واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: ماكس وبر در اخلاق پروتستانيزم و روحيه سرمايه دارى، از توسعه يافتگى سرمايه دارى در كشورهاى جهان تحليلى ارائه داده است كه قطع نظر از ادعاهاى قابل مناقشه وى، اصل چارچوب آن براى اين پژوهش قابل استفاده است. به نظر وبر اعتراضى كه از سوى كسانى چون لوتر و كالون به سنت هاى مسيحى شد، سبب قرائت جديدى از مسيحيت گرديد و اين تحول فرهنگى (مذهبى) سبب رويكرد جديدى به دنيا و تلاش هاى اقتصادى شد. با استفاده از اين چارچوب مى توانيم بگوييم تلاش هاى پيامبر اسلام(ص) سبب تغيير محتواى باطنى و باورهاى اعراب و متعاقبا زمينه ساز پيدايش جامعه نوين اسلامى شد.(8)
سيدمحمدباقر صدر در بحث سنت هاى الهى در قرآن،(9) با استفاده از آيه (ان الله لايغيرما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم)(10) اين نظريه را مطرح كرده است كه: علت العلل تمامى تغيير و تحولات، خواست و اراده خود انسان است. اين خواست و اراده هنگامى كه در كنار يك انديشه جديد قرار گرفت ، سمت و سوى آن تغيير مى كند.
به نظر شهيد صدر، انسان ها (و به تبع آن جوامع) ، با توجه به ايدهآل هاى خودشان به سه دسته تقسيم مى شوند:
دسته اول: انسان هايى كه ايدهآل هاى خودشان را از واقعيت هاى عينى و خارجى مى گيرند. اين انسان ها وراى وضع موجود، آرزوى رسيدن به هيچ مقصود ديگرى را ندارند و تمام همت آن ها به دست آوردن غذا، مسكن و لباس است. از نظر اين افراد آينده چيزى جز تكرار گذشته نيست و بنابراين پيشرفت و توسعه در اين ديدگاه فاقد معناى روشن و بلكه بى معنا است. اين جوامع در چنبره تقليد و سنت هايى خشك و لايتغير گرفتارند و در طول قرن ها هيچ تغييرى درآن ها راه نمى يابد. قرآن درباره اين گونه افراد و جوامع مى گويد:
قالوا حسبنا ما وجدنا عليه آبإنا إولو كان آبإهم لا يعلمون شيئا و لا يهتدون;(11)
گفتند: راه پدرانمان را كه يافته ايم ما را بس است. آيا اگر پدران آنها، نادان و گمراه بودند باز هم آن ها را بس است؟
قالوا إجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه آبإنا و تكون لكما الكبريإ فى الارض و ما نحن لكما بمومنين;(12)
(به موسى و هارون) گفتند: آيا شما آمده ايد تا ما را از راهى كه پدرانمان را بدان راه يافته ايم باز داريد و شما روى زمين بر ما بزرگى كنيد؟ و ما به شما ايمان نخواهيم آورد.
از نظر قرآن دو علت براى انتخاب چنين ايدهآلى توسط مردم، ذكر شده است: يكى انس و عادت و ديگرى سلطه حكومت هاى طاغوتى و استبدادى، چرا كه حاكمان مستبد مردم را به عبادت خود فرامى خوانند و آن ها را از ارزش هاى الهى و انسانى تهى مى كنند:
و قال فرعون يا إيها الملا ماعلمت لكم من اله غيرى;(13)
فرعون گفت: من جز خودم، خدايى را براى شما نمى شناسم.
قال فرعون ماإريكم الا ما إرى و ما إهديكم الا سبيل الرشاد;(14)
فرعون گفت: من به شما جز آن چه نظر و رإى شخصى خودم ايجاب كند، نشان نمى دهم و البته آن چه نظر من است تنها راه هدايت است.
اين جوامع يا در اثر يك حمله خارجى از بين مى روند، يا تسليم ايدهآل جديدى مى شوند كه ممكن است ايدهآلى نجات بخش و يا گمراه كننده باشد; چنان كه وضع مردم با پذيرش ايدهآل جديدى كه پيامبر اسلام(ص) آورده بود، متحول شد .
دسته دوم: انسان هايى كه علاوه بر نيازهاى محدود مادى، از ايدهآل هاى معنوى بسيار محدود هم برخوردارند، ولى محدود را به جاى نامحدود و مطلق مى پندارند، در جوامعى كه اين انسان ها زندگى مى كنند حركت جامعه تا زمانى است كه به ايدهآل جديد برسد و به محض رسيدن به آن، از حركت باز مى ايستد. در اين مورد شهيد صدر جوامع غربى را مثال مى زند كه اهداف خوبى همانند آزادى را در نظر داشتند، اما اين اهداف چون محدود بود، سبب انحطاط جوامع غربى شد; به اين بيان كه: اين ها حركتشان را تا رسيدن به آزادى ادامه دادند و چون آن را هدف خودشان قرار داده بودند، و نه ابزارى براى رسيدن به كمالات بالاتر و برتر، هركدام از آزادى به نحوى استفاده كردند. به نظر شهيد صدر (آزادى قالب است، همراه آزادى ما احتياج به محتوا داريم]...] وقتى ندانستيم قالب آزادى براى چه محتوايى ساخته شده، همين آزادى بدبختى هاى خطرناك و بزرگى به بار مىآورد).(15)
اين ايده آل چهار مرحله دارد:
الف ـ مرحله نوآورى و تجدد كه در آن ايدهآل حكم آرزو را دارد;
ب ـ مرحله اى كه مردم به ايدهآلى كه مى خواستند (مثلا آزادى) مى رسند;
ج ـ مرحله توقف و امتداد تاريخى، در اين مرحله طبقه مترف، آسايش طلب و متنعم پديد مى آيد;
د ـ مرحله تسلط ستمگرانى كه هيچ گونه عهد و پيمانى را رعايت نمى كنند.(16)
دسته سوم: انسان هايى كه ايدهآل و آرمانشان (الله) است. اين انسان ها ضمن اين كه به ايدهآل نوع اول و دوم توجه دارند، اما آن ها را در جهت و خواست ايدهآل مطلق و نامحدود; يعنى (خدا) مى خواهند، چون دنيا را مزرعه آخرت مى دانند:
يا إيها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه;(17)
اى انسان تو با كوشش و تلاش پى گيرت در عبادت و خدمت، سرانجام به ملاقات پروردگارت نايل خواهى شد.
اين جا است كه شهيد صدر دو نوع پيشرفت و توسعه را مطرح مى كند:
الف ـ پيشرفت فاقد مسئوليت;
ب ـ پيشرفت مسئوليت آفرين.
از آن جا كه برخى از حكومت ها و جوامعى كه دنبال ايدهآل هايى از نوع اول و دوم بوده اند، از دين در جهت اهدافشان استفاده كرده اند، شهيد صدر هشدار مى دهد كه مبادا در اين جهت اشتباهى صورت گيرد و ما نام هر جامعه و حكومتى را كه از دين 0مايه مى گذارد، در رديف ايدهآل سوم قرار دهيم. اين همان چيزى است كه همه عالمان روشن ضمير و ائمه معصومين(عليهم السلام) و قرآن مجيد نيز تذكر داده اند كه بلعم باعوراهايى وجود دارند كه ممكن است دين را ملعبه دست خود قرار دهند; كسانى كه در زبان امام خمينى(ره) از آنان به (متحجرين) و (مقدس مآبان كج فهم) و (آخوندهاى دربارى) تعبير مى شد.
دين توحيدى، كه جوهره ايدهآل سوم است، پيوسته در حال مبارزه با همه گونه خدايان و ايدهآل هاى پست و تكرارى است، و همين ، يعنى داشتن ايدهآل الهى نامحدود و مسئوليت آفرين،(18) رمز و پاسخ اين سوال است كه چرا در طول تاريخ پيغمبران سرسخت ترين انقلاب ها را در تاريخ بشريت به وجود آورده و چرا پاكيزه ترين انقلابيون جهان بوده اند؟ و چرا در صحنه هاى تاريخى ما فوق هرگونه مصالحه اى قرار گرفته و چرا هيچ گونه سازش را نپذيرفته اند؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]