محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1847289015
ديپلماسی جريان انحرافی به كدام سو می رود؟!
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: سير تحولات منطقه ی خاورميانه عربی و شمال آفريقا در چند ماه اخير،بيشتر نگاههای دنيا را معطوف به خود كرده است، جريانی كه با تعبير رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی) ازآن با عنوان «بيداری اسلامی» میتوان ياد نمود.
برهان: در حالی كه دكتر احمدینژاد، با شعارهای ضدصهیونیستی، بیش از همه این رژیم و كشورهای محور سازش را نگران ساختهبود، رویدادهایی چون طرح دوستی با «غاصبان فلسطین»، سفر «حمیدرضا بقایی» به مصر و «اسفندیار رحیممشایی» به اردن به عنوان دو كشور شاخص محور سازش دوگانگی را در سیاست خارجی دولت نشان میدهد.
سیر تحولات منطقهی خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در چند ماه اخیر،بیشتر نگاههای دنیا را معطوف به خود كرده است، جریانی كه با تعبیر رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی) ازآن با عنوان «بیداری اسلامی» میتوان یاد نمود. نكتهی جالب و وجه مشترك حكومتهایی كه اكنون در مواجه ملت معترض و خشمگین خود قرارگرفتهاند، وابستگی به نظام سلطه،بیاعتنایی به خواست ملتها، تمایل به سازش بااشغالگران قدس و نیز اسلام ستیزی حاكمان این كشورهاست و این دقیقاً نقطهی مقابل آرمانهایی است كه نظام اسلامی منادی آن است .
در این میان مقایسهی تطبیقی روند تحولات منطقه و نیز چارچوب گفتمانی «بیداری اسلامی» كه منبعث ازاندیشهی امام راحل(ره) است با برخی رویكردهای دیپلماتیك داخل میتواند در واكاوی سمت و سوی اندیشههای انحرافی و در عین حال خطرناك درحوزهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مؤثر باشد. باتوجه به اصول و سیاستهای كلی نظام جمهوری اسلامی و نیز منافع ملی، لازم مینمود دستگاه سیاست خارجی كشور، با هدف مهار رویكردهای نظام سلطه و دست نشاندههایش در منطقه و نیز بهره گیری از «قدرت نرم» تولید شده ازپیوندهای اسلامی-آرمانی ملتهای منطقه با اندیشهی بیداری اسلامی برآمده از انقلاب اسلامی، روابط خود را با كشورهای منطقه از جمله رژیمهای همپیمان غرب به گونهای تنظیم نماید كه از یك سو امید ملتها در محوریت جمهوری اسلامی ایران در منطقه، به عنوان ام القرای جهان اسلام حفظ و تثبیت گردد و از سویی با حضور جمهوری اسلامی به عنوان بازیگر مهم منطقهای،به تدریج از میدان نفوذ غرب كاسته شده و عرصهی بر جریان سازش،تنگتر گردد.
اما با این حال در مقاطعی ازعملكرد دستگاه دیپلماتیك كشور مشاهده شد كه برخی منافع زودگذر موجب كمرنگ شدن و غفلت از برخی سیاستهای كلی شده است.
واكاوی دقیق در رویكردها ومناسبات دیپلماتیك نشان میدهد جریانی كه بیشتردر ساحت فرهنگی و اجتماعی به دنبال ارایهی دیدگاههای شاذاندیشانه وچالش برانگیز بوده و در دورهی دولت نهم بر محور شخص یكی ازمعاونان رییس جمهور عرض اندام مینمود، به تدریج در اواخر عمر دولت نهم جسارت ظهور و بروز در عرصهی دیپلماتیك را به خود داد. موضع عجیب و در عین حال مشكوك «دوستی با غاصبان فلسطین» كه به ظاهردر قالب دیپلماسی عمومی فرهنگی ارایه میشد، نمایانترین جلوهی رویكرد این جریان منحرف در عرصهیسیاست خارجی بود كه البته با موضع قاطع و روشن رهبر معظم انقلاب در آن مقطع،خنثی گردید.
