تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس امر به معروف كند به مؤمن نيرو مى بخشد و هر كس نهى از منكر نمايد بينى منافق را ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836113555




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

راز محبوبيت احمدي نژاد و نصرالله در جهان اسلام


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: راز محبوبيت احمدي نژاد و نصرالله در جهان اسلام
بخش اول گفتگو با انيس نقاش مبارز لبناني هفته گذشته منتشر شد. در بخش دوم اين گفتگو به تأثيرات جنگ 33 روزه، بررسي احتمال حمله مجدد رژيم صهيونيستي، تأثير پيروزي احمدي نژاد در انتخابات 84 بر منطقه، شخصيت ويژه سيد حسن نصرالله و راز محبوبيت احمدي نژاد و نصرالله در جهان اسلام پرداخته شده است:

احتمال حمله مجدد اسرائيل وجود ندارد؟

خود اسرائيل اعتراف مي كند كه اگر جنگي همانند جنگ 2006 بيافتد، اسرائيل توان آن را نخواهد داشت و از پادر مي آيد. اگر ارتش اسرائيل ورشكست مي شود، اينطور نيست كه مردم آن مبارزه را ادامه دهند، به محض منقرض شدن ارتش اسرائيل، ديگر آينده اي براي آن نخواهد بود و حيثيت آن خواهد رفت.

تحليل غلط اسرائيلي ها اين بود كه تصور مي كردند تنها مغز متفكر لبنان و فلسطين عماد است و در صورتي كه او از بين برود، ديگر مانعي نخواهد بود. نصرالله در جواب تحليل غلط آنها بود كه گفت ما نه تنها با نبود عماد دچار ضعف نشديم بلكه راه براي نابودي شما نيز هموار شده است.

در واقع آنچه عماد ايجاد كرد، يك مدرسه بود كه معتقد به اين بود كه هرچه را مي آموزد، بايد به عنوان يك تجربه در اختيار افراد و نسل آينده مقاومت لبنان نيز قرار گيرد. كسي كه اكنون به جاي عماد كار مي كند، از نظر روحيه و قدرت فني، چيزي كمتر از او ندارد. حُسن حزب الله لبنان هم همين است كه رهبري كه مي رود، رهبر ديگري جاي او مي آيد و مدرسه دارد و مطالب خود را مي آموزد.

اوضاع منطقه قبل و بعد از جنگ 33 روزه چگونه بود؟ تأثيرات جنگ 33 روزه از لحاظ استراتژيك چه بود؟

اول اينكه نيروهاي مقاومت در عراق و فلسطين، قبول نمي كنند كه كمتر از حزب الله كار كنند و مي خواهند مثل حزب الله شوند، داخل حزب الله مبارزين آن ديگر نمي خواهند كمتر از عماد باشند، او يك نمونه براي همه شده است و اين مسئله از لحاظ تشكيلاتي و روحي بسيار مهم است.

از لحاظ استراتژيكي بايد گفت اسرائيل و امريكا قصد دارند در منطقه حكمفرما باشند و نظر خود را حاكم كنند و با عقايد مختلف بجنگند. امريكا بعد از انتفاضه اول و دوم حس كرده كه ديگر اين قدرت حكمفرمايي در جنوب لبنان از اسرائيل گرفته شده و لذا نمي تواند به عربها در زمينه مسائل نفت و مسائل ديگر دستور دهد. اين است كه خود وارد عمل شده ومستقيم در عراق مي جنگد كه منافع خود را حفظ كند و اين يك نقطه ضعف است نه نقطه قدرت.

اگر اسرائيل قوي بود، لازم نبود كه امريكا خودش بيايد. امريكا در عراق هم نتوانست اوضاع را كنترل كند و با يك مقاومت روبرو شد كه الآن قدرت آنها متزلزل است.

يعني هم قدرت امريكا و هم قدرت اسرائيل براي كنترل منطقه تمام شد و اين دو فضا يعني اينكه منطقه در مسير تحول است. به لحاظ اينكه نقشه آنها و منطقه از نظر سياسي و ميزان قدرت، دست اسرائيل بود ولي الآن شكل ديگري دارد و نشان مي دهد نقشه سياسي آنها در منطقه ماندگار نيست و تغييرات اساسي در راه است. تغييرات اساسي در دنيا، نتيجه جنگهاست. (جنگ جهاني اول و جنگ جهاني دوم. در نتيجه جنگ جهاني اول، كشورهاي جديد و قدرت هاي جديد به دنيا آمدند و جنگ جهاني دوم نيز به همين ترتيب) ضعيف شدن قدرت امريكا و اسرائيل به هم دليل جنگ لبنان و مقاومت در عراق و فلسطين است و ديگر قدرت نظامي براي كنترل منطقه وجود ندارد.

