بنت الهدى دارايى، امدادگر هلال احمر و جوان نمونه، از دغدغه هايش مى گويد من در لحظه ناگهان، مى رسم

واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: بنت الهدى دارايى، امدادگر هلال احمر و جوان نمونه، از دغدغه هايش مى گويد من در لحظه ناگهان، مى رسم
[نسرين زارعى]
امداد و نجات، واژه هايى است كه در تار و پود او قرار گرفته است. او مى خواهد دست هايش نجات بخش ديگران باشد و با هر نجات گلى بر قلب هاى پريشان خانواده اى كه لحظات پر التهاب مرگ و زندگى را مرور مى گذراند، بكارد. بنت الهدى دارايى، ۲۵ سال بيشتر ندارد. او به عنوان جوان نمونه به چشم اندازهايى مى انديشد تا روزى بتواند دست هاى پرتوانش نجات بخش مصدومان و مجروحانى باشد كه در جاى جاى كره خاكى به حمايت نياز دارند.

*** در چه رشته اى تحصيل كرده ايد
كارشناس رشته زبان و ادبيات فارسى دانشگاه پيام نور بوشهر هستم.
*** اين رشته چه رابطه و مناسبتى با امدادگرى دارد
من سال دوم دانشگاه بودم كه با جمعيت هلال احمر بوشهر آشنا شدم و فعاليت هايم را شروع كردم.
*** چه دوره هايى را براى امدادگرى گذرانديد
دوره كمك هاى اوليه عمومى و پايه و دوره مربيگرى، دوره تخصصى تغذيه در بحران و دوره تخصصى ارتفاع را گذرانده ام.
*** فعاليت هاى بشر دوستانه را در چه زمينه هايى داشته ايد
ابتدا در هلال احمر و دانشگاه شروع به فعاليت كردم. همايش صلح و دوستى، تفاهم بين ملت ها و اردوهايى كه در اين زمينه مى گذاشتم، از كارهاى من بود. بعد از مدتى، بازديد از خانه سالمندان و مراكز نگهدارى كودكان بى سرپرست را براى دانشجويان مى گذاشتم و آنان را با اين مراكز آشناتر مى كردم.
*** مقام اول فعاليت هاى انساندوستانه را در چه سالى كسب كرديد
سال ۸۵ در بندر انزلى در يك مسابقه كشورى بود كه موفق به كسب اين مقام شدم.
*** سال گذشته اين مسابقات در كجا برگزار شد
در همدان.
*** در اين مسابقه چه مقامى كسب كرديد و موضوع مسابقه چه بود
سال گذشته مسابقات در چهار گروه بود. در گروه استان بوشهر، استان هاى هرمزگان، كهگيلويه و بويراحمد و فارس هم بودند كه ما (بوشهرى ها) در قسمت آتل و پانسمان اول شديم.
*** چه عناصرى در مسابقه حايز اهميت بود
سرعت،دقت و كار حرفه اى.
*** چه رابطه و مناسبتى ميان اين فعاليت ها و رشته تحصيلى تان وجود دارد
هيچ رابطه اى ميان آنها وجود ندارد. من به پزشكى علاقه مند بودم ولى در دانشگاه در مسير ديگرى قرار گرفتم، بنابراين سعى كردم از طريق هلال احمر وارد آن فضا شوم و از آن طريق به جامعه خدمت كنم.
*** ويژگى هاى يك امدادگر چيست
يك امدادگر خوب بايد مهارت داشته و آموزش ديده باشد. امدادگرى يك رشته تحصيلى نيست، بلكه خصلتى است كه هر كسى آن را ندارد. مهمترين ويژگى يك امدادگر خونسرد بودن او است. با همين فاكتور است كه امدادگر مى تواند خوب فكر كند و تصميم بگيرد.
نترسيدن از خون و ميزان مصدوميت خيلى مهم است. بايد در سخت ترين شرايط خونسرد بود و وحشت نكرد و از كمترين امكانات حداكثر استفاده را كرد.
ويژگى ديگر يك امدادگر امانتدارى و رازدارى او است.
*** بين اين خونسردى و هيجان كار چگونه مى توان تعادلى برقرار كرد
امدادگرى كارى دشوار است، ولى عشق به كار و نجات دادن جان يك انسان خيلى زيبا است.
اين هيجان جاى خودش را به اعتماد به نفس و توكل مى دهد. اين هيجان پس از نجات يك مصدوم با شادى همراه مى شود.
*** تا حالا چند مصدوم را نجات داده ايد
حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر.
*** در عمليات امداد و نجات هم شركت كرده ايد
نه، در شهرستان ما كمتر از زنان در اين مواقع استفاده مى شود، ولى ما گاهى به صورت ناگهانى در جريان اين عمليات وارد شده ايم. يادم هست از مسابقات كشورى در حال برگشتن بوديم. شادى به دست آوردن مقام اول در وجودمان بود كه در جاده اصفهان - شيراز شاهد تصادف سنگينى بوديم. بلافاصله وارد عمل شده وجان چهار نفر را نجات داديم.
*** تا حالا شده مصدومى از شما تشكر كند
اگر مصدومى سطح هوشيارى اش بالا باشد، تنفس و نبض داشته باشد حتماً اين كار را كرده است.
*** يك امدادگر بايد در لحظه چگونه زندگى كند
امدادگر بايد وقت و زمان اش را با امدادگرى وفق دهد و هر لحظه در انتظار اعزام به محل حادثه باشد، بنابراين بايد هميشه آماده باشد و به محض اين كه از حادثه مطلع شد، بلافاصله خودش را به صحنه برساند.
*** اين استرس و سختى را با چه عاملى مى توان كنترل كرد
توكل به خدا. من در سايه توكل به خدا و عشق به نجات جان انسان ها بوده كه توانسته ام تا اينجا حركت كنم.
*** پس از كمك به يك انسان و نجات او چه احساسى در شما زنده مى شود
حسى كه پس از نجات در انسان ايجاد مى شود، آنقدر زيباست كه قابل وصف نيست؛ يك حس شادمانى خاص، درست مثل اين كه فردى از خانواده خودت را نجات داده باشى.
*** آيا در خانواده تان موردى پيش آمده بود كسى نياز به امداد يا نجات داشته باشد
بله، پدرم سال ۸۰ سكته كرد. من در كنارش بودم ولى نمى توانستم كارى برايش بكنم چون هيچ آموزشى در اين زمينه نديده بودم. بعد از آن بود كه به فكر افتادم تا در اين زمينه چيزى فرا بگيرم و بتوانم حداقل امدادگر خانواده خودم باشم.
شعار جمعيت هلال احمر ايران نيز همين است كه: «هر خانواده ايرانى بايد يك امدادگر داشته باشد.»
*** يك امدادگر را چگونه مى توان توصيف كرد
امدادگران فرشتگان نجات هستند.
*** اولين مصدومى كه نجات داديد چند ساله بود و در چه حادثه اى
به خاطر ندارم فقط يادم هست سال ۸۱ بود.
*** چند بچه را نجات داده ايد
هفت يا هشت كودك كه در صحنه تصادف مصدوم شده بودند.
*** حوادثى كه در آن زنان مصدوم مى شوند، بيشتر به چه علتى است
زنان بيشتر درجاده بين شهرى براثر تصادفات دچار شكستگى مى شوند.
*** نظرتان درباره آموزش هاى بين المللى چيست
به نظر من بايد امدادگران ما آموزش هاى تخصصى هم ببينند و بدانند در حوادث طبيعى چگونه بايد رفتار كنند، تنها در اين صورت است كه ما به عنوان يك امدادگر مى توانيم بهتر و بيشتر امدادرسانى كنيم.
*** در زلزله بم امدادگر بوديد
كمك هاى مردمى براى زلزله زدگان جمع مى كرديم.
*** چرا امدادرسانى نكرديد
زيرا زنان از رفتن سر صحنه در استان ما منع شده بودند.
*** اين همه اشتياق درونى و احساس مسئوليت با اين موانع چگونه خودش را نشان مى دهد
احساس بدى پيدا مى كنم. فكر مى كنم به خاطر زن بودن جلوى من گرفته مى شود. در حالى كه من هم مى خواهم فعاليت كنم و با واقعيت روبه رو شوم.
