واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: عشق
یکی از مفاهیم بلند هستی که از ابتدای خلقت تا کنون فکر بشر را در چگونگی فهم آن مشغول داشته، بدون شک عشق است که اکثر اندیشمندان در گذشته و حال در باب آن قلم فرسایی نموده اند.
عشقو جنون آنگاه که بر دل آدمی می افتد؛ دل به واسطه کشش جمال راه وصال را به سرعت طی می نماید و از مقابل دیدگانش پرده ها فرو می افتند و چشم دلش به جمال زیبایی روشن میگردد و آتش عشق لحظه به لحظه فروزانتر می شود.
عشق قابل فهم نیست و به قول حکیمی ،״ کسی که عشق را وصف نماید هرگز آنرا نشناخته است.״ در باب عشق سخن بسیار گفته شده و بسیار قلمفرسایی گشته است. اما بواقع عشق چیست؟
افلاطون عشق را نیرویی می داند غریزی که از وسوسه های خواستن و سایه های خیال عاید صورتی طبیعی گردد و دلیران را بزدلی آرد و بزدلان را دلیر کند و هر انسانی را خویی بخشد که عکس خوی او بود.
گویند ؛ مامون از یحیی بن اکثم پرسید؛ عشق چیست؟ وی پاسخ داد که؛ رویدادهایی خوش یمن است که بر آدمی پیش آید و دل وی را مجذوب خویش سازد و روح وی را متاثر کند.
حلاج گوید: مرا نوشاندند و گفتند؛ سیراب شدنی نیستی هر چند اگر کوههای سراه( سلسله کوههایی در شبه جزیره عربستان که از شمال جزیره تا یمن ادامه دارد) را بنوشانن سیراب شود.
http://i2.tinypic.com/t5isf8.jpg (http://p30city.net)
مجنون را به سر منزل لیلی در نجد گذر بود. سنگها را بوسیدن آغاز کرد و پیشانی بر خرابه ها نهاد. ملامتش کردند که چرا چنین کنی؟ سوگند خورد که جز روی لیلی را نبوسیده و جز بر جمالش ننگریسته است. پس از آن به جای دیگرش دیدند که خرابه ها را می بوسد و سنگها را لمس می نماید. ملامتش کردند که اینجا که سر منزل لیلی نیست. در پاسخ گفت:
مگویید سر منزل وی در خاور نجد است. چرا که هر دشتی سر منزل اوست. او را به هر سرزمینی جایی است و بر هر اثری رد پایی.
من ندیدم در میان کوی او
در در و دیوار الا روی او
بوسه گر بر در دهم لیلی بود
خاک بر سر گر نهم لیلی بود
چون همه لیلی بود در کوی او
کوی لیلی نبودم جز روی او
هر زمانی صد بصر می بایدت
هر بصر را صد نظر میبایدت
تا بدان هریک نگاهی می کنی
صد تماشای الهی می کنی
مولانا
{پپوله}
به مجنون گفت روزی ساربانی
چرا بیهوده در صحرا روانی
اگر داری تو با لیلی سر و کار
بود آن بی وفا با دیگران یار
سر و زلفش به دست دیگران است
تو را بیهوده در صحرا روان است
ز حرف ساربان مجنون فغان کرد
برایش این رباعی را بیان کرد
درخت بی ثمر هر کس نشاند
علاج درد مجنون را نداند
میان عاشق و معشوق رمزیست
چه داند آن که اشتر می چراند
به مجنون گفت كاخر اي بد اختر
گناهي از محبت نيست بد تر
تو را ايزد به توبه امر فرمود
برو از عشق ليلي توبه كن زود
چو بشنيد اين سخن مجنون فغان كرد
به زاري سر به سوي آسمان كرد
بگفتا توبه كردم توبه اولي
ز هر چيزي به غير از عشق ليلي!
{پپوله}
به مجنون گفت روزی عیب جویی
که پیدا کن به از لیلی نکویی
که لیلی گرچه در چشم تو حوری است
به هر جزیی ز حسن او قصوری است
ز حرف عیب جو مجنون بر آشفت
در آن آشفتگی خندان شد و گفت
اگر بر دیده ی مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو
دل مجنون ز شکر خنده خون است
تو لب بینی و دندان که چون است
کسی کاو را تو لیلی کرده ای نام
نه آن لیلی است کز بر من برده آرام
عشق ز اوصاف خدای بی نیاز
عاشقی بر غیر او باشد مجاز
(مولانا)
چه بسيار شب ها در خيال خويش گفتم ز موي او بر موي خويش وصلتي سازم ....ديري است از اين آرزويم با خود افسانه ها سازم....
هر نفسي كه فرو مي برم عشق نعره اي ميزند در درون آشفته ام و ميگويد بخوان و بخوان ..چه بخوانم؟؟؟ ميگويد بيا و بيا ..به كجا آيم؟؟؟
گفتي با توام در هر كجا....اين روا نيست مستي بخشي و بعد از آن ناز كني ....ناز كني , مستي كني و از ياد بري مارا !!!
خدا را گو لطفي بكند تا كه شايد تاري ز مويش به موي خويش وصلتي سازم.................{پپوله}
به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد
هزار جان گرامی فدای جانانه
من رمیده ز غیرت ز پا فتادم دوش
نگار خویش چو دیدم به دست بیگانه
مرا به دور لب دوست هست پیمانی
که بر زبان نبرم جز حدیث پیمانه
حضرت حافظ
{پپوله}
شدم از عشق تو شیدا، کجایی؟
به جان میجویمت جانا، کجایی؟
همی پویم به سویت گرد عالم
همی جویم تو را هر جا، کجایی؟
چو تو از حسن در عالم نگنجی
ندانم تا تو چونی، یا کجایی؟
چو آنجا که تویی کس را گذر نیست
ز که پرسم، که داند؟ تا کجایی؟
تو پیدایی ولیکن جمله پنهان
وگر پنهان نهای، پیدا کجایی؟
ز عشقت عالمی پر شور و غوغاست
چه دانم تا درین غوغا کجایی؟
فتاد اندر سرم سودای عشقت
شدم سرگشته زین سودا، کجایی؟
درین وادی خونخوار غم تو
بماندم بی کس و تنها، کجایی؟
دل سرگشتهٔ حیران ما را
نشانی در رهی بنما، کجایی؟
چو شیدای تو شد مسکین عراقی
نگویی: کاخر، ای شیدا، کجایی؟
عراقي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]