جنگ لبنان در حقيقت براي جنگ ايران بود، اگر لبنان پيروز شده به دليل مقاومت آن بوده كه توانسته آنها را ضعيف كند و چه از لحاظ زميني و چه هوايي، قدرت پيدا كرده است و الآن هم اگر كشوري، ايران را تهديد به حمله هوايي كند، ايران مي تواند بگويد كه اين حمله به جايي نخواهد رسيد چون تحولات اساسي اتفاق افتاده است و كنترل اسرائيل و امريكا در منطقه در نتيجه اين تحولات، منتفي شده است و آينده اسرائيل الآن زير سئوال رفته است.

نيروهاي مخالف لبنان، قصد داشتند در نتيجه اين جنگ 33 روزه، نيروهاي مقاومت را خلع سلاح كنند ولي يكباره برعكس شد و نه تنها آنها پيروز نشدند بلكه توازن خود را در لبنان از دست دادند.

تأثيرات پيروزي حزب الله روي منطقه و كشورهاي عربي چه بود؟ از لحاظ تأثير روحيه مقاوت اين جنگ بر روي كشورهاي منطقه؟

دو مسئله وجود دارد: يكي دولت ها و كشورهاي منطقه و ديگري مردم آنهاست. از لحاظ تأثير به مردمشان فوق العاده بود، (از لحاظ مردمي همه آنها پشت حزب الله هستند) ليكن از لحاظ دولتي، دولتهاي آنها قبول نمي كنند چراكه استراتژي آنها مذاكره با امريكاست و حزب الله را مانعي مي دانند كه كارهاي آنها را دچار خدشه كرده و استراتژي جديدي ايجاد كرده و لذا خود آنها ناراضي هستند ولي بايد بفهمند تحولات استراتژيكي چيست؟ متأسفانه من الآن چيزي از مصر نديدم كه نشان دهنده اين فهم آنها از تحولات استراتژيكي باشد. عربستان سعودي هم متوجه اين تغيير و تحولات شده چون قدرت آن در منطقه از دست رفته است و برعكس آينده بدي دارد.

من در مصاحبه هاي تلويزيوني هم گفتم كه كشورهاي عربي در صورت مذاكره با ايران و سوريه، مي توانند پشتوانه خوبي براي آينده منطقه و رفع مشكلات آن و پيشرفت فراهم كنند. تا وقتي از امريكا دستور مي گيريد، پيشرفتي حاصل نخواهد شد و نتيجه اي جز ورشكستگي نخواهد داشت و هنگامي كه امريكا ورشكست شود، آنها نيز ورشكست خواهند شد.

تا چه زماني آنها اين تعارض را قبول خواهند كرد، تا چه زماني اين مقاومت كشورهاي عربي و فشار ملت ها ادامه خواهد يافت؟

تا يك پيروزي بعدي. اين تنها نظر من نيست بلكه نظر اسرائيلي ها هم هست كه اگر حزب الله يك پيروزي جديد را براي بعد از 2006 تثبيت كند، به طور كامل شكست خواهند خورد يا رفتارشان تغيير مي كند يا مردم آنها.

مردم با تشكيلات اسلامي همه متمايل به حزب الله هستند و مي خواهند زير پرچم حزب الله عليه اسرائيل بجنگند و پيروز شوند. تا كتيك ها و استراتژي هاي بعدي اسرائيل به خوبي عمل نكرده و مطمئن نيست چه بجنگد و چه نجنگد و بين اين دو راه دچار سردرگمي است كه مي گويد منم لبنان را تهديد مي كنم يا با سوريه مذاكره مي كنم كه حزب الله از ايران و سوريه جدا شود و موفق شود كه اين محقق نشد.

يك مرحله هم مقطعي است يعني اسرائيل قرار استراتژيكي ندارد و ارتش آنها بايد آن را عملي كند البته ارتش آنها هم آمادگي جنگ جديد را ندارد اما قرار جنگ ندارد و مي ترسد، اين بدين معنا است كه در آينده بگويد من راه ديگر جز جنگ ندارم و برزخ را نمي تواند تحمل كند. مجبور است كه در حال حاضر اين برزخ را تحمل كند چرا كه هم دولت آنها دچار مشكلاتي است كه يك دولت جديد بايد تشكيل دهد و از لحاظ فني هم هنوز آماده نيست كه با قطعيت بگويد من در جنگ با لبنان پيروز خواهم شد و روز به روز مي گويد كه حزب الله خودشان جلوتر و قوي تر از من مي شوند.

الآن در امريكايي ها دو ترس وجود دارد. يك بحث، بحث انتقام عماد است و سيد حسين هم عنوان كرد كه اين مثل يك عقابي بالاي سر شماست و هر لحظه ممكن است كه شما را بگيرد و بحث ديگر هم موشك هاي آنهاست.

يعني به نظر شما اسرائيل در تدارك جنگي است يا هنوز تصميمي نگرفته و اينكه اگر بخواهد حيثيت خود را بدست آورد، بهترين راهش جنگ است و از راه مذاكره نمي تواند، چطور مي خواهد حيثيت از دست رفته خود را اعاده كند؟

خود آنها به نيروهاي خود توصيه كردند كه در جنگ بعدي بايد رفتار شما بهتر باشد. آنها مي توانند تصميم گيري كنند و بگويند تنها راه براي ادامه حيات، جنگ بعدي است ولي ارتش آنها توان جنگ بعدي را ندارد چون احتمال شكست آنها بسيار زياد است. بنابراين در حالت سردرگمي مانده اند.

مسئله بعد اينست كه مقدرات جنگ و پس از جنگ، بدست اسرائيل نمي ماند. ضربه اي كه اسرائيل در پيروزي لبنان خورده مجبور است كه براي آن دست بكار شده و جنگ كند اما اگر جنگ نكند، لطمه بزرگي خورده و نشان مي دهد كه ورشكست شده، لذا اجراي مقدرات جنگ فقط دست امريكا و اسرائيل نيست.

در يك مصاحبه اي گفته بوديد كه 100درصد احمدي نژاد را قبول داريد. آنها قبل از جنگ 33 روزه قصدشان اين بود كه يك محور امريكايي و اسرائيلي در منطقه بوجود آورند كه اين اتفاق نيفتاد و محور برعكس آن اتفاق افتاد و محور شيعي ايجاد شد. پيروزي احمدي نژاد و تأثيرات آن در منطقه و گفتمان انقلاب اسلامي و ارتباط آن با پيروزي هاي مقاومت در منطقه چيست؟

آقاي احمدي نژاد چند سياست از لحاظ داخلي و خارجي دارد. منظورم اين مسئله بود كه مي گفت امريكا نمي تواند به ما حمله كند. اگرچه ايشان مي گويد امريكا نمي تواند حمله كند ولي عده اي معتقدند كه امريكا با آن قدرت، مي تواند چنين كاري را انجام دهد ولي ايشان مصرانه مي گفتند نمي تواند و من در مورد اين مسئله گفتم كه با ايشان موافقم.

دومين مسئله اين است كه با غربي ها با گفتگوي تمدنها به نتيجه نمي توان رسيد. اين رفتار را آقاي خاتمي تجربه كرده اند كه آنها با اساس انقلاب و مردم مخالفند و اين گفتگوها به نتيجه نمي رسد. آقاي احمدي نژاد اين رفتار را درك كرده كه جنگ نمي شود و وحدت و انسجام هاي دولت ملي براي ما مهم است و من بايد با قدرت با آنها مواجه شوم. لذا با ايشان موافقم و با اين روحيه بايد با آنها برخورد شود.

نگاه مردم كشورهاي عربي مخصوصاً لبنان به آقاي احمدي نژاد چگونه است؟

آماري در اين زمينه هست كه نشان مي دهد سيد حسن نصرالله نفر اول و احمدي نژاد نفر دوم از لحاظ ملت عراق و مسلمان مورد قبول هستند و در مصر مي گويند كه او عادل است يعني خيلي آدم مستقيمي است و اين كلمه خيلي مهمي است يعني خيلي استقامت دارد.

پيامد سياسي اين نظرسنجي ها به نظر شما چيست؟ يعني در كل خاورميانه و كشورهاي عربي، با اينكه رهبران آنها كسي ديگر است ولي نتيجه نظرسنجي ها اين گونه است.

رفتار و زندگي او را با ديگران مقايسه مي كردند و ديگر اينكه از لحاظ قدرت، اعتماد به نفس زيادي دارد و بعد هم اينكه دكتر و مهندس است، در صورتي كه رهبران عربي نزديك به بي سواد هستند و اينها هست كه موجب مقايسه بين آنها و رأي مثبت به آقاي احمدي نژاد است.

چند روز پيش در يكي از روزنامه هاي لبناني تحليلي از اسرائيلي ها در مورد سيد حسن خواندم كه گفته بود سيدحسن براي ما تبديل به يك ابهام و سؤال مهم استراتژيك شده است. مي خواهم شما هم اندكي در مورد تحليل شخصيت او توضيح دهيد.

اولاً كل حزب الله با تشكيلات شورا كار مي كند، يعني يك نفر تصميم نمي گيرد و قدرت زيادي دارد و سيد حسن از ابزارهاي متعددي استفاده مي كند. اطلاعات قوي، تحليل و تبليغاتي كه انجام مي شود، بسيار قوي است و يك تاكتيك استراتژيكي قوي دارد.

اين مسئله چيز استثنائي نيست. از اين لحاظ استثنائي مي شود كه كس ديگري بلد نيست آن را انجام دهد و بدون مشورت و غيرعلمي كاركردن و روحيه و اعتماد به خدا نداشتن معمولاً در رهبران وجود دارد اما وقتي همه اين موارد با هم جمع باشد، رفتار خوبي نمايان خواهد شد و به نظر من، شخصيت سيد حسن از جميع آن ويژگي ها تشكيل مي شود.

نصرالله در صورتي كه نظر سازنده و مفيدي مطرح شود، از آن بسيار استقبال مي كند و خواستار تكرار آن مي شود نه اينكه بگويد كارساز نيست و تكراري است. اين نشان دهنده روحيه، استفاده از معلومات و نظرات ديگران و تواضع وي است.

بعد هم آنكه با يقين و ايمان حرف مي زند و مي گويد من يقين دارم كه اسرائيل از بين مي رود، از تار عنكبوت سست تر است و كمتر كسي است كه اين قدر با اطمينان صحبت كند.

اگر صحبت هاي آقاي احمدي نژاد را جمع آوري مي كرديد، شاهد بوديد كه ايشان چه قدر با اطمينان در مورد اين مسائل صحبت مي كند و مي گويد اگر دنيا براي آزادي آمده، منظور دو افسر اسرائيلي است، اصلاً نمي شود به غير از مذاكره مستقيم و مبادله با اسرا و اين مطلب را قبل از جنگ گفته، واقعاً طوري شد كه روسيه، اروپا، امريكا و كشورهاي صنعتي همه فشار آوردند كه بايد همين الآن آنها آزاد شوند ولي او اعتنايي نكرد ولي حزب الله متزلزل نشد. بالاخره جنگ شد و اسرائيل مجبور به مذاكره مستقيم شد. وقتي گفت اسرائيل از تار عنكبوت هم سست تر است موجب شد اسرائيل از لحاظ معنوي قدرت خود را از دست دهد و متزلزل شود و كل تبليغات كشورهاي عرب هم نشان مي دهد كه اسرائيل تمام شده است. حتي اسرائيل الآن به اظهارات نصرالله گوش مي كنند ولي به رؤساي خود اصلاً گوش نمي كند و اين نشان مي دهد كه به آنها اعتماد ندارند و به سيد حسن اعتماد دارند.

در اجلاس سران كشورهاي اسلامي، سيد حسن نصرالله دست مقام معظم رهبري را بوسيد. يكي از دوستان مي گفت من از سيد حسن پرسيدم كه چرا در مقابل سران آن همه كشورهاي عربي اين كار را كرديد؟ گفت كه من مي خواهم اين پيام را به همه بدهم كه رهبر ما ايشان است. اخيراً هم كه اعلام كرد ما افتخار مي كنيم در خط ولي فقيه هستيم. فكر مي كنيد اين اقدامات سيد حسن با چه اهدافي بود؟

اينكه صحبت اخير را كرد با توجه به فضايي كه الآن در لبنان است. اين تواضع و كسب اين نيت در خود مؤمنين است و وقتي اين حركت را انجام مي دهد كه اين يك چيز بسيار بزرگي است كه كمتر كسي معناي آن را مي فهمد. يعني نيت او خالص است كه خالصانه و 100درصد مال خدا و اسلام است و من او را به عنوان مرجعيت خود قبول دارم و اين پيام بزرگي است.

دوم آنكه براي وحدت اسلام، اين مهم بود. يعني من از ايران امكاناتي براي تقويت خودم نمي گيرم بلكه من براي ملت اسلام مي جنگم و جنگيدن او براي خودش تنها نيست بلكه براي كل ملت اسلام است. بخاطر خدا، قدس و ملت مظلوم فلسطين و اسلام مي جنگد و اگر غير از اين بود، مي توانست بگويد من حاضر به انجام هركاري هستم به جز جنگ با اسرائيل و صلاحيت و اعتمادي كه ملت لبنان براي انتخاب من دارند، كافي است. اما سيد حسن اين گونه نيست و تمام هدف و نيت او خالصانه و براي خدا و براي آزادسازي فلسطين اشغالي است، گرچه در اين راه فرزندان يا عزيزان خود را هم از دست دهد. تنها سيدحسن هم اين طور نيست، اكثر رهبران حزب الله كه جواناني 16 و 17 ساله در جنگ داشتند، فرزندان آنها يا شهيد و يا زخمي مي شدند و اصلاً تبليغاتي هم در اين زمينه نداشتند. من تازه بعد از جنگ مي فهميدم كه فرزند 16 ساله اي كه در جنگ شهيد شده است، فرزند آنهاست و تواضع بالايي دارند.

اگر ممكن است در مورد خودتان هم مقداري براي خوانندگان ما توضيح دهيد.

من لبناني و اهل بيروت هستم و در تشكيلات فتح براي فلسطين، مدت 15 سال فعال بودم و روابطم با ايران هم از همين تشكيلات برقرار بود و بعد از انقلاب هم بخصوص با سپاه روابطي داشتم و وقتي به ايران آمدم خانه امام بودم و به حاج سيد احمد آقا بسيار نزديك بودم.
در قم قبل از آنكه امام به تهران بيايد، با امام آشنايي پيدا كردم. در زماني كه در مدرسه علوي بودند، من در قم خانه ايشان بودم و بعد هم به ملاقات امام در بيمارستان رفتم كه در آستانه سفرم به فرانسه بود.

اولين بار كه امام را از نزديك ديديد، چه حسي به شما دست داد و اگر خاطره اي از صحبت حاج احمد آقا داريد، بفرماييد.

بيشتر با حاج احمد آقا صحبت داشتم و با امام كمتر صحبت داشتم. ايشان در مورد سفري كه براي حمله و مبارزه داشتم نيز دعا كردند كه خدا مرا حفظ كند.

انقلاب امام بسيار گسترده بود كه تاريخ بعداً متوجه آن خواهد شد. يكي از جهت انقلابي كه داشتند و شاه منقرض شد (انقلاب داخلي ايران) و يكي هم انقلابي كه موقع فتواي سلمان رشدي بود (كسي در دنيا هنوز اثر آن را بررسي نكرده است) و نمونه هاي بسيار كمي در توضيح و شرح آن وجود دارد. بعد از فتواي سلمان رشدي، هزاران نفر در خيابانها نماز خواندند و تظاهرات عظيمي انجام شد. در خيابانهاي نيويورك از اقشار مختلف مسلمان از پاكستان، سوريه و... هر مسلماني از سياه و سفيد كه در نيويورك بود، نماز خواندند. تحولاتي كه در فرانسه انجام شد و روزنامه فرانسه آن را نوشته، تحولات عظيمي بوده است كه هر مسلمي كه در اروپا موافق يا غيرموافق با امام، حس واقعي خود نسبت به اين مسئله را بالاجبار حس كرده و به هويت خود برگشتند و اين مسئله عظيمي بود. در ايران متأسفانه كسي در مورد اين مسئله بحث نكرده كه فتواي امام بعد از ماجراي سلمان رشدي واقعاً چه مفهومي داشته است. اين فتوا از مرزهاي اسلام خارج شد و به قاره هاي ديگر نفوذ پيدا كرده و اين بسيار مهم است. فتواي او منطقه اي و حتي بين المللي شد و از مرز خود خارج شد و تازه ما فهميديم (در كتاب جابجايي قدرت تافلر) اين نظر آمده است.

نظرات كاربران:
 پنجشنبه 7 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 273]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن