محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840601234
مروري بر مهمترين تغييرات فكري و فلسفي در آموزش و پرورش جديد؛اتاق فرمان توسعهيافتگي - مرتضي نظري
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: مروري بر مهمترين تغييرات فكري و فلسفي در آموزش و پرورش جديد؛اتاق فرمان توسعهيافتگي - مرتضي نظري
اتفاق بسيار مهميدر جغرافياي فكر، فلسفه و مديريت در آموزش و پرورش به وقوع پيوسته است كه به جز شناخت درست آن امكان تحول در نظام آموزشي ما وجود نخواهد داشت، در كشورهاي در حال توسعه كه هنوز نظام آموزشي، معطوف به قالبها و روشهاي سنتي و مدرسهمحور است و از سويي شرايط غالب جهاني، پذيرش روشهاي نوين را ايجاب كرده، بازتعريف و فهم زمينههاي فكري تحول نوين آموزشي و تلاش براي سازگاري بين شرايط بومي با شرايط مدرن را ضروري ساخته است، بهگونهاي كه بدون داشتن تصويري درست از اين شرايط نميتوان رسيدن به نتايج مطلوب را انتظار داشت. نوشتار حاضر بخشي از يك پژوهش است كه تقديم خوانندگان محترم ميشود.
در عصر مدرن به فراخور تحولي كه در مفهوم انسان ايجاد شد، جايگاه فرد در معادلات فردي و اجتماعي دستخوش تغيير شد. طبيعي است كه جلوههاي نوين توسعهيافتگي كشورها به مثابه عينيتهايي هستند كه ريشه در ذهنيتهاي فكري و فلسفي خاص خود دارند. در اين بين اتفاق اساسي و مهم اين بوده است كه نظامهاي آموزشي اين جوامع بر مبناي اين مولفهها قرار گرفت. در اينجا تحولي كه در هندسه فكري و در سپهر برنامهريزي و اجرايي آموزشوپرورش به وجود آمد به اين شرح است:
محوريت يادگيري و يادگيرنده
سخن از مخاطب و انسان در شرايط جديد است. همانگونه كه ميدانيم هر شرايطي، تربيت، شخصيت و ذهنيت خاص خود را ميطلبد. اشتباه است كه بتوان پنداشت تا ديروز در يك كشور يك روش آموزشي مثلا روش سنتي تعليم و تربيت حاكم بود و امروز بتوان شرايط و شيوههاي مدرن آموزشي را همچون آموزش الكترونيكي، آموزشرسانهاي، آموزشاز راه دور و رايانهاي را جايگزين روشهاي قديميكرد. نكته اساسي كه همواره در وجود دارد، عدم توجه و غفلت از زمينه فكري يك پديده مدرن است. ، شالوده اساسي فهم شرايط جديد به خصوص در حوزه آموزش و پرورش است. انسان در شرايط مدرن به موجودي خودانديش تبديل شده بهگونهاي كه همه چيز را در ظرف عقل و انديشه خود به محك تجربه و شناخت درميآورد.
بر مبناي همين تحول اساسي است كه آموزش و پرورش در شرايط جديد، درصدد نيست كه راه را بر يادگيرندگان خود نشان بدهد، بلكه آنان براي او مهمتر است. چنين ضرورتي يعني اقتضاي آزادي پرسش، انديشه، انتقاد و حق شك كردن و جرات خلاقيت و نوآوري چنين ضرورتي ميطلبد تا ساختار آموزش، از منابع و متون درسي گرفته تا شيوههاي تدريس، از بند قالبگرايي و نتيجهمحوري خارج شود. لذا در شرايط جديد، آموزش براي دانشآموز است نه دانشآموز براي آموزش. به عبارتي ما قصد نداريم دانشآموز را در مفاهيم از پيشتعيين شده و قالبي هضم كنيم بلكه اساسا مديران آموزشي تنها وظيفه ارائه محتواهاي متنوع آموزشي را با توجه به گوناگوني استعدادها و اقتضائات جسمي، روحي و فكري يادگيرندگان به عهده دارند و به نتايج مشخصي نميانديشند چرا كه هدف، يادگيري است و سطح و گونه اين يادگيري يك امر معين نيست كه بتوان آن را نمرهگذاري كرد چرا كه اگر از مفاهيم متنوع آموزشي، انتظار نتايج ثابت داشته باشيم، آن چه از بين ميرود خلاقيت است.
يادگيري؛ فرآيندي آزادانه، اختياري و پيوسته
يادگيري از جمله حقوق اساسي هر فرد است. از سويي اين حق اساسي، اجباري نيست، چراكه ماهيت يادگيري، برخاسته از نوعي نياز و انگيزه دروني است و با اجبار منافات دارد. از طرفي يادگيري، زمان و مكان خاصي نميشناسد و در شرايط جديد، آموزش مادامالعمر مطرح است. در اين نگرش تمام عرصه زيستي فرد اعم از عمومي و خصوصي، درسانگيز است و درسآموزي، موقعيت زماني و مكاني نميشناسد. مثلا آموزش از راه دور و آموزش الكترونيكي به عنوان محصولاتي از شرايط مدرن آموزش، حصارهاي زماني و مكاني آموزش را ميشكنند و انقلابي در رهاسازي آموزش از قفسهاي از پيشفرض شده به حساب ميآيند. روشهاي نوين آموزش گامي است براي گستردهتر ساختن فرصتهاي يادگيري.
آموزش مدرن، معطوف به تفاوتهاي فردي
نظام آموزشي سنتي، از آنجايي كه در زمان، مكان و برنامه درسي معين و مشخصي شكل ميگيرد و همه يادگيرندگان، بدون استثنا بايد طبق نظم مدرسه در كلاس حضور يابند و در زمان معيني امتحان بدهند و طبق نظام ارزشيابي تعيينشدهاي ارزيابي شوند، ماهيتا با اصل تفاوتهاي فردي در يادگيري در ستيز است. آموزش مدرن اينچنين ميگويد كه يكسان ديدن دانشآموزان از آن حيث كه در برابر يك نوع آموزش، يك نوع بازدهي را انتظار داشته باشيم، به منزله محدود كردن رشد استعدادهاي دروني آنان است.
تحول در روابط يادگيرنده و ياددهنده
دانشآموز، يك انسان و انسان، يك شدن است. آموزشي كه به و تحول او نينجامد، ناقص است. وقتي ميگوييم انسان يك شدن است، يعني اينكه از اين به بعد بايد در كل ذهنيت و تصوري كه از مفهوم تربيت داشتهايم، دگرگوني صورت بدهيم. اين دگرگوني چيست؟ اولين مصداق اين دگرگوني اين است كه از اين پس، تربيت افراد (مثلا دانشآموزان) انجامدادني نيست، بلكه انجامشدني است. تربيت را نميتوان تزريق كرد. مفهوم مربي را هم نبايد به عنوان اسم فاعلي كه شروعكننده و تمامكننده جريان تربيت است، تلقي كرد. مربي نهايت نقشي كه دارد، راهنماييكنندگي است. در اينجا سوالي پيش ميآيد كه اگر مربي فقط راهنما است و تربيت هم شدني است نه انجامدادني، پس چه چيزي از تربيت باقيخواهد ماند؟
پاسخ روشن است. آيا فكر نميكنيم كه تمدن بشر از آغاز كه غارنشيني بود و پس از آن، چگونه پيشرفت كرد؟ اختراعات، اكتشافات و نوآوريهايي كه بشر براي زندگي راحتتر و سهلتر خود انجام داده آيا تحت تربيت و آموزش مربي و معلم بوده است؟
كساني كه حداكثر تصدي و متولي بودن را در تربيت دانشآموزان و شاگردان ميخواهند، اين جريان هزاران ساله را يا ناديده ميگيرند يا از آن غافلند. اينان بزرگترين معلمان و مربيان را كه عبارتند از طبيعت، عقل، استعداد و نيازهاي بشري است ناديده ميگيرند. طبيعت به خودي خود اولين معلم و مربي است و در دل خود سرمايهها و منابعي دارد كه همواره انسان را به كشف و استخراج و استفاده از آنها فراخوانده است. عقل نيز كه تمايزبخش انسان با تمام جانداران هستي است، راهنماي اصلي تامين نيازهاي بشر و استفاده از محيط پيرامون خود است. مهمترين نقش آموزش و آنچه به عنوان فرآيند تعليم و تربيت ميشناسيم، كوششي است براي هرچه وابستهتر شدن انسان به نيروي عقل و استعداد درونياش. در روش آموزش قديمي، رابطه ميان معلم و يادگيرنده، يك رابطه يكسويه و عمودي است. در شرايط قديمي، يادگيرنده، در جايگاه پذيرندهاي منفعل قرار دارد، حال آنكه در روشهاي مدرن آموزشي - پيرو اصلي كه در ابتدا آمد - آموزش، فرآيندي است براي كشف نيروهاي دروني و به فعليت رساندن قابليتهاي يادگيرنده و اين قاعده جز با برقراري روابطي دوسويه ميان شاگرد و معلم، قابل فهم نيست. اصطلاح در نظريههاي منتقدان مدرسه، دقيقا به همين مطلب اشاره دارد كه بيانگر نقش و كاركرد معلم و شاگرد در شرايط سنتي آموزش و پرورش است.
