محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828873927
معراج خونين حسينى
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان:
عاشورا حادثه اى نبود که در يک نيم روز در سال 61 هجرى اتفاق بيفتد و از قبل و بعد خود جدا باشد. هم ريشه در حوادث پيشين و تحولات اجتماعى مسلمانان از رحلت پيامبر اکرم تا سال 60 هجرى داشت و هم پيامدهاى آن و اثرى که در فکر و عمل مسلمانان داشته تا امروز گسترده شده است و تا دامنه قيامت نيز امتداد خواهد يافت. با آن همه بهرهبردارى هاي حماسي، عرفاني، تربيتى و معنوى که تاکنون از قيام کربلا صورت گرفته، به نظر مى رسد که غناي محتوايى اين نهضت الاهى بيش از آن است که تاکنون مطرح شده است.
نهضت عظيم حسينى و حادثه کربلا داراى ابعاد مختلفى است که هر بعد آن ميتواند براى ما درسآموز، الهام بخش و عبرت آفرين باشد.
از جمله ابعاد گسترده نهضت الاهى امام حسينعليه السلام جوانمردى و ايثارگرى و وفادارى و صبر و استقامت و رشادتهاى ايشان و ياران با وفايشان است که هر يک، اسوه جاودانه براى زندگى مان مى توانند باشند و در نهايت معراج خونين و بدون بازگشت امام حسينعليه السلام مي باشد.
ولى متاسفانه هنوز هم اين درس هاى بزرگ و انسان ساز ناآموخته مانده است، چنانچه محبان اهل بيتعليهم السلام به جاى پرداختن به شناخت عميق شخصيت و فضايل اخلاقى و حماسى شهداى کربلا، با پرداختن صرف به ابعاد عاطفى نهضت عاشورا کمتر در بعد عبرتها و رسالت ها و درس هاى آنان انديشيده و در تحقق شخصيت و منزلت حقيقى حماسه سازان کوشيده اند.
حال اين سوال اساسى مطرح مى شود که بهترين و متقن ترين راه براى شناخت اهل بيت چيست؟ به سهولت مى توان به اين نتيجه رسيد که شناخت قرآنى اهل بيتعليهم السلام بهترين و صحيح ترين راه است. چرا که نور را با نور را مى توان شناخت.
حال برآنيم که حادثه سرنوشت ساز عاشورا را با قرآن تطبيق داده و بررسى نماييم که حرکت امام حسينعليه السلام با کدام سيره قرآنى مطابق است. لکن اين امام بزرگوار در شروع هر حرکتى آيه اى از آيات قرآن را به عنوان مويد حرکت خود بيان مى فرمودند که انشاءالله به تبيين انها خواهيم پرداخت.
پيامبر رحمت محمد مصطفيصلى الله عليه و آله در آخرين لحظات زندگى با برکت خود، راه سعادت و هدايت همه مسلمانان را بيان فرموده و در حديث ثقلين اينگونه فرمودند که «انى تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي». «من در ميان شما دو چيز گرانبها به امانت ميگذارم کتاب خدا و اهل بيت. که اين دو از هم جدا نمى شوند، تا اينکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.» نکته اساسى در اين حديث اين است که اهل بيت و قرآن تفکيک ناپذيرند و هيچ کدام ديگرى را نفى نمى کنند. قرآن کتاب هدايت الاهى است، خود قرآن بر اين امر تصريح دارد. «ذلک کتاب لا ريب فيه هدى للمتقين» و قرآن «تبيان لکل شيء» يعنى روشن کننده هر چيزى است و با اين توضيح بديهى است که تمامى اعمال اهل بيت عليهم السلام بر قرآن منطق بوده و بر اساس آن مى باشد.
جهت بررسى نهضت امام حسينعليه السلام توجه به زمان هاى خروج امام از مدينه و ورود ايشان به مکه حايز اهميت است. امام حسينعليه السلام در 27 رجب سال 60 ه.ق از مدينه خارج شده و در سوم شعبان مصادف روز تولدشان به مکه مى رسند.