در آغازین روزهای دولت دهم، این جریان به تدریج توانست حوزهی نفوذ عناصر وابسته به خود را دردستگاههای گوناگون دولتی عمق بخشد و حضور عنصر محوری این جریان در دفتر دومین مقام كشور امكان بسط نفوذ و توسعه طلبی بیشتر را در پیش روی آن قرار داد. حوادث بعدی نشان داد این جریان به سكان حوزهی سیاست خارجی بیش ازپیش امید بسته است. سناریوی بعدی این جریان، بروز اختلالی داخلی در ساختاردیپلماتیك كشور بود با عنوان «فرستادگان ویژهی رییس جمهور» كه از رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی) از آن به عنوان «موازیكاری در سیاست خارجی» یاد كرده وآشكارا در دیدار باهیأت دولت در شهریور ماه سال گذشته نسبت به آن هشدار دادند. پس از تصریح معظم له درمخالفت با این اقدام، این جریان مجبور به عقب نشینی شد و با تغییر عنوان «فرستاده» به «مشاور» كوشید همین سناریو را در قالبی دیگر ادامه دهد.
در این مقطع،نوع رویكرد این جریان به «معادله و بازیگران منطقهی خاورمیانه» و «منازعهی سازش- مقاومت» قابل توجه بود. علیرغم شعارها و رویكرددولت نهم در حمایت از محور مقاومت، متأسفانه جریان موازی سیاست خارجی (كه بعضاً از آن به عنوان دیپلماسی دفتر یاد میگردید) در جهتی مغایر با این سیاست راهبردی حركت مینمود كه جلوهی بارز آن را در رفتو آمدهای دیپلماتیك ومناسبات با كشورهای محور جریان سازش،میتوان دید.
9مهر ماه سال 1389 رسانهها خبراز سفر «حمیدرضا بقایی»، معاون اجرایی كنونی رییس جمهور و ریاست وقت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری (كه علاوه بر آن جزمشاوران سیاست خارجی رییس جمهور نیزاست) به مصر دادند. منابع خبری هدف از این سفر را گسترش زمینههای مشترك همكاری از جملهایجاد پرواز تهران- قاهره و توسعهی گردشگری اعلام كردند. این در حالی بود كه مصر در زمان حسنی مبارك از جمله مهمترین همپیمانان رژیم صهیونیستی و محور جریان سازش در منطقه به شمار میآمد.
5 روز بعد،زمانی كه بقایی در حال بازگشت به ایران بود، موافقتنامهی هوایی ایران و مصر را ازنظر اقتصادی یكی از ارزشمندترین توافقها دانست و افزود:« این موافقتنامه فتح بابی برای ارتقای همكاریهای دو كشور است.« اوهمچنین گفت: «با توجه به شرایط جهانی، بستن این موافقتنامه كه كاملاً برنامهریزی و كارشناسی شده بود، یكی ازدستآوردهای ایران باهمكاری جمهوری عربی مصر بهشمار میآید و گامی برای نزدیكتر شدن ارتباطهای دوكشور است. این اقدام، یك پیروزی خوب در حوزهی دیپلماتیك بهشمار میآید وامیدواریم در ادامه، ارتباط خوبی را با مردم مصر برقراركنیم».[1]
وی در پاسخ به پرسش خبرنگاری دربارهی اینكه با توجه به نبود تعاملات دیپلماتیك بین دو كشور و مشكل صدور روادید برای اتباع دو كشور، این پروازها چگونه قرار است،برقرار شود؟ اظهارداشت:«ما مشكل خاصی در روادید نداریم، خط پروازی كه برقرارشود، گام بعدی ارایهی روادید به اتباع ایرانی ومصری است. گام نخست، خط هوایی بود كه بایددایم شود و با توجه به امضای تفاهمنامه، این اراده در دو كشور وجود دارد»[2]
مشاور رییسجمهور در امور آسیا همچنین در واكنش به اظهارنظرهای سخنگوی وزارت امور خارجه مبنی بر اینكه برقراری پروازهای مستقیم بین ایران- مصر به مقدماتی نیاز دارد،اظهار داشت:«این موافقتنامه كاملاً رسمی بین دو دولت امضا شد هو هیأت ایرانی به دعوت رسمی وزیر هوانوردی مصر به این كشور سفر كرده بود و شاید این نخستین و تنها سفر رسمی هیأت ایرانی به دعوت یك مقام مسؤول مصری در این سالها بوده است.«
دبیر شورای عالی مناطق آزاد وویژهی اقتصادی كشور همچنین در پاسخ به این پرسش كه چرا شما بهعنوان نمایندهی ایران برای امضای این قرارداد به مصر سفر كردید؟چنین پاسخ داد:«ما از قبل مذاكراتی را با طرف مصری آغاز كرده بودیم كه برای برقراری ارتباط هواپیمایی كیشایر با یكی از شركتهای هواپیمایی مصر بود وبرای اینكه در حوزههای دیگر مذاكراتی داشته باشیم، این سفر را انجام دادیم. ضمن آنكه دعوت رسمی هم از شخص من صورت گرفته بود».
البته اظهارنظرهای بقایی به همین جا ختم نمیگردد. ایشان3ماه بعد هم یعنی در 13 دی ماه 1389 در مصاحبه با شبكهی خبری«العالم»از سرگیری روابط با رژیم مصر را افتخار خود میداند ومیگوید: «سفر من به مصر نخستین سفر رسمی یكی ازمقامهای جمهوری اسلامی ایران به مصر بعد از گذشت 30 سال بوده است،البته پیش از این مسؤولان ایران به مصر سفر كرده بودند اما هدف آن سفرها شركت دراجلاسهای بینالمللی بود كه در مصر برگزار میشد نه به دعوت دولت مصر؛اماسفر من نخستین سفری بود كه یكی از مسؤولین ایران به دعوت رسمی«سپهبد احمد شفیق»، وزیر هوانوردی مصرصورت گرفت».[3]
بقایی با بیان اینكه روابط میان مصر و ایران روابطی ویژه است، خاطرنشان كرد: «مصر كشوری قدرتمند از لحاظ اجتماعی،فرهنگی و دینی در منطقه است و به لحاظ فرهنگی و تاریخی ارتباطات ویژهای از گذشته میان ما و مصروجود داشته است. مردم مصر هم به ایران علاقهمندند و همین مسأله در ایران هم وجود دارد و مردم ایران نسبت به مردم مصر و تاریخ فرهنگ این كشورعلاقهمند هستند.» وی البته هیچ اشارهای به این موضع نمینماید كه چه ارتباطی میتواند میان رژیم دیكتاتوری و مردم مصر وجودداشته باشد؟
بقایی همچنین با طرح این موضوع كه «تلاش ما ومسؤولان مصری برپایهی توسعهی روابط در همهی زمینهها استوار است.» بی توجه به رویكرد محور سازشكار منطقه كه در رأس آن رژیم مصر قرار دارد مدعی میگردد: «مخالف، حسود و دشمن اصلی چنین ارتباطی میان ایران ومصر در درجهی نخست، رژیم صهیونیستی است. (!)»
چندی بعد،رسانهها خبر از سفر «اسفندیار رحیممشایی)«رییس دفتر رییس جمهور و مشاور وی در امور خاورمیانه) به «پادشاهی اردن هاشمی» (دیگر كشور شاخص محورسازش) را میدهند. گفته میشد رحیممشایی حامل پیام رییس جمهور برای عبدالله دوم (پادشاه این كشور) است. بعدها روشن شد یكی از محورهای مطرح شده در این سفر دعوت رسمی پادشاه اردن برای حضور در ایران بوده است. هرچند از متن و محتوای مذاكرات رحیممشایی در اردن خبر چندی منتشر نشد، اما حاشیهی پررنگی كه موجب غفلت از اصل این سفر شد، ماجرای عزل یكبارهی»منوچهر متكی »( وزیر امور خارجه) در سفر سنگال وحین مأموریت بود. عزلی كه گفته میشد در پاسخ به اعتراض متكی به روند موازی كاری درسیاست خارجی و نیز تلاش او برای اطلاع یافتن از مذاكرات مشایی در اردن انجام گرفت!
