واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: زمان زردشت
http://img.tebyan.net/big/1388/03/665015710560494521619410391961151131068.jpg
اگر گاثه را از زرتشت معاصر «ویشتاسپ شاه» بدانیم زمان نزول آن سخنان را باید بین سنه (۶۳۰ قبل از میلاد) – یعنی سی سال بعد از زمان تولد زردشت و چند سال قبل از سنه ۵۸۳ ق م که زمان شهادت زردشت باشد – دانست، چه برحسب روایات پهلوی زردشت در سی سالگی مبعوث شده است.
فارسی باستان
دیگر زبان فارسی باستان است که آن را «فرس قدیم» نامیده اند این همان زبانی است که بر سنگ های «بیستون»، «اَلَوَنْد»، صد ستون «تخت جمشید»، دخمه های هخامنشی، لوح های زرین و سیمین بُنلاد تخت جمشید و جاهای دیگر کنده شده است و مهم تر از همه نبشته ی بیستون است که داریوش شاهنشاه هخامنشی تاریخ بیرون آمدن و به شهنشاهی رسیدن و کارنامه های خود را در آن جا گزارش داده است و خطی که آثار نام برده بدان نوشته شده است خط میخی است.
این زبان نیز یکی دیگر از زبان های قدیم ایران است و با اوستایی فرق اندک دارد و آن نیز چون اوستایی دارای اعراب و تذکیر و تأنیث می باشد؛ خط میخی برخلاف اوستایی و پهلوی از چپ به راست نوشته میشده است.
..
.
پهلوی
http://img.tebyan.net/big/1388/03/16212819824178454371394162172197117155126.jpg
دیگر زبان پهلوی است، این زبان را فارسی میانه نام نهاده اند و منسوب است به «پرثوه» نام قبیله ی بزرگی یا سرزمین وسیعی که مسکن قبیله ی پرثوه بوده و آن سرزمین خراسان امروزی است که از مشرق به صحرای اتابک (دشت خاوران قدیم) و از شمال به خوارزم و گرگان و از مغرب به قومس (دامغان حالیه) و از نیمروز به سند و زابل می پیوسته، مردم آن سرزمین از ایرانیان (سَکَه) بوده اند که پس از مرگ اسکندر یونانیان را از ایران رانده دولتی بزرگ و پهناور تشکیل کردند و ما آنان را اشکانیان گوییم و کلمه ی پهلوی و پهلوان که به معنی شجاع است از این قوم دلیر که غالب داستان های افسانه ی قدیم شاهنامه ظاهرا از کارنامه های ایشان باشد باقی مانده است.
زبان آنان را زبان «پرثوی» گفتند و کلمه ی پرثوی به قاعده ی تبدیل و تقلیب حروف «پهلوی» گردید و در زمان شهنشاهی آنان خط و زبان پهلوی در ایران رواج یافت و نوشته هایی از آنان به دست آمده است که قدیم ترین همه دو قباله ی ملک و باغ است که به خط پهلوی اشکانی بر روی ورق پوست آهو نوشته شده و از «اورامان کردستان» به دست آمده است و تاریخ آن به (۱۲۰ پیش از میلاد مسیح) می کشد.
زبان پهلوی زبانی است که دوره ای از تطور را پیموده و با زبان فارسی دیرین و اوستایی تفاوت هایی دارد، خاصه آثاری که از زمان ساسانیان واوایل اسلام در دست است به زبان دری و فارسی بعد از اسلام نزدیک تر است تا به فارسی قدیم و اوستایی چنان که بعد از این در جای خود بدان اشاره خواهد شد.
زبان پهلوی از عهد اشکانیان زبان علمی و ادبی ایران بود و یونان مآبی اشکانیان به قول محققان، صوری و بسیار سطحی بوده است و از این رو دیده می شود که از اوایل قرن اول میلادی به بعد این رویه تغییر کرده سکه ها، کتیبه ها، کتاب های علمی و ادبی به این زبان نوشته شده است و زبان یونانی متروک گردیده است و قدیم ترین نوشته ی سنگی به این خط کتیبه ی اردشیر اول در نقش رستم و شاپور اول است که در شهر شاپور اخیرا بر روی ستون سنگی به دو زبان پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی کشف گردیده است.
...
..
.
زبان پارسی باستان
http://www.ibna.ir/images/docs/000017/n00017043-b.jpg
نمونهاي از خط ميخي
زبان پارسی باستان نیای بزرگِ زبان فارسی امروزیاست و در تقسیمبندی زبانشناختی یکی از زبانهای شاخهٔ غربی زبانهای ایرانی باستان محسوب میشود. پارسی باستان چنان که از نامش بر میآید زبان قدیم پارسیان بودی و بسیاری از کتیبههای شاهان هخامنشی به این زبان نوشته شدهاست. پارسی باستان با زبان اوستایی و به تبع آن زبان سنسکریت خویشاوندی نزدیکی دارد
.
آثار بهجا مانده از این زبان به خط میخی هخامنشیاست که از قرن ششم تا قرن چهارم پیش از میلاد تحریر شدهاند. البته یک نمونه کتیبه هم در نقش رستم یافت شدهاست که به نظر میآید به زبان پارسی باستان است ولیکن به خط آرامی نوشته شدهاست و احتمال میرود که بعد از دورهٔ هخامنشی تحریر شده باشد. تنها چند واژه از آن تا کنون خوانده شدهاست.
در این زبان سه جنس مذکر و مؤنث و خنثی و سه شمار، مفرد و مثنی و جمع هست و کلمه با توجه به نقش نحوی آن صرف میشود.
محسن ابوالقاسمی ... راهنمای زبانهای باستانی ایران
..
..
.
ادبيات زردشتي به زبان فارسي
اين ابيات را آثاري تشكيل مي دهد كه پيروان دين زردشتي بعد از انقراض ساسانيان و تسلط اسلام در موازات آثاري كه به پهلوي و پازند به وجود آورده اند، به زبان فارسي نگاشته اند. اين آثار اغلب ترجمه داستانهاي اوستايي و رساله هاي پهلوي و پازند است و در آنها غالبااز مطالب مذهبي گفتگو مي شود و بسيار كم مورد توجه و دقت قرار گرفته است
اين دسته آثار اختصاصات مخصوص به خود دارند و به علت تاثير مطالب ديني زردشتي و ادبيات اوستايي و پهلوي، از آثار همدوره اسلامي خود بخوبي تميز داده مي شوند و سبك ويژه اي را به وجود مي آورند.
عدم توجه به آنها باعث شده است كه از نظر زمان و مطلب نيز اشتباهاتي در مورد آنها پيش آيد. همه آنها را تقريبا به دوره جديدتري نسبت مي دهند، در حالي كه دقت بيشتر در مطالب، سبك، اختصاصات و جزئيات آنها، زمانشان را عقب تر مي برد و گاهي در رديف آثار اوليه ابيات فارسي قرار مي دهد.
عده اي در مورد متاخر بودن اين آثار اينطور اظهار عقيده مي كنند كه معمولا اقليتهاي مذهبي هميشه سعي دارند سنت قديم را تا آنجا كه امكان دارد حفظ كنند. ضمن تاييد اين اصل، اين مطلب را نيز نبايد از نظر دور داشت كه وقتي سعي در حفظ سبكي جز در زمان خود مي شود علي رغم احتياط ها، كم و بيش اثر تصنع در آن مشاهده مي گردد و سبك ادبيات هر كشوري؛ با تمام محافظه كاري در ادبيات اقليتهاي مذهبي نيز تاثير مي گذارد.
بحث در جزئيات اين نظريه با مثال و مدرك به مبحث جداگانه اي مربوط مي شود كه از حوصله اين مقاله خارج است. ما در اينجا سعي مي كنيم فقط صورتي فشرده از اين آثار را برشماريم. ولي قبل از شروع لازمست توضيحات مختصري در مورد «روايات» دهيم كه در ادبيات فارسي زردشتي، بخصوص متاخر نقش عمده اي بازي مي كند.
وضع زردشتيان ايران و هند از نظر تاريخي روشن است كه در حدود قرن 10 ميلادي گروهي از آنان از ايران به هند مهاجرت كردند و جمعيت پارسيان تشكيل شد و روابط اين دو اقليت در ايران و هند فراز و نشيبهايي را پيمود تا سرانجام پس از مدتي قطع رابطه، فرستاده هايي از جانب زردشتيان هند كه در وضع اجتماعي مرفه تري مي زيستند، به ايران آمدند تا عقيده زردشتيان ايران را در مورد نكاتي چند از مراسم مذهبي بخصوص آنچنان كه در مدارك كتبي ذكر شده بدانند و نسخه هاي كمياب و ناياب را جستجو و رونويسي كنند و با خود ببرند. روايات شامل اين دست نويسها، سوالها و جوابها و بخصوص مجموعه رسالات در مورد قوانين مذهبي و مراسم و تشريفات و افسانه ها و سنتهاي زردشتي است. خود اين روايات دو نوع هستند روايات قديمتر و روايات جديدتر.
در روايات قديم مي توانيم رساله هايي نظير «صد در نثر» و «صد در بندهشن» و آثاري از اين قبيل بيابيم و روايت جديد تر شامل سوالها و جوابها و نامه هاي رد و بدل شده ميان زرشتيان ايران و هند مي باشد. دسته هاي مختلف سوالات قبلا تحت نام فرستاده ها جمعآوري شده بود مثل «روايات نريمان هوشنگ»، روايات «كاووس كامدين» و غيره، اما روايات جديدتر تحت نام نويسنده آنها شناخته مي شود چون روايات كاووس مهريار، روايات دستور برزو و غيره1 و بيشتر روايتها را مي توان در «روايات داراب هرمزديار» يافت2.
آثار موجود ادبيات زردشتي به زبان فارسي را به چهار گروه مي توان تقسيم كرد :
1- رسالات كامل . اين دسته كه هسته اصلي اين ادبيات است و اساس آن را تشكيل ميدهد، شامل مباحث مذهبي، ترجمه هايي از اوستا و افسانه هاي مذهبي و داستانهاي ديني است. ما اين رسالات را تحت دو مبحث، رسالات كامل به نظم و رسالات كامل به نثر مورد بررسي قار مي دهيم.
2- قسمت دوم . رساله هاي ناتمام و بخشهاي كوتاهي شامل مباحث و مطالب ديني و قطعات كوتاه ترجمه شده از اوستاست كه غالبا به نثر مي باشد و گاهي به نظم. نام هاي «راوي» ها نيز جزو اين قسمت مي شود.
3- قسمت سوم . شامل رسالات تاريخي و داستاني است به نثر كه ظاهرا ارتباطي با اين مذهب ندارد، ولي چون در بين آنها يافت مي شود و از مطالب تاريخي مطابق نظرات اين مذهب گفتگو مي كند، بايد ارتباط غير مستقيم با آثار اين گروه داشته باشد، نظير : «شاهنامه»، «مقدمه هاي شاهنامه»، «داستان جمشيد و ناهيد» و غيره.
4- قسمت چهارم. شامل ترجمه هاي تحت اللفظي بعضي از دعاهاست كه غالبا مفهوم نيستند و نوعي پازند با الفباي فارسي به شمار مي آيند. نظير ترجمه «سي روزه»، ترجمه «اورمزديشت»، «خورشيد نيايش» و غيره.
از اين چهار گروه، ما فقط در مورد دسته اول بحث مي كنيم، چون هسته اصلي است و قسمتهاي ديگر فرع آن محسوب مي شود.
...
..
.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]