در مورد خروج ايشان از مکه دو روايت وجود دارد که برخى آن را 8 ذيالحجه و برخى ديگر آن را 10 ذيالحجه ميدانند.
علت ترس و نگرانى امام حسينعليه السلام هنگام خروج از مدينه:
امام حسينعليه السلام از چه مى ترسند؟ «فخرج منها خائفا» علاوه بر اينکه مى ترسند، مراقب و نگران هستند دو وضعيت سياسى و اجتماعى شهر مدينه را زير نظر دارند. بعد از ممانعت امامعليه السلام از بيعت، يزيد دستور داده بود که ايشان را در صورت عدم بيعت به شهادت برسانند.
علت اصلى خوف امامعليه السلام نگرانى ايشان نسبت به عقيم ماندن نهضتشان بوده، نه ترس از مرگ. چرا که ايشان کسى هستند که بارها و بارها در جبهه هاى مختلف در کنار پدر و برادر به استقبال مرگ شتافته اند. در واقع ايشان از اين ترس دارند که به شهادت رسيدن ايشان در همان ابتداى قيام، منيجه اي نداشته و آن اثر مورد انتظار را که بايست احيا کننده سنت ناب محمديصلى الله عليه و آله باشد، نخواهد داشت.
ورود به مکه:
روزى که امامعليه السلام وارد مکه شد مصادف بود با شب جمعه سوم ماه شعبان و اين آيه را تلاوت مى کردند «و لما توجه تلقاء مدين قال عسى ربى ان يهدينى سواء السبيل »(1)
امامعليه السلام در مکه اقامت گزيد و مردم به خدمت آن حضرت مى رسيدند و کسانى که براى عمره در مکه به سر مى بردند نيز به خدمت امام شرفياب مى شدند.
خروج از مکه:
زمانى که امام حسينعليه السلام از مکه خارج مى شوند،خطبه معروفى ايراد مى فرمايند که در مقتلهاى معتبر موجود است. در آن خطبه امامعليه السلام اظهار سرور و شادمانى مى کنند و چگونگى شهادت خود را بيان مي نمايند. در قسمتى از خطبه اين گونه مى فرمايند:
«گويا مى بينم در زمين کربلا بند بند مرا گرگان بيابان ها در نواويس از هم جدا مى سازند و شکم هاي خالى خود را پر مى کنند»
در هنگام خروج از مکه امام حسينعليه السلام بعد از گذراندن دوره هاى الاهى آمادگى دارند تا مسئوليت خطير نهضت عاشورا را بر عهده بگيرند و در حقيقت همان حسين بن على قبل از ورود به مکه نيستند که نگرانى و ترس از عقيم ماندن نهضت در ايشان مشاهده مى شد.
البته اين امر سنتى از سنت هاى الاهى است که قبل از دادن نعمت هاى بسيار بزرگ و نيز قبل از اعطاي مسئوليتى خطير به اوليا و انبيا، لازم است آن فرد دوره هاى خاصى را جهت به دست آوردن قابليت لازم براى آن بگذارند.
ماندگارى نهضت عاشورا
حال در اين جا سوالى مطرح مى شود که چه عواملى باعث شده حادثه کربلا در طول تاريخ چنان زنده بماند که در هر زمانى و هر مکانى اثر عميق گذاشته و حس عدالت خواهى و ظلم ستيزى را در باطن مردم تحريک مى کند؟
قرآن به اين سوال اين گونه پاسخ مى دهد هيچ دينى بدون اخلاص الى الله باقى نخواهد ماند. بدين معنى که هر حرکتى به اندازه اخلاصش دوام ماندگارى دارد. اين عامل را در قيام امام حسين عليه السلام به وضوح مى توان ديد. يعنى تمامى اعمال و سکنات ايشان و در حقيقت کل نهضتشان فقط و فقط براى خداست و در نهايت نيز تمامى وجودشان را در راه خدا فدا مى کنند. وجود عامل اخلاص در نهضت عاشورا باعث شد تا اين حادثه چنان تاثيرى در جامعه آن روز و نيز در کل تاريخ بر جاى بگذارد که نام و ياد ايشان حتى در جوامع غير شيعه و غير مسلمانان الهام بخش حرکت هاى انقلابى و عدالت خواهانه قرار گيرد.
علاوه بر اخلاص عوامل زير نيز در ماندگارى نهضت امام حسين عليه السلام موثر مى باشند:
1- موافق بودن با فطرت انسان: يعنى انسان فطرتا از ظلم و ستم دورى مى جويد و طرفدار حق و عدالت است.
2- فجيع بودن هر دو صحنه اين حادثه(سفيد و سياه): يعنى کارنامه اصحاب امام سفيد و نورانى است،ولي کارنامه طرف مقابل سياه تاريک است.
3- ائمه معصومينعليهم السلام بارها و بارها توصيه به زنده نگهداشتن اين نهضت کرده اند.
4- جامع بودن و مانع بودن اين حادثه که تبلور کاملى از اسلام ناب محمدى است.
5- شور و شعور حسينى (روانشناسي): در اين کره خاکى مکاتب مختلفى پا به عرصه وجود گذاشته اند،ولى بعد از مدتى از بين رفته اند که مهم ترين دليل آن نداشتن شور و اهميت ندادن به احساسات بود،ولى اين عامل در مکتب امام حسينعليه السلام بوده و خواهد بود و اين گريه ها و عزادارى هاى عارفانه و با بصيرت است که اين مکتب را زنده نگهداشته و خواهد داشت.
سوره فجر و امام حسين عليه السلام
در اين سوره شريفه به فجر و ده شب عظيم القدر و شفع و وتر و مطلق شب قسم ياد شده است که دلالت بر عظمت و اهميت اين موارد مى باشد. اين موارد به عنوان مقدمه و دليل در هم شکسته شدن صولت جباران وظهور حق و حقيقت مورد قسم ياد شده اند.
در پايان سوره، ناگهان سهن از عروجى ملکوتى از شخصيت عظيم القدرى است که به درجه اطمينان و رضاي الاهى نائل شده است.
قسم به ده شب از پى قسم به فجر،گوياى ارتباط ميان اين دو مى باشد که ظاهرش قسم به سپيده دم پايان شب دهم مذکور مى باشد.
در قرآن کريم تنها در يک مورد از ده شبي عظيم القدر سخن مى گويد که چله مناجات و لقاء حضرت موسيعليه السلام را با خدا تکميل مى کرد: « و ما موسيعليه السلام را سى شب وعده کرديم و آن را با ده شبى عظيم القدر تکميل کرديم، پس موسيعليه السلام ميقات پروردگارش را در چهل شب تمام نمود »(2)
اين ميقات حضرت موسيعليه السلام با توجه به روايات بسيارى از ابتداى ذيقعده تا دهم ذيالحجه بوده است که اين ده شب تکميلي، همان ده شب اول ذيالحجه مى باشد که فجر از پس اين ده شب، همان فجر عيد قربان مي باشد.
سنت قربانى کردن به پيشگاه خداوند در روز نهم ذيالحجه، سنت ابراهيمى است که از حادثه ماموريت ذبح حضرت اسماعيلعليه السلام در منطقه منى در روز دهم ذيالحجه به يادگار مانده است.
پس با توجه به اين نکات قرآني، اين فجر، همان فجر عيد قربان مى باشد که از پس ده شب عظيم القدر دهه اول ذيالحجه قرار دارد.
از اينجا معلوم مى گردد که اين نفس مطمئنه مطرح شده در پايان سوره، شخصيت عظيم القدرى است که چهل شب بيتوته و راز و نياز با خداى عالم خصوصا ده شب اخير را به نحو احسن به پايان رسانده، در روز دهم قربانى عظيمى را به پيشگاه خداى عالم عرضه داتشه است، آنچنان که او را به مقام رضا و تسليم محض امر خدا رسانده است.
با اين توجه برجسته ترين قربانى عجيب در راه خدا، از پس اين سير و سلوک معنوى را سيدالشهدا حسين بن عليعليه السلام به پيشگاه الاهى عرضه نموده است. شخصيتى که خود و عزيزترين عزيزانش را درقربانگاه کربلا در راه خدا قربانى نموده است.
حضرت حدود 27 ماه رجب سال 60 هجرى از مدينه خارج شده، سوم شعبان وارد مکه مى شود از مکه، 8 ذيالحجه يا 10 ذيالحجه بعد از فجر عيد قربان به سوى کوفه حرکت مى کند.
به راحتى مى توان در جواب افرادى که اعتقاد دارند که امام در 8 ذيالحجه حرکت کدره اند گفت که امام هنگام ورود به مکه آيه اى را قرائت کردند مبنى بر اين که شهر مکه براي من امن و امان خواهد بود: «فلما تلقائ مدين ... و رب نجنى من القوم الظالمين» لذا نمى توان استدلال آن ها را مبنى بر وجود تهديد و ناامنى بر عليه امام را قبول کرد و به نظر مى رسد چنانچه اشاره شد اين توطئه اى باشد که توسط عبدالله بن زبير طراحى شده است.
اضطراب قبل از ورود به مکه و امنيت خاطر و سرور و ابتهاج عجيب ملکوتى حضرت هنگام خروح از مکه که در سخنرانى شب عيد قربان حضرت نمودار است. خبر از چله ملکوتى ويژه حضرت و بهره مندى از برکات عظيم ليال عشر در مواقف حج مى دهد؛ ميقات و موقفى که ميعاد ارواح انبيا و اوليا از آدم تا خاتمعليهم السلام در اين زمان و مکان مى باشد.
ليال عشر و فجر حضرت در مکه و ليکن قربانگاه حضرت به همراه عزيزانش در کربلاست اين تنها ليال عشر و فجرى است که به عروج حيرت انگيز حاجيانش ختم مى شود و حج کننده و قربانى يکى است.
امام حسين و يارانش به عنوان قربانيان واقعي به معراج خونين الاهى لبيک مى گويند و با اين معراج خونين خود، صولت و ابهت و هيمنه ظالمان را متزلزل مي کنند و اين همان معنى آيات پايانى سوره فجر است. «يا ايتها النفس المطمئنة. ارجعى الى ربک راضية. فادخلى فى عبادي. وادخلى جنتي.»
زيبايى هاى توحيدى نهضت عاشورا
ما رايت الا جميلا
زمانى که اسرا را به مجلس ابن زياد لعنت الله عليه بردند،ابن زياد با حال تحقيرآميز خطاب به حضرت زينب سلام الله عليها سوال کرد: ديدى برخورد خدا با برادرت را؟ در واقع با اين استنباط، ابن زياد خود را فردى الاهى قلمداد کرده و تمامى جنايتهاى حکومت يزيد را نيز الاهى جلوه دهد. اما شيرزن کربلا حضرت زينب سلام الله عليها در جواب آن ملعون فرمود: «ما رأيت الا جميلا»: چيزى به جز زيبايى نديدم.
متاسفانه برخورد ما شيعيان با حادثه عظيم کربلا بسيار تاسف برانگيز است. چرا که با تفسير ذهنى و دور از قرآن اين حادثه و شخصيت هاى والاى اين نهضت،ظلم بزرگى را مرتکب مى شويم. مثلا در مراثى و ذکر مصيبت ها اين چنين برخورد توحيدى حضرت زينب سلام الله عليها را ناديده گرفته و ايشان را تا حد انسان هاي معمولى پايين مى آوريم و چنان وانمود مي کنيم که ايشان در اين حادثه همچون يک خواهر براي امام حسين بودند. در حالى که ايشان در اين سفر در رکاب امام بودند نه برادر خويش.
لکن اينجا سوال ديگرى مطرح مى گردد که: چرا امام حسين عليه السلام اهل بيت خودشان را همراهشان به کربلا آورده بودند؟
امام حسين عليه السلام به دستور خداوند مى خواست اهل بيتش را نيز با خود به معراج ببرد ولى از درک مردم آن زمان به دور بود و به همين خاطر در جواب آنهايى که علت همراهي اهل بيت ايشان را در اين سفر جويا مى شوند يک جواب تکليفى و تعبدى مى دهند «انشاءالله ان براهن سبايا» خداوند مى خواهد اهل بيت مرا اسير ببيند. در حالى که بحث، بحث ديگرى بود. اگر زينب سلام الله عليها نبود، حادثه کربلا فراموش مى شد. اگر حضرت زينب سلام الله عليها به معراج نرفته بود، اين گونه نمى توانست صلابت از خود نشان دهد.
شب عاشورا
شب عاشورا شبى است که فرداى آن معراج خونين امام حسين عليه السلام و ياران با وفايشان رخ داد. ايشان خطبه اى شبيه آن خطبه اى که هنگام خروج از مکه ايراد کرده بودند، تکرار نموده و جزئيات حادثه فردا را به يارانشان تشريح کردند و نسبت به ابعاد مختلف آن آگاهى دادند. چرا که امام حسين عليه السلام به عنوان يک رهبر اسلامى بايد به تمام افراد حاضر بصيرت داده و فرصت انتخاب را در اختيار همه آنها قرار دهند. بايد همه ياران حاضر بدانند که فردا صلحى در کار نبوده و براى کسانى که مى مانند سرنوشتى جز شهادت و تکه تکه شدن و اسارت در انتظارشان نخواهد بود. بدين معنى که هر کدام از افراد حاضر بايد فرصت انتخاب ازادانه داشته و با آگاهى کامل تصميم خود را بگيرند.
اى نشمى در حثيثت سنت الاهى است که خداوند نيز در قرآن مى فرمايد:
«ان هديناه السبيل اما شاکرا و اما کفورا»،
ما را هدايت را نشان داديم، حال يا پيروى ميکنيد و شاکر مى شويد و يا اينکه پيروى نمى کنيد و از کفار خواهيد شد.
اين آيه قرآن بيانگر اختيار دادن خداوند به بندگان در انتخاب يا عدم انتخاب راه سعادت و صراط مستقيم است.
اما جمله اى از امام حسين عليه السلام در مقاتل ذکر شده است که فرموده اند:
« اينها با من کار دارند، هر کس مى خواهد از تاريکى شب استفاده کند و برو د و بيعت را از گردنشان برداشتم و هر کس مى تواند از اهل بيت من چند نفرى با خود ببرد.»
انتساب اين سخنان به امام حسين عليه السلام بعيد به نظر مى رسد،چرا که امام حسين عليه السلام در هنگام حرکت از مدينه کاملا از شهادت خود و اسارت اهل بيتشان آگاه بودند و در جواب آن هايى که تقاضا مى کردند که اهل بيت را همرا نبرند، مى فرمودند که خداوند مى خواهد اهل بيت مرا در اسارت ببيند.
از اين مباحث مى توان اين نتيجه را گرفت که امام با آگاهى کامل و هدفى کاملا مشخص اهل بيت خودشان را آورده بودند، چرا که اگر اهل بيت ايشان نبودند، پيام عاشورا به گوش جهانيان نمى رسيد. اگر خطبه هاى آتشين امام سجاد عليه السلام و حضرت زينب سلام الله عليها نبود، دشمن، قيام عاشورا را از بين مى برد و به حجاست که کار حضرت زينب سلام الله عليها و اهل بيت امام حسين عليه السلام را عاشوراى دوم بناميم.
آخرين دليلى که براى عدم انتساب آن سخنان به امام حسين عليه السلام مى توان ارائه داد، ذليل قرآنى است. در قرآن شرايطى شبيه آن شرايطى که در شب عاشورا حاکم بود، اشاره شده و شب عروج آسمانى حضرت عيسي را بيان مى کند.
