تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 24 اسفند 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1865133479




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در يك پاتوق تابستانى با فرزاد جمشيدى پدر خوانده ها خودشان را حذف مى كنند


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: در يك پاتوق تابستانى با فرزاد جمشيدى پدر خوانده ها خودشان را حذف مى كنند
386013.jpg

حاشيه ناامن
كربلايى حاج فرزاد جمشيدى
آن لسان لايزال پنهانى، آن چشمه جوشان عرفانى، آن مريد سحر كلام آوينى، آن معتقد به علم «مجريگرى» در جهان بينى، آن مجرى عالِمِ در نوع خود نادر، كه گفته فردوسى پور شده God father !، آن گوشه نشين «شهران» و از ازل تهرانى، آن دكتراى علوم قرآنى، آن چهره مه جبين كه ديدى، آن نغمه نغزى كه شنيدى، كربلايى حاج فرزاد جمشيدى!
كه عمرى خاك راديو خوردى و رنج مطبوعات بردى و مردمان را تحفه اى نو در طريقت مجريگرى آوردى و فى العاقبه كار بدانجا رساندى كه در تذكرة المجريان ميرزا ضرغامعلى، باب «سحرهاى ماه رمضان» در وصفش چنين نبشته آمد:
«شبى از شبهاى با بركت ضيافت الله، چون ساعتى از افطارمان بگذشت، شام حقى به بدن زديم، سر به بالين نهاديم و عرض جيك ثانيه، به خوابى عميق درافتاديم. در عالم رؤيا خواجه عبدالله انصارى را ديديم كه در فضايى تنگ و تاريك با رنج و صعوبت تمام خود را به ما مى رساند.
عرضه داشتيم: ما كجا هستيم! نكند با عالم فانى وداع كرده، شب اول قبرمان را تجربه مى كنيم و خود خبر نداريم!

385890.jpg

خواجه گفت: نيك بنگر اينجا متروى خودتان است!
بدو خنديديم كه خواجه تو را با آن همه يال و كوپال عرفان و ادب چه به مطايبه با ما! اما كلام منعقد نشده صداى ضعيفه مخدره اى آمد كه «ايستگاه بعد دروازه دولت»! با شنيدن آن به صدق گفتار خواجه رسيديم و انگشت تحير به دندان گزيديم!
چون به خود آمديم خواجه را گفتيم: پس تو را اينجا چه كار است!
خواجه عرضه داشت از بهر تشكر و سپاس شمايى آمدم كه چنين گوهر جان فزا و كمال افزايى را كشف نموديد.
ما كه سه فاز ذهنمان هنوز درگير فضا بود، پرسيديم: كدام كشف چه گوهرى! ‎/‎/.از چه سخن مى گويى!
خواجه عرضه داشت: دوش چون از تناول سحرى فارغ گشتيم با خواجه شيراز، سعدى شيرين سخن و تنى چند از بزرگان صاحب سخن به نظاره برنامه سَحر جعبه جادويى شما بر نشستيم؛ چون اندكى بگذشت، لَختى در احوال دوستان درنگ نمودم. ديدم كه جملگى دهان ها از تعجب گشاده و فك ها به زمين چسبيده و زبان ها اين گونه چرخانده كه «يا للعجب اين نقل صورت شفاهى است يا شرح ديوان الهى! »
و اين شد كه براى عرض سپاس خدمت رسيدم كه ما پدر خود را درآورده، همه آداب به جا آورده و رنج و محنت بر خود هموار نموديم و فى النهايه بنيان نثرى نو كه «نثر مسّجع» ناميديمش، بنا نهاديم. ليكن مجرى مكشوفه شما به غمزه نگاهى و نغز كلامى شهد «لفظ مسّجع» را به كام همگان ريخته است.‎/‎/.»
گفته شده اين خواب و جمله مدح و ثناى دوستان بود كه بذر محبت او را در دل ضرغامعلى نشاند و بعد از آن در تمام اوقات حج و نظاير آن او را به سرزمين حجاز و عتبات فرستادى كه غايت الامر صداى علما هم به در آمد كه:
ما را با اين همه سنوات خدمت و نشستن بر كرسى رياست در امور زيارت، هنوز به اندازه او اين همه سعادت نصيب نگشته
چه سالهاى فراوان بس نشستيم
كمر بر خدمت مردم ببستيم
ولى با اين همه در تعداد عمره
آقا فرزاد جلو، ما پشت سر هستيم!
