واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: دومين فيلم پرفروش تاريخ سينماشواليه 600 ميليون دلاري
ترجمه: توحيد محرمياولين بار در ماه مه 1939 بود كه موجودي به نام بتمن توسط باب كين و بيل فينگر در قالب داستاني مصور به خوانندگان آمريكايي معرفي شد و خيلي زود يعني چهار سال بعد در برابر دوربين توسط لوئيس ويلسون تجسد يافت.
بنا به سنت آن دورهاين اقتباس سينمايي شكل سريالي 15 قسمتي را داشت كه در 1946 با سريال 15 قسمتي ديگري دنبال شد. اين بار رابرت لاوري نقش بتمن/مرد خفاش را بازي ميكرد. اولين فيلم سينمايي در 1966 با شركت آدام وست به نمايش در آمد و سپس به توليد انيميشن يا انتشار داستانهاي تازه بسنده شد. در پايان دهه 1980 و آغاز رونق گرفتن انتقال قهرمانان مصور به روي پرده سينما در قالب فيلمهاي پرخرج و پرفروش، تيم برتون نسخهاي تازه و پيچيده با بازي مايكل كيتون ارائه كرد. بازگشت بتمن با ظهور بزرگترين دشمنش روي پرده-جوكر- همراه بود كه جك نيكلسون نقش وي را ايفا ميكرد. بازيگري شايسته براي ايفاي نقشي اهريمني كه توانست ادامه حضور قهرمان را روي پرده تضمين كند. سه سال بعد، تيم برتون يكي از بهترين دنباله سازيهاي تاريخ سينما را با نام «بتمن بازميگردد» كارگرداني كرد كه در آن دني دويتو در نقش پنگوئن شرير به جنگ بتمن ميرفت. استقبال از اين فيلم باعث شد تا دو انيميشن بلند در سال آتي به نمايش در آيد. اما تيم برتون ديگر حاضر به ساخت قسمت ديگري نبود. سكان به دست جوئل شوماكر داده شد و وال كيلمر جاي مايكل كيتون را در هميشه بتمن گرفت. در 1997 دنباله ديگري با نام بتمن و رابين با شركت جورج كلوني توسط شوماكر ساخته شد و سپس به مدت 8 سال اين پروسه به بايگاني رفت. وقتي در سال 2005 كريستوفر نولان براي زدودن گرد و خاك از لباسهاي سياه بتمن برگزيده شد، به راحتي قابل حدس بود كه انتخاب وي از سر ضرورت، تزريق خون تازهاي در رگهاي اين پروژه پولساز است. نولان نه فقط بازيگري تازه و مناسب چون كريستين بيل را براي نقش اصلي فيلم برگزيد، بلكه قصه قهرمان تنهايش را از نو تعريف كرد و زواياي تاريك روح او را نيز روي پرده برد. استقبال منتقدان از بازيافت هنرمندانه اين پديده آن قدر مثبت بود كه تهيهكنندگان را براي خرج 180ميليون دلار جهت ساخت دنبالهاي تازه با حضور بزرگترين دشمن وي-جوكر- ترغيب كند. حاصل اين سرمايهگذاري اينك روي پرده سينماهاي دنياست و فقط در آمريكاي شمالي بيش از 300ميليون دلار در گيشه به چنگ آورده است. برخورد منتقدان نيز همان طور كه تصورش ميرفت، بسيار خوب بوده و مرگ نابهنگام هيث لجر بازيگر نقش جوكر نيز به خودي خود تبديل به تبليغي براي فيلم شده است.
كريستوفر جاناتان جيمز نولان متولد 1970 لندن از اميدهاي امروز سينما از هفت سالگي با دوربين سوپر هشت پدرش شروع به فيلمسازي كرده، در رشته زبان و ادبيات انگليسي درس خوانده و اولين فيلم كوتاه اش به نام سرقت در 1996 ساخته كه به همراه دو فيلم كوتاه و سوررئاليستي ديگرش به نامهاي tarantella و doodlebug در جشنواره فيلم كمبريج به نمايش در آمده است. اولين فيلم بلندش تعقيب را در 1998 به طريقه سياه و سفيد ساخت، اما دو سال بعد با يادگاري بود كه همه دنيا كشفاش كردند. فيلمي كه روايتي پر پيچ و خم همچون ذهن شخصيت اولش داشت كه حافظه كوتاهمدت خود را بر اثر ضربهاي از دست داده و با اين حال در صدد شكار قاتل همسرش بود. بي خوابي در 2002 با شركت آل پاچينو پذيرش همه جانبه او درهاليوود بود كه به ساختن فيلمياستوديوي مانند بتمن آغاز ميكند در 2005 با بودجهاي هنگفت انجاميد. فيلم بعدي او اعتبار/پرستيژ با حضور دو هنرپيشه اصلي فيلم بتمن[بيل و كين]از ديدگاه سبكي چيزي ميان بتمن و يادگاري بود و مانند بسياري از توليدات هاليوود امروز قصهاي محلي با تمهاي جهاني را روايت ميكرد. اما بازگشت شواليه سياه چيز ديگري است. فيلمينه در سبك و سياق بيخوابي و يادگاري است و نه حال و هواي رازآلود تعقيب را دارد. شواليه سياه برگرداني تيره از قصهاي مصور است كه بايد قهرمان آن منجي مردم باشد و به جاي پليس ناتوان از برقراري نظم در برابر جنايتكاران از آنها محافظت كند. اما او خود نيز مشكلات و دلبستگيهايي دارد، حتي اگر يك ميليونر زاده باشد. بروس وين ميليونر و بتمن دو روي يك سكهاند، ولي همين دوگانگي و تضاد چيزي است كه جوكر روي آن انگشت ميگذارد. او به بتمن ميگويد تو شبيه مني و مرا كامل ميكني!
اين همان چيزي است كه در فلسفه شرق يين و يانگ ناميده ميشود. سياهي و سفيدي كه دايره حيات را به دو قسمت مساوي تقسيم كردهاند و بدون يكي ديگري بيمعني است. اگر جوكر شيفته واقعي هرج و مرج است، بتمن نظم وترتيب را دوست دارد و بايد اين بازي ميان آنها برنده واقعي و هميشگي نداشته باشد. در كنار اين تم وقتي با مضمون وجدان اجتماعي و فرديت روبهرو ميشويد، اهميت دو چهره بودن شخصيتهاي اصلي قصه را بيشتر و از نظر روانشناختي و جامعهشناختي بيشتر درمييابيد. دنت، وين و جوكر يك مثلث متساويالساقين هستند و در خور يكديگر و نمايندگان اركاني كه وجودشان حيات اجتماعي را ميتواند شكلي ديگر و نه لاجرم تازه ببخشد. اگر جوكر و ساديسم دروني او را نماينده شر مطلق بگيريم اشتباه كردهايم. چه كسي از كودكي وي خبر دارد؟ چه كسي انگيزههاي او را مانند بتمن و دنت درك ميكند؟ اين همان چيزي است كه نولان با كميخساست از ما پنهان ميكند تا تعادلي به وضعيت قصهاش بدهد. در عوض موجودات ديگري مانند بتمنهاي قلابي ابتداي فيلم يا حضور كوتاه مدت مترسك به قصه اضافه ميكند تا بر وضعيت قهرمان اصلي فيلم نوري بيشتر بيفكند. اگر بتمنزاده دوران منع مشروبات الكلي و اوج گرفتن دستهجات تبهكاري و گانگستري در آمريكا بود، بتمن فعلي از دنياي پيچيدهتري ميآيد. ماشين روز قيامت او بايد در خور مقابله با تبهكاران قرن جديد باشد. كساني كه به گاتام سيتي قانع نيستند و دايره فعاليتهايشان از مرزهاي آمريكا هم بيرون ميرود. بنابر اين بتمن نيز به دوستاني نياز دارد، كساني چون فاكس كه به خوبي در دل قصه جا افتادهاند. همين باعث ميشود تا فيلم از يك قصه پليسي معمولي دور شده و در قالب فيلميمربوط به ماجراهاي بتمن به خوبي جا بيفتد. فضاي سرد و خاكستري كل فيلم هيچ نشاني از گرميو نجات كامل به بيننده عرضه نميكند، هر چند صحنههاي اكشن نفسگيرش كه آدرنالين خالص توليد ميكنند براي لحظهاي دلش را خنك خواهد كرد.
كريستوفر نولان فيلمساز باهوش و با استعدادي است. حاصل كارش درون سيستم تجاري سينماي آمريكا نيز قابل سرزنش نبوده و بعيد است دچار لغزش شود. شكستن ركوردهاي گيشه نيز حاكي از تيزبيني و موقعيت سنجي اش دارد، اما با وجود لذت بردن از شواليه سياه به عنوان يك فيلم سرگرمكننده صرف و ماهرانه، ترجيح ميدهم يك فيلم كمخرجتر از او مانند تعقيب را دوباره ببينم. البته خيلي عظيمي از تماشاگران شواليه سياه كه به دليل پيچيدگي قصه و طولاني بودنش حاضر به تماشاي دوباره و
چند باره آن هستند، با من موافق نخواهند بود. شما چطور؟
«شواليه تاريكي» به «تايتانيك» نميرسد
فيلم جديد بتمن به سرعت خود را به «تايتانيك» به عنوان پرفروشترين فيلم تاريخ سينما نزديك ميكند، اما كمپاني توزيعكننده «شواليه تاريكي» پيشبيني كرده فروش اين فيلم در آمريكاي شمالي نهايت 510 تا 520ميليون دلار شود. هاليوود ريپورتر اعلام كرد حتي اگر «شواليه تاريكي» كريستوفر نولان به اين حد فروش دست پيدا كند، باز نميتواند از «تايتانيك» جيمز كامرون پيشي بگيرد كه از دسامبر 1997 به نمايش درآمد و فروش آن در بازار آمريكاي شمالي 601ميليون دلار شد. (با احتساب نرخ تورم هر دو فيلم فاصله بسيار با فيلم 4/1ميليارد دلاري «بربادرفته» دارند).فيلم حماسي «تايتانيك» تنها در آمريكا موفق نبود، بلكه به لطف حضور لئوناردو دي كاپريو و كيت وينسلت و استقبال تماشاگران در سراسر دنيا فروش اين فيلم در سطح بينالمللي حدود 2/1 و با احتساب عملكرد آن در آمريكا رقمي در حد 8/1ميليارد دلار شد.
اكنون پس از حدود 10 سال «شواليه تاريكي» در قالب يك رقيب قدرتمند از راه رسيده و تنها در چهار هفته اول اكران 6/441ميليون دلار در آمريكا و 5/263ميليون دلار در سطح بينالمللي فروش داشته است. با توجه به ركوردشكنيهاي پيدرپي فيلم جديد بتمن در چند هفته اخير خيليها اين احتمال را مطرح كردند بالاخره فيلمي پيدا شده كه ميتواند ركورد «تايتانيك» را جابهجا كند.اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه جريان نمايش فيلمها در يك دهه اخير به لطف افزايش سينماهاي چند سالنه كاملا تغيير كرده كه اجازه ميدهد در يك سينما فيلمها در دو يا چند سالن به نمايش درآيد و تعداد سينماهاي نمايش دهنده يك فيلم تا حدود 4000 يا حتي بيشتر افزايش پيدا كند.«شواليه تاريكي» و ديگر فيلمهاي مطرح اكنون در موقعيتي قرار دارند كه ميتوانند در چند هفته نخست اكران به فروشي فوقالعاده دست پيدا كنند. نمونه آن خود فيلم «شواليه تاريكي» است كه تنها در 10 روز اول نمايش به ركورد 8/318ميليون دلار فروش دست پيدا كرد.
با اين توصيف چند نفر ديگر براي ديدن «شواليه تاريكي» به سينماها ميروند وقتي ميتوانند اين فيلم و ستارگان آن شامل كريستين بيل به نقش مبارز نقابدار و هيث لجر فقيد در نقش جوكر را در خانههاي خود ببينند؟ اين مساله تصادفي نيست كه در جدول فروش تنها فيلم ميان «شواليه تاريكي» و «تايتانيك» - «جنگهاي ستارهاي» با 461ميليون دلار فروش داخلي - نيز يك فيلم كلاسيك است. وقتي فيلم افسانهاي علمي جورج لوكاس سال 1977 اكران شد، حتي نوارهاي ويديوئي نيز فراگير نشده بود.
پنجشنبه 7 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]