واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: به مناسبت سالگرد شهيدان رجايي وباهنر
اجتماعي. داخلي . قضايي
هشتم شهريور يادآور فاجعهاي ديگر از اقدامات ددمنشانه دشمنان انقلاب اسلامي است كه خدمتگزاران ديگري از ايران اسلامي را به شهادت رساند ، يادشان گرامي وراهشان پر رهرو باد .
دقايقي پس از شروع جلسه نخست وزيري ناگهان صدايي مهيب همراه با شعلههاي آتش و دود غليظ همه چيز را به هم ريخت. معلوم نبود چه اتفاقي افتاده است، هر كس دست و پايي سالم داشت به طرف در ورودي ميدويد. كارمندان داخل ساختمان سراسيمه اين سو و آن سو ميدويدند.
ياد فاجعه هفتم تيرماه در دفتر حزب جمهوري تكرارشده بود و صحنههاي دلخراش آن جلو چشمشان ميآمد. لحظاتي بعد كه دود و خاك فروكش كرد ديگر اثري از رجايي و باهنر كه بيش از همه در معرض بمب قرار داشتند ديده نمي شد .
با انفجار نخست وزيري جامعه كه دچار جنگ تحميلي شده بود، در ماتمي جديد فرو رفت، عاليترين مديران كشور از دست رفته بودند. تهران تعطيل شد.
مردم به خيابانها ريخته و به عزاداري پرداختند. آنها با شعارهايشان انتقامگيري و مبارزه با تروريسم را از مسئولين تقاضا ميكردند. گفته شد بيش از يك ميليون نفر رجايي و باهنر را تشييع كردند.
با ياد آوري آن دوران بارديگر صفحهاي از تاريخ انقلاب اسلامي را كه پايداريش سروها از دست دادهايم ورق ميزنيم تا ياد وخاطره آن دوران وسروقامتان آن روزگاران را زنده نگه داريم . وبه حق بنيانگذاركبير انقلاب اسلامي چه زيبا فرمودند : اگر رجايي وباهنر نيستند، خدا هست. آري هنوز آسمان ميهن مان پر از نام و ياد رجايي و باهنر است و به ياد آن روزها زمزمه ميكنيم :
راه رجايي به جاست، شوررهايي به پاست
گرچه ز نام آوران، ناموري ميرود
بي هنران را بگو، گنج هنر، زان ماست
گرچه ز ملك هنر -باهنر> ي ميرود
*** برگي از زندگينامه شهيد دكتر محمدعلي رجايي
محمد علي رجايي در سال ۱۳۱۲در قزوين در خانوادهاي مذهبي متولد شد. پدرش شخصي پيشه ور بود و در بازار مغازه خرازي داشت. در چهار سالگي او را از دست داد و مسئوليت اداره زندگي به عهده مادر و برادرش افتاد، برادرش در آن موقع ۱۳سال داشت.
دركنار ادامه تحصيل به كار نيز اشتغال داشت . حدود ۱۴سال داشت كه قزوين را به قصد تهران ترك گفت، در تهران، ابتدا در بازار آهن فروشان به شاگردي مشغول شد و مدتي را هم به دستفروشي گذراند.
بعد از مدتي دستفروشي، زماني كه نيروي هوايي با مدرك ابتدايي براي گروهباني استخدام ميكرد با مدرك ششم ابتدايي، براي گروهباني، وارد نيروي هوايي شد.
بعد از ۴سال اول نيروي هوايي كه ۲۸مرداد اتفاق افتاد به همراه عده زيادي از افراد نيروي هوايي تصفيه شد و به نيروي زميني رفت. با پافشاري براي بازگشت به نيروي هوايي ارتش ناچار شد بگويد اگر نميخواهيد، استعفا بدهيد و دراين فرصت استعفا كرد.
دراين دوران همكاري خوبي را با آيت الله طالقاني داشت و در ارديبهشت سال ۱۳۴۲شناسايي و به وسيله ساواك در قزوين دستگير شد و بعد از دستگيري به زندان رفت .
شهيد رجايي چون رابطهاي نزديك با مبارزات اسلامي روحانيت داشت و به خصوص در جلسات شهيد بهشتي شركت ميكرد در آذرماه ۱۳۵۳دستگير شد و زير شكنجه قرار گرفت.
پس از آزادي از زندان بعد از آنكه از زندان بيرون آمد، در تشكيلات انجمن اسلامي معلمان وارد شد؟ با اين تشكيلات كار ميكرد تا پيروزي انقلاب. انقلاب كه پيروز شد، ازهمان ابتدا نزديك به مركز مبارزه، يعني مدرسه رفاه و كميته استقبال امام كه در آنجا حضور داشت و كم و بيش عهده دار مسئوليت هايي بود تا انقلاب پيروز شد و در آموزش و پرورش به عنوان مشاور وزير آموزش و پرورش شروع به فعاليت كرد.
وزير آموزش و پرورش كه استعفا كرد، ابتدا به عنوان كفيل و بعد به عنوان وزير آموزش و پرورش انتخاب شد. تقريبا يك سال وزيرآموزش و پرورش بود كه نسبتا دوره خوبي بود بعد كانديداي نمايندگي مجلس شوراي اسلامي شد وانتخاب گرديد .
بعد از مدتي نخست وزيري را به عنوان يك تكليف شرعي انقلابي پذيرفت و از صميم قلب ميگفت كه داراي يك كابينه ۳۶ميليوني هستم.
انتخاب به رياست جمهوري را با آرا ۱۳ميليوني امت حزب الله و شهيد داده، اداي تكليف الهي و رسيدن به فوز عظيم در راه اسلام و خدمت به جمهوري اسلامي ميدانست.
شهيد محمدعلي رجايي در هشتم شهريور ۱۳۶۰در حادثه انفجار دفتر نخست وزيري به همراه يار ديرينش محمدجواد باهنر شربت شهادت نوشيد.
*** برگي از زندگي نامه شهيد دكتر محمد جواد باهنر
محمدجواد باهنر از روحانيون انديشمند و مبارز و نخست وزير جمهوري اسلامي ايران درسال ۱۳۱۲در خانوادهاي مذهبي در كرمان متولد شد. تحصيلات خود را از مكتبخانه آغاز كرد و از يازده سالگي به طلبگي در مدرسه معصوميه پرداخت و به موازات آن در مدارس جديد نيز تحصيل ميكرد.
در ۱۳۳۲براي ادامه تحصيلات ديني به قم عزيمت كرد و پس از تكميل دروس سطح، در درس خارج فقه آيت اللهالعظمي بروجردي به مدت شش سال شركت جست و شش سال نيز از درسهاي فلسفه (اسفار) و تفسير علامه سيد محمدحسين طباطبائي بهره مند شد، مدتي نيز در حوزه نجف از درس استادان آن حوزه استفاده كرد.
در قم تحصيلات دبيرستاني را نيز ادامه داد و به اخذ گواهي نامه پايان تحصيلات دبيرستاني موفق شد. پس از آن در ۱۳۳۷به دانشكده الهيات دانشگاه تهران راه يافت. دوره كارشناسي اين دانشكده را به پايان رساند و به ادامه تحصيل در دوره دكتري همان دانشكده پرداخت. همچنين دوره كارشناسي ارشد علوم تربيتي را نيز در دانشگاه تهران با موفقيت گذراند.
شهيد باهنر نه فقط به درس ها، بحثها و مسائل حوزههاي علميه توجه و اهتمام داشت، بلكه به لزوم آشنايي طلاب با آموزشهاي دبيرستاني و دانشگاهي نيز معتقد بود و خود عملا به صورت يكي از روحانياني درآمد كه پيوند دهنده حوزهها با مجامع فرهنگي و دانشگاهي بيرون از حوزهها بودند.
باهنر در همه فعاليتهاي اجتماعي خود، با حكومت پهلوي و استبداد و استعمار در ستيز بود. پس از آنكه نهضت اسلامي در ۱۳۴۲به رهبري امام خميني آغاز شد، وي در مسير اين نهضت به تبليغ و مبارزه پرداخت و با نزديك شدن به تشكيلات هيئتهاي موتلفه، در آموزش مبارزان جوان و ترويج انديشههاي متعلق به نهضت در ميان توده مردم، نقش فعالي ايفا كرد.
از ۱۳۴۱تا ۱۳۵۷علاوه بر فعاليتهاي فرهنگي و تبليغي همراه با ياران روحاني و غيرروحاني همفكر خود به تاسيس موسساتي از قبيل مدرسه و بنگاه نشر و مساجد و كانونهاي تبليغ در تهران اقدام كرد و مخصوصا توانست با همكاري آيت الله سيد محمدحسين بهشتي و ديگران برنامه ريزي و تاليف كتاب هاي ديني مدارس را در وزارت آمورش و پرورش برعهده گيرد.
باهنر از چندين سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي تحت تعقيب و مراقبت پليس وقت بود و چندين بار بازداشت شد و به زندان افتاد. در مبارزات سياسي كه در ۱۳۵۷به اوج خود رسيد از اركان مبارزه محسوب ميشد و از آغاز تشكيل شوراي انقلاب در آن عضويت داشت.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به دستور امام خميني در كميته اعتصابات عضويت يافت و در روزهاي اول پس از پيروزي همراه با عدهاي ديگر از جمله محمدعلي رجايي، مامور بازگشايي مدارس و تطبيق وضع آموزش و پرورش با مقتضيات پيروزي انقلاب اسلامي شد. علاوه بر اين، در تاسيس حزب جمهوري اسلامي با بهشتي و تني چند از روحانيون مبارز همكاري كرد و در اين حزب از بدو تاسيس تا پايان حيات خويش حضور و فعاليت داشت و پس از واقعه ۷تير ،۱۳۶۰سمت دبيركلي اين حزب را عهده دار شد.
باهنر پس از پيروزي انقلاب اسلامي در صحنهها ي مختلف انقلاب اسلامي فعالانه حضور داشت. در ارديبهشت ۱۳۵۹به عضويت ستاد انقلاب فرهنگي درآمد و در مجلس خبرگان قانون اساسي به نمايندگي مردم كرمان شركت كرد و در تشكيل نهضت سوادآموزي و نيز در بنيانگذاري فعاليتهاي موسوم به -امور تربيتي> (با همكاري شهيد رجايي) سهم بسزايي داشت.
دراولين دوره مجلس شوراي اسلامي به نمايندگي مردم تهران به مجلس راه يافت.
در مهر ۱۳۵۹در دولت محمدعلي رجايي تصدي وزارت آموزش و پرورش را برعهده گرفت و پس از آنكه رجايي به رياست جمهوري انتخاب شد در ۱۵مرداد ۱۳۶۰به نخست وزيري منصوب گرديد و در ۸شهريور همان سال در حالي كه در جلسه شوراي امنيت كشور شركت كرده بود، بر اثر انفجاري كه دشمنان انقلاب در اتاق شورا پديد آوردند، همراه با شهيد رجايي و چند تن ديگر به شهادت رسيد.
جمعه 8 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]