واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: دانش > فناوری اطلاعات - ما اولین افراد تاریخ هستیم که مدارک زیادی از زندگیمان را به صورت آنلاین ثبت کردهایم. وقتی از این جهان کوچ کنیم، چقدر از این اسناد به یادگار خواهد ماند؟ سامیت پل-چاژوری ,نیوساینتیست: وقتی همسرم کاترین روزهای پایانی عمرش را میگذراند، از من خواست کاری کنم که مردم همیشه چهره او را، همانطور که قبل از بیماری بوده، زیبا و جوان، به یاد بیاورند. همین شد که بعد از فوت او، تصمیم گرفتم یک وبسایت یادبود راه بیندازم؛ با عکسها و متنهایی که به دقت انتخاب شده بودند. البته در آن زمان این کار چندان متعارف نبود، اما امروز که 6 سال از آن روزگار گذشته، همهچیز عوض شده: جمعیت کاربران اینترنت بیشتر و مسنتر شده، راهاندازی وبسایت و وبلاگهای یابود، تکریم و ... به یک رسم معمول در دنیای مجازی تبدیل شده. اما وقتی من و شما این حلقه فانی را با عجله ترک میکنیم، مراسم رسمی یادبود، تنها چیزهایی نیستند که یاد ما را در ذهن دیگران زنده میکند: پروفایلهای وبسایتها و وبلاگهای مختلف از جمله فیسبوک، توئیتر، فلیکر و ... همه این اطلاعات بعد از من باقی خواهند ماند، همانطور که بسیاری دیگر از مردم هم میراث مشابهی از خود بهجا خواهند گذاشت؛ چیزی که بنا به گفته هانس-پیتر بروندمو- رئیس نرمافزار و خدمات اجتماعی نوکیا در سانفرانسیسکو- «روح دیجیتالی» ماست و شامل تمام اطلاعات شخصی، ارتباطهای مجازی و واقعی، علایق و اعتقادهایمان میشود. باید از ارزان و آسان بودن ذخیره مطالب در اینترنت ممنون باشیم که روح دیجیتالی ما، میتواند واقعا ابدی شود. اما آیا ما میخواهیم همه فعالیتهای آنلاینمان را- نظرات سرسری، عکسهای بیهوا که با موبایل گرفتهایم یا مسخرهبازیها و شوخیهای بدون فکرمان که شاید باعث خجالتمان هم باشد- برای آیندگان بهجا بگذاریم؟ یک مکتب فکری، همان طرفداران «حفظ میراث آنلاین»، معتقدند ما مدیون نوه و نتیجههایمان هستیم. مکتب دیگر، طرفداران «حذف میراث آنلاین»، تصور میکنند که آموختن «فراموشی» به اینترنت، یکی از ضروریترین کارهاست. حالا آینده اینترنت، و به موازات آن، سرنوشت روح دیجیتالی همه ما به دست این دو گروه و مباحثههایشان افتاده است. امروز که دادهها توسط شرکتهای اینترنت ذخیره میشود، گوگل و فیسبوک بیشترین میزان داده را برای بیشترین زمان ممکن حفظ میکنند. حتی «خروجی دیجیتالی» کاربر، مثل نتیجه جستجوها و تاریخچه وبگردیها، توسط برخی شرکتها ثبت میشود تا با استفاده از آن، تبلیغات مشخصی را برای هر کاربر ارسال کنند. تمام این دادهها برای جامعهشناسان، باستانشناسان و انسانشناسانی که در خصوص تولد عصر دیجیتال مطالعه میکنند، جذاب است. اما اصلا معلوم نیست چه بلایی بر سر این دادهها بیاید. مارک وبر از موزه تاریخچه رایانه در کالیفرنیا میگوید: «اسناد دیجیتال بیشتر از آنکه مثل مدارک سنتی باشند، شبیه سنتهای شفاهی هستند. اگر آنها را مدام کپی نکنی، به راحتی ناپدید میشوند.» او معتقد است که ما به اندازه کافی برای حفظ عصر دیجیتالیمان تلاش نمیکنیم: «اگر مراقب نباشیم، دوره ما هم مثل تکهای از قرون وسطی به پایان میرسد. همهچیز در قالبهای دیجیتالی ریخته شده، اما تلاش کافی برای حفظشان انجام نشده است.» ضابطهای تازهکار حالا با پیشگامی هواخواهان تازهکار، حرکتهایی برای اطمینان از ماندگاری میراثمان شکل گرفته است. یکی از این افراد جیسون اسکات است؛ فیلمسازی که اخیرا برای حفظ Geocities- مجموعه وسیعی از وبسایتهای شخصی که به سال 1994 برمیگردد و یاهو به عنوان صاحب این مجموعه در سال 2009 تصمیم گرفت کل مجموعه را تعطیل کند- تلاش زیادی کرد و در نهایت توانست آرشیو 641 گیگابایتی از صفحات Geocities تهیه کند و آنها را در reocities.com در دسترس بگذارد. به عقیده اسکات، سوابقی که روی سایتهایی مثل Geocities ثبت شده، تاریخچه ارزشمندی از سالهای طفولیت وب در سطح دنیاست که در قالب یک کپسول به نام Geocities فشرده شده و اطلاعات ارزشمندی از محدودیتهای شبکه Dial up، ساختار اولیه و نابسامان وب، ارتباط کاربران از طریق ایمیلهایی که بدون ترس از هرزنامهها در guestbook ها منتشر میشدند و ... را شامل میشود. سرنوشت Geocities مشخص است چراکه بسیاری از وبسایتها به همین وضعیت دچار میشوند. دسامبر 2010/ آذر 89، وقتی یاهو خدمات جدیدی مانند Sunset یا del.icio.us. را معرفی کرد، شایعاتی مبنی بر مرگ قریبالوقوع سایت عظیم فلیکر همهجا را پر کرد. یاهو سعی کرد این شایعات را از ذهن عموم پاک کند اما کاربران فلیکر همچنان نگران بودند که این کمبود را چطور باید پر کنند. با ناپدید شدن چنین سایتهایی، بسیاری از کاربران احساس میکردند چیزی بیشتر از یک آلبوم عکس را از دست دادهاند. شاید خیلیها از عکسهایشان فایل پشتیبان داشته باشند اما فلیکر شامل تاریخچه غنی ارتباطات اجتماعی، بین گروههایی است که در مورد عکسهای یکدیگر نظر دادهاند. همین اتفاق برای تمام اشتراکات ما در شبکههای اجتماعی میافتد: دوستیهایمان، علایق و رابطههایمان مواردی هستند که حقیقتا مهماند. در طول سال گذشته، تعداد ابزارهایی که برای استخراج دادههای کاربران از شبکههای اجتماعی استفاده شد، رو به افزایش گذاشت. البته برخی شرکتها هم اطمینان دادند که میراث آنلاین کاربران را، بعد از فوتشان نگهداری و طبق خواسته آنها، طبقهبندی خواهند کرد. البته همه این ماجراها به بعد از فوت کاربر مربوط نمیشود؛ تا به حال بسیار پیش آمده که فایل عکس یا ... کاربران گم شده؛ بنابراین باید راهی برای حفظ دقیق این اطلاعات پیدا کرد. ویکتور میرشونبرگر، از موسسه اینترنت آکسفورد در انگلستان میگوید: «فراموشی جزئی از ذهن انسانهاست بنابراین همه ما، هزاران سال تلاش کردهایم تا راههایی برای بهخاطر سپردن ایجاد کنیم و همین است که ثبت و دستهبندی اطلاعات دیجیتال، بسیار راحتتر از مشخص کردن اطلاعاتی است که نمیخواهیم حفظشان کنیم. به عبارت دیگر، شاید ما آنقدر حافظه تولید کردهایم که نمیتوانیم حریفش شویم!» استقبال از فراموشی میرشونبرگر میگوید: «سال گذشته خانمی با من تماس گرفت و گفت که سابقه کیفریش، سهوا، روی اینترنت قرار گرفته و همین باعث شده بود که زندگی بیسر و صدایی که برای خودش دست و پا کرده بود، به خطر بیفتد و نگاه جامعه کوچک اطرافش نسبت به او عوض شود.» غیر از این مورد، شاید مسائل دیگری هم باشد که باعث شود ما به استقبال «فراموشی آنلاین» برویم: اگر قرار باشد تمام اطلاعات کاربران امروز، روی اینترنت باقی بماند، در آیندهای نهچندان دور، دنیای مجازی با «اطلاعات مرده» اشباع خواهد شد؛ مصداق بارزی از ابتذال که تعداد مردگان بیشتر از زندهها باشد. مثلا سایت یادبودی که من برای همسرم کاترین به راه انداختم، اولین سایتی است که در نتیجه جستجوی نام کاترین در گوگل، پیدا میشود و نمیدانم همنامان او چه احساسی نسبت به این موضوع دارند. میرشونبرگر در سال 2009 در کتابش با عنوان Delete نوشت که باید روشهایی مثل تعیین تاریخ انقضا برای اطلاعات آنلاین در نظر گرفت و بر همین اساس برنامهای آلمانی با نام X-pire (برگرفته از لغت expire به معنی تاریخ انقضا) راهاندازی شد که با استفاده از آن، کاربران میتوانستند برای عکسهایی که در فیسبوک گذاشته بودند، تاریخ انقضا تعیین کنند تا بعد از آن تاریخ، دیگر در دسترس نباشند. البته مشکل این برنامهها، این است که اگر چیزی روی اینترنت قابل رویت باشد، قابل ذخیره شدن هم هست! در ضمن، برنامههای بازیابی و ... را هم نباید دست کم گرفت. البته اگر در نهایت نتوان به برنامهای برای ایجاد فراموشی و حذف کامل دست پیدا کرد، حداقل میتوان به مخفیکاری امیدوار بود. فوریه 2011 / بهمن 1389، بعد از شکایت تعدادی از افراد به آژانس حفاظت دادههای کشور، دادگاه اسپانیا به گوگل دستور داد تا حدود 100 لینک را از فهرست دادههایش حذف کند؛ چراکه این اطلاعات مربوط به گذشته این افراد بوده و منقضی شده بودند. با اینکه گوگل همکاری نکرد اما با استفاده از «قانون فراموشی» به عنوان هدف استراتژی حفاظت از دادههای اتحادیه اروپا در سال 2011، هرقدر تعداد شکایت و درخواست حذف بیشتر باشد، احتمال پیروزی هم بیشتر میشود. با این حساب، احتمالا «فراموشی» مرز بزرگ بعدی خواهد بود که باید شکسته شود. در حال حاضر ما در دوره بینظیری از تاریخ زندگی میکنیم که نحوه خلق میراث وسیع دیجیتالی را یاد گرفتهایم اما نمیدانیم چطور این میراث را برای جانشینهایمان کاملا تمیز کنیم. نسل پیش از ما میراث اینچنینی نداشته و نسل بعد از ما هم احتمالا چیزی از خود باقی نخواهد گذاشت به جز بیوگرافیهای شسته رفته! و ما در بین ذره ذره مجموعه آشفتهمان، از بهترین تا احمقانهترین لحظههای زندگیمان، بارزتر از بقیه خواهیم بود. البته شاید این اطلاعات برای تاریخشناسان نسلهای بعد راهگشا باشد. ترجمه: ستاره سمایی 53276
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 570]