گستردگي منابع معرفتي يادگيرنده
آموزش مدرن به دليل همراهي با تكنولوي اطلاعات و شبكه رسانهاي؛ منابع و محتواي آموزشي پيشروي يادگيرندگان (دانشآموزان) را از حالت به چند بعدي و چند منبعي مبدل ساخته است. در نظام آموزش مدرسهاي، هر آنچه آموزانده و آموخته ميشود، مكالماتي عموما يكسويه، غيرتفاهمي و رسمي است كه از معلم روانه شاگرد ميشود و شاگردان، به يادگيري و حفظ همان مفاهيم ارائه شده و پس دادن آن در جلسه امتحان هستند. دنيايذهني دانشآموزان تحت تعليم نظام آموزش سنتي به مراتب محدودتر و كوچكتر از تصوير ذهني است كه دانشآموزان در روش نوين آموزش ميبينند.
دانشآموزي كه در شرايط جديد با بهرهگيري از نرمافزار، اينترنت و دنياي آموزشهاي چندرسانهاي فرآيند يادگيري را طي ميكند؛ اولا، از وسعت اطلاعات بالاتري برخوردار است. ثانيا، به دليل تكثر منابع و محتواي آموزشي كه پيشرو دارد، امكان انتخاب پيدا ميكند.
يكي از اساسيترين معضلات آموزش مدرسهاي، ارائه مطالب به دانشآموز است، بدون آنكه او درخواستي كرده باشد. كافي است از يادگيرنده، امكان انتخاب سلب شود، در اين صورت بديهيترين نتيجه، كاهش جاذبه محتوايي است كه به او ارائه ميشود. از طرفي در آموزش رسمي مبتني بر مدرسه، معلمان هر چه به علوم، فنون، ديدگاهها و نظريات جديد مجهزتر باشند، بهرغم حسنهاي انكارناپذيري كه نقش معلم در شخصيت و تربيت فكري دانشآموز دارد، با حجم، وسعت و تنوع محتواي موجود و قابل دسترس در آموزشهاي رايانهمحور و اينترنتي و چندرسانهاي قابلمقايسه نيست.
به كجا ميرويم؟
احمد بيرشك در پيشگفتار ترجمه كتاب پائولو فريره با عنوان كنش فرهنگي براي آزادي جمله پرمفهومي دارد. او ميگويد:
آموزش و پرورش در صورت تحول و روزآمدي، بستر توسعه درونزا را فراهم ميآورد. چرا كه هيچ نوع توسعهيافتگي، نوسازي، انقلاب و اصلاحاتي تا زماني كه در پرورانده نشود، به نميرسد. توسعه همهجانبه بدون همراهي افكار و اذهان عمومي فرجامي نخواهد يافت. از سويي محوريترين ابزارها و عوامل بسترساز براي يك تحول فكري و ذهني، نهاد آموزش است، چرا كه رشد نهادهاي آموزشي و علمي زمينهساز مشاركت بيشتر مردم در تحولات اجتماعي و اقتصادي است و در مردم نوعي قابليت و تحرك ذهني ايجاد ميكند تا باورهاي مناسب توسعه انساني را پذيرفته و دروني سازند. از سويي اساسيترين رسالت جوامع در حال گذر مانند ايران كه در فرآيند مدرنيزاسيون قرار دارند، توجه به تحولآفريني در نظام آموزشي است. نظام آموزشي است كه سرمايه انساني بخشهاي مختلف جامعه را تامين و تربيت ميكند و روحيات مناسب براي توسعهيافتگي را در فرد ايجاد ميكند. آري! خاستگاه توسعهيافتگي و آموزش و پرورش در تجربه تمام جوامع توسعهيافته امروز نقش اتاق فرمان توسعهيافتگي را ايفا كرده كه متاسفانه هنوز ما نگاهي مصرفي و خدماتي به آن داريم. در حالي كه ارتباطي مستقيم بين آموزشوپرورش و ميزان كارايي و ابعاد مختلف توسعه وجود دارد. نظام آموزشوپرورش رسمي كشور ما در صورت تحول خواهد توانست نقش حياتي و كليدي خود را در اين برهه حساس ايفا كند، اما آموزش و پرورش ما كه در بطن خود تمايل بيشتري به نظامهاي آموزشي سنتي دارد، از چه خصايصي برخوردار است كه بايد مورد بازسازي و تحول واقع شود؟
- آموزش و پرورش ما به دنبال تجليل است و آموزش مدرن به دنبال تحليل.
- آموزش و پرورش ما ميخواهد را ، حال آنكه آموزش مدرن به دنبال آن است كه آنچه هست را ببخشد.
- آموزش و پرورش ما مقلد و پيرو ميپروراند، اما آموزش مدرن، محقق و پيشرو.
- آموزش و پرورش مدرن، دانشآموز را به جلو حركت ميدهد و ما او را نگه ميداريم.
- آموزش و پرورش ما در تلاش است تا اين نسل با دنيا و جهان پيرامونش بيگانه باشد و از آن بگريزد، ولي آموزش مدرن ميخواهد مخاطبانش
- آموزش و پرورش ما نگاه دانشآموز را به گذشته خيره ميدارد، اما آموزش مدرن اين نگاه را به حال و آينده معطوف ميكند.
- آموزش و پرورش ما تشكيلاتي است تا همه را متحدالشكل، متحدالفكر، متحدالراي و متحدالعقيده كند، حال آنكه آموزش و پرورش مدرن امكانات ميدهد تا توانايي و ظرفيتهاي دروني افراد توسعه يابد و در تلاش است براي نشان دادن اينكه هر انساني برابر با يك مفهوم جديد و تازه است.
- آموزش و پرورش ما فقط آنچه خود داريم را مطلق همه خوبيها و برتريها معرفي ميكند ولي آموزش مدرنمطلق نمينگرد و آزادانديشي را ميآموزاند و نسبيانديشي را محقق ميسازد.
و دست آخر اينكه هنوز ما به دنبال افزايش آمار قبولي دانشآموزانيم، هنوز به جاي آنها فكر ميكنيم، براي آنها تصميم ميگيريم و انتخاب ميكنيم. نقش و تاثيري كه آموزش و پرورش در فراهم آوردن لوازم توسعهيافتگي همهجانبه ايفا ميكند با هيچ نهاد ديگري قابلمقايسه نيست. هسته اوليه مشاركت اجتماعي، مسووليتپذيري، احترام و عمل به قانون، استقلال شخصيت، تفكر انتقادي و خلاقيت در آموزش و پرورش شكل ميگيرد.
ما آموزش و پرورش را نيز به تابعي از متغيرات و برآيندي از تاثيرات نهاد سياست و قدرت مبدل ساختهايم، در حالي كه اگر خواهان ايفاي نقش اساسي و صحيح نظام آموزشي در فرآيند توسعهيافتگي هستيم، بايد نهاد آموزش را برآيند عقلانيت و در خدمت ارتقاي تفكر انتقادي، رشد انگيزههاي ملي و توسعه توانمنديهاي فردي و روحيه ابتكار و خلاقيت بدانيم.
آموزش، وسيلهاي براي بازكردن مغز است نه براي پركردن آن. آموزش وپرورش را نبايد صرفا ابزاري براي انتقال معلومات از پيشتعيينشده به ظرف ذهني مخاطبان دانست. تعبيري كه منتقدان مدرسه نظير ايوان ايليچ به كار ميبرند، اصطلاح پارچ و ليوان است كه دانشآموز را جاي ليواني مينشاند كه همواره بايد از محتوايي پرشده و مصرف شود. اين نوع نگرش، ضدانسانيترين نگاه به فرآيند آموزش است، چراكه هر انسان تازه، مفهومي تازه است و بايد پا را فراتر نهاد و گفت هر روز و هر ساعت عمر اگر در مسير شكوفايي نيروهايبيكران درون سپري شود، مفاهيم و محتواهاي جديد و تازهتر توليد خواهد شد. آموزش و پرورشي كه بر اساس جوشندگي قابليتهاي يادگيرندگان خود اتفاق نيفتد، بيثمر خواهد بود. دستيابي به توسعه با باورهاي ضدتوسعه غيرممكن است. توسعه يافتن يا نيافتن ما اول درگرو طرز تلقيها، برداشتها، رفتارها و شخصيتي است كه با آن زندگي ميكنيم و نظام اجتماعي و مناسبات سياسي و اقتصادي خود را بر اساس آنها شكل ميدهيم. از اينرو، فرهنگ توسعه، قبل از خود توسعه مطرح است و بدون توضيح، همگي نشاني آموزش و پرورش در مفهوم عام را ميدهند. اين نقش اساسي به عهده جريان آموزش است. جريان آموزشي كه همه قالبها و شـكلها و فـرآيندها را در برگيرد. اين وظيفه مهم؛ يعني آمادگي انساني براي دستيابي به توسعه از مدرسه و از سالهاي آغازين آن شروع ميشود و تا هيچ زماني پايان نمييابد. نقطه شروع دارد و نقطه پايان، خير، چرا كه اگر جريان توسعهيافتگي پايان ميداشت، براي آموزش و پرورش هم ميتوانستيم پاياني تصور كنيم.
اين جنبه از توسعه انساني، آنقدر اهميت يافته است كه كشورهاي مختلف جهان بودجه، تمركز و توجه بسياري براي آن گسيل داشتهاند. خلاقيت، عقلانيت، سلامت اخلاقي، مسووليتپذيري، خطرپذيري و ابراز وجود، مهارت، دقت و تشخيص، همكاري، وطندوستي، نظم و پركاري، مانند ذرههاي سازنده اكسيژني هستند كه به پيكر توسعه جان ميبخشند. پرورش اين مولفهها با آموزش شدني است. درعصر كنوني نميتوان راكد ماند يا ملتي را در ركود نگه داشت، چرا كه حتي كمتوسعهيافتهترين جوامع نيز در تلاشند به نحوي با اين جريان هماهنگ شوند. طبيعي است كه در جهان هر روز نو شونده امروز، ملتها يا فعالند يا منفعل و اين به خود آنها بستگي دارد. كشورهاي صاحب نفت داراي انباشت سنگيني از سرمايه مالي و پولي هستند ولي از آنجا كه سرمايه، نهادها و مهارتهاي انساني آنچناني در اين كشورها وجود نداشته يا كمتر مورد توجه قرار گرفته، توسعه چشمگيري هم درآنجا روي نداده است. جامعهشناسان توسعه بر اين باورند كه نيروي انساني اساس ثروت ملتها را تشكيل ميدهد و سرمايه و منابع طبيعي بيشتر عوامل تبعي و حاشيهاي هستند. انسانها عوامل فعالي هستند كه سرمايهها را متراكم ميسازند، از منابع طبيعي بهرهبرداري ميكنند، سازمانهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي را به وجود ميآورند و راهبر توسعه ملي هستند. دولتي كه نتواند مهارتها و دانش مردمانش را توسعه دهد و از آن بهرهبرداري كند، قادر به توسعه نخواهد بود. كشورهاي صاحب نفت داراي يك ماده حياتي و ارزشمند هستند ولي بيشتر آنها توانايي و مهارت لازم را براي بهكارگيري درست اين ماده ندارند، لذا ميبينيم مثلا كشوري دارنده نفت چون ايران آن زمان كه در برابر يك بشكه نفت چيزي حدود 14 يا 15 دلار كسب ميكند، كشوري مانند ژاپن كه از مهارتهاي انساني بالايي برخوردار است، از اين مقدار نفت خام حدود 180 دلار كالاي ساخته شده به فروش ميرساند. اين چيزي نيست جز تسلط بيشتر و صحيحتر بر طبيعت كه از راه آموزش وخلاقيتهاي فكري حاصل آمده است.
* پژوهشگر توسعه انساني
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
شنبه 9 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 275]
-
گوناگون
پربازدیدترینها