واضح آرشیو وب فارسی:مهر: تاريخ تئوريهاي حقوقي اسلامي-2نظريهپردازي حقوقي استنباط حقوقي نيست
محمد راسخ معتقد است كه نظريهپردازي حقوقي يك چيز است و استنباط حقوقي چيز ديگر و اين دو را نبايد با هم يكسان گرفت.
به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه نشست نقد وبررسي كتاب" تاريخ تئوريهاي حقوقي اسلامي" اثر وائل بن حلاق كه ديروز دوشنبه در سراي اهل قلم برگزار شد، دكتر محمد راسخ مترجم اين كتاب گفت: به نظر من ما در رشته حقوق از دو مسئله غفلت كردهايم. يكي دنياي واقعيت است و ديگري عدم ارتباط با نظريات ماهوي ديگر رشتههاست. پيش از انقلاب حقوقي كه وجود داشت اخذ شده از جامعه مدرن غرب بود و ارتباطي با جامعه ايران نداشت و فرهنگ جامعه آن را تحمل نميكرد و اين نشان ميداد كه قانونگذار به دور از واقعيات جامعه ميخواهد چيزي را به آن تحميل كند. از جنبه نظري نيز حقوق در جامعه ما كمترين ارتباطي با جامعه شناسي، فلسفه و ديگر رشتهها ندارد. به نظر من حقوق در كشور ما يك فن است و متاسفانه جنبه نظري ندارد.
اين استاد حقوق دانشگاه شهيد بهشتي در ادامه گفت: اين مسئله ذهن مرا مشغول كرد كه آيا در ديگر كشورها نيز چنين وضعي وجود دارد يا خير. من روي اين مسئله تحقيق كردم و ديدم در كشورهاي غربي در كلاسهاي درس واقعاً حقوق تدريس ميشود نه قانون. بايد ميان حقوق و قانون تفاوت قائل شد. منظور از حقوق جمع حق نيست بلكه نوعي معرفت است. حقوق هم با واقعيت در ارتباط است و هم با مسائل معرفتي ديگر رشتهها. قانون را يك شبه نمي توان تغيير داد چون حيات اجتماعي جوامع به كندي حركت مي كند. حقوق يك هويت نظري و تاريخي دارد. هويت نظري حقوق در بستر تاريخ شكل گرفته است و آنچه كه در دست ماست يكباره شكل نگرفته است و بنابراين يك شبه نيز نميتوان آن را تغيير داد.
وي در ادامه افزود: حلاق در اين كتاب سه مسئله را بهخوبي بررسي كرده است. اول بحث شكلگيري حقوق اسلامي است. او در اين زمينه كه آيا فقه، حقوق است خوب كار كرده. وي در كتاب قبلي خود " آغاز و تطور فقه اسلامي" شرح داده است كه چگونه فقه در اسلام ايجاد شده است. دومين مسئله اين است كه او توجه خوبي داشته است به تعامل فقه اسلامي و نظريههاي موجود و نيز تعامل فقه و واقعيات جامعه. فقه در بسترهاي مختلف تجليهاي مختلفي داشته است و فقه دستگاه معرفتي تمشيت جامعه بوده است. حلاق نشان ميدهد كه در فقه اسلامي مفاهيم خلوت و حريم وجود داشتهاند و فقه اسلامي نميخواسته است وارد اين حوزهها بشود. در زمان عثمانيان مجازاتي وجود داشته است به نام تشهير كه بهخوبي حاكي از خلوت و حريم است.
مترجم كتاب" تاريخ مختصر تئوري حقوقي در غرب" گفت: سومين نكته خوب كتاب توجه حلاق به مسائل مسلمانان معاصر است. او بحران مفهوم حقوق در ميان مسلمانان را بهخوبي درك ميكند. وي بعد از 11 سپتامبر مقالهاي مينويسد كه چرا بيداري اسلامي مسلمانان در دوران معاصر شريعتمدار است و چرا عرفان مدار و يا فلسفه مدار نيست. حلاق ميگويد اقتدار در تاريخ اسلامي دو وجه داشته است، يكي در دست حكام بوده است و ديگري در دست فقها. با آمدن دولت مدرن فقها تا حدودي اقتدار خود را از دست دادند و دولت مدرن در جوامع اسلامي قدرت را دست گرفت بدون اينكه دموكرات باشد.
راسخ در پايان در پاسخ به سئوال محمد حسين ساكت كه چرا در مقدمه كتاب يه حلاق براي اينكه از واژه تئوري حقوقي استفاد ميكند انتقاد كرده است، گفت: من معتقدم اصول فقه تئوري حقوقي نيست. ما يك استنباط حقوقي داريم و يك نظريه حقوقي. حقوق دو سطح منطق دارد. يكي منطق دروني است كه اصول حقوقي را به كار مي بندد، اما در سطح تقنين با منطق بيروني حقوقي مواجهيم ، اين سطح با ديگر نظريات علمي نضج پيدا ميكند. در مقام تقنين ابزار صرف حقوقي وجود ندارد. نظريهپردازي حقوقي يك چيز است و استنباط حقوقي چيز ديگر و اين دو را نبايد با هم يكسان گرفت. من اين تقسيم بندي را هنجاري(تجويزي ) ميدانم
و نه توصيفي.
همچنين در اين نشست محمود آموزگار از وكلاي دادگستري گفت: حلاق آيات حقوقي را در برابر آيات غيرحقوقي قرآن قرار ميهد اما به نظر من خود آيات حقوقي بايد به حقوق جزا و حقوق خصوصي تفكيك شوند. تعداد آيات مربوط به حقوق خصوصي در قرآن اندك هستند. اما در اغلب آثار فقهاي ما بخش حقوق جزا اندك بوده است و حقوق مربوط به معاملات بيشتر توجه شده است و درزمينه حقوق جزا براي تعويض قوانين محدوديت وجود دارد. زماني كه اين كتاب را خواندم آن را براي كساني كه در دستگاه قضايي فعاليت ميكنند بسيار مفيد ديدم. در اين كتاب تاريخ تدوين حقوق اسلام بهخوبي مطرح شده است.
سه شنبه 5 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]