چرا بايد يك امدادگر مرد بتواند در اين مواقع خدمت كند ولى يك امدادگر زن كه همان آموزش ها را ديده نتواند! اين موانع بايد برداشته شود.
*** چه فرقى بين امدادگر زن و مرد وجود دارد
امدادگر مرد براى امدادرسانى دستش بازتر است. در حالى كه نبايد عملاً فرقى وجود داشته باشد.
به نظر من زنان از نظر عاطفى بهتر مى توانند مصدوم يا بازماندگان حوادث طبيعى را مورد حمايت قرار دهند. اميدوارم اين موانع از سر راه برداشته شود.
*** با چه مشكلاتى روبه رو هستيد
امكانات ما خيلى كم است. ما بايد بتوانيم از اطلاعات و فناورى هاى كشورهاى ديگر بهره مند شويم.
*** وقتى دلتان مى گيرد
كنار دريا مى روم و قرآن مى خوانم.
*** صداى امواج شما را ياد چه چيزى مى اندازد
ياد خودم. فكر مى كنم اگر روزى بميرم كسى ازمن ياد مى كند يا نه.
*** دردناك ترين مرگ
مرگى كه با ذلت همراه باشد.
*** آرام ترين مرگ
مرگ هنگام خواندن نماز.
*** تا حالا شده مصدومى كه نجاتش داده ايد براى تان هديه بفرستد
نه، چون بيشتر عمليات ما در استان انجام مى شود و ما از مواردى كه نجات داده ايم جدا مى شويم.
*** چقدر مردم در اين زمينه آگاهى دارند
من در مدارس، امدادگرى را تدريس مى كنم. متأسفانه بچه ها و خانواده هايشان هيچ اطلاعى ندارند. ما بايد حداقل بچه ها را آموزش دهيم. اگر دانش آموزان ما اطلاعات لازم و كافى در اين زمينه داشته باشند مى توانند حداقل به خانواده هاى خودشان در حوادث طبيعى و ‎/‎/‎/ كمك كنند.
*** مهم ترين نكته اى كه هنگام امدادرسانى در نظر داريد
توكل به خدا و اعتماد به نفس.
*** نكته فنى
با خونسردى مهارت و آموزش هايى را كه ديده ام، پياده كنم.
*** دوست دارى تا كجا جلو بروى
دلم مى خواهد پيشرفت بيشترى داشته باشم و تا مرحله دكترا پيش بروم. دلم مى خواهد تا سطح بين المللى كار كنم. دوست دارم در سطح جهانى به ديگران كمك كنم چون هلال احمر جهانشمول است.
*** تا حالا شده هنگام امدادرسانى گريه ات بگيرد
بله. پارسال در حال بازگشت از همدان بوديم كه شاهد تصادفى بودم كه در آن پيرمردى بشدت زخمى شده بود.
در حال پاك كردن جراحت اش بودم كه ياد پدرم افتادم و گريه ام گرفت. احساس مى كردم نجات دادن او نجات دادن جان يكى از اعضاى خانواده ام است.
*** در كارهايتان چقدر نيت قربة الى الله داريد
دوست دارم در همه كارها و خدماتم به قربة الى الله برسم.
*** چند زن فعال در محل زندگى شما در هلال احمر فعاليت دارند
۱۰ نفر، ولى فعال ترين ها سه - چهار نفر هستند.
*** در شهرستان با چه مشكلى مواجه هستيد
امكانات ما خيلى كم است. سه سال است كه جمعيت هلال احمر در بدير ايجاد شده و تنها سه نفر كارمند دارد و بقيه داوطلبانه در آن خدمت مى كنند.
*** دعاى تنهايى
خوشبختى و سعادتمندى خانواده ام.
*** آرزو
سلامتى افراد جامعه.
*** حرف آخر
رشته اى كه تحصيل كردم با امدادگرى مناسبتى نداشت، بايد راه هاى اشتغال براى جوانان باز گذاشته شود و زمينه اشتغال بيشترى براى جوانان فراهم شود.
چهارشنبه 6 شهريور 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]

[مشاهده در: www.iribnews.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]