واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: اعترافات تازه متهم به قتل همسر صيغهاي
گروه حوادث- مرد ميانسالى كه متهم است روز دوشنبه همسر صيغهاى 20 ساله خود را به قتل رسانده، در مقابل بازپرس جنايى دست به اعترافات تازهاى زد. بامداد روز دوشنبه، قاضى حسين اصغرزاده، بازپرس كشيك قتل پايتخت از طريق گزارش ماموران كلانترى 128 تهراننو در جريان يك فقره درگيرى و نزاع منتهى به قتل ميان يك زوج در شرق تهران قرار گرفت و بلافاصله تحقيقات خود را با صدور دستورات قضايى لازم و حضور در قربانگاه مقتول، آغاز كرد. بازپرس با حضور در صحنه دريافت زن جوان 20 سالهاى بر اثر خفگى جان باخته و جسد او در آپارتمانى متعلق به يك مرد ميانسال رها شده است. در بررسىهاى ابتدايي، تنها مظنون به اين جنايت كه عنوان مىشد مردي60 ساله است، در محل درگيرى و جنايت، بازداشت و مشخص شد كه مقتول اين حادثه، همسر موقت وى بوده است. متهم در بازجويىهاى اوليه در مقابل بازپرس مدعى شد كه با مقتول از 3 سال قبل ازدواج موقت كرده اما به خاطر مسايل ناموسى با وى درگيرى داشته و همين امر باعث شده تا وى را به قتل برساند.
اين متهم كه در واقع 47 سال سن دارد در مقابل بازپرس ويژه قتل تهران ارتكاب جنايت را پذيرفت و به تشريح پيشينهاى از آشنايى خود با مقتول و حادثه روز گذشته پرداخت.
وى كه «رضا.ك» نام داشته، در پاسخ به سوالات فنى قاضى اصغرزاده مدعى شد: از حدود پنج سال قبل، «سمانه» (مقتول) در ميدان 17 شهريور سر راهم سبز شد و كمكم با او رابطه عاطفى پيدا كردم. او در خانواده بدى زندگى مىكرد. پدرش در حبس ابد به سر مىبرد و خانواده خوشنامىنداشت. من تصميم گرفتم زندگى و رفتار او را استاندارد كنم. چند بار او را تحويل خانوادهاش دادم اما متوجه شدم دوست ندارد با خانوادهاش زندگى كند. در همين مدت، رفتارهايش باعث شد مهرش به دلم بنشيند و به دنبال اين رابطه، احساس كردم كه او دخترم است. «سمانه» هم همين احساس را به من داشت و مرا بابا صدا مىزد. از طرفى در ابتداى آشنايىمان يك بار روى كاغذ برايم نوشت كه از طرف سه شوهرخواهرش در سن 14 سالگى مورد آزار و اذيت قرار گرفته كه با خواندن اين مطلب، تصميم گرفتم كارى كنم كه آسيبهاى گذشته را فراموش كرده و زندگى جديدى را آغاز كند.
متهم در ادامه ادعاهاى خود گفت: رابطه ما به صورت يك پدر و دختر ادامه داشت تا اينكه او از من تقاضاى ارتباط بيشتر كرد و بههمين خاطر تصميم گرفتم او را به عقد موقت خود در بياورم. من سالها قبل از همسرم جدا شدم و يك پسر بيست و سه ساله دارم. چند بار هم پس از طلاق با افرادى نامزد كردم اما نمىتوانستم با آنها كنار بيايم و به همين خاطر ارتباطمان سرانجامىنداشت. وقتى با سمانه آشنا شدم احساس كردم او تنها كسى است كه مىتواند من را همراهى و خلأ عاطفى دختر نداشتنم را پر كند.
وى همچنين مدعى شد: در ابتدا واقعا به او حس پدرانهاى داشتم اما وقتى از من تقاضاى ارتباط بيشتر مىكرد مجبور مىشدم خودم را با او هماهنگ كنم و به همين دليل به صورت زبانى صيغه خوانديم. وقتى براى ثبت ازدواج موقت به محضر رفتيم به ما گفتند كه بايد رضايتنامه پدر سمانه وجود داشته باشد. بعد از آن هم فهميدم هزينه ثبت ازدواجمان زياد است و به همين خاطر منصرف شدم.
رضا در ادامه اعترافات خود گفت: پس از ازدواج موقت با سمانه فهميدم با افراد زيادى مانند اراذل و اوباش منطقه ارتباط دارد و در هر محفلى كه شركت داشت من را به عنوان همسر خود معرفى مىكرد. اين در حالى بود كه به خاطر اين رفتارهاى سمانه آبروى اجتماعى و كارىام را از دست مىدادم. چند بار به او تذكر دادم اما بىتوجهى كرد. به جاى آنكه رفتارهايش را اصلاح كند، افرادى را كه با آنها دوست مىشد سراغ من مىفرستاد تا اذيتم كنند. وقتى خودم را در اين فشارها ديدم، تصميم نهايىام را گرفتم و نقشه قتل را طراحى كردم.
اين متهم كه يك سابقه كيفرى به اتهام شرب خمر نيز دارد، در تشريح جنايت گفت: حدود ساعت چهار صبح از خواب بيدار شدم. طنابى را كه از قبل تهيه كرده بودم دور گردنش انداختم و قبل از آنكه بيدار شده يا فرصت مقاومت پيدا كند، به شدت فشار دادم تا زمانىكه فهميدم نفس نمىكشد. بعد براى عادى جلوه دادن مرگ او، طناب را داخل سطل زباله بيرون از منزل انداختم و به خانه رفتم. چند ساعتى در خانه بودم كه بالاخره تصميم گرفتم به پليس مراجعه كرده و همه چيز را بگويم.
پس از اظهارات اين متهم، بازپرس ويژه قتل اتهام يك فقره قتل عمدى را به رضا تفهيم كرد كه او بلافاصله اتهام را پذيرفت.
پس از اعترافات «رضا» و صدور قرار بازداشت موقت براى وي، پرونده جهت تكميل تحقيقات و پاسخ به استعلامات لازم از پزشكى قانوني، به مرجع انتظامىسپرده شد.
سه شنبه 5 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 150]