تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):تلخى حق را تحمل كن، و مبادا كه فريب شيرينى باطل را بخورى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816787406




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مکعب ( Cube )


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان:
[تصویر: cube_ver2.jpg]

عنوان فارسی: مکعب ( Cube )
جمله ی تبلیغاتی: The Walls Are Closing In
محصول سال: 1997 ( اولین عرضه در September 9 )
ژانر: درام ، ترسناک ، رمزآلود ، علمی تخیلی ، مهیج
به کارگردانی: وینچنزو ناتالی ( Vincenzo Natali )
فیلم نامه: نوشته‌ی André Bijelic ، Vincenzo Natali ، Graeme Manson
با هنرمندی:
Nicole de Boer در نقش Joan Leaven (The Math Student)
Nicky Guadagni در نقش Helen Holloway (The Doctor)
David Hewlett در نقش David Worth (The Architect)
Andrew Miller در نقش Kazan (The Autistic Man)
Julian Richings در نقش Alderson (The First Victim)
Wayne Robson در نقش Rennes (The Fugitive)
Maurice Dean Wint در نقش Quentin (The Cop)
آهنگساز: Mark Korven
محصول کشور: Canada
لوکیشن: Wallace Avenue Studios, Toronto, Ontario, Canada
زبان ها: English ، German
تصویر: رنگی
صدا: Ultra Stereo
رده بندی سنی: R افراد زیر ۱۷ سال با همراهی والدین تماشا کنند.
زمان فیلم: 90 دقیقه

این فیلم قسمتی از سه گانه مکعب است که شامل 2 فیلم دیگر نیز هست:
Cube 2: Hypercube (2002)
Cube Zero (2004)

به علاقمندان این فیلم، پیشنهاد می شود:
Se7en (1995)
The Game (1997)
Fight Club (1999)
Saw (2004)
Saw II (2005)

خلاصه داستان:
7 نفر غریبه یک روز وقتی بیدار می شوند خود را تنها در یک ماز مکعبی می یابند . این هفت نفر شامل یک افسر پلیس ، یک دکتر ، یک نابغه ریاضیات ، یک طراح ساختمان ، یک متخصص فرار از زندان و یک بیمار روانی هستند . بعد از اینکه همدیگر را می یابند سعی می کنند به کمک هم و با استفاده از مهارت ها و استعدادهای خاصشان از حقه های کشنده ی خیلی از اتاق های مکعبی رنگارنگ نجات یابند . با استفاده از مهارت های ریاضی لیون ( نیکول دی بوئر ) آنها در جهات شش گانه حرکت می کنند بلکه راهی بر ای خروج بیابند و در همین حین در تلاش برای یافتن پاسخی برای علت زندانی شدن خویش هستند .

نگاهی كوتاه به فیلم:
مجموعه فیلم‌های «مكعب» Cube از فیلم‌های جنجالی و روشن‌فكرانه‌ی سال‌های اخیر است كه نمی‌توان بی‌تفاوت از كنار آنها گذشت. این سه فیلم خوش‌ساخت كانادایی با این كه در برخی جاها به ورطه‌ی شعار می‌افتند، لبریز از نشانه‌ها و مفاهیم فلسفی و گاه طعنه‌های سیاسی و نقد توتالیتریسم آمریكایی هستند. فیلم‌ها با این كه تله‌ ویدیو هستند اما دكوپاژ و كارگردانی بسیار خوب آن (از سه كارگردان متفاوت) هر بیننده‌ای را به خود جذب می‌كند و دیدن آنها برای هر علاقمندی از واجبات خواهد بود. تفاسیر معانی و نشانه‌شناسی بسیاری از فیلم می‌توان كرد كه به دلیل فیلم‌نامه‌ی مستحكم و سرشار از نشانگان فلسفی، علمی، ریاضی و روان‌شناختی موجب بحث‌های گسترده‌ای هستند و تقریباً هر كدام از آنها را باید چند بار دید تا متوجه ظرافت‌های آن شد.

فیلم در زمانی نامعلوم اتفاق می‌افتد. به نظر می‌رسد امپراتوری آمریكا در بیرون از مكعب با شورش‌هایی مواجه است و در حال فروپاشی است. یك سازمان امنیتی و نظامی آمریكایی (سیا؟ پنتاگون؟) نوعی زندان مخوف یا سازه‌‌ای هولناك به شكل مكعب با هزاران اتاق ساخته است كه هر بار قربانیانی دستچین شده را داخل آن قرار می‌دهد و رفتار آنها را كنترل می‌كند یا با آنها «بازی» می‌كند. بعضی اتاق‌ها پر از تله‌های خطرناك هستند و برخی بر اساس یك قاعده‌ی منطقی ریاضی امن هستند كه به اتاق خروجی ختم می‌شود. در هر قسمت گروهی چند نفره از آدم‌های متفاوت از پزشك و استاد دانشگاه گرفته تا پلیس و آدم‌های معمولی از خواب بیدار می‌شوند و از گذشته‌ی خود چیزی به یاد نمی‌آورند و تلاش می‌كنند تا در این بازی مرگ‌بار به بیرون راه یابند و در این تلاش با یكدیگر درگیر می‌شوند و گاه خود جزئی از این ماشین كشتار می‌شوند.



گاهی احساس می‌كنی كه فیلم می‌خواهد به استنتاج توماس هابز برسد كه می‌گوید انسان، گرگ‌انسان است. آنجا كه یكی از قربانیان با رسیدن به در ورودی نمی‌خواهد از مكعب خارج شود و نومیدوار می‌گوید بیرون از اینجا «جهل بی‌پایان انسان» است و آنجا كه بیننده وحشتزده به این باور می‌رسد كه آنچه دارد آنها را بیشتر می‌كشد سیستم و تله‌های مكعب نیست بلكه خودشان هستند كه با هم درگیر شده‌اند. واقعاً نمی‌توان گفت شخصیت اصلی داستان كیست. شاید خود سیستم یا مكعب است یا آن پلیس یا آن پسر عقب‌مانده ذهنی یا آن زن پزشك. ولی اضطراب این كه تو را دارند كنترل می‌كنند و آن «چیز» یا افراد یا سیا یا پنتاگون یا موجودات فضایی سرنوشتت را در دست دارند چنان بر تمام فیلم حاكم است كه انگار شخصیت اصلی داستان اوست.

فیلم با علم ریاضیات و سیاست و فلسفه و روان‌شناسی در هم می‌آمیزد. ایده‌ی آن و در نهایت داستان و فیلم‌نامه‌ی آن فوق‌العاده است. بازی‌های خیره‌كننده و هیجان و اضطراب بی‌پایان آن بر اساس تدوینی با ریتم تند و شتابنده و كارگردانی هوشمندانه همه دست به دست هم داده و فیلم‌هایی جمع و جور و خوش‌ساخت و كم‌هزینه از سینمای كانادا به بیننده ارائه می‌دهد كه گاه یك سر و گردن بالاتر از فیلم‌های هالیوودی مشابه است.

کوتاه از فیلم:
يك تريلر فوق العاده! ايده هاي فيلم به قدري زيادند که فيلم را از زمان ساختش (1997) چندين سال جلوتر مي برند . حالا بعد از ديدن Cube ميتوان دريافت كه ايده بسياري از فيلم هاي ژانر معمايي , علمي تخيلي و تريلر از اين فيلم گرفته شده. به عنوان مثال سري فيلم هاي Saw و يا Resident Evil و... فضاهاي بسته ى مكعبى شكل به ابعاد 14 فوت و استفاده از رنگ هاي قرمز و سبز تاثير فوق العاده اي در جذابيت و نفس گير كردن فيلم دارند و فيلمبرداري خوب هم به اين امر كمك كرده است.

[تصویر: cube01.jpg]

◄ نما هایی از فیلم "مکعب" به کارگردانی وینچنزو ناتالی
فیلم خوبی است. گرچه کمی گنگ است و البته این گنگی میتواند هم عیب باشد و هم حسن، اگر فقط به قربانیان و عکس العمل آنها توجه کنیم آن وقت اینکه چه کسی این کار را می کند اهمیتی نخواهد داشت. یک چیزی مثل زمانه گرگ هانکه. در کل ایده فیلم عالی است وفیلم با توجه به محدودیت مکانی از نفس نمی افتد.

نقد فیلم:
فیلم مکعب دنیا رو ترسیم کرده بود به شکل یک مکعب بسته. یک مکعب بزرگ تو در تو. پر از اتاق های مکعبی متحرکی که هرکدوم به یک رنگ بود و در بعضی هاشون تله هایی که کسی که واردش می شد رو می کشت. هر وجه اتاق یک در داشت که به اتاق دیگه ای باز می شد. و گاهی اتاق ها مثل یک پازل از کنارهم در سه بعد حرکت می کردند.

