تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 30 بهمن 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى از شما حق ندارد از هيچ يك از يارانم چيزى به من بگويد؛ زيرا دوست دارم در حال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

کشتی تفریحی کیش

تور نوروز خارجی

خرید اسکرابر صنعتی

طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وب‌سایت

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

زومکشت

فرش آشپزخانه

خرید عسل

قرص بلک اسلیم پلاس

کاشت تخصصی ابرو در مشهد

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1860815273




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سياست - دانشجو و سياست‌ورزي واقعي


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: سياست - دانشجو و سياست‌ورزي واقعي


سياست - دانشجو و سياست‌ورزي واقعي

تقي رحماني :دانشگاه خاستگاه آموزش جديد است اما اين آموزشگاه فقط متخصص علمي و فني توليد نمي‌كند، بلكه فعال سياسي را نيز در درون خود مي‌پرورد. دموكراسي‌خواهي و عدالت‌طلبي جديد ريشه در دانشگاه دارد اما به نظر مي‌رسد كه عدم تحقق اين دو عامل در جامعه ما با وجود داشتن نهاد دانشگاه جاي بررسي و تامل دارد. به عبارتي چگونه است كه فعالان دانشجويي بعد از فارغ‌التحصيل شدن، به جز اندكي در عرصه سياسي، فرهنگ و اجتماع اين جامعه حضور فعال ندارند و حتي فاقد نقش مدني ـ صنفي در زندگي شغلي و زندگي مدني خود مي‌شوند. يكي در نهاد صنفي شغلي خويش يا در سرنوشت اجتماعي- مدني فعال نيستند، به عبارتي در نهادها و NGOهاي اجتماعي نيز نقش بازي نمي‌كنند، در حالي‌كه در دوران دانشجويي افراد فعال و با انرژي و با روحيه‌اي هستند كه با پتانسيل قوي وارد تحولات سياسي مي‌شوند اما انگار بعد از دانشگاه ديگر چندان انگيزه و تواني براي انجام ابتدايي‌ترين فعاليت‌هاي مدني- صنفي كه به زندگي آنان مربوط مي‌شود، ندارند.

دانشگاه
دانشگاه محل مناسبي براي حركت جمعي است. پادگان، كارخانه، دانشگاه سه عرصه و جايگاه مهم و تعيين‌كننده دنياي مدرن هستند كه اولي قدرت نظامي، دومي نيروي كار و توليد و سومي سازماندهي جامعه و فناوري و علمي جامعه را سامان مي‌دهد. در جوامعي كه دانشگاه و فرهنگ دانشگاهي حاكم است، شاهد بسامان بودن بهتر آن جامعه نسبت به جوامع ديگر هستيم، در عوض در جوامعي كه پادگان حاكم مي‌شود شاهد نابساماني فراوان در جامعه مي‌شويم.
در كشورهاي جهان سوم دانشگاه، پادگان و كارخانه جايگاه مناسبي ندارند. نحوه حضور و ميزان قدرت نهادها، در اين جوامع اشكال گوناگوني از قدرت سياسي را سامان داده‌اند، اما در مجموع نتوانسته‌اند كارايي موزون و تفكيك‌شده به نفع دموكراسي و رفاه جامعه را باعث شوند. به عنوان مثال ارتش سازمان يافته در فقدان نظم توليد مدرن و دانشگاه آزاد موجب شده تا نظاميان در صف رهبران سياسي قرار گيرند، اين حكومت‌ها در آفريقا حضور دارند. همچنين وجود حاكميت‌هايي كه با كمك طيفي از دانشگاهيان توانسته‌اند، حكومت‌هاي غيردموكراتيك در جامعه برقرار كنند. به عبارتي پادگان، كارخانه و دانشگاه در بسياري جوامع كاركرد موزوني ندارد. در نتيجه دنياي مدرن اين جوامع شبه مدرن است. در ميان اين سه‌گانه منظور ما كاويدن نقش دانشگاه آن هم از درون آن است. يعني نقد و بررسي جنبش دانشجويي، آن هم جنبشي كه آرمان عدالت طلبي و آزاديخواهي دارد.
دانشگاه از آغاز در ايران ماجراساز بوده، براي قدرتمندان دردسر ايجاد كرده است، اما دردسرها و ماجراها مبدل به كاميابي پايدار نشده است، از اولين اعتصاب دانشجويي زمان رضاشاه تا به امروز، دانشگاه محل و مركز تحول و تغييرطلبي است، بنابراين درد و درمان را مي‌بايد در دانشگاهي به معني روشنفكران و دانشجويان جستجو كرد، حديث آزاديخواهي و عدالت‌طلبي با دانشگاه پيوند خورده و در محافل روشنفكري تقويت شده، اما در بزنگاه‌هاي راهبردي محقق نشده است.
دانشگاه و جنبش
جنبش دانشجويي موج‌‌آفرين در تحولات اجتماعي- سياسي جامعه است اما در عين حال دانشگاه به عنوان نهاد آموزشي مدرن در تحولات اقتصادي، اجتماعي و سياسي جامعه جايگاه اصولي و قابل بحثي ندارد. به عبارتي قاعده بازار و اقتصاد، صنعت و توليد و رسم مديريت كشورداري با نظام دانشگاهي ارتباط خلاق و موثر ندارد. اين نكته دردناك كه آموزش‌هاي مدرن دانشگاهي در جامعه ما مغلوب آموزش‌هاي محيطي و عرفي و سنتي جامعه در همه موارد است، نكته‌اي بس دردآورد است، از همين‌جاست كه يك تحصيلكرده دانشگاهي در امور اجتماعي، اقتصادي و سياسي در عمل مغلوب يك همجنس يا هم‌طراز شغلي خود است كه مطابق عرف، سنت، آموزش و تجربه‌ خود عمل مي‌كند، در چنين حالتي دانشجو با نهاد دانشگاه رابطه تعاملي ندارد، پس رابطه تقابلي و اعتراضي مي‌شود، اعتراضي كه حتي به براندازي مي‌رسد و هميشه خطر يك كودتاي فرهنگي در جامعه وجود دارد. با اين حال در چنين تقابل نادرستي، حقانيت با جنبش دانشجويي است كه ويژگي اعتراض به وضع موجود دارد. اما حقانيت به مفهوم صلاحيت اصلاح امور نيست، چراكه تجربه نشان مي‌دهد اين چنين كوششي كه داراي فراز و نشيب در طي زمان و سال‌ها بوده است، نتوانسته به كاميابي دموكراسي و عدالت در ايران ياري رساند، اما آسماني نوراني از نام‌ها، جريان‌ها و چهره‌ها عليه استبداد و ارتجاع را در پرونده خوشنام اما نه كامياب خود دارد.
تكرار خو‌شنامي به جاي كاميابي اين سوال را پيش مي‌كشد كه چگونه مي‌توان كامياب شد؟ از اينجاست كه نقد جنبش دانشجويي به عنوان منبع سازنده و پرورش‌دهنده روشنفكران، هنرمندان، نويسندگان سياستمداران تحول‌طلب جامعه مطرح مي‌شود. منتها اين تحول‌طلبان در تحقق نهادينه‌كردن آزادي، توسعه، دموكراسي، نظريه‌پردازي بومي و سازماندهي اجتماعي موفق نبوده‌اند، اگرچه تلاش فراوان كرده‌اند.
دانشجو و روحيه جنبشي در دانشگاه
ورود به دانشگاه، پا گذاشتن به دنياي جديد است، به‌‌خصوص اگر جامعه در حالت و وضعيت جنبشي باشد، بالطبع حالت جنبشي در اعتراض بيشتر سلبي است. در اين شرايط دانشجو تبديل به معترض سياسي- فكري مي‌شود و با حكومت يا بخشي از حكومت به تقابل كشيده مي‌شود، اما نتيجه كار چگونه است؟ مجموعه‌هاي فعال در دانشگاه به نام انجمن‌ها يا نهادهاي دانشجويي شكل مي‌گيرند كه در آن دانشجويان با گرايش ايدئولوژيك و آرمان‌گرايانه يا ذهني به دنبال طرح خواسته‌هاي دموكراتيك هستند.
فضاي راديكال و آرمان‌گرايانه يا انتزاعي در جنبش دانشجويي در عمل، فضاي كلي جنبش را پيشتاز و پيشرو مي‌كند، اما به دليل درهم ريختگي جايگاه جريانات سياسي، مدني و صنفي در ايران در اين پيشتازي در عرصه ايده و تئوري و راهبرد در جامعه ايران توليد اشكالات اساسي مي‌كند كه البته، جريان دانشجويي مسبب آن است، اما تقصير و عامل اصلي اين وضعيت قلمداد نمي‌شود.
تئوري و ايده‌هاي حاكم بر جريان دانشجويي
جريان دانشجويي متاثر از فضاي روشنفكري جهاني و داخلي است. اين فضا در عمل دو ويژگي كلان دارد، آرماني و انتزاعي است. به عبارتي نگاه معطوف به آرمان دارد. 1- فضاي آرماني به دنبال تحقق صددرصدي خواسته‌هاي خود است. در فضاي آرماني آنچه مهم است، حقيقت است بدون توجه به واقعيت، ايستادگي بر اصول به مقاومت بر سر جرئيات مي‌رسد و يك خطاي راهبردي، به مثابه محور شكست در ايده و آرمان فرد منجر مي‌شود. سال‌هاي 1340 تا 1368 ه.ش فضاي روشنفكري ايران تحت تاثير آرمان و عدالت سوسياليستي اين‌گونه بوده است.
اولويت ايده‌ها بر عمل افراد، متناسب اين دوران است. تجربه مبالغه شده اين نوع برخورد در ميان جريان‌هاي ماركسيستي با يكديگر بوده است. در دهه 1350 ه.ش در زندان اوين، جريانات چپ ماركسيستي در درون اتاق‌هاي دربسته زندان و در شرايط سخت به دليل اختلاف بر سر مرحله انقلاب در جامعه، سفره غذاي خود را از يكديگر جدا مي‌كردند، كه البته اكثر اين افراد دانشجو يا فارغ‌التحصيل دانشگاه‌ها بودند. رفتار غيرمبالغه‌ شده اين ايده در ميان برخي از جريان‌هاي ملي- مذهبي در بعد از انقلاب جلو‌ه‌ كرد كه به دلايل تئوريك با يكديگر اختلاف شديد پيدا كردند و هر يك به دلايلي بر محور حزب جمهوري اسلامي (خط امام) و بني‌صدر عليه يكديگر موضع گرفتند.
از اين‌گونه مثال‌ها فراوان مي‌توان زد كه به دو مورد آن اكتفا كرديم. فضاي آرماني و در قرائت منفي خود، توهم، اصولگرايي افراطي و مطلق‌گرايي را دامن مي‌زند كه نتيجه آن امكان انعطاف و همكاري ممكن ميان افراد و جريان‌ها را از ميان مي‌برد. همچنين موجب مي‌شود كه خصلت‌ها و خودخواهي‌هاي افراد و جريان‌ها زير پوشش آرمان‌ها پنهان شود، در نتيجه همه چيز در هاله‌اي از خواست تئوريك و آرماني قرار گيرد.
2- فضاي انتزاعي بهتر و برتر از فضاي آرماني نيست، در عين اينكه همه هم به آرمان و هم به انتزاع نياز داريم اما حاكم كردن فضاي آرماني بر بستر راهبرد به نتيجه مناسبي ختم مي‌شود.
جريان روشنفكري و دانشجويي ايران بعد از سال 1368ه.ش متاثر از فضاي انتزاعي است كه روي ديگر ناب‌خواهي و تجردانديشي را با خود دارد. انقلاب رهايي‌بخش راه رشد سرمايه‌داري و حكومت خلق‌ها، جاي خود را به اصلاح‌طلبي، راه رشد سرمايه‌داري و طلب‌كردن حكومت ناب ليبرال داده است. در چنين تجرد انديشي و انتزاع‌گري كه بستر عيني تحقق ندارد جريان و روند اصلاح‌طلبي اخير را همچون انقلابي‌‌گري گذشته كامياب نكرد. در نتيجه باز آسمان ايران پر از ستاره و اما زمين تيره وتار.
در آرمان‌گرايي و انتزاعي‌گرايي از بام تا آسمان مورد نقد و بررسي قرار مي‌گيرد، اما منزل تا بام مورد غفلت واقع مي‌شود در نتيجه آنچه رخ مي‌دهد، عدم كاميابي در راه تحقق خواسته‌هاي حداقلي است. در حالي‌كه خواسته‌ها حداكثري و بسيار غيرمنطقي است. جالب اين است كه در پروسه انقلابي‌‌گري و اصلاح‌طلبي خواسته‌هاي ذهني و غيرمعقول و و غيرعملي بود و هر نيرويي كه بيرون از ديدگاه‌ها در محافل روشنفكري و دانشجويي سخن مي‌گفت طرد مي‌شد و مي‌شود. سرنوشت خليل ملكي و مهندس بازرگان در دوره‌هاي گذشته از جمله اين موارد است. كه البته اين بزرگان بعدها، مورد تجليل قرار گرفتند، اما نوشداروي بعد از مرگ سهراب، ديگر كارايي عملي و كاميابي ندارد، بلكه بيشتر تجربه‌اندوزي است. اما تجربه در كتاب نوشتن و خاطرات كارا نيست، تجربه بايد عملي و محقق شود. در فقدان نهاد پايدار و امن، تجربه گذشتگان در عمل در هوا مي‌شود. در حالي‌كه بايد به گوش و جان شنيده و عمل شود، خاطره‌نويسي و تاريخ‌نويسي امري ضروري است اما براي به كار بستن و عملي شدن چندان مفيد فايده نيست، چراكه بايد براي پندگرفتن از زمانه، افراد با تجربه و نهادهاي پايدار داشت، و الا خواننده جوان از تاريخ گذشته درس نمي‌گيرد، در نتيجه ناچار به تكرار آن است.
شعارهاي دوران انتزاعي‌گري حقيقت‌طلبي، ابطال‌پذيري همه چيز تا به ناب‌خواهي در اقتصاد و سياست مطرح مي‌شود، به عبارتي بهترين‌خواهي آرماني جاي خود را به ناب‌ترين و حقيقي‌ترين‌ها مي‌دهد. تاثير چنين با باورهايي بر جريان دانشجويي راهبرد آن را نيز دستخوش تحولات غير كامياب مي‌كند و همچنين در ارائه راهكار‌ها جريان مزبور را دچار تغيير و تحولات اصولي غير موثر يا اضافي مي‌گرداند. با اين وصف ماجراي بينش آرمان‌خواهي در همين‌جا ختم نمي‌شود. اين نوع باورها در راهبردها، راهكارها و همچنين نحوه آموزش و تربيت دانشجو در جامعه تاثير تعيين‌كننده مي‌گذارد كه بررسي هم كدام از اين عوامل مي‌تواند به شناخت ناكام دموكراسي‌خواهي و عدالت‌طلبي در جامعه ما ياري رساند.
كلان‌نگري يا كلي‌گويي؟
مشكل جريانات روشنفكري و دانشجويي سياسي مخدوش‌شدن ميان كلان‌نگري با كلي‌گويي است، چراكه‌ آرمان‌گرايي و انتزاعي‌گري در روايت غالب خود تمايل به كلان‌نگري دارد اما كلان‌نگري بدون عرصه عملي، خرد و اجرايي، به كلي‌‌گويي ختم مي‌شود. كلي‌گويي در بدترين حالت خود به تكرار و كلي‌بافي گرايش مي‌يابد. نگاه بلند و بالا در عمل، حركت خود و مهندسي شده را پيگيري نمي‌كند و به مشعل راه به جاي نقشه راه قناعت مي‌كند، در حالي‌كه مشعل اطراف و مسير را روشن مي‌كند اما اين نقشه راه است كه راه رسيدن به مقصد را ترسيم مي‌كند، اما مشعل هدف را نشان مي‌دهد. كلان‌نگري در مسائل، اقدام لازم اما كافي نيست، چون توان كفايت را ندارد موجب تكرار يا پرسش مي‌شود. تكرار كلان‌نگري به كلي‌گويي ختم مي‌شود كه در نتيجه نوعي شكست قلمداد مي‌شود، اما پرش از روي يك ايده، باور يا ايدئولوژي كلان به سوي ايده ديگر مشكلي را حل نمي‌كند، در اصطلاح باغباني بيل‌زدن به معني سياه كردن به جاي شخم‌زدن زمين قلمداد مي‌شود. چراكه بدون تجربه كردن ايده و آرمان سوسياليست يا ليبراليسم، انتخاب يكي به جاي ديگري در عالم نظر اقدامي عجولانه است، چراكه بايد ايده و آرمان كاربردي و برنامه‌اي شود و زماني كه به كار گرفته شد، مورد قضاوت قرار مي‌گيرد، اما در انتخاب نظر يكي به جاي ديگري اتفاقي واقعي در عمل نمي‌افتد و تجربه‌اي انباشت نمي‌شود، در نتيجه باور و ديدگاه‌ها به درستي جرح و تعديل نمي‌شود.
در نتيجه پارادايم‌هاي فكري تبديل به مد مي‌شود، امري تجربه شده و مورد اعتنا كه بتوان روي آن مانور داد و نتيجه گرفت يا با تجربه كافي به اصلاح ايده‌ها و باور پرداخت. جرح و تعديل باورها و آرمان‌ها در جوامع بسامان مي‌تواند، مورد توجه ما باشد. به عبارتي گز نكرده، پاره كردن نمي‌تواند به انباشت تجربه براي عمل بهتر منجر شود. گز ناكرده پاره كردن، در نهايت منجر به پرسش‌هاي نظري و تكراري از ايده و نه ايده‌هاي جديد مي‌شود كه نتيجه سازنده‌اي براي جامعه در پي ندارد. در حالي كه راه و رسم روشنفكري و روشنگري چيز و هدف ديگري است. اما تحويل كلان‌نگري به كلي‌گويي در راهبرد اثرات متعددي دارد كه در مجموع مطلوب و مقبول نيست، اگرچه مي‌تواند پرهيجان و جذاب باشد.
راهبرد يا آرمان
در باورهاي كلان مهندسي نشده، ايده‌ها و باورها اعلام مي‌شود و در نهايت بايد بشود و ما مي‌خواهيم انجام بگيرد و در قالب بايد و نبايدها طرح مي‌شود. در چنين شرايطي باورها و ايده‌ها به جاي راهبرد مي‌نشيند، هر باور و ايده‌اي در مقام ايدئولوژي با اجرايي شدن فرق دارد. در مرحله اجرايي از سلسله مراتب و امكان عملي شدن بايد سخن گفت و اين مراحل را چگونه و چه كساني انجام خواهند داد و مورد توجه قرار مي‌گيرد. در جوامع پيشرفته مجريان از ايده‌پردازان مهم‌ترند.
اگر با همين ملاك به باورها و ايده‌هاي روشنفكري توجه شود حتي نرم‌ترين خواسته‌هاي روشنفكري و دانشجويي مانند حاكميت قانون نيز مهندسي و اجرايي نيست. چه قانوني، چگونه و در چه شرايطي بايد وضع و اجرا شود تا در خدمت انسان قرار گيرد و ايده‌ها را به درستي متحقق سازد، كاري، كارستان است. ويژگي همه‌خواهي در يك مرحله و يكجا، به عبارتي زود، تند، الان و همه را يكجا خواستن به دليل فشار در جامعه است كه امكان عمل تدريجي را منتفي مي‌كند. اما همين يكجاخواهي به سكته جريان آزاديخواه ختم مي‌شود.
خطرناك‌تر از اين مسئله زماني است كه همين خواسته مهندسي نشده حاكميت قانون، از سوي برخي ديگر از روشنفكران و دانشجويان مورد نقد راديكال قرار گيرد. در نتيجه در حالي‌كه بايد ميان معتقدان دموكراسي همراهي باشد، بدون تشخيص مرحله، فاز شرايط امكان تحقق ايده‌هاي مهندسي شده، همراهي معتقدان به جنگ منتقدان ذهني منتهي مي‌شود كه از مرحله‌سنجي به مرحله‌سوزي ختم مي‌شود.
شاهد فعال در اين مورد فراوان است. مهندس بازرگان در مرحله انقلاب و شرايط آن، راه‌حل‌هاي اصلاح‌طلبانه خوب ارائه مي‌داد، اما بدون راهكار درست و مناسب به‌دنبال اهداف خوب و پسنديده بود. بخشي از طرفداران آزادي و عدالت در نقد اهداف خوب بازرگان، در عمل صحنه مواجهه ميان آزادي و استبداد را به صحنه مواجهه آزاديخواهان ختم مي‌كردند كه نتيجه به نفع هيچ‌يك از طرفين درگير نبود. چون مرحله‌‌سوزي انجام گرفته بود. در جريان تسخير سفارت آمريكا اين نوع اختلاف به اوج رسيد كه نتيجه آن به نفع جريان ديگري تمام شد.
در جريان اصلاح‌طلبي، خاتمي با كلي‌گويي غير راهبردي در عمل با جريان منتقدي روبه‌رو شد كه در عمل به ناب‌خواهي مبتلا شده بود. جالب آن بود كه خاتمي بدون راهبرد مشخص براي تحقق اهداف خود، در چنبره انتقاد ديگراني قرار گرفته بود كه در مسير انتقاد كردن به خاتمي فاقد راهبرد بودند و بيشتر به اعتراض و طرح ايده و آرمان‌هاي خود مي‌پرداختند. به عبارتي اگر بازرگان و خاتمي برنامه‌هاي عملي روشن داشتند، به راحتي مي‌توانستند بسياري از منتقدان دموكرات خود را همراه خويش كنند. از اين قبيل مثال‌ها در تاريخ پرماجرا اما غيركامياب ايران فراوان مي‌توان زد. به نظر‌مي‌رسد كه در دوره سكون نسبي گفت‌وگو كردن در مورد مرحله جامعه و شرايط آن مي‌تواند به تفاهم ميان نيروها بينجامد. اما ماجراي كلان‌نگري، جايگزين كردن اهداف و آرمان به جاي راهبرد آفات ديگري در روشنفكران و جريان دانشجويي دارد كه بايد به شكل خردتر، ريزتر و دقيق‌تر به آن پرداخت.
 شنبه 9 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن