تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837610939
نشانه های رستاخیز
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: نشانه هاي رستاخيز
هيچ كس نمي داند كه رستاخيز كي برپا مي شود؛ ولي خداوند نشانه هايي براي شناخت آن قرار داده كه وقوع نزديكش را خبر مي دهد. خداوند پاك و منزه مي فرمايد:
(فهَلُ يَنْظُرونَ الا الساعةَ اَنْ تأتيهُمُ بَغتةً فَقَدْ جاءَ اَشراطُها فانَّي لهم اِذا جاءَتْهُم ذكراهم)_ (محمد:18)
"انگار چشم انتظار قيامتند كه ناگهان برپا شود هم اكنون علائم و نشانه هاي آن ظاهر شده است (كه از جمله ي آنها بعثت خاتم الانبياء است) اما وقتي كه قيامت فرا رسيد، ديگر باور داشتن و اندرز گرفتن چه سودي به حالشان دارد".
از جمله علامتهاي آن: علامتهاي صغري و علامتهاي كبري است.
علامات صغري
علامتهاي صغري، به طور مختصر به شرح زير بيان مي گردد.
اول: بعثت پيامبر اسلام، محمد(ص)، و خاتم انبياء مي باشد كه بعد از ايشان پيامبري ديگر نخواهد آمد. انس (رض)از پيامبر خدا (ص) روايت مي كند كه فرمود: "بعثتُ انا والساعة كهاتين و اشار بالسبابه والوسطي"_ من با رستاخيز مانند اين دو (نزديك به هم) مبعوث شدم، اشاره به انگشت سبابه و وسطي. منظور از اين تشبيه، اين است كه در فاصله بين بعثت پيامبر (ص) و روز رستاخيز، پيامبر ديگري ظهور نخواهد كرد. قيامت هم پس از آن برپا مي گردد. اين همان، نشانه نزديك بودنش مي باشد و ديگر لزومي ندارد زمان وقوعش را بدانيم، چون جز خدا، كسي از آن آگاهي ندارد.
دوم: پادشاهان، فرمانداران و رؤساي مملكت از ميان افراد خوشگذران انتخاب شوند نه افراد خانواده دار، معروف، با اخلاق، جو انمرد و داراي تربيت نيكو، همچنانكه افراد باديه نشين و چوپانان به ثروتهاي كلان و باد آورده مي رسند و داراي كاخها و آسمانخراشهاي بلند مي گردند و بر تخت فرمانروايي تكيه مي زنند. از ابو هريره (رض) روايت هست كه: روزي پيامبر (ص) در ميان مردم بود؛ جبرئيل (ع) نزدش آمد. پس گفت: اي رسول خدا! چه موقع رستاخيز برپا مي گردد؟ پيامبر (ص) فرمود: سؤال شده. از سؤال كننده آگاهتر نيست؛ ولي نشانه هايش را برايت شرح خواهم داد: هنگامي كه كنيزك، آقاي خود را بزايد. از جمله نشانه هاي قيامت مي باشد. هرگاه پابرهنگان و عريانان و چوپانان صدارت امور را به دست گيرند از جمله شروط آمدن قيامت است. و هرگاه چوپانان در ساختن كاخها و ويلاها زياده روي كنند.
در حديث آمده كه جبرئيل (ع) از پيامبر (ص) در باره ي وقوع قيامت سؤال كرد. فرمود: سؤال شده از سؤال كننده آگاهتر نمي باشد. گفت: از نشانيهايش برايم تعريف كن. فرمود: اينكه كنيزك، آقا و سرور خود را بزايد. و اينكه ببيني كه پابرهنگان و چوپانان كاخهاي بزرگ مي سازند.
در حديث امام بخاري، تعداد يازده مورد از اين نشانه ها بر شمرده شده است. ابو هريره (رض) روايت مي كند كه پيامبر (ص) فرمود: رستاخيز برپا نمي شود تا اينكه دو گروه بزرگ با هم به جنگ بپردازند و ميانشان نبرد بزرگي ايجاد شود در حالي كه خواسته ي هر دو گروه يكي مي باشد و تا اينكه دروغگويان دجال صفت كه، نزديك به 30 نفرند، ظاهر شده و هر يك ادعاي پيامبري مي كنند و تا اينكه علم و دانش بر گرفته شود و زلزله ها افزايش يابد زمان كوتاهتر مي شود و فتنه ها ظاهر مي گردد. هرج و مرج و كشت و كشتار افزايش مي يابد و حتي پول و ثروت در ميانتان افزايش مي يابد تا جائيكه فرد ثروتمند، زياد مي كوشد كسي را كه بيابد كه زكاتش را بپذيرد و اگر كسي را يافت، او از پذيرش زكات و صدقه اش خود داري مي كند و مي گويد بدان نيازي ندارم تا آنجا كه در ساختمان و كاخها افراط و زياده روي مي كنند و اينكه، مردي از كنار گور مرد ديگري مي گذرد و مي گويد: اي كاش من در جايگاه او مي بودم! و حتي خورشيد از طرف مغرب، طلوع كند و هرگاه طلوع كند و مردم آن را ببينند، دسته جمعي، ايمان مي آورند و آن هنگامي است كه "لاينفعُ نفساً ايمانها لم تكنْ آمنتْ من قبلُ او كسبت في ايمانها خيراً" ايمان هيچ شخصي سودمند واقع نمي شود، ما دامي كه از پيش ايمان نياورده و يا در ايمان خود، خير و نيكي كسب نكرده باشد. قيامت ناگهان برپا مي شود، در حالي كه دو نفر لباسهايشان را براي خريد و فروش بين خود پهن مي كنند، اما فرصت معامله و يا پيچيدن و جمع كردنش را ندارند. روز قيامت برپا مي شود در حالي كه مرد، جام شير بر لب دارد و نمي تواند آن را بنوشد. قيامت برپا مي شود، در حالي كه درزهاي حوضش را با سيمان و غيره مي بندد؛ ولي نمي تواند از آن بنوشد و قيامت ناگهان مي آيد و انسان لقمه ي غذا را نزديك دهانش مي برد؛ ولي فرصت خوردنش را پيدا نمي كند.
اما نشانه هاي بزرگتر رستاخيز، مختصراً، به شرح زير بيان مي گردد:
طلوع خورشيد از مغرب و خروج دابة الارض
(جنبده ي زميني)
هنگامي كه مردم در آستانه ي رستاخيز قرار مي گيرند، دگرگونيهايي در جهان به وجود مي آيد و نشانه ها و حوادث غير عادي رخ مي دهد. خورشيد بر خلاف مسير عادي خود، از طرف مغرب طلوع مي كند و دابه الارض (جنبده ي زميني) خارج مي گردد و با مردم سخن مي گويد.
عبد الله فرزند عمرو عاص روايت مي كند كه پيامبر(ص) فرمود: اولين نشانه هاي ظهور قيامت: طلوع خورشيد از سمت مغرب و خروج جنبنده ي زميني در چاشتگاه است. هر كدام پيش از ديگري به وقوع بپيوندد، ديگري هم به دنبال آن، با فاصله كمي خواهد آمد.
ابو هريره (رض) روايت مي كند كه پيامبر (ص) فرمود: روز رستاخيز برپا نمي گردد؛ مگر اينكه خورشيد از سمت مغرب طلوع كند و هرگاه (با اين كيفيت) طلوع كرد و مردم آن را ديدند، دسته جمعي ايمان مي آورند و اين همان زماني است كه ديگر ايمان فايده اي ندارد؛ مادامي كه از پيش ايمان نياورده و يا با ايمان خود، نيكي و خير كسب نكرده باشد.
خداوند مي فرمايد:
(واِذا وَقَعَ القولُ عليهم أخرجنا لهُم دابَّةً من الارض تكلّمُهُم اَنَّ الناسَ كانوا بآياتِنا لا يوقِنون)_ (نمل:82)
"هنگامي كه فرمان وقوع قيامت فرا مي رسد، ما جانوري را از زمين براي مردمان بيرون مي آوريم كه با ايشان سخن مي گويد (و برخي از سخنانش اين است كه كافران كه) به آيات خدا ايمان نمي آورند" اين آيه مباركه، از خروج جانوري در قيامت خبر مي دهد كه با مردم سخن مي گويد و آن را مقدمه ي وقوع رستاخيز مي داند كه پس از آن ايمان آوردن بي سود است مادامي كه از پيش ايمان نياورده باشد و يا با ايمان خود در صدد كسب نيكي و خيرات برنيامده باشد.
اما پيرامون اين جانور، مطالب عجيب و غريب زيادي گفته شده كه هيچ كدام واقعيت ندارند، مانند اينكه: طول اندامش 60 ذراع (متر) است. چهره اي همچون انسان، سري مانند گاو و چشمي مثل گراز و گوشهايي مثل فيل دارد. كسي سر از كار او در نمي آورد و كسي از دست او نمي تواند بگريزد. و او عصاي موسي و انگشتر سليمان را به همراه دارد و مطالبي اينچنيني كه همه غير حقيقي و نادرستند.
امام رازي مي گويد: "در قرآن كريم، دليلي براي صحت هيچ يك از آن موارد وجود ندارد. اگر از پيامبر (ص) خبر صحيحي در اين مورد داشته باشيم، مي پذيريم در غير اين صورت به آن اعتنايي نمي شود". خروج جانور زميني از كارهاي غيبي است. وقتي كه قرآن كريم و سنت پيامبر (ص) از آن خبر داد اند، بر ما واجب است، در باره ي كيفيت و چگونگي آن سكوت اختيار كنيم. و در قرآن و سنت تنها سه خصوصيت آن ذكر شده است. اول: جانوري بيرون خواهد آمد. دوم: با مردم سخن مي گويد.
سوم اين از نشانه هاي وقوع قيامت است.
همين سوره به ذكر مطالب ديگري مي پردازد مانند: موسي (ع) به فرمان خدا، عصايش را بر زمين انداخت و ناگهان مانند اژدهايي به جنب و جوش افتاد و سليمان (ع) زبان پرندگان را مي دانست و سخن مورچه را شنيد؛ هنگامي كه ياران و جماعتش را فرا مي خواند تا به لانه هايشان بروند، مبادا سليمان و لشكريانش، نا آگاهانه، آنها را پايمال كنند و سليمان از سخن او تبسم كرد و خنديد.
باز در همين سوره آمده كه هدهد با سليمان سخن گفت و گزارش مملكت سبا را به اطلاعش رساند. مي فرمايد:
(اِنّي وَجَدْتُ امرأةً تملِكُهُم و اُوتيتْ من كلِّ شيءٍ ولها عرشٌ عظيمٌ وَجَدْتُها و قومَها يسجدونَ لِلشَّمسِ من دون اللهِ و زَيَّنَ لهُمُ الشيطانُ اعمالَهُم فَصَدَّهُم عَنِ السَّبيلِ فهم لا يهتدون. اَنْ لا يسجدُوا للهِ الَّذي يُخرِجُ الخَبء في السموات والارض)_ (نمل:23-25)
"من بر چيزي آگاهي يافته ام كه تو از آن آگاه نيستي من براي تو از سر زمين سبا يك خبر قطعي و مورد اعتماد آورده ام. من ديدم كه زني بر آنان حكومت مي كند و همه چيز (لازم براي زندگي) بدو داده شده است و تخت بزرگي دارد. من، او و قومش را ديدم كه به جاي خدا، براي خورشيد سجده مي بردند و اهريمن، اعمالشان را در نظر شان آراسته است و ايشان را از راه (راست) به در برده است و آنان (به خدا و يكتا پرستي) راهياب نمي گردند. تا اينكه براي خداوندي سجده نبردند كه نهانيهاي آسمانها و زمين را بيرون مي دهد و مي داند آنچه را پنهان مي داريد و آنچه را آشكار مي سازيد".
جانوري كه در زمين خروج مي كند و با مردم سخن مي گويد، احتمالاً، سخنانش از همين قبيل باشد.
مهدي
خلاصه ي آنچه كه در باره ي امام مهدي آمده، اين است كه: در آخر زمان ظهور خواهد كرد. نامش محمد فرزند عبد الله يا احمد فرزند عبد الله است . از اهل بيت رسول خدا (ص) و از فرزندان حضرت فاطمه (رض) مي باشد. خلق و خويش شبيه پيامبر، اما قيافه اش مانند او نيست ، پيشاني اش روشن و بيني اش كشيده مي باشد. زمين را پر از عدل و داد مي كند آنطور كه پر از ظلم وجور بوده. شريعت اسلام را برپا مي دارد. سنتهاي فراموش شده ي رسول خدا (ص) را دوباره زنده مي كند. در زمان او اسلام به اوج ترقي مي رسد و در سراسر زمين استقرار مي يابد. با تمكن و قدرت پيش مي رود. در روزگار او، به خاطر گسترش عدل و داد، راحتي و آسايش فراگير مي شود. مال و ثروت افزايش مي يابد. به ثروت اندوزي و مال تشويق مي كند؛ ولي آن را انبار و احتكار نمي نمايد. . هفت سال مي ماند و پس از آن دجال مي آيد. سپس عيسي (ع) فرود مي آيد. عيسي (ع)، در كشتن دجال، مهدي را ياري مي دهد. بعد مهدي مي ميرد و مسلمانان بر او نماز مي خوانند.
اين مطالب، فشرده تمام آن چيزهايي است كه در باره ي مهدي وارد شده است. كه همه تكيه دارد بر اينكه، در آخر زمان، مردي از شايستگان خدا ظهور مي كند و پرچم حق را بر مي افرازد و سخن الهي و نور توحيد را اعتلا مي بخشد. اسلام قدرت پيدا مي كند. پيشرو و مقدمه ي خير عمومي مي شود كه بعد از او مي آيد، مانند ولادت يوحنا پيش از تولد حضرت عيسي (ع) به دنبال آن، دجال يهودي ظهور مي كند كه يكي از مظاهر فتنه و آشوب بزرگ مي باشد تا با نهضت اسلامي به مبارزه و مخالفت بپردازد و با دانش و زيركي و نيرويي كه به او داده شده است، مردم را از دينشان بر مي گرداند و آنان را با فتنه مواجه مي سازد. و خداوند با نشان دادن نشانه ي بزرگترش يعني، فرستادن عيسي (ع) فتنه انگيزي و آشوبش را فرو مي نشاند تا بدين وسيله، آن حقيقتي را كه مهدي بيان كرده است، تقويت نمايد و پيروان عيسي (ع) و مهدي (ع) و ديگران كه به دامن اسلام بازگشته اند، در كشتن و پاكسازي فعاليتهاي دجال، همديگر را ياري مي دهند.
وقتي كه دجال كشته شد، يهوديان همدست او كه تعداد شان به هفتاد هزار نفر مي رسد، شكست مي خورند. خداوند، رازشان را افشا مي كند. يهوديان فتنه جو متواري مي شوند و هر يك خود را در پشت چيزي مخفي مي كند و خداوند آن شيء را به سخن مي آورد و مي گويد: اي بنده ي خدا! واي مسلمان، اينجا يك نفر يهودي است. بيا و او را بكش و بدين صورت يكي از بزرگترين فتنه ها و آشوبهاي زمان، سركوب مي گردد. سپس عيسي (ع) تصميم مي گيرد، تمام آنچه را كه انسانهاي احمق و نادان، به نام مسيحيت مرتكب شده اند، نابود گرداند و دين حقيقي، يعني اسلام را تقويت نمايد. سپس رسول خدا فرمود: عيسي (ع) پيشوايي عادل و فرمانروايي دادگر مي شود. صليب مسليحيان را پاره مي كند. خوك را سر مي برد قوانين ماليات را بر مي دارد و زكات را به حال خود وامي گذارد و براي زكات دنبال گوسفند و شتر نخواند رفت. دشمني و كينه و عداوت را از ميان بر مي دارد و نيش گزندگان سمي را مي كند تا جايي كه كودك دستش را در سوراخ مار فرو مي برد اما به او گزندي نمي رساند. زمين را پر از امنيت و آسايش مي كنند؛ مانند كاسه اي كه پر از آب باشد. همه بر گرد كلمه ي توحيد جمع مي شوند و جز خداوند را نمي پرستند. سنگيني هاي جنگ و دشمني از دوش مردم بر زمين نهاده مي شود. دارايي قريش به تاراج مي رود. زمين مانند كاسه اي طلايي مي شود و گياهانش را همچون زمان حضرت آدم (ع) پاكيزه و با بركت مي روياند.
بدين ترتيب، وعده ي خدا تحقق مي يابد اسلام و دين توحيد گسترش پيدا مي كند.
(هو الذي أرْسَلَ رسولَهُ بالهُدي و دينِ الحقِّ ليُظهِرَهُ علي الدين كُلِّهِ و كَفَي بالله شهيدا)_ (فتح:28)
"خدا است كه پيامبر خود را همراه با رهنمون و آيين راستين (اسلام به سوي جملگي مردمان) روانه كرده است تا آنان را بر همه ي آيينها پيروز گرداند... كافي است كه خدا گواه باشد".
بعد از آن سستي و نقصان پيش مي آيد و مردم، كم كم از دين و برنامه ي خدا دور و حتي مرتد مي گردند. بعد در آن حالت كفر و ارتدادشان، قيامت از گرد راه مي رسد و همه را فرا مي گيرد. در واقع نقطه كمال هر چيزي، ابتداي زوال و فناي اوست.
(اِنَّما مَثَلُ الحيَاةِ الدُّنيا كَمَآءٍ اَنْزَلْناه مِنَ السَمآءِ فَاخْتَلَطَ به نَباتُ الارضِ مِمَْا يَأكُلُ النَّاسُ والأنْعَامُ حَتَّي إذا أخذتِ الأرض زُخْرُفَهَا و ازينتْ و ظَنَ أهْلُهَا أنَّهُمْ قاَدِرونَ عَليْها أتاهآ أمْرُنَا ليلاً أو نهاراً فجعلناها حصيدا كأن لم تغنَ بلأمسِ كذلك نفصل الأيت لقوم يتفكرون)_ ( )
"حال دنيا (از حيث زوال و فنا از ميان رفتن نعمت آن) مانند آبئ است كه از آسمان مي بارانيم و بر اثر آن گياهان زمين كه انسانها و حيوانها از آنها مي خورند (و استفاده مي كنند، مي رويند و) به هم مي آميزند تا بدانجا كه زمين (در پرتو آن) كاملاً آرايش و زيبايي مي گيرد و آراسته و پيراسته مي گردد و اهل زمين يقين پيدا مي كنند كه بر زمين تسلط دارند و (حتماً مي توانند از ثمرات و غلات و محصولات آن بهره مند شوند. در بحبوحه ي اين شادي و در گيراگير اين سر سبزي و آراستگي) فرمان ما (مبني بر درهم كوبيدن و ويران كردن آن) در شب يا روز در مي رسد و (با بلاهاي گوناگون از قبيل: سرماي سخت، تگرگ شديد، سيل، طوفان، و غيره آن را نابود مي سازيم) و گياهانش را از ريشه بر آورده و دروده و نابودش كنيم.
انگار ديروز در اينجا نبوده است (و هرگز وجود نداشته است، و انسانهايي در آن سر زمين نزيسته اند). ما (بدين آشكاري) آيه هاي خويش را براي قومي تشريح و تبيين مي كنيم كه مي انديشند و (مي فهمند)..."
خروج مسيح دجال
از جمله نشانه هاي بزرگ رستاخيز، خروج دجال (دروغگو) است كه ادعاي خدايي مي كند و مي كوشد با انجام دادن كار هاي خارق العادت، غير عادي و اعمال شگفت انگيز. مردم را گمراه و منحرف سازد. برخي از مردم فريفته اش مي گردند و خداوند گروه ايمانداران را استوار و ثابت قدم مي دارد و آنان به حيله ها و نيرنگهايش فريب نمي خورند. سپس رازش افشا مي گردد و در دام فتنه و آشوبي كه خود برپا كرده بود، گرفتار و به دست مسلمانان و به رهبري عيسي (ع) كشته مي شود.
هم پيامبران پيشين و هم پيامبر آخر زمان، محمد (ص) امتهاي خود را از فتنه و اغوا گريهايش، بر حذر داشته اند، حضرت عمر (رض) روايت مي كند كه: پيامبر خدا روز حجة الوداع از مردم خواست تا سكوت اختيار كنند. بعد، به سپاس و ستايش پروردگار پرداخت و سپس در باره ي دجال خطبه اي طولاني ايراد كرد و فرمود: خداوند هر پيامبري را كه فرستاد به او گوشزد نمود تا امتش را از فتنه دجال بترساند. او در ميانتان خروج مي كند. جنبه هاي مرموز و مخفي شخصيت او بر شما پنهان نمي ماند؛ زيرا خدايتان بينا است، چشم راستش كور مي باشد، انگار آثاري از چشم نداشته است.
استاد رشيد رضا مي گويد: پيام مشترك همه ي اين احاديث اين است كه بدانيم: اسرار دجال و چگونگي ظهورش در آخر زمان به پيامبر (ص) نشان داده شده و اينكه كارهاي خارق العادت انجام مي دهد و به وسيله حركات شگفت انگيز خود جمع كثيري از مردم را گمراه مي سازد و يهودي است و مسلمانان در آن سرزمين مقدس، با او و همدستان يهوديش مي جنگند و بر آنان پيروز مي شوند. همه ي اين موارد به طور مختصر و مجمل بر پيامبر (ص) الهام شده بود، اما نه به وسيله وحي الهي، همانطور هم موارد ديگري از فتنه و آشوب آخر زمان بر پيامبر الهام شده بود كه راويان نقل به معني كرده و در نتيجه بسياري از آنان مطالب را اشتباه بيان نموده اند و برخي ديگر هم عمدي اين روايات را با اسرائيليات درهم آميخته اند. چندان بعيد نيست كه سركردگان يهودي رژيم صهيونيستي مصداق واقعي آن باشند و در اين خصوص، فتنه و آشوبي برپا كنند و با استفاده از علم و تكنولوژي و تجهيزات پيشرفته ي الكترونيكي و شيميايي، اقدام به كارهاي خارق العاده و شگفت انگيز نمايند. خدا داناتر است. احادث زير، گفته استاد رشيد رضا را تأييد مي كند.
ابو هريره روايت مي كند كه پيامبر (ص) فرمود: قيامت برپا نمي شود تا اينكه با يهود به نبرد بپردازيد و سنگي كه فرد يهودي پشت آن مخفي شده به سخن آيد و بگويد: اي مسلمان! پشت من يك فرد يهودي، خود را مخفي نموده است؛ بيا و او را بكش."
اين حديث ثابت مي كند كه در آن روز هر نوع اختفا و پنهان شدن بي فايده است.
معاذ بن جبل (رض) روايت مي كند كه پيامبر (ص) فرمود: آباداني بيت المقدس ويراني مدينه است و ??اني مدينه مقدمه ظهور كشت و كشتار و ظهور كشت و كشتار، فتح قسطنطنيه و فتح قسطنطنيه مقدمه ي ظهور دجال مي باشد.
و اين فتح و پيروزي با پيروزي اولي فرق دارد و به روايت ترمذي (فتح قسطنطنيه با شروع رستاخيز همراه است).
نزول حضرت عيسي (ع)
مجموعه ي احاديث حاكي است كه حضرت عيسي (ع) در آخر زمان و همزمان با ظهور دجال نازل مي شود. و اين حادثه از نشانه هاي رستاخيز بزرگ به شما مي رود. به دادگري و عدالت فرمان مي دهد و برابر با شريعت اسلام قضاوت مي كند و آن روشها و سنتهاي پسنديده اي كه مردم پشت گوش انداخته بودند؛ دوباره زنده مي گرداند. دجال را مي كشد. بعد تا پايان مأموريتش خواهد ماند و پس از آن مي ميرد. مسلمانان بر او نماز خوانده و به خاكش مي سپارند. سپس بادي مي وزد و جانهاي تمامي مؤمنان را مي گيرد و جز مردمان شرور و فتنه انگيز كسي باقي نمي ماند و پس از كمال جز فنا و نابودي چه مي تواند باشد؟
ابو هريره (رض) روايت مي كند كه پيامبر خدا (ص) فرمود: به خدايي كه جانم در دست اوست، عيسي فرزند مريم (ع) در ميانتان نازل مي شود و برابر با شريعت اسلام، عدالت و دادگري را برپا مي دارد. صليب را پاره كرده و گراز را مي كشد و ماليات جزيه را بر مي دارد و موجب ازدياد ثروت و سرمايه مي گردد تا جايي كه كسي پول صدقه را نمي پذيرد و سجده اي خالصانه براي خدا از هر آنچه كه در آسمان و زمين است، بهتر مي باشد". سپس ابو هريره (رض) گفت: تا مي توانيد اين آيه را تلاوت كنيد.
"و ان من اهل الكتاب الا ليُؤمننَّ به قبل موته و يوم القيامةِ يكونُ عليهم شهيداً)
يعني، دمدمه هاي رستاخيز، تمامي اهل كتاب پيش از وفات و نزول عيسي (ع) بر زمين به او ايمان مي آورند. عروه فرزند مسعود ثقفي مي گويد: از عبد الله بن عمر (رض) شنيدم كه مي گفت: رسول خدا فرمود: دجال در ميان امت من ظاهر مي شود و تا چهل مي ماند، گفت: اما نمي دانم منظور، چهل روز يا چهل شب يا چهل سال مي ماند.
سپس خداوند جل جلاله عيسي (ع) را به شكل و شمايل عروه بن مسعود مي فرستد. عيسي (ع) دجال را كشته و بر او مهر باطل مي زند. بعد هفت سال مي ماند، جنگ و عداوت از ميان مردم رخت بر مي بندد. سپس خداوند از جانب شام باد سردي مي فرستد و هر كه ذره اي ايمان در قلبش موجود باشد، مي ميرد و كسي بر روي زمين باقي نمي ماند تا جائيكه اگر كسي از شما به سوراخ كوهي پناه برد، آن باد به او مي وزد و جانش را مي گيرد و تنها مردان پست و شرور باقي مي مانند كه مانند پرندگان وحشي و درندگان (براي ايجاد و ارتكاب فساد و ظلم و ستم) شتاب ورزيده و برهم پيش مي گيرند. شيطان در مقابلشان ظاهر مي شود. به آنان مي گويد: چرا دعوتم را نمي پذيريد؟ مي گويند: ما را به چه فرمان مي دهي؟ پس به آنان دستور مي دهد تا بت پرستي كنند. روزيشان فراوان و زندگيشان پر رفاه و آسايش مي شود. سپس در فوت دميده مي شود و مردم سكته مي كنند و مي ميرند. بعد خداوند باران نرمي نازل مي كند و بدين وسيله، جسم و بدن مردگان مانند گياهي مي رويد و زنده مي شود. سپس بار ديگر در فوت دميده مي شود. در حالي كه همه ايستاده، مي نگرند. بعد گفته مي شود: اي مردم! به سوي پروردگارتان بشتابيد.
"وقفوهم انهم مسئولون" يعني: آنان را نگهداريد كه بايد باز پرسي شوند. سپس گفته مي شود براي رفتن به آتش جهنم به راه بيفتيد. گفته مي شود: چند نفر شان؟ جواب داده مي شود: از هر دسته ي هزار نفري، 999 نفر. گفت: اين همان روزي است (كه از شدت وحشت) كودكان را پير مي گرداند و آن روزي است كه هول و هراس به اوج خود مي رسد و به قول معروف (دامن به كمر زده مي شود).
ابن عباس روايت مي كند كه پيامبر (ص) فرمود: "من شرار الناس من تدركهم الساعه وهم احياء"
شرورترين مردمان، كساني اند كه رستاخيز فرار برسد و هنوز زنده باشند.
مولف:سید سابق
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 671]
-
گوناگون
پربازدیدترینها