واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: عوامل پيشگيري و مقابله با آسيب هاي اجتماعي فرزندان
خانواده مبناي جامعه انساني است . درست مثل سلول كه مبناي پيكره آدمي است . جامعه هاي سرافراز مستقل سخت كوش ارزش مدار و دانا قطعا داراي خانواده هايي با همين صفات هستند. اين موضوع آنقدر ارتباط مستقيم و مستمر و مستحكم دارد كه امام خميني رحمه الله عليه در فرازي راه بلند اين رابطه منطقي را كوتاه مي نمايد و مي فرمايند : « سعادت و شقاوت ملتها به وجود مادران بستگي دارد. » و اين مطلب را مي رساند كه زن محور خانواده است . خانواده محور جامعه و جامعه سرنوشت بشريت را در يك برهه از تاريخ و جغرافياي مشخص معلوم مي كند. همه اينها وامي دارد كه ما به يك تعريف و بازشناسي و كاوش نظري در موضوع خانواده دست يابيم تا براساس آن بتوانيم وضعيت موجود خود و خانواده و جامعه را ترسيم و نقاط قوت را با قدرت ادامه دهيم و نقاط ضعف را با ظرافت طرح كنيم .
لذا مي بينيم در همه جوامع موضوع خانواده از دو سو مورد مطالعه قرار مي گيرد : از سويي كه خانواده هدف است و از سويي كه خانواده وسيله است . زيرا براي نگاهداشت يك جريان فرهنگي ـ سياسي اعتقادي و اجتماعي خانواده بهترين وسيله است . پس براي خانواده نقشه دارند و حال ببينيم ما چه نقشي در خانواده داريم .
ما به عنوان يك فرد از خانواده خودمان همسر و يا فرزندان با يك دنيا تعلق نسبت به خانواده و يك دريا توقع از خانواده چه تعريفي را نسبت به خانواده داريم و ارزيابي ما از يك خانواده موفق چگونه است
يك خانواده موفق خانواده متعادل است . در خانواده متعادل پدر نقش تصميم گيرنده و مادر نقش ايجادكننده آرامش و امنيت را دارد. يك مادر موفق مادري است كه بتواند بين احساسات و منطق ارتباط برقرار كند و تعادل بين آزادي فردي و پيوندهاي جمعي آنان برقرار كند. پدرهايي كه در حضور فرزندان حرمت مادر را نگه نمي دارند نقش خود و مادر را در خانواده تخريب مي كنند. و اين خانواده در گروه خانواده متعادل قرار نمي گيرد.
پدري كه فرزندي را تنبيه مي كند و مادر كار او را در حضور فرزندان محكوم مي كند اين كار اساس مديريت خانواده را زير سوال مي برد. در خانواده اي كه پدر كاري را پنهان مي كند فرزندان هم اين مخفي كاري را ياد مي گيرند و اين آموزش غلط است .
هر جا حقي وجود دارد وظيفه اي هم وجود دارد. در فضاي خانواده هاي امروزي بعضي يكسره حق و بعضي يكسره وظيفه هستند.
در خانواده هاي سنتي هميشه حق با پدر و مادر بود و به نظر نمي رسيد كه خانواده در مقابل فرزندان وظيفه اي داشته باشند. ولي در خانواده هاي امروزي درست نقطه مقابل آن است و اين يكي از آسيب هاي خطرناك و جدي خانواده هاي امروزي جامعه ما است .
ما به فرزندان خود ياد نمي دهيم كه در مقابل هر حقي وظيفه اي هم وجود دارد.
پدرها و مادرها در نظام جديد خانواده امروزي نقش عابربانك را بازي مي كنند و اگر اين دستگاه پولي را به صورت اتوماتيك ندهد مورد سرزنش و ملامت قرار مي گيرند.
مادر در خانواده هاي امروزي نقش متصدي ارائه خدمات خانگي را دارد حتي اگر شاغل باشد.
نقش زن در خانواده هاي امروزي از حالت اصلي خارج شده و در جايگاه واقعي خود قرار ندارد. وظيفه زن ارائه خدمات خانگي نيست . آرامش و صفا و گرم بودن محيط خانواده از نقش هاي اصلي زن در خانواده است . به دنبال خانه هاي گرم باشيم نه خانه هاي بزرگ به دنبال اين باشيم كه همه به يك نقطه نگاه كنيم و نه هر يك به يك نقطه .
ويژگي هاي خانواده متعادل
1 ـ عقلانيت
2 ـ معنويت
3 ـ مديريت
4 ـ محبت
5 ـ صداقت
6 ـ معاضدت
7 ـ معاشرت
8 ـ مقاومت
فرزندان ما حاصل تربيت ما هستند. بچه ها محصول نظام تربيتي هستند كه ما به آنها عرضه مي كنيم . فرزنداني كه ما تربيت مي كنيم تماميت خواه هستند حال چگونه دو فرد تماميت خواه با هم زير يك سقف زندگي كنند
عقلانيت : اگر فضاي خانواده يك فضاي عقلاني خردورزي و منطقي باشد فرزندان در چنين خانواده اي عاقل و رشيد بار مي آيند و باتوجه به نقش مداوم و مستمر عقل در لحظه لحظه اي زندگي انسان به آشكار پيداست كه كوتاهي در اين موضوع چه خسارتهاي سنگيني را تا آخر عمر براي بچه ها فراهم خواهد آورد.
معنويت : والدين بايد روح معنويت خواهي و مقاومت براي دسترسي به معنويت را در خانواده تثبيت و تقويت نمايند و با تربيت فرزندان بر اين مبنا روح تعهد به فرمانهاي الهي و تعلق به فطرت انساني را تقويت نمايند.
مديريت : هركاري نيازمند مديريت است و مديريت نيازمند روشن بيني .
روشن بيني بايد نسبت به چهار « چه » حاصل شود : چه كسي را به چه جايي با چه وسيله اي و چرا مي خواهيم برسانيم اگر هر كسي توانست در هر كاري به اين چهار « چه » پاسخ درست دهد آن فرد روشن بيني لازم را براي مديريت كردن بدست آورده و الا هر قدر هم كه دانا و مصمم باشد چون روشن بيني ندارد در تاريكي گام برمي دارد از هدف دورتر مي شود. پدر و مادر در هر خانواده اي مديران خانه هستند.
دو مديري كه بين آن دو سه دسته وظايف وجود دارد : وظايف اختصاصي پدر وظايف اختصاص مادر و وظايف مشترك .
پدر و مادر هر دو بايد بدانند چه كسي را با چه روشي به چه جايي و چرا مي خواهند برسانند. در اين معادله « چه كسي » معلوم است . آنها فرزندان معصومي هستند كه والدين خود را انتخاب نكرده اند بلكه والدين آنها را انتخاب كرده اند و قرار است اين بچه ها را در گلستاني به نام خانواده پرورش دهند تا همان طور كه با جسم انساني متولد شده اند در اثر رشد و تربيت صحيح روح انساني هم در آنها متولد شود.
اما اينكه « با چه روشي » صورت پذيرد اين موضوعي است كه بايد هم از علم مدد جست و هم از عمل . بايد از عمل مددجست زيرا صدايي كه از رفتار آدمي برخيزد هيچ گوشي آن را فراموش نخواهد كرد. پس بهترين راه صحيح تربيت كردن فرزندان صحيح زيستن والدين است . بهترين راه مودب كردن فرزندان مودب زيستن والدين است . بايد از علم مدد جست چون دانش افق ديد را وسيع مي كند و راههاي حصول هدف را سريع تر و آسان تر و مقبول تر مي كند. بايد از امكانات زمانه نهايت بهره را جست . از علايق خاص فرزندان آگاه شد و براي ورود فرهنگي و تاثيرگذار دنياي درون فرزندان از مكانيزم هاي علمي نهايت بهره جست و پدر و مادري كه خواستار تربيت فرزندان خود به سمت آدم شدن و انسان شدن هستند بايد تمام اين مسير را به دقت مديريت كنند. دقيق باشند نظارت كنند و در هر بخشي كه زنگهاي كاستي و يا ناكامي به صدا درآمد حساس باشند و بلافاصله براي جبران آن اقدام مناسبي نمايند مديريت اين موضوع يك لحظه بايد مورد غفلت والدين قرار نگيرد.
محبت : محبت مايه قوام و دوام روابط انسانهاست شرافت آدمي به بذل محبت و درك محبت و پاسداشت محبت است . عنصر محبت لازمه زندگي آدمي است و اگر در جامعه اي بي محبتي به كانون خانواده هم كشيده شود فاجعه اي رخ مي دهد كه ثمرات تلخ آن در انواع بزه كاري فرزندان خشونت و يا افسردگي كودكان ظهور و بروز مي يابد.
صداقت : صداقت آن قدر حائز اهميت است كه رسول مكرم اسلام آن را مايه نجات مي داند درست برخلاف آن چيزي كه مردم در نيازمندي به دروغ مي پندارند.
پدر و مادر بايد توجه داشته باشند كه اولين ضرر عادي سازي و يا ضروري سازي دروغ در خانواده ها به خود آنها برمي گردد زيرا فرزندانشان در اولين تجربه هاي دروغ گويي اول به والدين خود دروغ مي گويند و بدون شك محيط خانه كه يك محيط امن و اعتمادآور است به محيط شك و شبهه و ترديد تبديل مي شود و رفتارها و حركات در هاله اي از ابهام و بي اعتمادي فرو مي رود.
معاضدت : همكاري و مشاركت اعضاي خانواده روح تعاون را تقويت مي كند. افراد در فضاي تعاون ياد مي گيرند كه از راحتي ها و منافع لحظه اي و فردي بگذرند و منافع جمعي و بلندمدت خانواده را حفظ كنند. شعار خانواده بايد اين باشد كه هيچكس زحمت بار و كار خود را بردوش ديگران نياندازد. اگر چيزي خورد و وسيله اي برداشت مجددا خود فرد محل مصرف را تميز و مرتب نمايد.
قرار نيست در خانواده همه در تفريح باشند و مادر خانواده در تبعيد! يك نفر از استراحت و لذت دور باشد و بقيه مشغول لذت و تفريح و آن يك نفر هم مادر باشد كه سزاوار احترام و حرمت بيشتر است . لذا بايد اين فرهنگ زشت و فرعوني كه مادر زحمت بكشد و بقيه تفريح كنند از خانواده ها برچيده شود و اين موضوعي است كه به طور خاص در آن نقش دارند و بايست براي تثبيت آن تلاش كنند.
معاشرت : يك روانشاس مي گويد من نيمي از همه آنها هستم كه تاكنون ملاقاتشان كرده ام . در واقع اين رواشناس مي خواهد بگويد كه همه آنها را كه تاكنون شما ملاقات كرده ايد از فاميل و دوست و نزديكان و آشنايان و همكاران و حتي رفتگر محل با نوع كلمات و حركاتي كه داشته اند تاثير روي شخصيت شما گذاشته اند و حداقل تاثيرشان انرژي مثبت يا منفي است كه از وجودشان صادر شده و اثر ياس آور و يا اميدبخش بروي شما داشته اند. در اينكه معاشرين تاثير بسزايي روي شخصيت انسانها دارند جاي هيچ ترديدي نيست و هرچه سن كمتر باشد ضريب اين تاثيرگذاري بيشتر خواهد بود.
مقاومت : قدرت مقاومت ستون فقرات زندگي انسان است . اگر كسي مقاومت نداشته باشد خيمه زندگي اش به اولين طوفان و تندري برزمين مي نشيند پس روح مقاومت صبوري پايداري جان را سخت مي كند و جلا مي دهد.
خداوند به حرمت مقاومت انسانهاي صبور در برابر مشكلات مي فرمايد : « سلام خدا بر آنها جاري باد » . پس يكي از برنامه هاي قطعي والدين بايد ايجاد شرايط خاص براي مقاومت افزايي فرزندان باشد و براي آن برنامه ريزي كنند.
توكل تلاش و تسامح بايد سرلوحه برنامه ريزي والدين در محيط خانواده قرار گيرد تا روحيه مقاومت به يك خوي قطعي تبديل شود.
تسامح يعني چشم پوشي از برخي مصائب و مسائل .
حال با اين توضيحات آيا شما در زمره خانواده متعادل قرار داريد يا نه
ربابه داوديان
به دنبال خانه هاي گرم باشيم نه خانه هاي بزرگ و بي رونق
فرزندان ما حاصل تربيت ما هستند. آنها محصول نظام تربيتي هستند كه ما به آنها عرضه مي كنيم
خانواده بايد روح تعهد به فرمانهاي الهي و تعلق به فطرت انساني را در فرزندان تقويت كند
صدايي از رفتار آدمي برخيزد هيچ گوشي آنرا فراموش نخواهد كرد
بهترين راه صحيح تربيت كردن فرزندان صحيح زيستن والدين است
جمعه 8 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]