[تصویر: cube04.jpg]

شش تا آدم که یکهو توی این مکعب هستند! چرا و چه طوری اونجا هستند، از کجا توی اونجا اومدند، چه کسی و چرا این مکعب رو ساخته و مهم تر این که چرا اونها رو به اونجا آورده؟؛ معلوم نیست.
مکعب یک در خروجی داره، فقط یک در؛ این رو کسی می گه که حالا فهمیده بدون اینکه بدونه، در جریان ساخت این مکعب بوده. نفهمیدم این آدم یعنی چه؟

[تصویر: cube05.jpg]

همه می دونند که باید از اینجا بیرون رفت؛ وگرنه همینجا حداقل از گرسنگی خواهند مرد. اون ها کشف کردند که هرکس اون ها رو در این مکعب گذاشته، هرکدوم رو از یک تخصص انتخاب کرده که اون تخصص در بیرون رفتن اون ها نقش داره. گرچه هیچ کدومشون در تخصص خودشون بیش از یک آدم معمولی نیستند، اما به هرحال در یک کار ماهرترند. در نهایت در آخر فیلم، این آدم ها با مشارکت هم و با کشف قوانین ریاضی حاکم بر شماره ی نوشته شده جلوی هر در، راه خروج رو پیدا می کنند. اما در این جریان، یک نفر در یکی از تله ها کشته می شه، در اول راه. و چهار نفر دیگه، همدیگه رو می کشند! حتی سه نفرشون درست جلوی درب خروج نهایی می میرند. و تنها معلول ذهنی جمع می تونه از در خروجی پیدا شده بیرون بره و آزاد بشه؛ جایی که فقط روشنایی دیده می شه.

[تصویر: cube03.jpg]

من می گم می گه دنیا اون مکعبه است که باید ازش رفت بیرون؛ وگرنه به هرحال می میری. و اگر اون تو مونده باشی، خیلی پوچ تلف میشی.
انگار اومدی توش که ازش بری بیرون! و کسی اون رو درست کرده و ما رو انداخته توش؛ اما درست معلوم نیست چرا، چه طور، کی و از کجا؟ اما اون کس، برای این دنیا فقط یک راه نهایی رستگاری گذاشته، فقط یکی. و اون راه با قوانین طبیعی قابل پیدا شدنه، یعنی با علم. البته اگر یکی به شما این کمک کلیدی رو بکنه که اینجا به شکل مکعب ساخته شده و راه خروجیی هست و فقط یکی هست! که این هم یه جور وحی بوده. و البته معلومه که نشانه ها و راه های علمی منتهی به خروجی رو هم سازنده ی این دنیا توش تعبیه کرده. به هر حال کسی که توی فیلم اطلاعاتی راجع به مکعب به بقیه داد، هیچ شباهتی به پیامبرها نداشت.
یه مطلب این بود که اون ها نمی دونستند مکعب ها حرکت می کنند و در نتیجه اول رمز اعداد نوشته شده روی درها رو غلط فهمیدند. و این خودش باعث نابودی شد. بعدا فهمیدند که مکعب ها درحال حرکتند. یعنی علم در یک مقاطعی به خاطر کامل نبودنش حتی باعث ضرر میشه. یعنی علم نقص نسبی داره. اما در آخر علم راه رستگاری واقعی رو کشف می کنه.

[تصویر: cube06.jpg]

می گه کسی که این دنیا رو خلق کرده، انسان ها رو برای پیدا کردن راه رستگاری، محتاج به هم قرار داده؛ و البته طوری که جمع اون ها با هم تمام توانایی های لازم برای رستگاری رو داشته باشند. جالب اینه که با وجود زیاد بودن خطرات طبیعی در این راه، افراد کمی در حوادث وابسته به بیرون نابود میشند. اما این خود انسان ها هستند که با وجود نیازشون به هم دیگه، همدیگه رو نابود می کنند؛ شاید با تصور کمک به زودتر و بهتر رسیدن به رستگاری خودشون یا گاهی صرفا به خاطر خودخواهی. به هرحال عاقبت، افراد بسیار کمی به رستگاری می رسند.
اما چرا اون معلول ذهنی تونست نجات پیدا کنه، نه هیچ کدوم دیگه؟ شاید به خاطر این که تنها کسی بود که علیه دیگری اقدام دانسته ای نکرد.
گرچه، دکتر هالوین و اون زندانی فراری هم اونقدر زنده نبودند که اقدامی علیه بقیه بکنند. در واقع اون دو نفر فدای بقیه شدند.
اصلا چرا اون معلوله از بقیه جدا بود و از وسط راه پیداش شد؟
اون کسی که ندانسته در ساخت مکعب شرکت داشته بود، به چی تعبیر میشه؟ چرا اون هیچ نقش دیگه ای نداشت و خودش هم گم اندر گم بود؟
در واقع اون کسی که پلیس بود باعث کشته شدن هر چهار نفر دیگه شد. آیا این یعنی شیطان؟ پس چرا از جنس خودشون بود؟ این یعنی شیطان از خود ماست؟ چرا پلیس بود؟ و چرا یک جاهایی مفید واقع شد؟
چرا اسم هر شش نفر از اسم زندان هایی در سراسر دنیا گرفته شده بود؟ آیا همه زندانی بودند؟ در خودشون هم؟
چرا اون زندانیه با وجود ید طولایی که در فرار از زندان داشت و از چهار تا نه، از هفت تا زندان فرار کرده بود؛ در تله ی اول، قبل از همه و خیلی زود مرد؟ چهار تا زندان یعنی چی؟ هفت تا زندان یعنی چی؟
و چندین سوال دیگه!
این ها همش در صورتی بود که خروج رو و اون نور بیرون رو رستگاری بگیریم و اون مکعب رو دنیا و اون شش نفر رو نمونه ی انسان ها.
شاید چیز دیگه ای می خواسته بگه و این چیزها نماد چیزهای دیگه ای بودند و استعاره ها و ایهام ها معانی دیگه ای می دادند. درهر صورت تئوری من هنوز ابهامات زیادی رو باقی می گذاره؛ حداقل اگر بیشتر گسترشش ندیم. به هرحال این تحلیل من بود؛ لااقل کلیتش. البته چون "چند شب پیش" به "چندین شب پیش" اشاره می کنه، ممکنه قسمت هایی از فیلم رو درست به خاطر نیاورده باشم. وبازهم البته، این فقط تحلیل من از این بود که فیلم چی میگه، نه اون چیزی که من قبول دارم.

[تصویر: post-467383-1168011013.jpg]

◄ نمایی از فیلم "مکعب"

تحلیل فیلم:
پیام اصلی فیلم از نظر من: دنبال دلیل نباش به راهی برای بیرون رفتن فکر کن.
من فیلم Saw (قسمت اولش) را دوست دارم به خاطر آن ده دقیقه طوفانی پایانی‌اش. ولی Saw حالا در نظر من یک ایده کاملا ارجینال نیست. به خاطر مفهوم کلید که شاید وامدار فیلم فوق‌العاده Game دیوید فینچر باشد و همین طور ایده اینکه یک روز صبح از خواب بیدار شوی و خودت را درگیر مبارزه‌ای برای زنده ماندن ببینی بی‌‌آنکه بدانی چرا که این ایده هم مربوط به همین فیلم Cube است.من داستان Cube را نه در مورد 7 نفر آدم که در جهان مکعبی گیر افتاده‌اند که در مورد همه انسان‌ها که در این جهان گیر افتاده‌اند می‌بینم.
آدم‌های توی فیلم می‌فهمند که این دنیای معکبی برایشان دام‌هایی گسترده که افتادن در آن‌ها مساوی است با نیستی. ما هم که در این دنیا هستیم می‌فهمیم که این دنیا دام‌هایی برایمان دارد که گرفتار شدن در آن‌ها، به مرگمان منجر می‌شود. آدم‌های توی فیلم یاد می‌گیرند برای جستن از خطرات با هم همکاری کنند همان‌طور که ما انسان‌ها یاد گرفتیم برای زنده ماندن "جامعه" تشکیل بدهیم. جوامع انسانی از افراد مختلف با تخصص‌های مختلفی تشکیل شده‌اند درست همان طور که در فیلم هر کدام از 7 نفر تخصص و شخصیت مختلفی دارند.
در ادامه سوالاتی را از زبان شخصیت‌های داستان می‌شنویم که به نوعی درگیری‌های ذهنی خود بشر هم هست: "این جا را کی ساخته؟" و "ما چطوری به اینجا آمده‌ایم" و "چطور می‌شود بیرون رفت؟" ما انسان‌ها هم دنبال پاسخی برای این پرسش‌ها هستیم. چطور می‌توانیم از این دنیا بیرون برویم. اصلا بیرون این دنیا چه چیزی منتظر ماست؟ ما انسان‌ها هم تلاش می‌کنیم به فضا برویم،‌ به عمق دریاها برویم یا صعود کنیم به قله‌های بلند تا بتوانیم این دنیا را بشناسیم. ولی مگر می‌شود؟ در فیلم دانشجوی ریاضی محاسبه می‌کند که این مکعب بیش از 17 هزار اتاق مکعبی دارد! می‌توانید تصور کنید این 7 نفر (به عنوان نمادی از کل بشریت) بتوانند قبل از اینکه بمیرند این 17 هزار اتاق (به عنوان نمادی از کل جهان) را ببینند و از آن عبور کنند؟
نکته بسیار جالب دیگر این است که شخصیت‌ها توی فیلم با گذشت زمان می‌فهمند که آن چیزی که ترسناک است این جهان مکعبی رمز‌آلود و پیچیده با اتاق‌های مکعبی مرگبارش نیست، بلکه خودشان هستند و باید از خودشان بترسند. در فیلم می‌بینیم که شخصیت‌های فیلم همه‌شان بر اثر دام‌های دنیای مکعبی نمی‌میرند، بعضی به دست یکی از خودشان کشته می‌شوند. و آن کسی که افراد را می‌کشد کسی نیست جز پلیس قصه. جالب نیست؟ در دنیای امروز ما هم کشورهایی هستند که دوست دارند نقش پلیس را برای مردم جهان ایفا کنند و مدعی‌اند که دارند بشر را به سمت رستگاری (یا به قول پلیس توی فیلم به سمت بیرون از دنیای مکعبی) رهنمون می‌شوند ولی در عمل مردم بی‌گناه را قربانی خود می‌کنند. این موضوع به خوبی در فیلم نشان داده شده است.
چیز دیگری که در فیلم توجهم را جلب کرد تلاش افراد برای شناختن این دنیا با ریاضیات بود. دانشجوی ریاضی قصه دنیای مکعبی و اعدادی که در کنار درهای اتاق‌های آن نوشته شده را به عنوان فرمولی برای شناخت این دنیا و پیدا کردن راه خروج می‌بیند، این خیلی شبیه باور ما در دنیای امروز است که طبیعت بر اساس ریاضیات بنا شده، نتیجه‌اش این است که مثلا ما می‌توانیم سوار هواپیما شویم و پرواز کنیم، چون قبلش حساب کرده‌ایم که برای بلند شدن توده‌ای از آهن که 700 نفر درونش قرار دارند چه نیرویی باید صرف شود یا اگر کلاسیک‌تر به قضیه نگاه کنیم به چیزهایی مثل نسبت طلایی می‌رسیم.
و اما پیام اصلی فیلم (از نظر من) که در ابتدای یادداشت هم به آن اشاره کردم در واقع از جمله‌ای است که روی پوستر فیلم نوشته شده: Don’t look for a reason .. look for a way out. به چند پاراگراف بالاتر نگاه کنید. جایی که از درگیرهای ذهنی و پرسش‌های بشر درباره چیستی دنیا گفتم. "چرا ما در این دنیا هستیم؟" و سوالاتی از این دست پاسخی ندارند. لااقل نه الان پس دنبال یک دلیل نباش، دنبال راهی باش برای بیرون رفتن، برای رستگاری. از نظر من این پیام اصلی فیلم می‌تواند باشد. نکته بامزه‌اش اینجاست که در فیلم هم دست آخر کسی به بیرون می‌رسد (یا به نوعی رستگاری) که سوالی در این مورد مطرح نمی‌کند یعنی همان بیمار روانی!
فیلم Cube حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد و من تخصص کافی برای صحبت کردن درباره همه آن‌ها را ندارم. مثلا فکر می‌کنم این که هر کدام از اتاق‌های مکعبی، دارای رنگ مشخصی است بدون حکمت نیست ولی روانشناسی رنگ‌ها را نمی‌دانم. یا اینکه اصلا چرا این دنیا و اتاق‌هایش مکعبی است؟ نمی‌توانم اظهار نظر کنم چون نشانه شناسی بلد نیستم. با وجود این فیلم Cube‌ به جز داستان خوب و سرگرم کننده‌اش حقایقی در مورد زندگی ما آدم‌ها در این دنیا دارد که سعی کردم به بعضی از آن‌ها در این یادداشت کوتاه اشاره کنم.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 376]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن