تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن غبطه مى خورد و حسادت نمى ورزد، منافق حسادت مى ورزد و غبطه نمى خورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804409426




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازنگرى تاريخ انبياء در قرآن (1)


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: قرآن مجيد بسيارى از مسائل علمى را روشن كرده است, بويژه آن رشته دانشهايى كه با تربيت فكرى و دينى بشر در تماس مى باشد. امام صادق(ع) مى گويد:
(من زاده رسول خدايم, من كتاب خدا را مى شناسم . آغاز آفرينش و برنامه كائنات دركتاب خدا درج است. اخبار آسمان, اخبار بهشت و دوزخ, آينده زندگى و گذشته گيتى در كتاب خدا درج است. من همه اين مسائل را مى دانم, گويا كه دركف دست خود مى نگرم. خداوند تبارك و تعالى م ى گويد: كتاب من بيانگر همه پديده هاست.)
(صحيح الكافى, حديث 31و32)
اگر اصحاب رسول خدا با علم و دانش انس كافى مى داشتند, مسائل علمى را از رسول خدا مى پرسيدند. ولى در زمان رسول خدا مسائل علمى مورد پژوهش قرار نگرفت, زيرا كم تر كسى بود كه شوق واستعداد اين علوم ومعــارف را داشـته باشد. ولازم بود كه رسول خدا (ص) معارف قرآنى را با جانشين خود (على بن ابى طالب) درميان نهد تا در فرصت مناسب به نشر آن بپردازد. بعد از رسول خدا كه ديگران بر مسند آن سرور تكيه زدند, بدين جهت كه خود از معارف قرآنى بى خبر بودند, به ديگران ميدان دادند تا دراين زمينه اظهار نظر نمايند. ازيك سو به يهوديان و نصرانيان فرصت دادند تا مانند (تميم دارى) و (وهب بن منبه) معارف نصارى و يهود را دركنار قرآن مطرح كنند ونيازى را كه درجامعه اسلامى مشهود مى شد و رفته رفته رو به فزونى مى نهاد, برطرف سازند, گرچه با خرافات و لاطائلات همراه باشد! بدين سا ن بود كه درمسائل مختلف علمى ومذهبى, اسرائيليات يهود رواج و رونق گرفت!
از طرف ديگر, دانشمندان خود رو پا به عرصه وجود نهادند, و با افكار خرافاتى وكودكانه خود, مسائل علمى ومعارف قرآنى را حلاجى نمودند. اين دانشمندان خود رو بيش تر از موالى روم وايران بودند كه استعداد علمى و فكرى داشتند, اما از زبان عرب و رموز واسرار آن اطلاع كا فى نداشتند, زيرا در عهد آنان هنوز ادبيات زبان عرب به صورت صرف و نحو ومعانى وبيان, تدوين و تبيين نشده بود وبيگانگان فقط از طريق معاشرت با مردم بازارى ومحاوره با عرف عرب مى توانستند زبان عربى را بياموزند و گاه نيز بنويسند و بخوانند, بى آن كه ازكنايات و است عارات و تشبيهات لطيف آن نكته اى بياموزند.
دراين دوره سياه تاريخ اسلام است كه افكار خرافى و ساده و كودكانه در لابه لاى تفسير و فقه و كلام ومعارف نفوذ كرد و دور از مبانى فكرى و علمى و عقلانى پايه گذار هرگونه اختلاف وجهالت گشت.
البته قرآن مجيد به زبان عربى روشن نازل شده است و اگر كسى به قواعد علمى و نكات قرآن به گونه اى دقيق و عميق بينديشد واز مشعل هدايت اهل بيت پرتو بگيرد, مى تواند با معارف قرآن آشنا گردد.
از جمله اين معارف, مسأله آغاز آفرينش است كه اينك به عنوان (درحاشيه تاريخ انبياء) مطرح مى شود.
آدم (ع)

جايگزينى انسان در زمين نخست به آيات 30 ـ 38 سوره بقره مى پردازيم وازآيات مشابه آن نيزكمك خواهيم گرفت; قرآن مجيد مى گويد:
(واذ قال ربّك للملائكة انى جاعل فى الأرض خليفة قالوا: أتجعل فيها )
(خليفه) يعنى جانشين, به اين صورت كه صاحب مقامى ازجاى خود برخيزد و ديگرى جاى او بنشيند. اين كلمه در قرآن مجيد گاهى به صورت مفرد وگاهى به صورت جمع آمده است, و درهمه جا اين نكته مورد توجه بوده است كه شخصى ازميان رفته و شخص ديگرى برجاى او تكيه زده, ويا امتى منقرض شده و امت ديگرى برجاى آنان نشسته است.
قرآن مجيد به داود پيامبر مى گويد:
(يا داود انّا جعلناك خليفة فى الأرض فاحكم بين النّاس بالحق ولاتتبع الهوى فيضلّلك عن سبيل اللّه)
اى داود ما تو را دراين مرز و بوم جانشين طالوت و خاندانش ساختيم. اينك كه ملك و پادشاهى تو راست, درميان مردم به حق دادگرى كن و از پيروى هوى بپرهيز, تا تو را از راه خدا منحرف نسازد.
اين خطاب, موقعى به داود پيامبر ابلاغ شد كه پس از طالوت به پادشاهى بنى اسرائيل رسيد وهر دومقام (ملك و نبوت) را دارا گشت(ص/26) وبرهمين اساس قرآن مجيد به امت اسلامى مى گويد:
(وعد اللّه الذين آمنوا منكم وعملوا الصالحات ليستخلفنّهم فى الأرض كما استخلف الذين من قبلهم وليمكننّ لهم دينهم الذى ارتضى لهم و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً) نور/55
خداوند مؤمنانتان را كه اعمالى شايسته پيشه سازند, وعده مى دهد كه دراين سرزمين به خلافت برساند, آن چنان كه پيشينيان را به خلافت رسانيد, و وعده مى دهد كه قانون آنان و دينشان را كه برايشان پسنديده است, حاكم سازد و آنان را پس از بيم و هراس به امنيت وآرامش برس اند.
اين وعده موقعى به انجام رسيد كه قدرت قريش سركوب شد وحكومت اسلامى در شبه جزيره عربستان حاكم گشت. وباز برهمين اساس از زبان موسى به امت او ـ بنى اسرائيل ـ مى گويد:
(عسى ربّكم أن يهلك عدوّكم و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون)
اعراف/129
[موسى به امت خود گفت:] باشد كه خداوند, دشمنانتان را نابود كند و شما را دراين مرز و بوم به خلافت برساند تا بنگرد چگونه شكر نعمت مى گزاريد.
خداوند در آيه اى ديگر به نسل بشر مى گويد:
(ولو نشاء لجعلنا منكم ملائكة فى الأرض يخلفون) زخرف/60
اگر بخواهيم در عوض شما, فرشتگانى را در زمين به جانشينى شما مى گذاريم.
دراين زمينه آيات فراوانى وجود دارد. از جمله بنگريد به: اعراف/68 و 73 و150, نمل/63, انعام/165, يونس/14 و 74, فاطر/39.
با توجه به مفهوم خلافت, بايد معناى (انى جاعل فى الأرض خليفة) چنين باشد:
نسل كنونى بشر موقعى بر روى زمين مستقر شد كه نسل پيشين منقرض گشته بود, وچون فرشتگان الهى از نسل قبلى جز فساد وخونريزى و تبهكارى وسيه كارى چيز ديگرى مشهودشان نشده بود, ازاين رو تجديد نسل بشر امرى شگفت و بى دليل درنظر آنان بود. وگفتند: اى پروردگار عزيز! مى خواهى دوباره نسل بشر را بر روى اين كره خاكى مستقرسازى تا باز هم به فساد وتبهكارى بپردازند. اگر به انتظار اطاعت و تقديس آنان هستى, ما خود از تقديس و سپاس تو دم فرو نمى بنديم. وخدا گفت: (من چيزها مى دانم كه شما نمى دانيد.)
نكته اى كه از حيطه دانش و تجربيات فرشتگان خارج بود, اين است كه نسل جديد با نسل منقرض شده قبلى تفاوت كلى داشت, زيرا خداوند, در نسل جديد, مكاتب تربيتى منظور كرده بود و كسانى در نسل بشر پا به عرصه وجود مى نهادند كه تاريكيهاى جهالت و ضلالت را مى زدودند وبا ج ديت واخلاص و فداكارى به تربيت وارشاد بشر همت مى گماشتند. خداوند عزت براى آن كه فرشتگان را با اين نكات آشنا سازد, آدم را آفريد وهمه پديده هاى عالم وجود را به او شناسانيد واز جمله نام انبيا و اوليا و شهيدان وصديقان را كه همگان ازنسل او به وجود مى آمدند به اومعرفى كرد. سپس نام انبيا را بر فرشتگان عرضه داد و پرسيد آيا شما مى دانيد كه ابراهيم خليل من كيست؟ شما مى دانيد كه محمد حبيب من كيست؟ شما مى دانيد كه موسى بن عمران كليم من كيست؟ شما مى دانيد كه عيسى بن مريم روح قدس من كيست؟ شما مى دانيد كه پيشواى موحدان كيست؟ شما مى دانيد كه سالار شهيدان كيست؟
وفرشتگان اعتراف كرده, گفتند: نه ما نمى دانيم واينان را نمى شناسيم. وخداوند به آدم گفت تو خود فرشتگان را از وجود اين شخصيتها مطلع گردان وآدم به فرشتگان گفت: كه اينان همه از نسل من به وجود مى آيند و مشعلدار ايمان و تقوى مى شوند و تربيت فرزندان را به عهده م ى گيرند و چراغ علم و دانش را در قلبها روشن مى كنند.
با اين تعليم سمعى و بصرى وجلوه گر شدن اشباح وانوار ملكوتى بود كه فرشتگان ساكت ماندند وخداوند به آنان گفت: نگفتم كه من از نهان آسمانها و زمين باخبرم و كردارم قابل اعتراض نخواهد بود!
چگونگى آفرينش آدم
قرآن مجيد درآيات متعددى به صراحت مى گويد: (ما نسل بشر را ازخاك آفريده ايم)(آل عمران/59, كهف/37, غافر/67) واز جمله مى گويد:
(واللّه خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثم جعلكم ازواجاً) فاطر/19
خداوند شما را ازخاك آفريد و سپس از نطفه اى. و سپس شما را جفت وهمسر ساخت.
ولى آيا مشت خاكى را به هم فشردند و پيكر آدم را ساختند؟ خاك با وزش طوفان از شرق به غرب و از غرب به شرق,از جنوب به شمال و ازشمال به جنوب منتقل مى شود, اما در ماهيت آن تحول رخ نمى دهد. پس منظور قرآن چيست؟ قرآن مجيد مى گويد:
(وجعلنا من الماء كلّ شيئ حيّ) انبياء/130
ما هر ذى حياتى را از آب آفريده ايم.
پس بايد گفت كه نسل بشر را ازخاك و آب (گل) آفريده اند و از اين رو قرآن مجيد مى گويد:
(الذى أحسن كلّ شيئ خلقه و بدء خلق الانسان من طين) سجده/7
آن خدايى كه هر آفرينش را به نيكوترين وجهى پيراست و آفرينش بشر را از گل آغاز نمود.
چرا كه اولين فعل و انفعالات, با آميزش آب وخاك به وجود آمد. ولى آيا بايد گفت كه مشتى گل را به قالب زدند و پيكر آدم وحوا را ساختند؟! نه! قرآن مجيد مى گويد:
(ولقد خلقنا الانسان من سلالة من طين. ثم جعلناه نطفة فى قرار مكين) مؤمنون/ 13ـ12
ما انسان را ازشيره گِل آفريديم, سپس او را به صورت نطفه اى در رحم جاى داديم.
پس بايد گفت كه گل رامالش و پرورش دادند و عصاره آن را كه مى تواند درآب حل شود, به دست آوردند. ولى آيا عصاره گِل را خشك كردند و درقالب آدم وحوا ريختند؟ نه!. قرآن مجيد مى گويد:
(انا خلقناهم من طين لازب. بل عجبت ويسخرون) صافات/ 12ـ11
ما آنان را از گل چسبان آفريديم. تو با دانش نبوت, ازاين سخن درشگفتى و طبيعى است كه ديگران به تمسخر مى نشينند.
پس آيا مى توان گفت كه قالب آدم را از گل سراميك پر كردند و پختند و سپس روح الهى درآن دميدند؟ نه! قرآن مجيد مى گويد:
(ولقد خلقنا الانسان من صلصال من حمأ مسنون) حجر/26
به يقين آدمى را ازمرداب خشكيده اى آفريديم كه بوى گاز آن متصاعد بود.
اين نهايى ترين توضيح قرآن است; قرآن مجيد مى گويد: آب را برخاك افشانديم و شيره گل را جدا كرديم و سپس با تلاطم امواج مالش داديم و پروريديم تا چسبان شد وبه صورت مرداب و لجن درآمد ومرداب را در تابش آفتاب و طوفان قرار داديم تا سياه و بوناك شد و بوى گاز متان م تصاعد گشت و كم كم سطح مرداب مانند سفال خشكيد و دراين دوره طولانى و تحولات شيميايى اتمهاى خاك درهم شد و به صورت مولكول حياتى نطفه آدمى ساخته شد; نطفه اى مانند بذر كه هرگاه درجاى مناسب كشت شود, به صورت آدمى قابل لمس با چشم وگوش و دست و پا واحشاء واندام, عر ض اندام خواهد كرد:
(هوالذى ذرأكم فى الأرض واليه تحشرون) ملك/24
اوست كه بذر وجود شما را در خاك افشاند و رو به سوى او محشور مى شويد ويكسره ازخاك سربر مى كنيد.
(ولقد خلقناكم ثمّ صوّرناكم ثمّ قلنا للملائكة اسجدوا لآدم) اعراف/11
به يقين ما شما را آفريديم و نقش و نگار داديم, سپس به فرشتگان ندا كرديم تا بر آدم سجده كنند.
ييعنى نطفه افراد بشر از زن ومرد, همه وهمه را ازگل خشكيده مرداب آفريديم و شكل نوعى آدم را به همگان عطا نموديم, سپس نطفه آدم را درجاى مناسبى ازخاك بهشتى كشت كرديم و به صورت امروزى با اندام زيبا پرورانديم, سپس به فرشتگان فرموديم تا به افتخار چنين پديده شگف ت بر او سجده كنيد. اما شيطان سركشى كرد و گفت: آفرينش من كه از آتش است, بيش تر مايه شگفتى و اعجاب است. چرا در مراسم آفرينش من چنين تشريفاتى صورت نگرفته است؟
آفرينش حوا
خداوند عزت, ابتدا نطفه آدم را درآب حيات (پرتوپلاسم) غوطه ور ساخت و از مواد آلى زمين روزى داد تا باليد و اندام گرفت و روح خود را در او دميد. پس از آشنايى و عرضه بر فرشتگان و سجده آنان وامتناع ابليس كه ماجراى آن در متن قرآن مجيد و تاريخ انبياء مسطور است, نطفه حوا را نيز به همان صورت پرورش داد تا جفت مأنوس آدم باشد, آن گاه فرمود:
اى آدم با جفت خود در بهشت مأوى بگير و از هر ميوه اى تناول كن و از هرنعمتى بهره برگير, جز اين كه نبايد ازاين درخت تناول كنيد, وگرنه از سيه كاران مى شويد. اين را بدانيد كه اين شيطان دشمن شما است, دشمن قسم خورده, مبادا به تسويلات او گوش دهيد كه شما را ازاين بهشت خرم بيرون مى كند و به بدبختى مى كشاند.
فريب شيطان
قرآن مجيد مى گويد:
(فوسوس لهما الشيطان ليبدى لهما ما ورى عنهما من سوءاتهما وقال ما نهاكما ربّكما عن هذه الشجرة الا أن تكونا ملكين او تكونا من الخالدين. وقاسمهما انى لكما لمن الناصحين. فدلّيهما بغرور فلمّا ذاقا الشجرة بدت لهما سوءاتهما و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنّة ون اداهما ربّهما ألم أنهكما عن تلكما الشجرة وأقل لكما إنّ الشيطان لكما عدوّ مبين) اعراف/20 ـ 22
در آيات 116 تا 124 سوره طه نيز اين داستان را يادآور شده است.
تسويلات شيطانى به اين صورت بود كه صلاحيت آدم و حوا را براى جاودانگى در بهشت مخدوش و منتفى سازد تا قهراً از بهشت رانده شوند و به بدبختى معاش دنيا گرفتار گردند. شيطان مى دانست كه اگر آدم و حوا از درخت گندم بخورند, نيازمند تخليه مى شوند و پرده حجابى كه عورت آنان را مستور كرده است گسيخته مى شود وازهرجهت شايستگى خلود در بهشت را از دست مى دهند. از اين رو, با سابقه و دريافتى كه از جهاز هاضمه بشر داشت و اثر گندم را مى دانست, دست به كار وسوسه و فريب شد و با استفاده ازخامى آدم وحوا, نعل را وارونه زد و گفت: خداوند كه شما را از تناول اين درخت منع كرده بدين خاطر است كه شما را براى زندگى در كره زمين آفريده است. هركس از ميوه اين درخت تناول كند, به فرشته تبديل مى شود و آزاد و رها در فضاى بى كران سير مى كند ويا دست كم دركره بهشت مخلد مى شود وهميشه ازنعمت لايزال آن متمت ّع مى گردد. آدم وحوا كه از طرح اين مسأله جاخورده بودند, ونگرانى اخراج از بهشت, فكر وانديشه آنان را مختل كرده بود, از دشمنى شيطان غافل شده, او را قسم دادند كه آيا راست مى گويد؟ وشيطان سوگند خورد كه من راست مى گويم وخيرخواه شمايم . شيطا ن, آدم و حوا را مغرور كرد تا سفارش الهى را از ياد بردند و دشمنى او را مظهر دوستى گرفتند و از ميوه آن درخت خوردند.
اين فريب خوردن, گواهى مى كند كه آدم از تمام حقائق هستى مطلع نبود, ودراثر يك تسويل شيطانى, تصور كرد كه با خوردن يك ميوه مى تواند به فرشته تبديل شود وحتى ازشناخت شرمگاه خود وخم و پيچ احشاء و امعاء خود نيز بى خبر بود. واين تأييد مى كند كه (عرضه اسماء) همان عرضه اسماء انبياء و اولياء بوده است و نه همه آگاهيها و رموز هستى.
تقاضاى مهلت
قرآن مجيد مى گويد:
(خداوند به شيطان گفت: بعد ازآن كه فرمانت دادم و گفتم سجده كن, چرا سجده نكردى, آيا خود را بزرگ شمردى و يا از بزرگان و ارجمندان بودى؟ شيطان گفت: من از آدم بهتر و والاترم. تو مرا از آتش پديد كردى و او را از گِل آفريدى.)
(اعراف/11 ـ 12)
تو با اين تشريفات رسمى آدم را بر من ترجيح دادى وكرامت بخشيدى درحالى كه شايسته, نه اين بود. (اسراء/61 ـ 62)
ولااقل بايد درهنگام آفرينش من نيز چنين تشريفاتى معمول مى شد. خداوند بدو گفت ازاين جايگاه برين دور شو كه حق ندارى دراين جا كبر ورزى و ازحد خود تجاوز كنى. بيرون شو كه خوار و ذليلى! شيطان تقاضاى مهلت كرد و گفت:
(أنظرنى الى يوم يبعثون) اعراف/14
تا روز رستاخيز بشر به من مهلت بده تا دراين جايگاه برين بمانم وخداوند به او گفت: مهلت دارى اما تا روزى معين. و شيطان سوگند خورد كه تا نيرو و توان دارد, نسل بشر را اغوا كند و به بدبختى بكشاند. (حجر/35 ـ 36, ص/80 ـ 83)
ومنظور خداى عزوجل از روز معين, روزى بود كه هبوط همگان از آن جايگاه برين صورت بگيرد كه آدم و حوا و نسل بشر و شيطان با ذريه او, همگان به كره زمين نقل مكان بدهند.
هبوط و تكثير نسل

وچون آدم وحوا فريب خوردند و شايستگى حضور در جايگاه برين را از كف دادند وچون شيطان سركش, كبر ورزيد و رانده شد, خداوند بر همه آنان خشم گرفت و كره برين را درهم ريخت وآنچه آب حيات و نطفه هـاى بشرى و نطفه انعام ثمانيه بود, (زمر/6) بر سطح زمين جاى گرفت واز جمله آدم و حوا به زمين منتقل شدند و شيطان نيز كه روز معلومش فرا رسيده بود, از جايگاه برين مطرود شد. اين جايگاه برين, همان كره عظيمى بوده است كه بالاتر و دورتر ازكره مريخ درمدارى به گرد خورشيد مى چرخيده است واينك سنگپاره هاى آن درهمان مسير, به گردش ادامه مى دهند.
پس از هبوط نطفه هاى بشرى وهمراه شدن آب حيات و ساير شرايط بهشتى بود كه نسل بشر در سراسر كره زمين منتشر گشت, وآن روايات و اساطيرى كه در باب تكثير نسل بشر وارد شده است ومى گويد: براى اولين فرزند آدم حوريه بهشتى از آسمان آمد و دومين فرزند او را با يك زن جنّى به نكاح آوردند, مخالف قرآن است كه مى گويد: ما براى نسل بشر, از جنس خود آنان همسر و جفت آفريديم. (شورى/11, زمر/6, فاطر/11, نحل/72, نساء/1, اعراف/189) علاوه بر تناقضاتى كه دراين روايات وارد شده است و از جمله برخى مى گويند: ابتدا ازدواج برادر وخواهر حلال بود, به خاطر ضرورت. وبعدها حرام شد! (بحار الانوار 11/218 ـ 249) تمام اين توهمات به علت جمود فكرى و نرسيدن به عمق آيات قرآنى حاصل شده است.
قرآن مجيد به صراحت مى گويد:
(قال اهبطوا بعضكم لبعض عدوّ و لكم فى الأرض مستقرّ و متاع الى حين. قال فيها تحيون و فيها تموتون ومنها تخرجون ) (اعراف/25 ـ 24)
خداوند به آدم و حوا وبه نسل بشر گفت: شما همگان به زمين فرود شويد: كه درآن دشمنان هم خواهيد بود. درآن زمين برايتان قرارگاهى است چند روزه وكاميابى و تمتع تا چند صباح. شما همگان دركره زمين لباس حيات مى پوشيد و درهمان كره زمين لباس حيات را از تن خارج مى كنيد و مجدداً از همان كره زمين سر ازخاك برمى داريد.
وچون پيام آور من بر شما گسيل شود, هركس رهبرى مرا بپذيرد, در دنيا به حيرت نماند و درآخرت بدبختى و شقاوت نبيند وهركس از ياد من غافل شود, در زندگى دنيا سختى بيند و روز قيامت و زندگى بازپسين به كورى گرفتار آيد.) (طه/123 ـ 124)
آزمون و اختبار
خداوند عزت, نطفه هاى انسانى را در كره بهشتى آفريد و پرورش داد. سپس يك زوج آنان را به عنوان نمونه كشت داد و به صورت بشرى قابل لمس با اعضا و اندام بياراست و در بهشت مزبور سكنى داد, تا براى همگان معلوم شود كه خداوند عزت از لطف و رحمت خود دريغ ندارد واگر نسل آدم شايستگى اين رحمت را داشته باشد, جاودانه ازكرامت بى پايان حق بهره مند وكامياب خواهد گشت. لذا به آدم و حوا گفت:
(اى آدم! اين شيطان را كه مى بينى دشمن تو و دشمن همسرت حوا است. مراقب باش كه شما را ازاين بهشت بيرون نكند كه بيرون اين جايگاه برين جز بدبختى و مشقت حاصلى به دست نيايد, دراين جايگاه برين نه گرسنه خواهى ماند و نه بى لباس, نه تشنه خواهى شد و نه در تابش و تفت آفتاب خواهى ماند. اما اگر اين جايگاه را از دست بدهيد, همه اين بدبختيها از گرسنگى و بى جامگى و تشنگى و تفت و تابش خورشيد به سراغ شما خواهد آمد. (طه/117, 118, 120) خداوند بالاترين نعمت رايگان رادر اختيار اين زوج نمونه قرار داد و شرط نگهدارى نعمت را به آنان گفت, اما آن دو, فريب خوردند و هشدار خدا را ازخاطر بردند و دل به نصايح شيطان سپردند و نعمت رايگان را ازكف دادند. در واقع نتوانستند ازيك آزمايش ساده سرفراز بيرون آيند. واين خود گواه بود كه ديگران تاچه حد شايستگى خلود در بهشت را داشته باشند. ازاين رو بود كه خداوند عزت برنامه آزمايش واختبار بشر را به صورت ديگرى به مرحله اجرا نهاد; يعنى نسل بشر را ازكره بهشت بيرون ريخت تا دركره زمين ديرى بپايند و لحظه ها و روزها وماهها و سالها با شيطان دست و پنجه نرم كنند: انسان گناه كند وخدا او را ببخشد, بى آن كه مستوجب آتش شود, طاعت بجا آورد ويك قدم به بهشت و رضوان الهى نزديك شود, وچون مرتكب خطا شود, باز به قهقرا بازگردد. وبالاخره در فراز و نشيب زندگى, سرد وگرم روزگار ببيند و قدر نعمت و عافيت بشناسد و دوست و دشمن را تميز دهد, باشد كه پس از سالها عمر و زندگى شايستگى, بهشت را تحصيل كند.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 523]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن