب و جويندگان سراب در روز، و گاهي به الاغ و عنكبوت و مگس و ... مثال مي‌زند و در مثال آوردن تنوّع را رعايت مي‌فرمايد.
مخالفين قرآن مي‌گفتند شأن خداوند به گونه‌أي است كه نبايد به مگس و عنكبوت و مانند آن مَثل بزند؛ زيرا اينها موجودات پستي هستند و تناسبي با بزرگي خداوند ندارند.خداي سبحان در پاسخ به اين اشكال ظاهر بينانه مي‌فرمايد: « إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها»[16] اينجا جاي حيا نيست و براي بيان حقايق و معارف در سطح فهم مردم بايد به موجودات گوناگون مثل زد و اين هيچ سستي ندارد. [1] ـ بحار، ج 58، ص 65 و 106.
[2] ـ سورة نحل، آية 125؛ باحكمت و اندرز، به راه پروردگارت دعوت نما؛ و با آنها به روشي كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن.
[3] ـ نهج البلاغه، حكمت 77؛ آه! از كمي خرجي و دوري سفر و طولاني بودن راه.
[4] ـ مفاتيح الجنان، مناجات شعبانيه؛ اي خدا مرا از ؟؟؟ كامل به سوي خود عطا فرما و ديده‌هاي دل ما را به نوري كه به آن نور تو را مشاهده كنم روشن ساز، تا آن كه ديده بصيرت ما حجاب‌هاي نور را بردارد و به نور عظمت واصل گردد و جان‌هاي ما به مقام قدس عزّتت به پيوندد.
[5] ـ سورة زمر، آية 27.
[6] ـ سورة انعام، آية 59.
[7] ـ سورة انعام، آية 59
[8] ـ سورة عنكبوت، آية 43.
[9] ـ سورة جمعه، آية 5؛ كساني كه مكلف به تورات شدند ولي حق آن را ادا نكردند، مانند درازگوشي هستند كه كتاب‌هايي حمل مي‌كند (آن را بردوش مي‌كشد امّا چيزي از آن نمي‌فهمد).
[10] ـ سورة بقره، آية 171.
[11] ـ سورة حج، آية 46.
[12] ـ سورة طه، آية 125.
[13] ـ وسائل، ج 21، ص 342.
[14] ـ سورة روم، آية 58.
[15] ـ سورة كهف، آية 54.
[16] ـ سورة بقره، آية 26؛ خداوند از اين كه به (موجودات ظاهراً كوچكي مانند) پشه و حتي كمتر از آن، مثال بزند شرم نمي‌كند.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن