واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: گزارشى از پشت صحنه سريال تلويزيونى خواب زده، ساخته سيروس مقدمبراى افزايش مخاطب، ريسك هر كارى را مىپذيرم
پرسى گلف_ بازهم ماراتن سريالسازى براى ماه مبارك رمضان در تلويزيون آغاز شد و تمامى شبكهها درصدد هستند تا با جذب مخاطبان بيشتر از يكديگر سبقت گيرند و هر شب بعد از افطار تا انتهاى شب مخاطب را ميخكوب جعبه جادو كنند اما اينكه سر انجام كداميك در اين رقابت سربلند خواهند بود را بايد به انتظار نشست.
سريال «خواب زده» علاوه بر موضوع جذاب؛ از حضور بازيگران خوشنام و باتجربهاى چون فرامرز قريبيان، افسانه بايگان، پوريا پورسرخ، مهراوه شريفىنيا و رحيم نوروزى برخوردار است.
سيروس مقدم در مورد داستان مىگويد؟
مجموعهاى كه كار مىكنيم به قصه آدمهايى مىپردازد كه دچار روزمرگى زندگى شدند و چنان درگير مسائل دنيايى و روزمره هستند كه از آخرت خود غافل مىمانند.
آيا داستان، «خواب زده» نيز چون مجموعه اغما و اكثر سريالهاى ويژه اين ماه از تم ماورايى بر خوردار است؟
ساخت اين تمها و موضوعها صرفا علاقه شخصى من نيست بلكه مجموعه سياست گذارىهاى سازمان صدا و سيما و البته نيازهاى جامعه و پاسخ به آنهايى است كه سياستگذارىهاى فرهنگى ما را در صدا و سيما شكل دادهاند كه علاوه بر موضوعات متنوع ديگر كه هرساله به آنها پرداخته مىشود، داستانهاى ماورايى نيز كه برگرفته و نشات گرفته از باورهاى دينى ما هستند و كمتر به آنها پرداخته شده نيز مطرح شوند. سريال «خواب زده » نيز از همين تم برخوردار است. اگرچه اين قصه چه به لحاظ شكل و ساختار و چه مضمون شباهتى به قصههاى ماورايى سالهاى گذشته ندارد و از منظر نو و تازهاى به موضوع برزخ خواهد پرداخت.
آيا به نظر شما پرداختن به چنين موضوعاتى هماهنگى و قرابتى با فضاى روزجامعه و زندگى مردم دارد؟
اگر اثرى بتواند با توده مردم ارتباط برقرار كند يعنى داراى قصهاى است كه به زندگى مردم نزديك است. مردم اگر قصهاى دور از ذهنشان باشد از آن استقبال نمىكنند. تجربه سال گذشته ما در اغما نشان داد با آنكه قصهاى ماورايى داشتيم ولى از آنجا كه قصه آدمهايى بود كه در اين جامعه زندگى مىكردند و نمونه هايش را ديده بودند، مخاطب با آن ارتباط برقرار كرد و همذاتپندارى كرد و نهايتا مجموعه با استقبال مواجه شد. طرح اين داستان نيز براساس يك ضرورت و احساس كه ازسوى حوزه مطرح شده بود، نوشته و پرداخته شد. و قصه آدمهايى شكل گرفت كه ظاهرا خوب و سالم زندگى مىكنند ولى دچار كوتاهى و اهمال و گناهانى مىشوند كه به نظر خودشان موجه و توجيه شده است ولى زمانى كه به وجدان خود مراجعه مىكنند متوجه بار سنگين گناه خود مىشوند. بنابراين اگرچه بخشهاى ماورايى قصه براى عامه مردم رخ ندهد اما مىتوانند با اصل قصه ارتباط برقرار كنند چون قصه زندگى آدمهاى اين دنيايى است و بخش ماورايى به روايت اصلى داستان كمك مىكند.
چرا داستان فيلمهاى اخير شما مثل اغما و پيامك از ديار باقى در خانوادههاى مرفه جامعه رخ مىدهد؟
در همه داستانهايى كه ذكر كرديد ما مجموعهاى از اقشار را در كنار هم داشتيم در پيامك؛ شخصيتهاى نقى و فتح ا...و در اغما شخصيتهاى پير بابا و كارآمد. داستانها تلفيقى از اين اقشار بودند. مگر پرداختن به اقشارى كه در رفاه نسبى هستند اشكالى دارد؟
در اغما قهرمان اصلى ما از آنجا در رفاه نسبى است. آدمىدر اوج داشتن و خوبى و پاكى اگر خوب بماند و وسوسه نشود ارزش دارد و قابل تقدير است و پارادوكسى كه در اين موقعيت پيش مىآيد، داستان را مىسازد. نه به آن جهت كه بگوييم اين مسائل در اقشار مرفه وجود دارد بلكه مىتواند در اقشار غيرمرفه نيز اين مسائل پديد آيد.
اساس قصه اين است كه نمونه هايى را انتخاب مىكنيم كه بتوانيم حرف خود و پيام خود را بهتر بتوانيم بزنيم مثلا در اغما ارزش لرزش شخصيتى چون دكتر پژوهان در آن موقعيت بالاتر از هركس ديگر است. موقعيتهاى دراماتيك داستان چنين فضا و بسترى را مىطلبد .
حاج سرمد قصه «خوابزده» نيز درعين حضور در قشر متوسط به بالاى جامعه توانسته فرهنگ و سنتهاى ايرانى و مسلمانى خود را حفظ كند ولى به لحاظ قصه كماكان در رفاه است.
جايى ايستادهام كه كمتر كسى جرأت دارد
پورسرخ را حداقل هرسال در ماه رمضان در قاب تلويزيون مىبينيم او امسال هم از اين امر مستثنا نبوده. پور سرخ مىگويد:نقش مسعود تك پسر خانواده اى مذهبى ولى روشنفكر را بازى مىكنم. فردى كه مثل بعضى آدمها وقتى پاى منافعشان مطرح مىشود ممكن است يك سرى اعتقاداتشان را زير پا بگذارند و مسعود گذر از خط قرمزهاى زندگيش زياد است و به نظر خودم خاكسترىترين نقشى است كه تا حالا بازى كردم.
دلايل پذيرفتن اين نقش از طرف شما چه چيزهايى بود؟
بعد از شكرانه به دلايل شخصى چند وقتى كار را كنار گذاشتم تا زمانى كه آقاى مقدم پيشنهاد اين كار را به من دادند و من در جريان طرح فيلمنامه قرار گرفتم و با شناختى كه از كارهاى آقاى مقدم و افخمىداشتم و اعتمادى كه به اين دو و ساير عوامل توليد داشتم، كا ر را پذيرفتم.من از تجربههاى تلويزيونى خودم خيلى راضى ترم، به نظرم تلويزيون در چند سال اخير عملكرد بهترى از خود داشته و از افراد سينمايى استفاده خوبى كرده است و اين خود نقطه قوتى براى حضور در تلويزيون است.
ماه رمضان، بهترين زمان براى طرح داستانهاى ماورايي
افسانه بايگان گريه كرده در لباسى سفيد با فرامرز قريبيان سكانسى را بازى مىكند صحبت از حضور بايگان در يك جنگل است اما تو چيزى را در نمىيابى و فقط نظارهگر بازى آنهايي. بايگان با گريم خاص خود مىگويد:
داستان ارتباط عميقى پيدا مىكند با موضوعات معنوى و درونى آدمها و من هم نقش زن وكيلى را بازى مىكنم كه در كار خود به مسائل زنان مىپردازد و در زندگى آرام خانوادگىاش هم با شروع يك سرى خواب و رويا حقايقى براى او روشن مىشود كه زندگيش دستخوش تحول مىشود.
دليل پذيرفتن اين نقش از طرف شما چه بود؟
شخصا به موضوعات معنوى علاقه دارم و نقش و داستان با روحيات من بسيار سازگار بود. من آدمىهستم كه با مثنوى مولانا بسيار عجينم و اين علاقه و آمادگى روحى باعث شد از حضور در اين فضا استقبال كنم و از طرف ديگر تجربه كارهاى قبلى من با آقاى مقدم نيز در اين امر موثر بود.
نقش شما چه ويژگى و تازگىهايى در تلويزيون دارد؟
من فكر مىكنم ما حتى در سينما هم با چنين نقشى برخورد نكرديم.زنى بسيار خود ساخته و چون نام فاميلش «كمالى» به دنبال كمال بيشتر. ما تلاشمان در اين داستان بر اين است كه زن را در كمال زن بودن و گوهر وجودى زن و آنچنان كه بايد باشد به تصوير بكشيم و ارائه كنيم.
آيا شما با پرداختن به موضوعات متافيزيك در سريالهاى ويژه رمضان موافقيد؟
بله، به خصوص در چنين زمان هايى كه به قول مولانا انسانها اندرون را از طعام خالى نگه داشته اند» باعث مىشود از يك رقت احساسى برخوردار شوند كه روح آدمىرا بسيار براى پذيرفتن مسايل معنوى آماده مىكند و اين داستان هم با اين موضوع از اين قابليت برخوردار است. بهترين زمان است براى ايجاد و پاسخ دادن به سوالاتى درباره معنويات و اعمال در ذهن بيندهها كه اگر بتوانيم اين كار را انجام دهيم در كار خود موفق بوده ايم.
به نظر شما آيا چنين داستانهايى با واقعيت زندگى مردم هماهنگى دارد؟
كاملا، ما يك قصه اجتماعي، قصه زندگى آدمهايى از جنس همين مردم را تعريف مىكنيم منتهى در زير، لايههايى از زندگى كه ما به آنها توجه نمىكنيم يك معنويت جاريست كه ما در بستر متافيزيك به آن مىپردازيم.
تجربه سالهاى گذشته نشان داده كه در چنين داستانهايى ما فقط دو قطب و دو نيروى خير و شر را در تقابل با هم مىبينيم و اگر اين روند ادامه يابد ....!
اتفاقا يكى از شاخصهاى اين كار اين است كه آدمهايش خاكسترى هستند و محق هستند و اگر دست به كار اشتباه و گناهى مىزنند چون معلول شرايط اجتماعى خود هستند. قابل توجه است.
پيشبينى شما از نتيجه كار چيست؟
با تلاشى كه انجام مىشود در اين زمان كم و با تجربههاى جديد انجام شده در اين كار فكر مىكنم نتيجه كار عالى و بى نظير باشد. اين سريال از كارهاى شاخص خواهد بود كه در هر زمان مىتوان به آن مراجعه كرد.
داستانهاى ويژه ماه رمضان در ياد مردم خواهد ماند
سجاد ابوالحسني_ نويسنده_ در كنار عليرضا افخمىيكى از نويسندگان داستان «خواب زده» است كه پيش از اين در نويسندگى كارهايى چون مجموعه نيمكت، تنگنا و عمليات 125 حضور داشته است.او مىگويد: وقتى طرح تاييد شد ما به اتفاق آقاى افخمىچند جلسه به قم رفتيم و با دوستان روحانى جلساتى را درباره موضوع داستان برگزار كرديم و از پژوهشگاههاى دينى و وابسته به حوزه قم استفاده كرديم و كتابهاى زيادى مطالعه كرديم. از مشاورانى چون حجت الاسلام گلى و آقاى برازش نيز بهره بريم.
علت انتخاب موضوعات ماورايى بخصوص در سريالسازىهاى ويژه ماه رمضان چيست؟
ژانر و موضوع ايرانى كمتجربه شدهاى است كه ما توانايى پرداختن به اين موضوع را داريم. پرداختهاى قبلى به اين موضوعات مثل او يك فرشته بود و ... با استقبال بالايى روبرو شد و اين امر در تكرار و تجربه اين موضوعات بدون شك موثر بوده و هست. از نظر من داستان اين سريال نيز تجربه جديد و بىمثال و مشابهى در ميان فيلمها و سريالهاى ايرانى و خارجى است.
شنبه 9 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 246]