تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833334716
با كمال تبريزي ، كارگردان فيلم «هميشه پاي يك زن در ميان است» متعلق به نوع خاصي از سينما نيستم
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با كمال تبريزي ، كارگردان فيلم «هميشه پاي يك زن در ميان است» متعلق به نوع خاصي از سينما نيستم
جام جم آنلاين: اگر از چند فيلم اول كارنامه كاري كمال تبريزي صرفنظر كنيم و يكي دو فيلم در ميانه كارنامه كاري او را هم در نظر نگيريم، با قاطعيت ميتوان اين جمله را درباره تبريزي به كار برد: «او كارگرداني است كه در بيشتر ساختههايش دغدغه مخاطب را داشته است.»
در بخشهايي از گفتگو با «جامجم» او بصراحت بر اين مساله تاكيد ميكند كه «خيلي بد است فيلمي بسازيم كه همه ويژگيهاي يك فيلم خوب را داشته باشد، اما نتواند با مخاطب ارتباط برقرار كند.» به اعتقاد او، مهمترين تاثير فيلم در يك نكته خلاصه ميشود و آن هم برقراري ارتباط با مخاطب و تاثير آن بر قشر متوسط است.
طبيعي است كه او با همين اعتقاد پشت دوربين آخرين ساخته سينمايي خود قرار گرفته و شايد همين مساله سببشده باوجود اين كه فيلم او فروش نسبتا قابل قبولي داشته ، با نگراني به وضعيت اكران نگاه كند و بر اين موضوع تاكيد داشته باشد كه صرفا ساخت فيلم جشنواره پسند و سبك و سطحي چيز خوبي نيست و داشتن جذابيت و حرف و مضمون هم نميتواند دردي از مشكلات فيلمهاي سينماي ايران دوا كند. با اين مقدمه شايد خواندن مصاحبه او جالبتر باشد.
چند ماه قبل در جشن انجمن منتقدان، جايزه بهترين فيلمساز كمدي را دريافت كرديد. اما كارنامه كاري شما از فيلمهاي مختلفي تشكيل شده كه برخي از آنها ارتباط چنداني به سينماي كمدي ندارد. شما خودتان را متعلق به چه سينمايي ميدانيد؟
بر خلاف برخي فيلمسازان كه در يك حوزه خاص فعاليت ميكنند، خودم را متعلق به نوع خاصي از سينما نميدانم و بيشتر از آن كه ساختمان فيلم برايم مهم باشد، مضمون فيلم، ارتباطي كه با مخاطب برقرار ميكند و تاثيري كه به لحاظ اجتماعي، سياسي و اقتصادي بر جامعه دارد، برايم مهم است. البته دلمشغولي من و دغدغه درونيام سينماي كمدي است.
چرا اين سينما؟
ما در مقطعي زندگي ميكنيم كه مردم پيامهاي طنز و كمدي را بيشتر از پيامهاي جدي درك ميكنند و اگر از طريق اين قالب پيام را منتقل كنيم، بيشتر بر دل مينشيند و مخاطب لذت ميبرد تا اين كه بخواهيم از يك لحن خشك و رسمي استفاده كنيم.
اين ارتباط دو طرفه داراي صميميت، شادي و فضاي طنز است. چون فيلمهاي من بيشتر در اين مسير موفق بوده. احتمالا به همين دليل منتقدان به من راي دادهاند، اما فكر نميكنم در اين رشته هم چهره شاخصي باشم و ديگران كارهاي موفقتري ارائه كردهاند، اما شايد چون فيلمهاي من ارتباط بيشتري با مردم برقرار كرده، موفق به دريافت اين جايزه شده است.
در خبرهاي اوليه مربوط به توليد فيلم « هميشه پاي يك زن در ميان است» شنيده ميشد كه قرار است حوزه هنري تهيه كننده فيلم شما باشد، اما حوزه ناگهان كنار كشيد. ماجرا چه بود؟
اين مساله براي من راز كشف نشدهاي است كه هنوز هم علت آن را نميدانم. روزي كه ميخواستيم فرداي آن فيلمبرداري را شروع كنيم، حوزه هنري پيغام داد كه كار تعطيل است و برويد. هيچ توضيحي هم درباره علتش داده نشد. پس از آن تلاش كردم فيلم با تهيهكننده بخش خصوصي ساخته شود، اما افرادي كه در حوزه بودند تا امروز دليل تعطيل شدن را اعلام نكردهاند.
هنوز هم منتظرم تا يكي از مسوولان حوزه بگويد ماجرا چه بوده است. نكته جالب اين كه چنين اتفاقي درست زماني رخ داد كه با عوامل و بازيگران قرار داد بستيم و ميخواستيم فيلم را شروع كنيم.
هر نوع اتفاقي كه ميتوانست منجر به تعطيلي اين فيلم شود بايد پيش از اين مرحله رخ ميداد اما يكدفعه كار تعطيل شد. حس خود من اين بود كه در حوزه قدرتي بزرگ - مانند آنچه ما در شوراي امنيت سازمان ملل ميبينيم - از ساخت اين فيلم مطلع شد و ساخت اين فيلم را وتو كرد.
در فاصله پيدا كردن تهيهكننده جديد، تغيير خاصي هم در داستان رخ داد؟
طبيعتا در بخش خصوصي ديگر انتظارها و توقعها جور ديگري است. تهيهكننده پس از خواندن فيلمنامه 7 مورد را بيان كرد و خواست آنها اصلاح شود. يكي از اين موارد اين بود كه در فيلمنامه قبلي قصه به معناي كلاسيك ماجرا وجود نداشت و داستان كلاژي از بچه داستانهايي بود كه كنار هم قرار ميگرفتند و با يك خط داستان كمرنگ به هم وصل ميشدند.
احساس تهيه كننده اين بود كه با چنين حالتي، فيلم در اكران براي مخاطب عام توفيق چنداني نخواهد داشت و به همين دليل تمايل داشت فيلم جوري ساخته شود كه حداقل برگشت سرمايه داشته باشد. به همين دليل از ما خواست بر اين وجه برقراري ارتباط با مخاطب عام تاكيد كنيم.
شما در فيلم خود بر روايت خاصي هم تاكيد داشتيد. اين شكل از روايت براي فيلمهاي تجاري خيلي متعارف نيست.
اگر منظور شما از فيلم تجاري، فيلمي است كه به هر شكل ولو سادهترين و سخيفترين راه ممكن با مخاطب ارتباط برقرار كند، من با آن بشدت مخالفم. با آن سينماي انديشمند كه هيچ جايگاهي ميان مردم هم ندارد، مخالفم. فيلمي كه در گيشه نتواند موفقيتي داشته باشد نقض غرض است. چيزي كه بايد اتفاق بيفتد يك حد وسط است و سينماي ايران بايد روي آن حركت كند و در آن مسير گام بردارد. ما از يك طرف نبايد به خاطر جذب مخاطب در دام ابتذال بيفتيم و از طرف ديگر نبايد فيلمي ساخته شود كه ارتباطي با مردم ندارد.
فيلمساز بايد به اين فكر كند فيلمي كه ميسازد در چه قد و قوارهاي نسبت به جامعه است. ما فيلمسازان با بقيه افراد جامعه در يك مسير حركت ميكنيم. اگر خيلي از آنها فاصله بگيريم كه هيچ كدام حرفهاي ديگري را نشنويم، طبيعي است شيوه غلطي را انتخاب كرده ايم. بعكس هم اين كه از مردم جامعه عقب بمانيم و با جامعه ارتباط برقرار نكنيم. من ميگويم اين فاصله بايد معقول باشد و دائم سعي كنيم اين ارتباط برقرار و حركت تسريع شود.
البته بايد يك كم روبه جلو هم باشد.
بله، اما به اندازهاي كه دائما با هم ارتباط داشته باشند و بتوانند حرف همديگر را بفهمند و ارتباط لازم را برقرار كنند. اگر چنين اتفاقي در سينماي ما بيفتد به نظرم شكل ايدهآل است.