والسلام
شمس الكاتبين
يادگارى روى ديوار

۱.در زندگى آرزويى داشتيد كه برآورده نشده باشد
شكر خدا كه هرچه طلب كردم از خداى بر منتهاى آرزويم كامران شدم
۲.مسائل كارى باعث غفلت از اطرافيانتان شده است
از جان طمع بريدن آسان بود و ليكن از دوستان جانى مشكل توان بريدن
۳.بهترين مجرى تلويزيون را چه كسى مى دانيد
خانم عظيمى (شبكه خبر)
۴.خوانندگان مورد علاقه شما چه كسانى هستند
استاد محمد رضا شجريان كه الحق سروش مردم و دست و ربناى خلايقند.رضا صادقى بخاطر آينه هاى راستگوى كلامش و دكتر محمد اصفهانى بخاطر همه هزينه هايى كه تا بحال براى عرضه موسيقى با هويت پرداخته است!
۵.اگر بخواهيد از مؤثرترين فرد زندگيتان تشكر كنيد چه جملاتى برايش مى نويسد
بعد از خدا گره گير سفره اخلاص و تواضعى هستم كه پدرم مرا بر آن نشاند و هيچ كس ندانست در انتهاى آن كوچه بن بست در خيابان شاهپور تهران، پدرم جاده اى به سمت خدا گشود.‎/‎/ و بعد از آن مادرم، هميشه همراه غزلخوان غصه ها و بى همتا

ميثم تولايى _ فرزاد جمشيدى در قاب كوچك تلويزيون جنوب شهرى ها يا قاب هاى بزرگ بالا شهرى ها هيچ فرقى ندارد و اين را مى شود در كلام خود او جستجو كرد كه گفت: بيشترين موضوعى كه من را آزار مى دهد قائل شدن اختلاف طبقاتى ميان مردم است، اينكه به خاطر پول افراد به آنها سلام كنى يا ‎/‎/‎/ .
نوشيدن از سرچشمه به اين دليل كه جمشيدى واژه ساز تلويزيون باز هم، مانند تمام اجراهايش از كتاب فرهنگ لغت خود كه در ذهنش جاى دارد و روزانه ساعت ها به بازسازى آن مى پردازد در مصاحبه استفاده كرد و از «ب» بسم الله تا پايان گفت وگو غافلگيرمان مى كرد.اين كه بدانيم مجرى بداهه گوى سيما علاوه بر مطالعات چند ساعته يوميه و تدريس اجرا در دانشگاه هاى تهران براى هر اجراى خود ۱۰ ساعت وقت مى گذارد جاى تعجب نيست چرا كه او در مصاحبه دائماً تأكيد داشت از كليشه گويى بدش مى آيد. اين كه بيايى جلوى دوربين و بگويى سلام ،صبح به خير و بعد هم خدا حافظ.
حاج فرزاد جمشيدى كه به تازگى از پنجمين عمره خود برگشته و تاكنون سه باربه حج تمتع رفته بهترين اجراى خود را در سحرگاه هاى ماه رمضان مى داند و تأكيد مى كند كه بنويسيم خودش را سرباز و بدهكار تلويزيون مى داند و هر جا كه آقاى ضرغامى صلاح بداند حاضر به خدمتگزارى است. گفت وگو با كسى كه بهترين هاى ظاهرى از صدا و فن بيان گرفته تا خط خوش كه از چند جمله يادگارى كه برايمان نگاشت كاملاً مشهود بود را در ادامه مى خوانيد.

در چند جمله فرزاد جمشيدى را تعريف كنيد.
من فكر مى كنم كه تعريف فرزاد جمشيدى را بايد بيشتر از مردم جويا شويد. اما خلوص در كار را هيچ وقت فراموش نكردم، بشدت به مطالعه خودم را نيازمند مى دانم، حس طلبگى، جستن، يافتن و به انتخاب برگزيدن را هيچ وقت فراموش نكرده ام، سرمشق بزرگى از شهيد آوينى پيش روى من است كه: سياه مشق هايى كه براى خدا مى نويسى پاك نويس هاى خوبى براى روزهاى تنهايى تو خواهد بود. از اين جهت سياه مشق هايم را هميشه حفظ كرده ام.
در يك مصاحبه از شما ديدم كه در آن گفته بوديد به على حاتمى و شهيد آوينى مديون هستيد. چه دينى به آنها داريد كه از آنها سرمشق مى گيريد
دو تا چيز را سر كلاس دانشگاه به بچه ها گفته ام، دو نكته را من ياد گرفتم از شهيد آوينى و على حاتمى، از على حاتمى تصويرسازى و تصويرى نوشتن را ياد گرفتم، از شهيد آوينى آن چيزى كه براى من به يادگار مانده، صراحت در لهجه و صادقانه نويسى است. شهيد آوينى اصلاً به دنبال دستچين كردن جملات نبود، من فكر مى كنم به روح واژه رسيده بود و از اين جهت كه روح واژه را با مخاطب در ميان گذاشته بود، توانسته بود قالب تعارف آميز روزمره را بشكند و بيننده و شنونده را خيلى راحت دستشان را بگذارد در دست واقعيت، بعد از آن حتى خيلى ها آمدند صداى آوينى را تقليد كنند كه نشد، به خاطر آن كه آن روح واژه ها در دست نبود، صداقت را، آوينى مثل نفس كشيدن در دست لمس مى كرد و مى توانست به راحتى با ما در ميان بگذارد.
در روز چند ساعت مطالعه مى كنيد و آيا نظم و سير خاصى هم براى مطالعات خودتان در نظر گرفته ايد
نزديك به ۱۰ ساعت .در پاسخ به قسمت دوم سؤال شما هم بايد بگويم كه حتماً، به خاطر اين كه اگر ما بخواهيم به يك ژانر كارى برسيم و تلويزيون هم مهمترين انتقادى كه به آن وارد است، همين است؛ اما در تلويزيون يك قالب خاصى نداريم، يعنى يك ژانر خاصى نداريم. يك نفر بيايد بگويد كه آقا مجرى هاى ورزشى يا اجتماعى را جدا كنيم، ببينيد ما از آقاى رشيدپور در برنامه صبح بخير ايران براى لطيفه گويى استفاده مى كرديم بعد هم براى انتخابات رياست جمهورى نهم او را فرستاديم نارمك تهران كه مثلاً گزارش بدهد، باور مخاطب مى ريزد.
الآن مردم من را در برنامه هاى سحر ماه مبارك رمضان پذيرفته اند، در برنامه هاى معارفى پذيرفته اند، اگر من بروم جاى آقاى ‎/‎/‎/ برنامه آن روى سكه را اجرا كنم مطمئناً مردم هر چيزى از من در ذهنشان ساخته اند از بين مى رود، سير مطالعاتى كه گفتيد درست است و خيلى مهم است، چون براى اجرا اين چنين مطالعات روزآمد اجتماعى مهم است، اجراى من اجراى معارفى صرف نيست، مثلاً من براى يك سلام مى گويم «در دنيايى كه مردم قنارى لطيفه هايشان رو تو تلفن همراه حبس مى كنند، تو دنيايى كه مردم خبر بزرگ مرگ آدم ها رو روى ورق هاى A4براى هم فكس مى كنند، من دستم را مى گذارم روى سينه به شما مى گويم سلام»، اصلاً براى سلام، براى خداحافظى من مى نشينم وقت مى گذارم، سلام، عرض ادب، خداحافظ كه نشد كار! من براى سلام مى گويم «اگه راست باشد كه بسم الله الرحمن الرحيم اسم اعظم خداست، اگه راست باشد كه خاصيت اين اسم رهاندن پليدى ها از دل مخاطب هاست، توى يه دستم بسم الله الرحمن الرحيم و تو دست ديگرم سلام مى گذارم و به شما عرض احترام مى كنم» هزار مدل سلام مى توانيم خلق كنيم، ولى ما سراغ واژه ها نرفته ايم، چون به روح واژه ها نزديك نشده ايم.
پس شما معتقديد كه مجرى ها بايد در يك قالب خاصى حركت كنند، يعنى اگر شخصى در برنامه هاى مذهبى حضور دارد و به عنوان يك مجرى مذهبى شناخته مى شود، نبايد برود مدير روابط عمومى فلان باشگاه معروف تهران شود، چون اين دور از شأن اين فرد است
ببينيد، اينها آفت است، تلويزيون نتوانسته نيروهاى خودش را حفظ كند، يك نكته را حتماً بنويسيد كه ۶۸ درصد مجرى هاى تلويزيون رابطه استخدامى با تلويزيون ندارند و مجبور هستند كه وقتى چهره تلويزيونى پيدا مى كنند از اين چهره در جاهاى ديگر استفاده كنند براى اين كه امرار معاش كنند، براى همين تعهدشان به تلويزيون كم مى شود، مى روند يك جايى مدير روابط عمومى مى شوند، من لازم است يك نامه اى را كه اخيراً بابت مجرى هاى تلويزيونى براى آقاى ضرغامى تهيه شده بود و در برخى سايت ها هم درج شده است توضيح دهم كه وقتى در اين گزارش آمده مجرى ها اطلاعات و دانش لازم در مورد موضوع برنامه ندارند و يا در مطالب كارشناس برنامه دخالت بيجا مى كنند، نظر من كه نيست اين مطلبى است كه مركز نظارت سازمان تهيه كرده، ما الآن يك اطلاعيه مى دهيم مى گوييم مجرى مى خواهيم، هزاران نفر طالب هستند كه مجرى تلويزيون بشوند، چرا چون فكر مى كنند كه مجرى تلويزيون يعنى همين، سلام عليكم، حال شما خوبه در خدمتتان هستيم، صبح بخير ايران، مى رويم اتاق فرمان، بر مى گرديم و بعد هم خداحافظ. آقا بنده رفتم ۴۲۰ ساعت علاوه بر اين كه مجرى تلويزيونى هستم، وقت گذاشتم، ۳۳ امتحان داده ام تا توانسته ام از وزارت كار مدرك مربيگرى گويندگى را با استانداردش تعريف كنم، سال ۷۹ در وزارت كار براى اين كار استاندارد تعريف شد، به اين هم كفايت نكردم، گواهينامه مديريت آموزشگاه فنى و حرفه اى گرفته ام براى تأسيس اولين مدرسه اجراى تلويزيونى، براى اين كار زحمت كشيده ام، ضمن اين كه همين ديروز امتحان پايان ترم دانشگاه من بود در دانشكده علوم اجتماعى دانشگاه تهران كه از طرف جهاد دانشگاهى اين كلاس ها برگزار مى شود، من اولين مدرس اصول و مبانى اجراى تلويزيون و صحنه بودم در دانشكده علوم اجتماعى، من به بچه ها مى گويم يك صفحه بگذاريد جلويتان و توى اين يك صفحه نكات طلايى را يادداشت كنيد، نكات طلايى درباره تلويزيون. من به صورت تجربى تدريس نمى كنم و خاطره هم براى بچه ها نمى گويم، من براى بچه ها علمى صحبت مى كنم، مى گويم كه مطالعه براى مجرى مثل نفس كشيدن است.
لحظه مرگ يك مجرى لحظه اى است كه ديگران هم بتوانند مثل او صحبت كنند، مهمترين ابزار يك مجرى واژه است. تلويزيون و راديو ابزارهايى نيستند كه من و تو با يك ليوان چاى در كنار آنها به خواب برويم، تلويزيون و راديو بايد ما را از خواب بيدار كنند، يك مجرى حق ندارد عصبانيت، ناراحتى، لوس بازى و كمبودهاى خانواده را با مخاطبش در ميان بگذارد، يك گوينده خوب بيش از هر چيز يك شنونده خوب است. موسيقى براى مجرى تلويزيون و گوينده راديو حكم مادر دارد، همان طور كه هيچ ناجى غريقى نمى گويد من از آب نمى ترسم، يك مجرى هم هيچ وقت نبايد بگويد كه من از مخاطب و شنونده خود و بيننده خود نمى ترسم، هميشه بايد اين ترس باشد شما آقاى اكبر عالمى را ببينيد، به او مى گويند «ترس معكوس» مجرى كه ۵ سال يا ۱۰ سال كار كند، قلبش از كار نيفتد، شانه اش از كار نيفتد، اصلاً مجرى نيست، در فرانسه مجرى تلويزيون را با ۱۲ سال كار بازنشسته مى كنند.
آنقدر اين كار مهم است، اگر مردم بدانند كه كار تلويزيون اينقدر سخت است، من در مورد لايه هاى تلويزيون دارم صحبت مى كنم، در مورد پوشش و چهره مجرى هم براى شما صحبت مى كنم. شما همين حرف ها را بكنيد سوتيتر و بعد بازتابش را ببينيد، ببينيد مجرى هاى تلويزيون از اين كه مى خوانند لحظه مرگ يك مجرى لحظه اى است كه ديگران هم بتوانند مثل او حرف بزنند چه عكس العملى دارند، اينجاست كه مى فهميم آقاى فردوسى پور مجرى نيست، متخصص است، آقاى سهيل محمودى مجرى نيست، آقاى سهيل محمودى متخصص است، مجرى تلويزيون يعنى رضا رشيدپور، يعنى هرمز شجاعى مهر، يعنى رحمان نظام اسلامى، يعنى فرزاد جمشيدى، يعنى اميرحسين مدرس، ما به اند ازه دو تا دستمان مجرى تلويزيونى نداريم، گوينده نداريم، قوال داريم، ولى مجرى كه بتواند بدون اتكا به متن برنامه را هدايت كند يا اگر برنامه با مشكل برخورد كرد بتواند مثل خلبانى كه هواپيما را كه موتورش خاموش شده هدايت مى كند، هدايت كند، هنر كرده است.
شما در مصاحبه اى از نوع اجراى فرزاد حسنى و رشيدپور انتقاد كرده بوديد و گفته بوديد كه در تلويزيون ما عده اى تيشرت زيركت مى پوشند و مى آيند جلوى دوربين كه اين دور از شأن مجرى است
گفته بودم كه مجرى گرى ملغمه اى از وقاحت نشود، اين نظريه من نيست، نظريه ۱۹۵۶ سيل برت و مك گوييل است. اين نظريه مى گويد كه مجرى تلويزيون بايد هنجارهاى جامعه خودش را رعايت كند، هنجارهاى جامعه در فصل ۱۲ قانون اساسى مى گويد كه تلويزيون ما زير نظر حاكميت اداره مى شود، پوشش يك مجرى كه در آنتن فراگير صحبت مى كند بايد متناسب با جامعه باشد، در مورد آقاى فرزاد حسنى عرض كرده ام كه برنامه را با فضاى هيجانى خودش اجرا مى كند، قسمتان مى دهم به خدا كه بنويسيد كه آقا تلويزيون جمهورى اسلامى براى مجرى هايش سردبير و نويسنده ندارد اگر كسى مدعى است دارد من حاضر به مناظره هستم. آخه فرزاد حسنى كه مى خواست از آقاى رادان سؤال كند يك نفر هم نبود سؤال او را كنترل كند، پس مجرى با فضاى خودش برنامه را هدايت كرد و اين اشتباه است.
تمام آنتن هاى دنيا ۱۵ تا ۴۵ ثانيه با تأخير برنامه را پخش مى كنند ولى تلويزيون ايران يك تلويزيون لخت و عريان است، هر چيزى كه شما مى گوييد مثل يك پلى است كه مجرى پا مى گذارد روى آن و خرابش مى كند و مى رود. يك همچين كسى را روى يك چنين پلى كه رو به ويرانى است قرار داده اند آن وقت كسى هم نيست كه دستش را بگيرد.
چند مجرى در تلويزيون در حال حاضر به كار گرفته شده اند
سؤال خوبى كرديد، در سال ۸۵ آمار گرفتيم در شبكه هاى يك تا پنج (تهران) و شبكه قرآن به غير از واحد مركزى خبر و شبكه خبر و غير از سيماى استان ها ما ۱۶۸ مجرى داشتيم، شما ۲۰ تاى آنها را نمى توانيد بشماريد، در ذهنتان نيست. نه تنها در ذهن شما نيست بلكه در ذهن مدير يك شبكه هم نيست. ببينيد ايام بيكارى مجرى هاى تلويزيون ۹ ماه و ۲۰ روز است، الآن تلويزيون دارد از ۳۸ مجرى خودش استفاده مى كند، ما مجرى هايى كه آمدند و رفتند را اگر بخواهيم بشماريم يقيناً نمى توانيم، چون از اذهان رفته اند، اما اگر مثل ساير كشورها بود، مجرى هواشناسى خانم كريستين لوهان وقتى كه مى آيد در قاب تلويزيون هلند مى ايستد و مى گويد كه امروز باران مى آيد حتى اگر يك لكه ابر در آسمان نباشد مردم با او هم ذات پندارى مى كنند. چند تا از اين مجرى ها ما در تلويزيون داريم، اصلاً نظارتى نداريم كه مثلاً چه طورى شد كه اين مجرى آمد روى آنتن، چرا رفت الآن ما خيلى مجرى داريم كه اصلاً اجرا ندارند.
به چه دليل
چون ما رفتيم يك نفر را آورديم و بدون اينكه به او بگوييم آقا تو براى بقاى خودت بايد مطالعه كنى، فرستاديمش روى آنتن. بنده روزى دو ساعت مربى ورزش گرفته ام، مى روم ورزش مى كنم سعى مى كنم اندام خودم را درست كنم، دندانپزشك دارم كه دندان هايم جرم نداشته باشد، دكتر پوست دارم و همه اينها را براى تلويزيون انجام مى دهم. كلى پول مى دهم كه هم صداى من، هم سواد من و هم سيماى من شاد بماند ولى مجرى هاى ديگر اصلاً اين جورى نيستند، واقعاً كسى اين جورى نيست، يك نفر را مى آورند، بنده خدا مطالعه هم نكرده و چهار ماه در تلويزيون خودش را مى بيند و سه تا همسايه هم به او مى گويد كه آى شدى مجرى تلويزيون، چهار جا هم تحويلش مى گيرند و بعد از ۵ ماه رهايش مى كنيم به امان خدا، اصلاً دنبالش نمى رويم كه اصلاً چرا آمدى چرا رفتى
يك بحث ديگرى كه در مورد مجريان وجود دارد اين است كه ما سال ها است مجريانى خصوصاً در شبكه يك سيما مى بينيم كه اصلاً به نظر مى رسد رسمى سازمان شده اند و مردم هم ديگر آنها را نمى پسندند.‎/‎/
بيولوژيست ها مى گويند كسانى كه از عينك يا كلاه استفاده مى كنند بعد از يك مدت سنگينى عينك يا كلاه را ديگر حس نمى كنند، مثلاً من الآن ديگر نمى فهمم كه عينك گذاشته ام، بدن ما يك حالتى دارد كه سازش حسى پيدا مى كند، اين سازش حسى را بينندگان ما مدت ها است نسبت به مجريان پيدا كرده اند، به خاطر همين ۶۰ - 50 كلمه است كه در بين مجريان ديده مى شود يعنى اگر شما ۲۰ سال اجراى تلويزيون را نگاه كنيد مى بينيد كه تغييرى نكرده است.
يك نكته يادم آمد كه بگويم بد نيست، شما آقاى فردوسى پور را نگاه كنيد، شيفتگى اين آدم نسبت به فوتبال مثال زدنى است، شما ديده ايد ايشان در برنامه اش در مورد تنيس روى ميز نظر بدهد اين آدم ديوانه فوتبال است و فقط در مورد فوتبال هم حرف مى زند ولى باز هم اخطار مى كنم كه ما از او هم بد استفاده مى كنيم، داريم او را يك پدرخوانده فوتبال در ايران مى كنيم و خرابش مى كنيم چون فردوسى پور دقيقاً به سمت حذف خودش از روى آنتن قدم برمى دارد مثل آقاى فرزاد حسنى كه اين كار را كرد چون به او قدرت مطلقه داديم بدون اينكه يك ترمز يا سرعت گيرى جلوى او بگذاريم فرستاديمش جلو، حالا هر كه به مشكل برخورده نه تلويزيون از او حمايت مى كند نه كسى.
فكر نمى كنيد كه اين هيجان كه شما در درون فرزاد حسنى نام مى بريد يا فردوسى پور لزوم كار اجرا است چون ما مى بينيم كه مردم ديگر از آن رخوت مجريان قديمى خسته شده اند و به همين دليل است كه برنامه اين افراد مى گيرد.
ما هميشه در دو سمت افراط و تفريط ايستاده ايم، يا مطلقاً گفتيم تلويزيون جهت بده يا مطلقاً گفتيم تلويزيون جهت بگيرد، هر دوى اينها اشتباه است، ببينيد اين تعامل است، اين خيابان دو طرفه است، ما مى گوييم ارتباط فرايندى است متقابل و هدفمند، اين ارتباط فرايندى است متقابل و دو سويه، بايد هر دوى اينها صورت بگيرد، اگر من يك ادبيات جديد آوردم و ۰۹۱۲ را به گونه اى ديگر تلفظ كردم امكان دارد مردم به خاطر اين كه من اين را به كار بردم براى دفعه اول قشنگ باشد ولى واقعاً چى به خورد مردم مى دهيد تخمه آفتابگردان مى دهيم كه آخرش بخورند و ببينند كه چقدر پوست تخمه جلوى پاهايشان ريخته ولى شكم سير شد اولين تصويرى كه از شما بيايد روى آنتن، مردم به ۱۶۲ تلفن مى زنند و نظر خودشان را در مورد شما مى گويند. اين نظر هم به برنامه ساز ها منتقل مى شود و روابط عمومى هم خيلى خوب كار خودش را بلد است.
حتى اگر شما زنگ بزنيد و بد و بيراه هم بگوييد عين همان را هفته به هفته به صورت مكتوب توسط يك عده بندگان خدا كه صبح تا شب آن جا نشسته اند و صحبت هاى شما را مى نويسند و تايپ مى كنند و غلط گيرى مى كنند و بعد مى دهند به مديران گروه و آنها هم مى دهند به تهيه كنندگان و حتى به رؤيت مجرى هم مى رسد، اما اينكه اگر دفعه بعد مجرى اين حركت خودش را ادامه داد چه كسى گوش او را مى كشد معلوم نيست.
آقاى جمشيدى گفتيد ورزش هم مى كنيد، چه ورزشى
بدنسازى مى روم، ورزش هاى ايروبيك هم مى روم و در مجموعه ورزشى شهيد شيرودى مربى دارم.
آخرين دفعه اى كه سينما رفتيد، چه زمانى بود
تقريباً! هر ماه دو دفعه به سينما مى روم.
آخرين فيلمى كه ديديد
بهتر بگويم آخرين فيلمى كه پسنديدم ارتفاع پست بود ولى بعد از آن را نپسنديدم. مثلاً دايره زنگى را رفتم ديدم نپسنديدم، انعكاس هم رفتم ديدم ولى خوشم نيامد.
بدترين گافى كه از مجريان تلويزيون ديده ايد، چى بوده
نزديكترين آن را مى گويم، چون من هفته اى دو يا سه بار از اين جور گاف ها مى بينم، ولى يك مجرى در سالگرد ارتحال امام از نوه حضرت امام پرسيد كه شما ماه عسل كجا رفتيد احساس كردم از برج ميلاد افتادم پائين، وقتى اين سؤال را شنيدم از نوه امام در سالگرد ارتحال امام بپرسيم كه ماه عسل كجا رفته به نظر خيلى زشت است.
اگر بخواهيد لقب پدر اجراى ايران را به يك نفر بدهيد آن فرد كيست
نگويم بهتر است! چون كسى شايسته اين لقب نيست.
بهترين خصوصيت اخلاقى خودتان را چه مى دانيد
هيچ وقت به عيب ديگران توجه نمى كنم.
و بدترين آنها
زودرنج هستم.
بدترين شاخصه مردم ايران كه اگر اين را نداشتند خيلى پيشرفت مى كردند
در كتابى خواندم كه ما ايرانى ها چرا وقتى از خواب بيدار مى شويم در يك صف بلندى از انتقاد مى ايستيم و همگى از نفر جلوييمان انتقاد مى كنيم. يك لحظه هم پشت سرمان را نگاه نمى كنيم تا ببينيم كه عده زيادى ايستاده اند و از ما انتقاد مى كنند، انتقاد كردن خاصيت بد ايرانى ها است. شايد من هم در اين گفت وگو خيلى انتقاد كردم ولى انتقاد علمى كردم و براى آنها دليل علمى دارم. البته ناشكرى را هم به بدترين خصوصيت هاى اخلاقى ايرانى ها اضافه كنيد.
تكمله
اگر مى خواهيد بدانيد كه چرا بعضى از مجريان سرشناس چندسالى است پايشان به مجالس عروسى و جشن ها باز شده، اينكه بدانيد چرا يك سرى از آنها در بحبوحه شهرت به دلايل مختلف از جمله شركت در مجالس عروسى نامناسب ممنوع التصوير شدند ولى باز به تلويزيون برگشتند يا اينكه چرا فرزاد جمشيدى باوجود قولى كه سال گذشته همزمان با پذيرفتن مسئوليت دفتر هماهنگى و سازماندهى مجريان سيما در خصوص مجريان جديد و باسواد درسال جارى داده بود بازهم بهرام شفيع ها را در تلويزيون مى بينيم يك سرى به سايت شبكه ايران به آدرس www.inn.ir بزنيد و گفت وگوى كامل با فرزاد جمشيدى را كه نزديك به دو ساعت در يك ظهر گرم تابستانى به طول انجاميد بخوانيد.
 يکشنبه 10 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 203]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن