واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گزارش تحليلي مهر/بحران قفقاز ؛ معادلات هزينه منفعت افزايش قدرت بازيگري ايران
خبرگزاري مهر-گروه بين الملل: با توجه به بحران قفقاز و بالاگرفتن تنشها بين آمريكا و روسيه در فضاي نزديك جغرافيايي -سياسي كشورمان، قدرت بازيگري ايران بويژه در مسئله هسته اي افزايش يافته است.
بعد از پايان مذاكرات ژنو كه تنها چند هفته با آغاز جنگ در قفقاز فاصله داشت، عملا روند گفتگوهاي رسمي ايران و 1+5 در موضوع هسته اي دچار حالت " فريز" شد و اعضاي 1+5 ترجيح دادند به مسائلي غير از موضوع ايران ( مثل آغاز دوره جديد جنگ سرد بين آمريكا و روسيه) بپردازند.
بي گمان اين حالت فريز شدگي در مذاكرات هسته اي ايران و غرب همزمان با گسترش و حادتر شدن بحران قفقاز، " ابزارها و موازنه هاي جديدي" را در فرايند مديريت پرونده هسته اي ايران خلق مي كند كه توجه به اين شرايط جديد مي تواند در درك بهتر موقعيت پرونده هسته اي ايران موثر باشد.
به گزارش مهر، شايد در پهنه بين المللي وحتي منطقه اي به جرات بتوان گفت كه اولين اثرمستقيم جنگ قفقاز"افزايش روند صعودي محبوبيت مك كين در برابر اوباما " مي باشد كه دستاوردي طلايي جمهوريخواهان از بحران قفقاز محسوب مي شود و طبيعي است كه شاهد باشيم دولت بوش با همين استدلال علاقه مند است بر ابعاد بحران گرجستان بيافزايد تا شانس بقاي جمهوري خواهان در كاخ سفيد را بيشتر كند.
دومين اثربلند مدت جنگ گرجستان، ناكارايي و بن بست "شوراي امنيت سازمان ملل" در معادله قدرت هاي جهاني براي مديريت بحران بود كه راه را براي تصميمات وتوافقات پشت پرده و خارج از سازمان ملل براي حل و فصل بحران هايي از اين دست باز مي كند.
اين وضعيت باعث خواهد شد رقابت آمريكا و روسيه خارج ازشوراي امنيت جدي ترشود و ايران و موضوع هسته اي آن كه خود به خود به بخشي از اين رقابت "خارج نهادي" تبديل شده، مي تواند اثرات مثبت يا منفي مستقيمي بر ايران بگذارد. بر اين اساس آمريكا براي مهار و مديريت و مقابله با برنامه هسته اي ايران بايد يك تصميم استراتژيك اتخاذ كند.
اين دو راهي عبارت از اين است كه ايالات متحده آمريكا بالاخره بايد تصميم بگيرد كه مي خواهد موضوع ايران را همچنان در چارچوب شوراي امنيت و فرايند كند 1+5 به پيش ببرد يا روزنه باز شده در بحران گرجستان را ادامه دهد و سعي كند موضوع ايران را هم از راههاي خارج از شوراي امنيت بپيمايد.
در اين چارچوب، قابل پيش بيني است كه اهميت و حساسيت ايران به عنوان يك برگ قوي در بازي آمريكا- روسيه افزايش مي يابد، البته به همان ميزان هم ممكن است موضوع ايران به صورت سريع مورد توافق و معامله طرفين بازي بزرگ قرار گيرد.
اما با توجه به شرايط موجود، چند فرض مسلم را مي توان در شرايط فعلي در نظر گرفت :
در شرايط فعلي، ناتواني رژيم صهيونيستي از مقابله تنها با ايران و انجام هرگونه حمله پيش دستانه به دليل برهم خوردن موازانه هاي منطقه اي مسلم شده است، چون رژيم صهيونيستي درشرايطي كه آمريكا درگيربحران قفقاز است،عملا نمي تواند به تنهايي با جمهوري اسلامي ايران هماوردي داشته باشد.
دومين پيش فرض شرايط جديد اين است كه گزينه حمله مشترك آمريكا-اسرائيل تا اتمام انتخابات رياست جمهوري آمريكا و انتخاب احتمالي مك كين به عنوان رئيس جمهور آمريكا و تعيين تكليف نهايي بحران قفقاز متوقف مي شود و بحران قفقاز، موضوع هسته اي ايران را موقتا تحت الشعاع قرار مي دهد.
از سوي ديگر به نظر مي رسد در ميان مدت، بحران قفقاز قطب بندي هاي موجود جهاني را تا حدودي به نفع ايالات متحده تحت تاثير قرار خواهد داد، اروپا با تداوم بحران قفقاز و ورود مستقيم آمريكا به بحران گرجستان، دغدغه هاي امنيتي بيشتري پيدا خواهد كرد و همين موضوع زمينه نزديكي بيشتر آمريكا با اروپا را در پي خواهد داشت، چنان كه شاهد بوديم در كشاكش جنگ گرجستان، معاهده سپر موشكي بين آمريكا و لهستان منعقد شد و سيطره آمريكايي بر اروپاي شرقي به عنوان "حياط خلوت روسيه" تشديد خواهد شد.
يكي از مصاديق احتمالي اين وضعيت و همراهي اروپا با آمريكا مي تواند اجماع كشورهاي اروپايي و آمريكا براي گسترش هر چه سريع تر ناتو به شرق و حتي در نظر گرفتن برخي از مناطق حساس خاورميانه به عنوان يكي از اهداف استراتژيك پيمان ناتو در دراز مدت باشد.البته با اين فرض، مي توان پيش بيني كرد كه روسيه نيز با توجه به حساسيتي كه در قبال گسترش ناتو دارد، به سمت نزديكي و نوعي همگرايي تاكتيكي اما به صورت غيررسمي با ايران پيش خواهد رفت.
البته روسيه همواره اثبات كرده كه هميشه به دنبال بازي يك طرفه و تكبرآميز با كارت ايران است و نمي توان روي روسها به عنوان متحدان استراتژيك و دائمي حساب نمود، هرچند كه نزديكي تاكتيكي احتمالي هم براي ايران خالي از فايده نيست، براي تعيين صحت و سقم اين گمانه ها بايد پالس هايي را كه در هفته هاي آتي ميان ايران و روسيه رد و بدل خواهد شد را به دقت رصد نمود.
اما فرض ديگر اين است كه در ايجاد اين همگرايي تاكتيكي ايران و روسيه، طبعا سرعت اخذ تصميمات در گروه 1+5 عليه ايران بسيار كند خواهد شد كه در اين صورت بازهم امكان برخوردهاي خارج از شوراي امنيت با ايران مثل تشديد بازرسي هاي معنا دار- كه در لفافه قطعنامه هاي 1747 و 1803 شوراي امنيت عليه ايران گنجانده شده است- از سوي آمريكا افزايش پيدا مي كند.
در صورت تحقق اين فرض نيز، مي توان پيش بيني كرد كه آمريكا ناتو را براي برخورد-مهار ايران وارد معادله كند و همانطور كه گفته شد، ايران به عنوان هدف استراتژيك و دراز مدت ناتو مطرح شود و به بيان ديگر، پيمان ناتو به عنوان بازوي نظامي 1+5 براي مهار و مقابله با ايران در موضوع هسته اي تبديل شود تا جاي احتمالا خالي روسيه نيز در ائتلاف 1+5 پر شود.
دراين شرايط، تبيين و مصداق يابي منافع ملي ويافتن فرمول عبور از وضعيت فعلي اولويت مهم و حساس دستگاه سياست خارجي كشورمان است كه بايد طي فرايندي همه جانبه بدان نگريسته شود.
جمعه 8 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]