واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: از «رفيق نوازي» كم كرده، بر «غريبه نوازي» بيفزاييم
همان كارمندي كه كار مردم را راه نمياندازد يا رانندهاي كه بر سر پنجاه تومان كرايه بلوا راه مياندازد، فردا كه مثلا با بيمارستان سر و كار پيدا ميكند انتظار برخورد با يك پرستار بسيار مهربان را دارد و بعد هم ناله ميكند كه در ژاپن رسيدگي به كار ارباب رجوع چنين است و در آلمان چنان.
خوشبختانه هر روز بيشتر و بيشتر اين باور عموميت پيدا ميكند كه تا «ايراني» درست نشود «ايران» درست نميشود.
در يك نگاه ابتدايي، رفتار يك ملت مسلمان قاعدتا بايد از ملل غير مسلمان بهتر باشد، زيرا هيچ مكتبي مانند اسلام بر مسئول بودن آدمي در قبال كوچكترين عملش (مثقال ذره) تأكيد نكرده است. به همين منوال، رفتار يك ملت شيعه بايد از ملل سني مذهب بهتر باشد چرا كه از «اعتقادات ضروري شيعه» عرضه شدن اعمال بر پيامبر (ص) و ائمه اطهار عليهم السلام است و طبق روايات در هر دوشنبه و پنجشنبه اعمال ما بر حضرت ولي الله الاعظم امام عصر(ع) عرضه ميشود...
به راستي اين همه گلايه و شكايت از تبعيض، قانون شكني، بيانصافي، حرمت شكني، پارتيبازي، بيتوجهي و عدم رعايت حق ديگران در اداره، مغازه، تاكسي، كلانتري، گمرك، بيمارستان و دادگاه، گله از كيست جز گله مردم از مردم؟ گله و شكايت ايراني از رفتار ايراني تنها مربوط به دوران پس از انقلاب نيست...
ما متأسفانه در جامعه از يكديگر كم آزار فيزيكي و غير فيزيكي نميبينيم. حتي مشكلات اوليه عبور و مرور را حل نكردهايم. هنوز يك عابر به ويژه يك سالمند نميتواند با آرامش از عرض خيابان عبور كند. بارها ديدهايم كه سالمندان عصايشان را به سمت رانندگان حركت ميدهند تا آنان را زير نگيرند ...
دهههاست كه براي بسياري از گردشگراني كه پس از رواج استفاده از خودرو، از ايران ديدن كردهاند اين امر به صورت يك معما درآمده كه چگونه است كه همان افرادي كه براي عبور از يك درب اين قدر به هم تعارف ميكنند همين كه پشت فرمان اتومبيل مينشينند تبديل به انسانهاي ديگري شده و حاضر به دادن راه به رانندگان ديگر نيستند؟ آيا اين محفظه فلزي چهار چرخ است كه چنين روحيات را دگرگون ميكند؟
...در هنگام خريد از مغازهاي كه ما مشتري دائمش نبوده و به طور اتفاقي از آن خريد ميكنيم، بارها ديدهايم كه خريدار ديگري وارد ميشود و مورد توجه ويژه فروشنده قرار ميگيرد. ... او مغازه دار ديگري مثل قصاب، ميوه فروش، الكتريكي، چلوكبابي و يا كارمند بانك «در همان محل» است. .. اين همه اظهار ارادت براي آن است كه اين آقاي فروشنده ميداند كه منافعش با منافع آن فرد گره خورده است. اگر امروز جنس خوب در اختيار مثلا قصاب محل قرار ندهد و اظهار ارادت نكند، فردا از گوشت خوب خبري نيست ... (اين يك قاعده عرفي است، نه عقلي و طبعا استثنائاتي هم دارد). پس ما خوب ميدانيم كه با كسي كه چگونگي رفتار ما با او بر منافع آينده ما تأثير دارد، بايد محترمانه و بلكه مخلصانه مواجه شويم.
ميدانيد مشكل ما ايرانيان از كجا آغاز ميشود؟ آنجا كه پا را از دايره رفقا و اهل محل فراتر گذاشته و خود را نه در يك محله كوچك بلكه در يك جامعه چند صد هزار نفري يا چند ميليوني ميبينيم. در اينجا ديگر از تأثير رفتار امروز خود بر منافع آينده خودمان غافل ميمانيم. هنگام مكالمه تلفني، مواجهات روزانه، رانندگي، حساب كردن كرايه و... همه را غريبه ميدانيم و گمان ميكنيم چون اين افراد از آشنايان ما نيستند، هر طور كه با ديگران برخورد كنيم بر منافع آينده ما تأثيري ندارد در حالي كه اين يك تصور باطل است.
فرض كنيد خودرو يك خانم در يك خيابان شلوغ خاموش ميشود و چند صد خودرو از كنارش رد ميشود. اگر اين توقف كه راننده در ايجاد آن بيتقصير بوده به مدت نيم ساعت باعث كندي ترافيك شود، چند عكس العمل از قبيل متلك، در هم كشيدن چهره، نگاه غضب آلود و بوق از جانب ما و امثال ما او را مينوازد؟ تعارف نداريم، لا اقل دهها. اين خانم كيست؟ مدير، پزشك، معلم، كارمند، منشي، دانشجو، خانه دار، و مهمتر، مادري از همين جامعه است كه به غير از خانواده و فرزندان خود، روزانه با دهها، صدها و گاهي هزاران نفر سر و كار دارد. اين فشار عصبي كه بر او وارد شده در وجود او دفن نميشود، بلكه به افراد ديگر منتقل ميشود... از طرف ديگر، نسل بعدي را چه كسي به دنيا آورده و تربيت مي كند؟ جز همين بانوان؟
پس متلك پران يا انسان كم صبر امروز نه تنها فضاي جامعه كنوني را نا آرام ميكند، بلكه به سلب آرامش رواني از جامعه آينده كه فرزندان خودش هم در آن رشد خواهند كرد كمك ميكند. بنابراين در اينجا نيز منافع آينده خود فرد در خطر قرار ميگيرد اما چون واسطههاي زيادي در ميان است شخص فكر ميكند كه بانوي رانندهاي را مسخره كرده و مطلب تمام شده است…
جالب اين است كه همان كارمندي كه كار مردم را راه نمياندازد يا رانندهاي كه بر سر پنجاه تومان كرايه بلوا راه مياندازد و حتي لايي كشي كه اعصاب هزاران نفر را به هم ميريزد، فردا كه مثلا با بيمارستان سر و كار پيدا ميكند انتظار برخورد با يك پرستار بسيار مهربان را دارد و بعد هم ناله ميكند كه در ژاپن رسيدگي به كار ارباب رجوع چنين است و در آلمان چنان...
كسي كه چنين (دو تصوير زير) با ديگران سخن ميگويد فكر ميكند كه اين نحو برخورد چون با غريبه هاست ضرري متوجه او نخواهد كرد:
هنوز براي بسياري از ما روشن نشده است كه افرادي كه در يك جامعه زندگي ميكنند حكم ماهيان يك استخر را دارند. هر ماهي كه آب اين استخر را آلوده كند، در واقع اين آب را براي همه، از جمله خودش، آلوده كرده است. كسي كه با رشوه مشكلش را حل كرده و كار را به نفع خود تمام كرده است فكر ميكند گليم خود را از آب بيرون كشيده و پيروز ميدان شده است، در حالي كه اب زلالي را به حقه بازي و دغل بازي آلوده كرده كه خودش و نسلش و دوستانش بايد در آينده دور و نزديك از همان آب استفاده كنند...
آيا عجيب نيست كه در برخي كشورها، بعضا با ملتي ملحد، اگر دانش آموزي بگويد به مدرسه نيامدم چون مريض بودم از او ميپذيرند چرا كه اصل بر اعتماد است ولي در ايران نه تنها سخن خود دانش آموز درباره بيمار بودنش مقبول نيست، بلكه تصديق پدر و مادر هم كافي نيست و گواهي پزشك لازم است تا معلوم شود اين سه با هم تباني نكرده و دروغ نميگويند؟ (قبل از انقلاب هم چنين بود)... اما از اين نحوه برخورد توهين آميز آزرده نميشويم چون به فضاي آلودهاي كه خود درست كردهايم عادت كردهايم...
امروز اين جمله براي همه ما آشناست: «در فلان اداره آشنا سراغ نداري؟» گاهي براي انجام يك كار قانوني هم آشنا و پارتي لازم است! چرا؟ چون برخورد ما با رفيق و آشنا با برخورد ما با غريبه بسيار متفاوت است با اين خيال خام كه با غريبه بده و بستاني نداريم. بله، بده بستان مستقيم نداريم ولي غافليم كه بده بستانها و در واقع نده نستانهاي غير مستقيم دائما بر همه ما تأثير ميگذارد.
با اين توضيحات پاسخ معماي گردشگران روشن ميشود…
البته وقتي ميگوييم رفيق بازي در جامعه ما رسوخ پيدا كرده است شامل بسياري از مسئولان هم ميشود. از اين جهت است كه تصوير زير براي ما تعجب برانگيز است. اين پيرمرد در 3 آوريل 2002 بيش از 24 ساعت در راهرو يك بيمارستان در جنوب مونترال در كانادا روي برانكارد در انتظار خالي شدن تخت نگهداشته شد. او كيست؟ آقاي موريس كرتين برادر 90 ساله نخست وزير وقت كانادا كه از قضا خود يك پزشك جراح بود.
اين مقايسهها اگر به درستي صورت گيرد و ما را از غناي مكتب خود غافل نكند نه تنها مضر نيست بلكه در رقابت با ديگر ملل، انگيزه اصلاح در مردم ما را مضاعف ميكند...
...چه خدا محور باشيم و چه منفعت محور، راه پيش بردن اخلاق اجتماعي، مشترك است: با غريبهها بهتر تا كنيم. ما ايرانيان به «مهمان نوازي» شهرهايم و «غريب نواز» هم هستيم ولي «غريبه نواز» نيستيم. اگر كمي از «رفيق نوازي» كم كرده و بر «غريبه نوازي» بيفزاييم تاثير مثبت و سريع آن را در نحوه مواجهه جامعه با خود تجربه خواهيم كرد.
متن كامل اين يادداشت را كه دهمين بخش از مقالات محمد مطهري است در اينجا بخوانيد.
شنبه 9 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]