احساس ميكنم جنس شوخيهاي فيلم شما طوري است كه شايد بعضيها بگويند بشدت دوم خردادي است. با اين مساله موافقيد؟
به نظرم اين اتفاق فقط درباره شوخي با كتاب عاليجناب سرخپوش اتفاق افتاده است، اما بقيه شوخيها واقعا مربوط به يك مقطع خاص نيست و به مسائلي مربوط است كه در نوع ارتباط مردم، وضعيت جامعه و... وجود دارد؛ البته برخي شوخيهاي سياسي در فيلم مربوط به جناحهاي سياسي است، ولي لزوما به جناح خاصي مربوط نيست.
در ساخت اين فيلم بيشتر تلاش كردم روحيه خاص موجود در جامعه را نقد كنم و مستقيم به سراغ يك جريان خاص نروم، اما شوخي با كتاب عاليجناب... در كنار بقيه شوخيهاي ديگر همچون داوري جشنواره فجر، رئيس كلانتري و... مربوط به نوعي توهم و سوء برداشت است كه در جامعه ما نسبت به موضوعهاي ساده در عرصه كتاب، سينما و مطبوعات وجود دارد.
اين سوءتفاهم هم از زماني آغاز ميشود كه ذهن برخي افراد جامعه به صورت سمبوليك تلاش ميكند از موضوعها برداشتهاي خاص كند. اين فيلم نگاهي انتقادي به چنين مسائلي دارد و به آدمهاي جامعه ميگويد آنقدر ذهن خود را درگير نكنند كه هر چيزي را به يك مساله ضدحكومتي و دولتي تعبير كنند.
چنين نگاهي نسبت به فيلمهاي سينمايي هم وجود دارد كه گاهي تلاش ميشود از فيلم لايههاي مختلفي استخراج شود، مثلا در يك فيلم و در صحنهاي ساده كه كارگردان ميخواسته حرف سادهاي بزند، آنقدر حرفها و تحليلهاي فراواقعي بيان ميشود كه كارگردان هم تعجب ميكند و جلوي صدور پروانه نمايش فيلم گرفته ميشود. شوخيهاي فيلم بيشتر به چنين مسائلي اشاره دارد.
در چنين فضاي پر سوءتفاهمي چگونه با وجود صحنههايي همچون كلانتري يا رئيس شركت با بازي رضا كيانيان به فيلم شما پروانه نمايش داده شد؟
نميخواهم از فيلم خودم تعريف كنم، اما معتقدم فيلم هميشه پاي يك زن در ميان است هوشمندانه وارد حوزه نقد شده و علي رغم برخي تنديها در شوخيها، تاثير نهايي آن بر مخاطب اعم از مردم عادي يا اعضاي شوراي صدور پروانه نمايش كه مخاطبان تمام آثار بدون سانسور سينماي ايران هستند ، تاثيري مثبت است ، يعني فيلم در بيان انتقاد كاملا صادق است و ميكوشد بگويد بيان اين انتقاد و نقد، در واقع يك جور نشان دادن اشكالها و معضلات جامعه از روي دلسوزي و ايجاد يك فضاي مطلوب است تا اين معايب برطرف شود.
هر وقت مخاطب احساس كند قصد انتقاد، تخريب و از بين بردن است، در مقابل آن ميايستد. اما اگر بگوييم نقد و انتقاد جزو وظايف ماست و فيلمساز اينطور استنباط ميكند كه بايد نقد اجتماعي داشته باشد، ميتوان در فيلم براي هر قشري نقد داشت، اما در بيان بايد جوري عنوان كرد كه قصد تخريب نداريم و فقط قصد ساخت و اصلاح داريم و اگر اين مساله باشد اغلب فيلمها دچار مشكل مميزي نخواهند شد.
در فيلم هميشه پاي يك زن در ميان است، همين اتفاق افتاد و در فيلم بعدي من هم همين مساله خواهد بود. عدهاي در جامعه بدبين هستند و هميشه چيزهاي بد را ميبينند، اما به نظر من عقل جمعي جامعه ما اگر كنار هم قرار گيرد راه خود را پيدا ميكند و ميپذيرد كه نقد و انتقاد وجود داشته باشد. طبيعي است كه هيچ كس توهين و تخطئه را دوست ندارد.ما بايد حق نقد و انتقاد را براي خود محفوظ بدانيم، اما منصفانه و جوانمردانه.
با وجود همه اين احتياطها، از فيلم شما چند دقيقهاي حذف شد؟
بله. اما فكر ميكنم اين حذفها هيچ كدام ريشه واقعي نداشت و وجود اين صحنهها بحران و مشكل ايجاد نميكرد.
پس چرا از فيلم حذف شد؟
شايد دليل آن بيشتر وجود يك نگاه تربيتي بوده است.
ميخواستند شما را تربيت كنند؟
حدس ميزنم كسي كه اين كار را كرده چندان با اين حذفها موافق نبوده، اما با خودش گفته اگر كمال تبريزي فيلم بسازد و چيزي از آن حذف نشود، احتمالا بعد فيلمي خواهد ساخت كه يك قدم جلوتر است و كمكم به خطقرمزهايي نزديك ميشود كه ديگر نميتوانيم جلويش را بگيريم، به همين دليل بايد همين جا جلويش گرفته شود.
چيزهايي كه در فيلم وجود دارد خيلي تيزتر از صحنههاي حذف شده است، اما دست نخورده باقي مانده. يكي از صحنهها صرفا به دليل چاپ مقالهاي در يكي از روزنامهها حذف شد كه در حد يك كلمه بود. يكي كه تاثير عكس داشت و وجود آن خيلي مثبت بود هم حذف شد.
اين صحنه مربوط به اولين پلان داخل محضر است كه در آن يك روحاني به زبان فرانسه با 2 نفر فرانسوي صحبت ميكند. حذفيات فيلم خيلي ريشهاي و اساسي نبود و اگر بود حتما اين صحنه را كه تاثير مثبتي داشت، حذف نميكردند.
به صحنه محضر اشاره كرديد. اين صحنه خيلي خوب از كار درآمده است. ايده آن چگونه شكل گرفت؟
چيزي كه در كل فيلم قصد داشتيم بيان كنيم، نوع رابطه بين زنان و مردان بود و سعي كرديم در فضايي فانتزي اين رابطه را ايجاد كنيم؛ بنابراين طبيعي بود حرفي را كه ميخواهيم در كل فيلم بيان كنيم، در يك موقعيت خاص به وجود بياوريم.
طراحي صحنه محضر ازدواج و طلاق به نظر من جزيي است كه ميتواند بر اثر گسترش به فضاي كلي فيلم تعميم يابد. در اين صحنه گفته ميشود كه ميان زن و مرد تضادي وجود دارد. طلاق الان نسبت به گذشته خيلي بيشتر و حاد شده و اغلب جوانها در سالهاي اول ازدواج از هم جدا ميشوند.
ما تلاش كرديم بيشتر به اين عدم تفاهم اشاره كنيم كه فقط به جامعه ما محدود نميشود. در محضر افراد هندي و فرانسوي و ايتاليايي هم وجود دارند و حتي ناشنوا نيز حضور دارد و اين مساله نشان ميدهد تضاد و عدمتفاهم و فهميدن يكديگر مسالهاي است كه در كل كره زمين وجود دارد و به همين دليل دستمايه كلي فيلم است.
شروع فيلم نيز با يك دعواي زن و شوهري است.
بله. تمايلات مختلف موجود در زن و مرد سبب ميشود تا پس از ازدواج، آنها آزاديهاي همديگر را تهديد كنند و حيطه آزاديها محدود شود. در طول نوشتن فيلمنامه اشاره به اين مساله دغدغه ما بود كه به استنباطهاي مختلف زنان و مردان نسبت به يكديگر بپردازيم بنابراين به جاي مشخص و خاصي نياز داشتيم كه از آنجا ارتباط زن و مرد آغاز و منقطع شود. آنجا فكر كرديم اين فضا محضر مهمترين جايي است كه بايد نسبت به آن كاري كنيم.
يادم است وقتي با رضا مقصودي روي كتاب سيدمهدي شجاعي كار ميكرديم، به اين فكر كرديم كه حتما بايد براي محضر طراحي خاصي داشته باشيم كه بعدا در بازنويسي نغمه ثميني روي اين فضا خيلي كار كرديم و تلاش كرديم شوخي را در فيلم بشدت گسترش دهيم و فضاي فانتزي را تشديد كنيم تا مفهوم فانتزي را كه در فيلم به دنبال آن بوديم در اين صحنه برجسته كنيم.
محضر جاي شلوغ و پررفتوآمدي است كه زندگي مشترك هم از آن شروع ميشود و هم به آن ختم ميشود. اين فضا خيلي با فيلم منطبق بود.
نغمه ثميني چقدر در بحث فيلمنامه موثر بود؟
او نويسندهاي است كه سعي ميكند ابتدا فيلمنامه به معني واقعي آن را بنويسد. در جلسات مختلفي با او صحبت كرديم كه چه ميخواهيم بگوييم و حرف ما چيست؟ آيا ميخواهيم اثري ضد مرد توليد كنيم؟ ضدارزش صحبت كنيم؟ خوبي و بدي همه را بگوييم؟
اين فيلمنامهنويس در چند جلسه تلاش ميكند متوجه شود جانمايه اصلي اثر چيست و بعد وقتي متوجه شد، شروع ميكند به نوشتن سپس چند نوع طراحي ميآورد كه براساس آن ميتوان نزديكترين طرح به ذهنيت سفارش داده شده را انتخاب كرد.
ممكن است او نوشتههايي هم داشته باشد كه براساس آن بتوانيد نقطه نگاه خاصي نسبت به زن را در آن پيدا كنيد، اما برخلاف برخي نويسندگان زن كه مثلا اگر از آنها بخواهند فيلمنامهاي بنويسند كه شخصيت اصلي آن يك زن منفي است، ممكن است ديگران اين كار را نكنند؛ اما نغمه ثميني اگر احساس كند فيلمنامه خوبي خواهد بود ، اين كار را ميكند و به نظر كارگردان تا حد زيادي وفادار خواهد بود.
او آنقدر به موضوع حرفهاي نگاه ميكند كه آنچه شما ميخواهيد را مينويسد اما اين كه بخواهيم بگوييم گرايشهاي فمينيستي در اثر به وجود آمده يا نه اصلا چنين نيست و ما فارغ از اين نوع نگاه بوديم و سعي كرديم چيزي به نام واقعيت كه وجود دارد را مطرح كنيم و بدون اين كه به نصيحت زن و مرد برسيم، اين نكته را مطرح كنيم كه راهحلي وجود دارد تا زنها در كنار مردها به آرامش برسند.
حضور مهران مديري در فيلم نظر چه كسي بود؟
در فيلمنامه اوليه شخصيتي به اسم جاهد داشتيم كه وكيل بود. او در نسخه اول حضور مختصري داشت، اما در مرحله دوم كه با فيلمنامهنويس ديگري تصميم گرفتيم تا برخي ويژگيهاي داستان را فانتزي و در كليت كار هم كمي اغراق كنيم، اين شخصيت خيلي رشد كرد و گسترش پيدا كرد و به شخصيتي تبديل شد كه موضع متضاد مردان در مقابل زنان را نمايندگي ميكرد.
اين شخصيت فانتزي اغلب مفاهيم را هم به شكل كلي بيان ميكرد و وارد جزييات نميشد و جملات قصاري ميگفت كه همه اش در مخالفت زنان بود و به همين دليل به سمت يك فضاي فانتزي هدايت شد.
اگر يك بازيگر ديگر بود، نميتوانست اين جملات را بگويد. وقتي اين شخصيت به چنين هياتي درآمد، پيشنهادهاي مختلفي درباره بازي او شد و يكي از افراد موردنظر ما هم مهران مديري بود، اما اگر ما اصرار ميكرديم ممكن بود به دليل مساله دستمزد مشكل خاصي پيش بيايد، اما خود تهيهكننده هم اين بازيگر را در نظر داشت و به سبب قدرت و توانايي مهران مديري اين انتخاب صورت گرفت و به محض پيشنهاد تهيهكننده، من و حبيب رضايي بدون هيچ تاملي پذيرفتيم. هم توانايي او براي اجراي نقش خوب بود و هم ميتوانست اين نقش را به نمايش بگذارد.
مهران مديري بازيگري است كه در عكسالعمل بهتر از عمل است. چرا بده بستانهاي او با حبيب رضايي بيشتر نشد؟
فكر ميكرديم مهران مديري حتما بايد در نقش و شخصيت تازهاي ظاهر شود و اگر نقش او شباهتي به كارهاي قبلياش داشت قطعا از او استفاده نميكرديم. فكر ميكنم خودش هم قبول نميكرد. وقتي خودش فيلمنامه را خواند، متوجه شد كه نقش كاملا متفاوتي است و نقش او شكل انفعالي ندارد كه در مقابل آدمهاي مختلف عكسالعمل او بروز كند بلكه شخصيتي است كه خودش فعال است و نياز به اين ندارد كه در عكسالعمل شخصيتهاي ديگر توانايي خود را بروز دهد.
نقش و شخصيت او مثل ارتباطاتي است كه در عمق فيلم مدام به بيننده گوشزد ميشود كه نوع ارتباط مرد به زن در طول تاريخ است و مهران مديري اين شخصيت را نمايندگي ميكرد. اين شكل زن گريزي و مخالفت نسبت به جنس زن و قدرت عجيبي كه ميتواند خيلي خطرناك باشد، همان چيزي بود كه مهران مديري تجربه نكرده بود و در اين فيلم خوب بود و به دليل اين ويژگي كار را شاخص ميكرد.
نظر همسر شما درباره فيلم شما چيست؟
هر بار فيلم در جاهاي مختلف اكران ميشود، ابراز تمايل ميكند كه بيايد و ببيند. اولين بار است كه وقتي فيلم اكران ميشود، همسرم تمايل دارد بيشتر از سه چهار بار فيلم را ببيند. فكر ميكنم اين فيلم، فيلمي است كه خانمها دلشان ميخواهد بيشتر از يك بار ببينند.
فيلمي است كه بيننده احساس ميكند در يك بار ديدن همه مفاهيم را در اولين بار نبيند و اين اتفاق افتاده و كساني بودهاند كه هر بار ديدهاند، چيزهاي تازهاي درك كردهاند. اگر فيلمي اين خاصيت را داشته باشد، بر مخاطب تاثير ميگذارد.
البته همسرم خيلي طرفدار فيلم است. فيلمهاي ديگرم را هم دوست داشته، اما اين را بيشتر از بقيه دوست دارد.
هنگامي كه فيلم ليلي با من است ساخته شد، فيلم پيش از نمايش به يك تهيهكننده بخش خصوصي فروخته شد. اين اتفاق درباره فيلم جديد شما هم رخ داده است.
نميدانم اين چه حكايتي است! انگار روي پيشاني من نوشته شده كه وقتي فيلم طنزي ميسازم، اين پخش از راه برسد و همه نتايج را درو كند. كاش اين پخش كمي قوي و منسجم عمل ميكرد.
هم در ليلي با من است و هم در اين فيلم عملكرد پخش از طراحي پوستر گرفته تا نوع تبليغات و نيز هدفگيري براي جذب مخاطب خيلي ضعيف بوده و قدرت لازم را براي جذب همه مخاطبان نداشته است.
متاسفانه خيلي از پخشهاي ما كهنه و سنتي عمل ميكنند. الان خيلي از اتفاقهاي مدرن و پيشرفته در جامعه امروز مانند اينترنت وجود دارد، اما نميدانم چرا اكثريت قريب به اتفاق پخشها اصرار دارند با همان شكل قديمي و سنتي اقدام كنند و اصلا به شكل جديد و مدرن روي نميآورند.
چند روز پيش به همسرم گفتم در قراردادهاي بعديام احتمالا قيد ميكنم شرط كارگردانيام اين است كه براي پخش به اين شركت واگذار نشود!
اهل مطالعه هم هستيد؟
به طور معمول و متوسط بله. اگر ما نخوانيم، نميتوانيم خيلي كارها را كنيم. البته بايد فرصت مطالعه هم به وجود بيايد. ميتوانم بگويم جزو كساني هستم كه مطالعهام كم نيست.
كتاب در مسير سينماي ملي كه بتازگي منتشر شده را هم خواندهايد؟
نه متاسفانه. البته دست همكارانم ديده ام. فكر ميكنم در جمعي بوديم كه اين كتاب را به اهالي سينما هديه كردند، اما هنوز به دست من نرسيده و هنوز موقعيتي براي خواندن آن پيدا نكردهام.
حضور بازيگران تئاتري در فيلم شما يكي از امتيازهاي اين اثر است. فيلم هميشه پاي يك زن در ميان است، از نظر بازيگران مكمل فضاي خوبي دارد. موافقيد؟
گاهي نقش فرعي به اين معنا تعبير ميشود كه بگوييم يك هنرور بيايد و يك نقش را بازي كند. اين مساله خيلي وحشتناك است. همه كساني كه در فيلم ايفاي نقش ميكنند، بايد مثل بازيگر نقش اول بتوانند جملات خود را درست بگويند و خوب بيان كنند و حتي توانايي نقش اول را داشته باشند.
الان بزرگترين مشكل بر سر ساخت فيلم، انبوه متراكمشده كار نمايش است كه مجموعه بازيگران سينماي ايران بسختي ميتوانند جوابگوي اين تقاضا باشند و اين آدمها در موقعيتي هستند كه نميتوانند كار خود را انجام دهند. الان اگر بخواهيد با هر بازيگري از هر رتبه و درجهاي وارد مذاكره شويد، از پيشكسوت تا جوانان، وقتي با آنها صحبت ميكنيد همه يك تله فيلم بازي ميكنند و چند تا كار هم دارند.
وقتي ميخواهند با تو قرارداد ببندند، با تو شرط و شروط ميگذارند كه چند تلهفيلم دارند و سر يك سريال هم هستند. اگر سه چهار تا از اين آدمها در كار شما باشد، كافي است تا كارتان نابود شود. ترجيح ميدهم سراغ اين آدمها نروم. خيلي از آدمها هستند كه به لحاظ توانايي قابل مقايسه با آنها نيستند.
بازيگران ما امروز با دليل يا بيدليل تبديل به آدمهايي شدهاند كه خواستگار زيادي دارند و آنها سعي ميكنند به همه خواستگارها جواب مثبت دهند و اين مساله قابل كنترل نيست. اتفاق بدي كه الان افتاده اين است كه آنها ميآيند و قرارداد ميبندند و بعد چون يك اتفاق ديگري ميافتد و تمايل پيدا ميكنند كار ديگري كه بهتر است را انجام دهند، مدتي بعد لغو قرارداد ميكنند يا نميآيند و غيبشان ميزند.
اين اتفاق در هيچ جاي دنيا رخ نميدهد كه يك بازيگر همزمان در 5 پروژه مختلف حضور داشته باشد. بخش عمدهاي از اين مشكل به تلويزيون برميگردد. ما در سينما توان و كشش اين ميزان توليد را نداريم، اما در تلويزيون به دليل توليد بالا، لطمه زيادي به بازيگري در سينما ميخورد.
در سينماي فارسي شرايط به گونهاي بود كه هر بازيگري صبح زودتر دم خانه بيك ايمانوردي ميرفت، آن روز براي او بود و تهيهكنندههاي ديگر كارشان را تعطيل ميكردند و ما هم كمكم به چنين مرحلهاي ميرسيم.
اين مساله هم براي سينما و تلويزيون هم براي خود بازيگر مسالهاي منفي است. با اين عرضه كم و تقاضاي بالاي بازيگري، واقعا چارهاي جز استفاده از بازيگران تئاتري و شهرستاني نيست؛ بازيگراني كه بسيار با استعداد و توانا هستند.
در كار سنگيني كه طراحي كرديم تا انجام دهيم، به اين فكر كردهايم كه كلاس بازيگري بگذاريم و براي يك پروژه درازمدت، فراخوان بدهيم و آدمهاي مناسب را بگيريم و بعد آنها را آموزش بدهيم و با آنها يك سريال سنگين بسازيم.
رضا استادي
چهارشنبه 6 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 476]
-
گوناگون
پربازدیدترینها