واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: زنان افغان راه خود را در هنر يافته اند
آونهيتا موجومدار- ترجمه: مهرزاد غني پور: گروهي از زنان افغان با تحصيل در رشته هنرهاي مفهومي معاصر و برگزاري نمايشگاهي از آثارشان، از عرف دست و پاگير جامعه شان سرباز زده اند. نقاشي هاي آنها محدوديت هاي حاكم بر زندگي زنان افغان را به خوبي به تصوير كشيده است.
ام البنين شمسيه 20 ساله از موقعي كه به ياد مي آورد، هميشه نقاشي مي كشيد. چه زمان كودكي اش كه در ايران پناهنده بود و چه بعد از آنكه با خانواده اش به كشورشان افغانستان بازگشتند.او دانشجوي حسابداري است اما به تازگي هنرجوي مركز هنرهاي زنان در كابل هم شده است. يكي از نقاشي هاي او زني را نشان مي دهد كه لايه اي از طلا جلوي چشمانش را پوشانده است: «سعي كردم زني را تصوير كنم كه طلا جلوي ديدش را گرفته و اين زن در قفسي طلايي اسير شده است.»
نقاشي ديگر شمسيه زني را نشان مي دهد كه بر لبه استخري پر از آب ايستاده و سايه او در آب به شكل درختي سبز و جوان تصوير شده كه زن دارد به آن نگاه مي كند: «در اين نقاشي زن را به شكل زندگي و به شكل موجودي زنده با قابليت زايش تصوير كرده ام.» او چند ماه پيش نقاشي هايش را در نمايشگاه هنرهاي معاصر زنان در دبيرستاني در كابل به نمايش گذاشته بود. اين تابلوها گوياي زندگي اين زنان است با سرنوشت نامعلوم شان.برخلاف موضوع هايي مانند مد يا ورزش زنان در افغانستان كه رسانه هاي غربي را به خود معطوف كرده است، هنرهاي معاصر زنان افغان هنوز شناخته و كشف نشده است. با اينكه اين نقاشي ها شرايط حاكم بر وضعيت اجتماعي زنان را بيشتر از مد يا ورزش زنان به چالش مي كشد.
سوزانا پاكلار مدير يك موسسه غيردولتي آلماني كه تمركز آن بر مسائل زنان در مناطق جنگ زده است، مي گويد: «زنان افغان تجربه چنداني از زندگي شخصي، تخيل و بيان احساسات و افكار خود ندارند.»
-
سخت ترين نقش ممكن
پاكلار در زمينه زنان قرباني جنگ ها و خشونت ها كار مي كند، مي گويد: «زن بودن در افغانستان يكي از سخت ترين نقش هاي قابل تصور است. زنان بخش نامرئي اين جامعه به حساب مي آيند و شخصيت مستقلي به عنوان «من» ندارند بلكه ماهيت آنها فقط به صورت دختر يا همسر يك مرد مطرح مي شود. تحصيل آنها در رشته هاي هنري نشان دهنده جسارت آنهاست و اميدوارم پررنگ تر شدن حضور آنها در جامعه امنيت شان را به خطر نيندازد.»
در سه دهه اخير جنگ در افغانستان، تمام رشته هاي هنري در اين كشور تحت تاثير شرايط بسته حاكم بر جامعه قرار گرفته است.
در دوره حكومت طالبان از سال هاي 1996 تا 2001 تمام تابلوهاي نقاشي از خانه ها، ادارات و موزه ها جمع آوري و سوزانده شد. مجموعه هاي هنري موجود در موزه ها و گنجينه هاي فرهنگي نابود و آرشيو فيلم ها پاكسازي شد.از سال 2001 پس از حمله نيروهاي آمريكايي به افغانستان اوضاع تغيير كرد اما در اين دوران و پس از آن بيشتر كارهاي هنري كه روي ديوار رستوران ها ديده مي شود، بيشتر تصاويري توريستي از افغانستان است كه توسط مردان كشيده شده؛ تصاوير شترها، زناني كه در لباس هاي گشاد پيچيده شده اند و برقع سر تا پايشان را پوشانده، تصوير مرداني كه در مسابقه بزكشي شركت كرده اند؛ بازي مانند چوگان كه در آن يك لاشه بي سر بز يا گوساله را از هم مي قاپند.واندهام مدير يك موسسه فرهنگي در افغانستان كه براي حفظ و احياي هنرهاي سنتي افغانستان تاسيس شده، مي گويد: «مفهوم هنرهاي معاصر، هنر مفهومي است كه چنين هنري در افغانستان به نسبت جديد است.»
-
زنان هنرمند با تابو ها دست و پنجه نرم مي كنند
واندهام مي گويد: «هنر مي تواند باعث بحث درباره موضوع هايي شود كه صحبت كردن راجع به آنها در افغانستان هنوز هم يك تابو به حساب مي آيد.»
در حالي كه زنان افغان به طور سنتي كارهاي دستي، فرشبافي و گلدوزي انجام مي دهند اما تعداد كمي از آنها خطر كارهايي مانند نقاشي، نوازندگي يا رقص را مي پذيرند. زماني كه برنامه اي از يك خواننده يا رقاص زن در تلويزيون پخش مي شود، منتقدان پيرو محافظه كاران مذهبي مي شوند.
گذشته از محدوديت هاي اجتماعي، زنان افغان از بيشترين نرخ مرگ و مير مادران، ازدواج اجباري، تجاوز و خشونت هاي مرگبار خانگي رنج مي برند.
-
موضوعات اصلي: خشونت و زايش
همه اين موضوعات به نوعي در نقاشي هاي دانشجويان مركز هنرهاي زنان ديده مي شود. در اين ميان، خشونت و زايش در اين نقاشي ها به صورت مساله اي لاينحل به تصوير كشيده شده است. يكي از كارهاي قابل توجه در اين نمايشگاه تابلويي است با نام «محكوم» كه شكيبا سيفي 28 ساله آن را كشيده است. در اين تابلو، بلوك هاي مستطيل شكل رنگارنگ قبرهايي را نشان مي دهد. در جلوي اين بلوك ها يك بلوك مستطيل شكل ديگر نشان دهنده شانه هاي زني است كه سرش را با برقع پوشانده است.رهرو عمرزاد، معلم گروه، مردي است كه در دهه 40 زندگي اش
به سر مي برد و فارغ التحصيل دانشكده هنر دانشگاه هنر كابل است. او تا پيش از دوره طالبان در يك موسسه هنري دولتي كار مي كرد و تا سال 2002 پيش از بازگشت به افغانستان در پيشاور پاكستان زندگي مي كرد.
او مي خواهد از ابتداي دوره چهار ساله دانشگاه،هنر معاصر را به دانشجويانش آموزش دهد نه اينكه اول هنر سنتي و بعد معاصر چرا كه ديگر ممكن است دانشجو توانايي آزاد فكر كردن را از دست داده باشد. عمرزاد احتمال مي دهد هر چه مركز هنرهاي زنان بيشتر شناخته شود، مورد انتقاد عمومي هم بيشتر قرار خواهد گرفت: «زنان هنرمند مورد پذيرش بعضي افراد نيستند.»
او مي گويد: «اما نقاشي براي شرايط اجتماعي محدود زنان كاملاً مناسب است. اين كار حتي مي تواند در خانه انجام شود و هنر انتزاعي به خاطر مفهومي بودنش مرزهاي ممنوع اصولگرايان را نمي شكند، برخلاف سبك هايي كه فرم هاي عادي را تصوير مي كنند.»
منبع: www.womensenews.org
سه شنبه 5 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]