با عزل متكی، «علی اكبر صالحی» كه سرپرستی وزارت خارجه را بر عهده گرفته بود، درجلسهی تودیع و معارفهاش گسترش روابط با پادشاهی عربستان سعودی را (دیگر كشور شاخص محور سازش) اولویت جدید دستگاه دیپلماسی كشور دانست و گفت:«عربستان مستحق داشتن رابطهی ویژهی سیاسی با ایران است. ایران و عربستان دو كشور مؤثر در جهان اسلام و منطقه هستند كه با همكاری یكدیگرمیتوانند بسیاری از مشكلات منطقه و دنیای اسلام را حل و فصل كنند.«
تمایل مدیر جدید دستگاه دیپلماسی به دخالت دادن بیشترعربستان در معادلات منطقهای،زمانی روشن شد كه او در سفر به تركیه و در زمانی كه مذاكرات سوری-سعودی برای حل وفصل مسایل لبنان به شكست انجامیده و دولت حریری با استعفای وزرای طیف مقاومت سقوط كرده بود، اظهار امیدواری نمود كه مسایل داخلی لبنان ازراه مذاكرات منطقهای (!) حل شود و این در حالی بود كه دولت سوریه نیز دیگر اعتماد چندانی به سران سعودی در مذاكرات نداشت!
اما سفر حمیدرضا بقایی به یمن )كه اكنون خیابانهای آن همه روزه شاهداعتراضهای مردمی است) در روزهای پایانی دی ماه سال گذشته، نیز قابل تأمل است. در 29دی ماه 1389 رسانهها گزارش دادند كه بقایی وارد«صنعا»ـپایتخت یمن ـ شد تا پیام رییس جمهور كشورمان را به«علی عبدالله صالح»ـ رییس جمهور دیكتاتور یمن- تقدیم كند.بقایی خود در خصوص این پیام گفت:« این پیام در خصوص روابط برادرانهی دو كشور برادر و راههای تقویت وتوسعهی آن در زمینههای مختلف وحایز اهمیت مشترك است»و مدعی شد: «یمن و ایران از سالیان سال روابط خوبی با هم در تمامی زمینههاداشتهاند. یمن یكی از دولتهای مهم در خاورمیانه و مورد توجه ایران است.«
بقایی با بیان اینكه «یمن كشوری مهم است كه همواره در مجامع بینالمللی از ایران حمایت كردهاست.» به طور غیر مستقیم حركتهای آزادیبخش در این كشور را نفی كرده و گفت: «مانیز اعتقاد داریم كه یمن باید كشور متحد، یكپارچه و آرام باشد وباید كمك كنیم تا این كشور هم در عرصههای بینالمللی موفق باشد.«
وی در اظهاراتی شگفت انگیز مردم كشورهای مرتجع را در كنار حاكمان این كشورها خواند و افزود: «مردم كشورهای عربی وبه تبع آنان مسؤولان این كشورها به این میاندیشند كه ایران را به عنوان یاور و همراه در كنار خود احساس كنند،البته كسانی كه نیتهای خاصی در منطقه دارند ایران را به عنوان مانعی در برابر خود تلقی میكنند ونمونهی آن مسألهی یمن است.» این اقدامها و اظهار نظرها در حالی از سوی جریان موازی دیپلماسی دنبال میشد كه دولت«علی عبدالله صالح» دریمن به واسطهی قرابت ویژهای كه به حكام عربستان سعودی و مصر و به طوركلی محور سازش داشت، مواضع خصمانهای در قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ نموده بود و حتی در جریان فتنهی 88 نام یكی از خیابانهای صنعارا از «ایران» به «ندا آقا سلطان» تغییر داد!
با نیم نگاهی به بخشی از مواضع و رویكردهای موازی كاران عرصهی سایت خارجی كشور، این پرسش پدید میآید كه چرا ولع و تمایل شدیدی برای ارتقای روابط با كشورهایی كه به طور آشكارا مخالفت خود را با مواضع و اصول جمهوری اسلامی ایران ابراز داشته و دقیقاً طیف مقابل و رقیب محور مقاومت را شكل میدهند، به وجود آمده است؟ این در حالی است كه این رویكرد در تقابل جدی با مواضع پیش گفتهی رییس جمهور محترم و اندیشههای نورانی امام راحل(ره) كه نقشهی راه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است، قرار دارد.
با وقوع جنبش «بیداری اسلامی» درمنطقهی شمال آفریقا و خاورمیانهی عربی، این امید میرفت كه این جریان با پی بردن به اشتباه استراتژیك خود در نزدیكی به جریان سازش،قدری در مواضع و رویكرد دیپلماتیك خود تجدید نظر نماید اما نه تنها چنین نشد بلكه ولع عناصر محوری این جریان به خودنمایی وارایهی تحلیلهای شاذاندیشانه در حوزهی سیاست خارجی منجر به اعلام عمومی دعوت از پادشاه اردن در آخرین روزهای سال 1389 شد و متأسفانه رییس جمهور محترم نیز با دفاع از این حركت به ارایهی توجیهی غیركارشناسی پرداختند كه گمان میرود حاصل تصمیم سازی و ساخته و پرداختهیاتاق فكر این جریان باشد،هرچند كه با برخورد غیرمحترمانهی مسؤولان اردنی، این مسأله در عمل منتفی گردید.
در همین اوان بود كه خبرهایی غیررسمی مبنی بر وجود نگاهی در درون دولت مبتنی بر تحلیلی خاص در خصوص تحولات منطقه منتشر میشد. گفته میشد جریان انحرافی معتقد است كه در پشت صحنهی تحولات منطقه دست «نظام سلطه» دیده میشود و البته هیچ گاه قرینه یا استدلال محكمی برای اثبات این تحلیل ارایه نگردید.
این خبر وقتی قطعی شد كه درآخرین روزهای فروردین سال جاری (همان زمان كه خبر بركناری و سپس بازگشت حیدر مصلحی به وزارت اطلاعات مطرح شد) پایگاه اطلاع رسانی دولت به نقل از اسفندیار رحیم مشایی اعلام نمود: «نظام سلطه تلاش دارد با مدیریت تحولات منطقه، امنیت و منافع ملی ما رابه مخاطره بیندازد. مشایی ضمن تأكیدبراینكه«تحولات منطقه را باید به عنوان یك سناریوی كلی و به صورت فرآیندی تحلیل كنیم»، افزود: «نمیتوان با قاطعیت نتیجه بگیریم كه خواسته و افق آرمان مردم این كشورها دقیقاً همان مطالبات و خواستههای ملت ایران است. ابعادتحولات و قیامهای مردم منطقه علیه استبداد و استكبار را باید با علم به قصد و طرح قدرتهای بزرگ برای تسلط به منطقه تحلیل كرد و در لایههای پایین تحولات متوقف نشویم».[4]
اوهمچنین تعریضی به دیگر دستگاههای مسؤول در این حوزه نمود و تلویحاً تلاش نمود بركناری وزیر اطلاعات را به این مسایل مرتبط سازد:«دستگاههای مسؤول ما باید در اسرع وقت ضعفهای اطلاعاتی و ارتباطی خود رادر خصوص تحولات منطقه جبران كنند، زیرا نداشتن اخبار و تحلیل صحیح و دقیق دربارهی هر یك از این كشورها و ارتباط همهی این رویدادها با طرح كلان سلطه گران، ما را در موضعگیریها و تصمیمگیریها به اشتباه خواهد انداخت».[5]
این در حالی بود كه اول؛بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص ماهیت جنبش بیداری در منطقه روشن و واضح است و از سوی دیگر صاحب نظران برغافلگیری و سراسیمگی آمریكا و استكبار جهانی در پی تحولات منطقه اتفاق نظر دارند.
آنچه واضح است، اینگونه تحلیلها با اهداف خاص و در ادامهی سناریوهای قبلی این جریان در حوزههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی میباشد. با ارایه اینگونه تحلیلها در پی تضعیف عملكرد سایر دستگاههای متولی و ایجاد فضا برای اثبات نظریههای بیپایه و اساس خویش هستند؛ به خصوص در مورد روند تحولات منطقه و جایگاه ایران، این پیام به مردم منطقه ارسال میشود كه؛ « ایران، دیگر حامی شما نیست و اتفاقاً بر عكس! ایران حامی قدرتهای دیكتاتور است!» و این كژاندیشی به قدری واضح است كه دلیل غلط بودن این تحلیلها را میتوان در گفتار سران و استراتژیستهای نظام سلطه و رژیم صهیونیستی مبنی بر تأثیرگذاری انقلاب اسلامی در تحولات منطقه و افزایش قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران جستجو كرد.
در نتیجه، تحلیلهای مذكور از جانب این جریان كاملاً بر خلاف واقعیتها و با پشتوانه فكری و اهداف خاص این گروه ارایه میشود و در صدد خاموش كردن شعلههای مقاومت و بیداری اسلامی در منطقه، این باراز درون امالقرا و یا حداقل دلسرد كردن انقلابیون و قطع ارتباطات استراتژیك است.
در این جا باید به كلام واندیشههای خداباورانهی امام راحل(ره) كه دولت نهم و دهم نیز با شعار احیای اندیشهها و آرمانهای آن پیر سفركرده بر سر كار آمد، مراجعه نماییم تا چراغ راه ما و دولت مردان باشد و مانعی از هرگونه اشتباه آرمانی وراهبردی گردد. مروری بر اندیشهها وخواستههای آن پیر سفر كرده میتواند یادآور ارزشهای اساسی انقلاب در حوزهی سایت خارجی باشد. آن گاه كه ایشان مشكل اصلی جهان اسلام را حكومتهای دست نشانده و مرتجع منطقه میدانند: «مشكل مسلمین، حكومتهای مسلمین است. این حكومتها هستند كه مسلمین را به این روز رساندهاند. ملتها مشكل مسلمین نیستند. ملتها با آن فطرت ذاتی كه دارند،میتوانندمسایل را حل كنند، لكن مشكل، دولتها هستند. شما سرتاسر ممالك اسلامی را وقتی كه ملاحظه كنید كم جایی را میتوانید پیدا بكنید كه مشكلاتشان به واسطهی حكومتهایشان ایجاد نشدهاست. این حكومتهاهستند كه به واسطهی روابطشان با ابر قدرتها وسرسپردگیشان با ابرقدرتهای چپ و راست، مشكلات را برای ما و همه مسلمین ایجادكردهاند. اگر این مشكل از پیش پای مسلمین برداشتهشود، مسلمین به آمالخودشان خواهند رسید و راهحلّشبهدست ملتهاست».]
و گاه هم به صراحت از برخی سران مرتجع نام برده و كشورهای منطقه و ملتها را از همراهی با آنها بر حذر میدارند:«من نصیحت برادرانه به شما میكنم كه كاری نكنید كه قرآن كریم برای برخورد با شماتكلیف نماید و ما به حكم خدا با شما رفتار كنیم؛ و یقین بدانید كه امثال حسنی مبارك مصری و حسین اردنی و دیگر هم جنایتكاران آنان برای شما نفعی ندارند و دین و دنیای شما را تباه میكنند؛ و اگر با نشستهای خود بخواهید طرح كمپ دیوید یا فهد را كه مردهاند، زنده كنید؛ كه ما خطر بزرگ برای كشورهای اسلامی به خصوص حرمین شریفین میدانیم».[7]و یا آن كه چنین نقشهی محور سازش را افشا مینمایند: «بر ما و هر مسلمانی واجب است طرحهایی از قبیل طرح سادات و فهد را رد كند. بر ما واجب است كه اینگونه طرحها راكه به نفع مستضعفین نیست محكوم نماییم. امروز از خطرناكترین امور، طرح كمپ دیوید وطرح فهد است كه اسراییل و جنایات او را تحكیم میكند. این طرحهاموجب اختلاف شد و راه را برای اسراییل بازكرد».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 202]
-
گوناگون
پربازدیدترینها