در آيه 25 سوره آل عمران چنين مي فرمايد:«فلما احسن عيسى منهم الکفر قال من انصاري الى الله...» در اين آيه حضرت عيسى عليه السلام از يارانش سوال مى کند که چه کسانى مرا در راه خدا يارى مى کنند؛ در جواب مى گويند:«نحن انصار الله» : ما ياران و انصار خداونديم،يعنى شما محور دين هستيد. حمايت از شما يعنى حمايت از خدا.
بنابراين مى توان نتيجه گرفت امام حسين عليه السلام در شب عاشورا نسبت به حوادث روز عاشورا به يارانشان بصيرت کامل داده، عاقبت حمايت و عدم حمايت از دين خدا را يادآور شدند و سپس چراغها را خاموش کرده و فرمودند که هر کس بخواهد مى تواند برود.(3)
اما در مورد انگيزه ساختن چنين احاديثي بايستى گفت که اينگونه احاديث ساخته افرادى همچون حر جوفى است که با اين عمل مى خواستند سرپوشى بر عدم حمايتشان از از امام درست کنند تا بتوانند در بين مردم زندگي کنند. چرا که مردم اينگونه افراد را مذمت کرده و مى پرسيدند که چرا امام را يارى نکرديد و بازگشتيد و آنها نيز در جواب مى گفتند که امام حسين عليه السلام بيعت را از ما برداشته و گفتند که اينها با من کار دارند و شما مى توانيد برويد و ما نيز به خاطر سخن ايشان برگشتيم.
بنابراين بايد سعى کنيم تا قيام عاشورا و نهضت الاهى امام حسين عليه السلام را با معيارهاى الاهى که متقن ترين و مطمئن ترين مرجع مى باشد،دنبال کنيد تا به شناخت حقيقى و و اقعي دست يابيم.
و اما امروز
حق و باطل هميشه هست و هر کدام را رهروانى است. امروز قافله سالار جبهه حق، وجود مبارک بقيةالله عجلاللهتعاليفرجهالشريف است که دلى پرخون از ظلم ظالمان،مکر منافقان و سکوت مدعيان انتظار دارد. اکنون هر روز ما عاشورا است و تيرهاى دشمن هر لحظه عزت اسلام را نشانه رفته اند. يزيد مرده است، اما يزيديان زنده اند. شمر نيست، اما بدتر از شمرها پراکنده اند.
آيا براى آمدن حسن زمان آماده اي؟ آيا قلب خود را از دوستى يزيديان خالى کرده اي؟ دوستى مسلم ها به دل دارى يا ابن يزيدها؟ يا مثل خيلى از کوفيان انس با زندگى و راحتي، تو را از دايره اين نبردها بيرون کشيده است؛ که اگر اينگونه باشد بدان که بايد دنباله رو حق بود يا باطل. و حالت ديگرى نيست، چه آنان که با عمل و اقدام، دشمنان حق را يارى کردند و چه آنها که با سکوت، مهيا کننده زمينه ظلمشان شدند؛ هر دو از لشکر جبهه باطلند.
اکنون، نيک در خود بنگر، که آيا عاشق راستين حسين هستي؟ که اگر اين چنين باشد، بايد عاشق جهاد و شهادت باشي. ببين به خاطر دين، از چه ها گذشته اى که غير از تو نگذشته اند؟ و در نهايت بنگر که از مدعيان راحت طلبى يا منتظران شهادت طلب؟
آنان که رفتند کار حسينى کردند. آنان که ماندند بايد کار زينبى بکنند و گرنه يزيدند.
بياييد اگر مرهمى بر داغ مصيبت ثارالله عليه السلام، بر دل مولايمان بقيةالله ارواحنا فداه نيستيم،با معصيت قلبش را نرنجانيم.
يا رب الحسين بحق الحسين اشف صدر الحسين بظهور الحجة
[B]پى نوشت:
1 - سوره قصص آيه 22
2 - سوره اعراف آيه 142
3 - ر.ش بررسى شخصيت اهل بيت در قرآن، نوشته دکتر نقى پورفر ص136 تا 143
[/B]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]
-
گوناگون
پربازدیدترینها